اختلاف پدر و مادر برای بچهها کشنده است
به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله حائری شیرازی، استاد اخلاق حوزههای علمیه در درس اخلاق خود که متن آن در پایگاه اینترنتی معاونت تهذیب حوزه های علمیه منتشر شده، به اهمیت تربیت فرزندان از سوی والدین پرداخته است.
بر اساس این گزارش، متن سخنان این استاد اخلاق بدین شرح است:
همه والدین علاقهمندند فرزندشان شخصیتی بزرگ و مهمتر از آن پاکدامن و بهشتی شود، برای تحقق این آرزو والدین باید در فرمول تربیتی خود تجدیدنظر کنند.
چگونه فرزند شخصیتی بزرگ میشود؟
نکته اول: والدین باید مواظب باشند که بچهها بین آنها اختلاف نیایندازند. اختلاف پدر و مادر برای بچهها کشنده است، پدر و مادری که اختلاف دارند با تفاضل نیرویشان فرزند را تربیت میکنند، لذا بچه منحرف و عقدهای تربیت میشود.
نکته دوم:ریشه اختلاف والدین؟
ریشه اختلاف، منیت ایندو است، من شوهر و من زن اختلاف پیدا میکند. من وقتی عقد عروس و دامادی را میخوانم به آنها میگویم از این به بعد میخواهید باهم زندگی کنید، زن نگوید من، مرد هم نگوید من. مرد نگوید من، چون زن هم میگوید من.
نکته سوم: راه تفاهم
زن بگوید خدا من، مرد هم بگوید خدای من، چون هردو در خدا مشترکند، در بقیه چیزها مشترک نیستند.
من انسان بت اصلی انسان است که کار دست او میدهد، اگر انسان همه بتها را منهدم کند، اما مشکل «من» را حل نکند، کاری نکرده است و این من است که بت درست میکند.
خاطره
در بازداشت ساواک که بودم نگران بودم که مبادا اسمی از کسی ببرم و حقی گردن من بیاید، یک روز این آیه ذهنم آمد، «لو کان فیهما آلهة الّا الله لفسدتا»، شرایط زندان آیه را اینگونه برایم معنا کرد که منظور از فیهما اجزای آسمان و زمین، آلهة الّا الله باشد فساد پیش میآید، به خودم گفتم من هم یک جزء از این فیهما هستم، اگر در من فسادی پیدا شده باشد، ریشهاش وجود آلههای غیر از الله است، گفتم من الآن از وضعیت خودم راضی نیستم، گفتم پس باید علت آن را پیدا کنم و فکر کردم خدا صلاح مرا در تربیت من میداند که من در محیط زندان ساخته شوم، خودم صلاح خودم را نمیدانم، میخواهم آزاد شوم و اینجا باید یکی کوتاه بیاید. به خودم گفتم: تو روت میشود به خدا بگویی کوتاه بیاید؟ مگر تو علم و مصلحت خودت را میدانی؟ با چه علم و قدرتی میخواهی به خدا بگویی به خواسته من عمل کن؟ گفتم: خدا قول میدهم تفاضای بیرون رفتن از زندان را نکنم، وقتی این را گفتم، حالت روحی پیدا کردم که در حرم اهلبیت(ع) همچون روحی پیدا میکردم و در جهنم ساواک برای خود بهشتی ساختم.
در شیراز کنگره شیراز برگزار شد، رهبر معظم انقلاب آنموقع رییسجمهور بودند، مقاله جامعی در آن کنگره خواندند و گفتند حافظ در دوره امیر مبارزالدین زندگی میکردند که بدترین دوره پارت بودند، فردای آنروز که من خواستم صحبت کنم، اشاره به صحبت ایشان کردم و گفتم با وجود این وضعیت شما وقتی دیوان حافظ را میخوانید، فکر میکنید حافظ زیر سایه بید و کنار جوی آب انگار در بهشت زندگی میکرده است.
ائمه(ع) در وسط جهنم جامعهای خانوادهای بهشتی تربیت کردند که نمونه آن را در حدیث کسا میبینید جد وقتی میآید، شمدی روی خود میکشد، نوه که میآید نمیگوید من کنار بنشینم، میگوید اجازه است من هم زیر شمد بیایم؟ این شدت علاقه به هم است و ارتباط بهشتی با هم دارند، این الگوست که ما با بچهها اینگونه رفتار کنیم.
نکته چهارم:
به بچهها باید معرفت هم داد تا وقتی باران محبت به روی بچهها میبارد به سیل تبدیل نشود، اگر پدر و مادر با بچه دوست شوند و به او شخصیت بدهند، وقتی به بچه احترام بگذارند، این احترام برایشان غیرعادی نیست تا تحتتأثیر آن عوض شوند و اگر بچه از اول ظرفیت محبت را داشته باشد، وقتی مورد احترام قرار گرفت لوس نمیشود.
ائمه(ع) الگوی تربیتی ما هستند، نگویید آنها اماماند؛ مگر شما در نماز جماعت میگویید فلانی امام است به ما چه؟ نه، بلکه حرکات نماز خود را با او هماهنگ میکنید، وجود امام در جامعه نیز برای همین است که شما زندگی خود را با آنها هماهنگ کنید.
نکته پنجم:
رابطه بچهها با همدیگر در نماز خواندن آنها تأثیر دارد، بچهها بعضی زرنگ، بعضی سادهاند و زرنگها دعوا میکنند، کتک میزنند، بعد هم پیش پدر یا مادر گریه میکنند، شکایت میکنند و سبب میشوند تا آن بچه یک کتک دیگر از پدر یا مادر بخورد، این بچهها سیاستمدارند، کتک در جای خود درست است، مثل اینکه بخواهی میخ کج را صاف کنی، گاهی باید درشت صحبت کرد، گاهی باید نرم گفت.
شما وقتی بچهها را بیجا تنبیه کنید، بچه زرنگ به بچهای که کتک خورده میگوید: پدر تو که سالها نماز خوانده اینگونه تو را تنبیه میکند؟ زیرآب نماز شما را میزند، اما وقتی فهمیدید بچه را بیجا تنبیه کردهاید، به او بگویید و از او بخواهید که نماز بخواند و از خدا بخواهد شما را ببخشد، بچه میگوید این نماز سبب شد که پدر یا مادر از ما عذرخواهی کند.
پاسخ به سؤالات
باید با ترک گناه ایمان را تقویت کرد، در این صورت هم چشم درست میشود هم گوش هم زبان؛ همه اینها تابع است.
امام در کتاب تحریرالوسیله در بیان شرط عدالت برای امام جماعت 42 گناه کبیره را ذکر کرده است، خدا هم گفته اگر از کبایر بپرهیزید، گناهان صغیره شما را میبخشد، از اولین گناه باید ترک گناه را شروع کرد و اولین واجب را که دیدید، انجام واجبات را شروع کنید.
میزان معاشرت با مردم:
معاشرت با دیگران به اندازه نیاز باشد و الّا انسان به کارهای دیگر خود که یکی از آنها اصلاح خود است، نمیرسد.
راه توفیق شبزندهداری:
ترک گناه، انجام واجبات. اثر ترک گناه رشد ایمان، و ایمان سرمنشأ همه توفیقات است.
آیا سحر درست است؟
بهترین مصداق سحر که در قرآن بیان شده، سحر ساحران فرعون است که طناب را به جیوه مالیدند و جلوی آفتاب حرکت کرد، قرآن میگوید «یخیّل أنهم تسعی، اینها فکر میکردند طناب حرکت میکند، طلسم، بستن، چشمزخم، هیچکدام واقعیت ندارد.
آیه و «إن یکاد»
آیه و إن یکاد مال چشمزخم نیست؛ دلالت بر عدم چشمزخم بکند بهتر است تا دلالت بر چشمزخم کند، آیه میگوید کفار جوری نگاه میکردند که اگر میتوانستند با همین نگاه کردن پیامبر(ص) را زمین میزدند، اما پیامبر زمین نخورد.
کنترل عصبانیت:
اولین عضو انسان عصبانی که شروع به کار میکند، زبان اوست؛ اگر فحاشی کفایت نکرد، دست هم بلند میشود، انسان عصبانی باید زبان را کنترل کند و سکوت کند و محل را ترک کند، بعد که آرام شد برگردد.
افزایش علاقه به علم:
باید پشت سر هم مطالعه نکنید، فاصله هم باشد.
دوست خوب:
یکی از نشانههای دوست خوب تقواست؛ الا خلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الّا المتقین، روز قیامت دوستان با هم دعوا میکنند، مگر کسانی که در سایه تقوا دوست شوند.
عرفان:
شناخت خدا، پیامبر و امام، علم عرفان را انسانها درست کردهاند، آنچه در قرآن آمده عرفان عملی است.
جایگاه مستحبات:
مستحبات مثل اضافهکاری است که خدا مزد بیشتر میدهد، البته شرط قبول آن تقواست و در رشد ایمان مؤثر است، آدم گناهکار کار خیر هم انجام بدهد، رشد نمیکند، اگر گناه را ترک نکند، هرچه هم کار خیر انجام دهد، ایمانش اندازه همان ایمان اولیه است.
آیا ازدواج پیامبر و ائمه(ص) با افراد خاصی به دستور خدا بوده است؟
به حضرات معصومین خدا علمی داده که با آن علم میفهمند چکار میکنند.
چکار کنیم خدا را بیشتر از خودمان دوست داشته باشیم؟
اگر گناه را ترک کنید و واجبات را انجام دهید، معرفت بالا میرود و کار درست میشود.
جایگاه توسل به اهلبیت(ع) در رشد معنوی انسان:
توسل به اهلبیت(ع) و باور کردن جایگاه امامت، آنها جزو واجبات اسلامی است، اگر نداشته باشیم دنبال نااهل میرویم.
معنی این سخن که «خدا نزد ظن و گمان انسانهاست» چیست؟
آدم هرچه ظن و گمانش به خدا بهتر شود، با خدا بهتر کنار میآید تا به او بدبین شود، انسان در امید را نبندد، خدا کمکش میکند.
ویژگی استاد اخلاق:
باید راه تهذیب را بلد باشد و خود هم مهذب باشد.
راه تقویت ایمان؟
راه تقویت اراده و دیدن امام زمان(عج) ترک گناه است.
آیا امام زمان(عج) ازدواج کردهاند؟
خیر، دلیل نداریم./993/د101/ن