۱۷ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۳
کد خبر: ۱۵۹۳۷۲

عصمت انتقالی است یا اکتسابی

خبرگزاری رسا _ کار شناس شبکه وهابی با مغالطه در صغرای قیاس در دلیل عصمت امامان گفت چگونه عصمت از اهلبیت به فرزندان ایشان و بقیه چهارده معصوم منتقل شد؟
عصمت

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، منصور حسینی کار شناس شبکه وهابی نور وکلمه در برنامه آیات روشنگر با موضوع امامت با تفسیر به رای معنای عصمت,مدعی شد اهل بیت(علیهم السلام)عصمت نداشتند .وی در ادامه افزود عصمت چگونه از از اهلبیت به فرزندان ایشان و بقیه چهارده معصوم منتقل شد؟
این سوال به یک سوال دیگر برگشت داردکه اصلا عصمت انتقالی است یا عصمت در هر امامی باید به طورعلی حده لحاظ شود یا به عبارت بهتر می توان سوال را اینطور مطرح کرد که عصمت یک امر اکتسابی است که هر شخصی که متصف به صفت عصمت می شود خود باید انرا بدست اورد یا یک عنایت و ویژگی خاص است که باید حتما از یک امام به امام دیگر منتقل شود؟


پاسخ دقیق به این پرسش نیازمند تبیین دقیق اصل عصمت است:
به نظر شیعه عصمت نیرویى است که انسان را از وقوع در خطا و از ارتکاب گناه باز مى‏دارد، این نیرو درونى است، نه بیرونى و باعث مى‏شود که انسان خطا و اشتباه و گناه نکند. عصمت ملکه‏اى است نفسانى که انسان را از اینکه در خطا واقع شود و مرتکب گناه گردد، باز مى‏دارد.
اصل عصمت نوعی درک و معرفت درونی به همراه محبت نسبت به خداوند است که فرد را از انجام امور نادرست و مخالف خواست خداوند باز می دارد و از این جهت همه افراد بر حسب فطرت، نوعی از درجات نازله عصمت را برخوردارند. هیچ گاه دست به انجام برخی اشتباهات و گناهان نمی زنند. بخش دیگری از این علم و محبت در طول زندگی می تواند کسب شود و فرد را به درجات بالاتری از عصمت برساند.
روح انسان به لحاظ سیر تکامل و حرکت جوهری می‌تواند از مرتبه آغازین تجرد به عالی‌ترین درجه تجرد راه یابد. درجه تجرد هر روحی، به اندازه سیر و حرکت جوهری‌اش در تحصیل مراتب کمال و تجرد بستگی دارد. هر مقدار روح کامل‌تر شود، درجه متعالی‌‌تری پیدا می‌کند و کمالات و ملکات نورانی کامل‌تری نصیب او می‌شود. یکی از کمالات، ملکه عصمت است، هر گاه ملکه نورانی عصمت به حد نصاب لازم برسد و روح انسان به لحاظ عقل نظری و عقل عملی کامل شود، از هر گونه گرایش ناپسند دوری می‌کند و پیوسته جهت تحصیل ارزش‌های انسانی و الهی می‌کوشد.
در نتیجه هر انسان صاحب اراده‏ای، می‏تواند با ریاضت شرعی و تهذیب نفس، به مقام عصمت دست یابد. بنابراین خداوند هیچ کس را از رسیدن به مقام عصمت محروم نکرده است و عصمت منحصر به پیغمبران و امامان معصوم (ع) نیست و برخی مراحل و مقامات عصمت نیز مانند مراتب دیگر کمال انسانی دست یافتنی است.
بنا براین از آنچه بیان شد روشن می شود که:
اولا حقیقت عصمت نوعی معرفت و شناخت و محبت است که شکل مختصر آن تا حدودی در اکثر افراد وجود دارد و بعلاوه می توان در طول زندگی بر این علم بازدارنده افزود و آن را به درجه ای کامل رساند .
ثانیا راهکار رسیدن به ملکه عصمت که نوعی معرفت و محبت کامل و تمام عیار است که انسان را از هر نوع گناه و معصیت و لغزش بازدارد برای هر فرد قابل دستیابی است که می تواند با افزایش معرفت دینی خود و تلاش در مسیر بندگی و عبودیت خداوند و تقرب بیش از پیش به خداوند به حدی از معرفت و محبت الهی برسد که دیگر مجالی برای گناه و معصیت در او باقی نماند.


اما در خصوص عصمت انبیاء و امامان باید دانست که در عصمت این بزرگواران مساله تا حدودی متفاوت است و علاوه بر آن مراتب فطری و اکتسابی معرفت و محبت نسبت به خداوند متعال، بعد از احراز مسئولیت های الهی که بر عهده دارند. این ملکه تقویت شده و بالاترین نصاب های عصمت را برای آن ها رقم می زند که این درجه از معرفت و محبت و ملکه عصمت عطیه ای الهی است که علاوه بر عصمت از گناه و معصیت حتی مانع از خطا و سهو و فراموشی لااقل در موارد خاص مانند امور مرتبط با تبلیغ دین می شود.
به عبارت روشن تر هرچند در افراد عادی امکان رسیدن به مرحله عصمت از گناه و معصیت وجود دارد، اما در همین مرحله ممکن است به اقتضای ویژگی های بشری مواردی از سهو و فراموشی و خطا در تشخیص تکلیف رخ دهد که هیچ قبح و زشتی در آن نیست؛ اما در خصوص انبیاء و امامان این گونه امور هم قابل قبول نبوده و منافی با مسئولیت خطیر نبوت و رسالت ایشان است در نتیجه با احراز مقام نبوت و رسالت عصمتی که پوشش دهنده این گونه اشتباهات هم باشد به آن ها اعطا می گردد.
اتفاقا همین درجه از عصمت که به منزله ابزار انجام وظایف آنان محسوب می شود لازمه الگو بودن آنان در امور مختلف برای ما است. زیرا بدون فرض چنین عصمتی در رفتار و گفتار و عمل در همه اعمال آنان جای سوال و تردید بود و نمی توانستیم به عنوان یک الگوی عملی شناخت ابعاد گوناگون دینی به ایشان نظر بیفکنیم.
امّا در عین حال باید توجه داشت که همین درجه از عصمت هم بدون دلیل و حکمت الهی تحقق نیافته است و لیاقت فردی این بزرگواران برای احراز مقام رسالت و امامت، می طلبید که خداوند مقام عصمت از هر نوع خطا و گناه را به ایشان عطا فرماید. وقتی فردی لیاقت و توان و قابلیت برخورداری از مقام نبوت و امامت را از خود نشان داد، برای موفقیت در این مقام و مسئولیت نیازمند برخی ابزار و لوازم است که بدون آن ها امکان موفقیت ندارد و عصمت در راس ابزارها و نعماتی است که در درجات کامل از طرف خداوند به فردی که لیاقت داشتن چنین مقامی را از خود نشان داده اعطا می شود.
در واقع خداوند می‏دانسته که آنان منهای عصمت هم با دیگران در مراتب اخلاص و فداکاری فرق داشته، از این رو، این موهبت را به آن ها - حتی در مواردی در کودکی - بخشیده است؛ بنابراین معصومین شایستگی و ویژگی‏های ذاتی برای قبول مقام عصمت داشته‏اند . افاضه و موهبت الهی در حق آنان بی‏حساب و بدون جهت نبوده است.
با توجه به این تعاریف و مقدماتی که در رابطه با عصمت در این مختصر اوردیم معلوم شد که صورت سوال اصلا صورت درستی نیست و اصلا این سوال اشتباه است که عصمت چگونه از فلان امام به فلان امام انتقال یافته است ، بلکه اعطاء مقام عصمت از جانب خداوند بستگی به لیاقت و مقامی دارد که به واسطه بندگی در بارگاه الهی اکتساب شده است و کسی که خودرا به این مقام رسانیده باشد خداوند این مقام را به او عنایت خواهد کرد و این مقامی نیست که با انتقال از امامی به امام دیگر یا از شخصی به شخص دیگر قابل انتقال باشد./9161/خ
 

ارسال نظرات