آیت الله گلپایگانی راضی نبود طلاب رهین منت دیگران باشند
به گزارش خبرگزاری رسا، مجله پیام قرآن در شماره چهارم خود که پاییز 73 منتشر شده در گفتوگویی با آیت الله احمدی گلپایگانی به تبیین ابعاد مختلف زندگی حضرت آیت الله سیدمحمدرضا گلپایگانی پرداخته است. آنچه در پی میآید بازنشر این مصاحبه در آستانه برگزاری کنگره فقیه آگاه است.
چگونگی آشنایی خودتان با حضرت آیت الله گلپایگانی قدس سره را شرح دهید.
آشنایی من با حضرت آیت الله گلپایگانی به دوران کودکی و نوجوانیام برمیگردد، چون ما با ایشان نسبت داشتیم و والده اینجانب با حضرت آیت الله عمو زاده هستند. اما آشنایی علمی و اجتماعی من با معظمله به سالهای1321 برمیگردد که وارد حوزه علمیه قم شدم و پس از مدتی در مجلس درس آن بزرگوار ـ که آن زمان در مدرسه دارالشفاء کفایه تدریس میکردند ـ حضور یافتم و این افتخار شاگردی ادامه یافت تا اینکه بخش عمدهای از خارج فقه و اصول را هم از محضرشان استفاده کردم. بعد از ورود به اراک نیز نمایندگی ایشان را به عهده داشتم و همواره از نظر علمی و فعالیتهای مذهبی و حوزوی و امور دیگر با ایشان رابطه همیشگی داشتم و از راهنماییهایشان بهرهمند بودم.
به عنوان یکی از شاگردان ایشان، روش تدریس و ویژگیهای فقهی آن بزرگوار را بطور فشرده ترسیم کنید.
سبک تدریس ایشان سبک خاصی بود، چه از جهت ورود به بحث و چه از جهت دسته بندی مطالب و چه از جهت خروج از بحث، که توضیح هر کدام فرصت زیادی میخواهد، اما آنچه اینجا میتوانم بگویم این است که ایشان تدریس را عبادت میدانستند و به همین جهت با طهارت و اخلاص و انجام نماز مستحبی قبل از تدریس، وارد بحث میشدند که اینها بسیار آموزنده است و نشانگر این واقعیت که «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» در حقیقت ایشان دو تدریس میکردند؛ یکی تأمل و تحقیق گسترده در مطلب مورد بحث و دیگر تدریس عملی و اخلاقی که عجیب اثر میگذاشت. اینجانب با اینکه سالها افتخار شاگردی ایشان را داشتم، برای نمونه هرگز تندی و اهانت و عصبانیت در بحث و پاسخگویی به اشکال شاگردان و فضلای بحث از ایشان ندیدم، بلکه به عکس با کمال بردباری به اشکالات گوش میدادند و به آنها پاسخ میگفتند.
یکی دیگر از ویژگیهای آن مرد بزرگ این بود که همواره مشوق واقعی طلاب بودند. مدتها در بیت خودشان روزهای پنجشنبه و جمعه مینشستند و علاقمندان از فضلا و طلاب به حضورشان شرفیاب میشدند و با سؤال و جوابهای فقهی و اصولی، هر کدام را به نوعی امتحان میکردند و رهنمودهای لازم را میدادند. ایشان همواره سعی میکردند شاگردان حوزه علمیه، حر و آزاده باشند و به خود اعتماد داشته باشند. راضی نمیشدند که طلبهای رهین منت دیگران باشد. من خوب به خاطر دارم که یکی از بازاریهای قم ـ آن روزها که تشرف به زیارت امام هشتم علی ابن موسی الرضا علیه السلام از نظر هزینه برای طلبهها مشکل بود ـ به من پیشنهاد کرد که هزینه سفر به مشهد را به صورت قرض الحسنه دراز مدت در اختیار من قرار دهد تا من مشرف شوم، من با حضرت آیت الله گلپایگانی مشورت کردم، گفتند صلاح نمی بینم طلبهای که ممکن است در اثر تلاش و علم و عمل در آینده شخصیتی شود و برای اسلام و جامعه مفید باشد خود را رهین این جزئیات کند تا وقتی به جایی رسید و منشأ اثر گردید آن فرد سبز شود و به او بگوید به یاد داری که من خرج سفر زیارت شما را به عنوان قرض الحسنه یا هدیه دادم؟ و آن را به رخ او بکشد، و بعد خودشان داستانی مثل همین داستان را که میان ایشان و مرحوم آیت الله حائری قدس سره، مؤسس حوزه علمیه قم اتفاق افتاده بود نقل کردند و فرمودند: مرحوم حاج شیخ هم همین جواب را به من داد که من به شما دادم.
به نظر شما مهمترین بعد شخصیت آن مرجع بزرگ چه بود؟
به نظر من مهمترین بعد شخصیت ایشان در این محورها بیشتر تجلی داشت:
1.جنبه فقاهتی و استقامت فکر ایشان در تفریع فروع بر اصول و قواعد، و حضور ذهن ایشان.
2.اهمیت دادن به رسالت جهانی اسلام و تلاش برای معرفی اسلام به سراسر جهان تا سر حد قدرت و امکاناتی که در اختیار داشتند. گواه روشن آن، مؤسسههای علمی و تحقیقی و قرآنی و دینی است که از ایران گرفته تا اروپا به امر ایشان تأسیس گردید. همچنین ایجاد تحول در حوزهها و اداره مساجد و مراکز دینی در بسیاری از شهرها و ساختن پایگاه برای مبلغ و عالم شهر که بتواند وظایف خود را به خوبی انجام دهد.
3.تعبد و تقید ایشان که زبانزد خاص و عام است، از انجام فرایض گرفته تا نوافل و زیارتها و دعاها و اهمیت دادن به مقام والای خاندان عصمت و طهارت و گرامیداشت روزهای ولادت و شهادت آنها.
4.هوشیاری و مرزبانی از اسلام در برابر اشتباهات و انحرافات یا بدعتها که به هر صورت ممکن امر به معروف و نهی از منکر میکردند و نمونههای آن را میتوانیم در اعلامیههای ایشان در طول انقلاب مطالعه کنیم.
حضرت آیت الله گلپایگانی قدس سره در زندگانی از موفقیت فراوانی برخوردار بودند، به نظر شما رمز این موفقیت چه بوده است؟
رمز موفقیت ایشان در زندگی را در چند چیز میتوان خلاصه کرد:
1.همیشه کارها را برای خدا انجام میدادند و به دیگران هم سفارش میکردند که هر کاری را برای خدا انجام دهند و همواره خشنودی خدا را در نظر داشته باشند. معتقد بودند که اگر حوزههای علمیه و مردم با ایمان به مسؤولیتهای خودشان در برابر دین خدا خالصانه عمل کنند، خدا هم بهترین مصلحت را برای آنان نازل میکند.
2.آن بزرگوار مرد عمل بود، و این به نظر من ـ با توجه به آیات و روایات ـ خلق و خوی بزرگی است، چون قرآن نجات امتها را در گرو عمل شایستهای میداند که برخاسته از ایمان و عقیده درست باشد.
3.در کارها استقامت و پایداری داشتند و در راه خدا همه مشکلات را به جان میخریدند. یکی از دوستان اهل علم نقل میکرد که وقتی در زمان رضاخان مسئله اتحاد شکل در لباس مطرح شد و بعضی از معممین زیر فشار استبداد تغییر لباس دادند و در خدمت دولت قرار گرفتند، من از حضرت آیت الله گلپایگانی پرسیدم شما در برابر این مشکل چه میکنید؟ ایشان جواب دادند: همین قدر بدان من تا آنجا که بتوانم زندگیم را حتی با روزی یکی دو ساعت کار آبرومندانه اداره کنم زیر بار زور و ناحق نمیروم.
4.از توکل و اعتماد به خدا برخوردار بودند.
5.نظم را در کارها مراعات میکردند. یکی از جلوههای این نظم، مدارسی بود که ایشان برای اولین بار در حوزه علمیه با برنامههای خاصی همراه با امتحانات درسی برقرار کرد.
6.در حل اختلافات و رفع مشکلات، درایت و متانت و برخوردی منصفانه داشتند. من به یاد دارم که در زمان مرحوم آیت الله بروجردی به امر ایشان موظف شدند مشکلات و گاه اختلافات در حوزه را حل کنند و در این کار موفق هم بودند./971/ت202/ع