انواع ولایت در کلام امام صادق
سأل سائل عن ابی عبدالله علیه السلام، فقال: کم جهات معائش العباد التی فیها الاکتساب و التعامل بینهم و وجوه النفقات؟ فقال علیه السلام: جمیع المعایش کلها من وجوه المعاملات فیما بینهم ممّا یکون لهم فیه المکاسب اربع جهات من المعاملات. فال له: أ کل هؤلاء الاربعه الاجناس حلال أو کلها حرام أو بعضها حلال و بعضها حرام؟ فقال علیه السلام: و هذه الاجناس مسمیات معروفات الجهات، فأول هذه الجهات الاربعه الولایه و تولیه بعضهم علی بعض ...
مردی از حضرت امام جعفر صادق (ع) پرسید: راههای امرار معاش بندگان، مستمل بر کسب و کار و معاملات کدان و طرق مصرف اموال چند گونه است؟ فرمود: کلیه اقسام معیشت و انواع معاملات رایج میان مردم که درآمدی چهارگونه است. پرسید: این چهار نوع همه حلال است یا همه حرام یا مختلف است؟ فرمود: هر کدام نوعی حلال دارد، نوعی حرام و همه آنها نام و خصوصیاتش مشهور است. نوع اول ولایت و حکومت بر مردم است ...
در این روایت که از کتاب "تحف العقول" نقل شده است حضرت امام صادق(ع) انواع معاملات رایج میان مردم را در چهار قسم ولایت، تجارت، صنعت و اجاره تبیین می کند و حرام و حلال آنها را از یکدیگر باز می نماید. از این چهار قسم مهمترینش قسم اول یعنی ولایت است. امام (ع) در این روایت درباره انواع ولایات سخن گفته و شاخصه های ولایت الهی را برشمرده و وجه تمایز آن را از ولایت طاغوت بیان کرده اند. همچنین در بیان وظایف مردم نسبت به حاکم الهی و نیز ثمرات حکومت الهی نکاتی را در حدیث بیان داشته اند. در زیر به طور گذرا به این نکات می پردازیم. لازم به ذکر است که متن حدیث را به دلیل طولانی بودن به طور کامل در اینجا ذکر نمی کنیم و فقط به ذکر شواهد مربوطه اکتفا می کنیم.
و الولایه جهتان: فإحدی الجهتین من الولایة ولایة ولاة العادل الذین أمرالله بولایتهم و تولیتهم علی الناس و ولایة ولاته و ولاة ولاته الی ادناهم باباً من ابواب الولایة علی من هو والٍ علیه ...
فرمود:ولایت دو قسم است، یکی ولایت حکام عادل که خداوند دستور داده اطاعتشان را گردن نهند، و آنان را به مقام فرمانروایی و زمامداری نصب کنند و نیز حکومتهای زیردست و زیردست تر تا نازل ترین طبقه آنان که هر یک به نوعی بر زیر دستان خود حکومت می کنند .
امام (ع) سه ویژگی را برای والی الهی بر شمرده اند که این سه ویژگی عبارتند از:
عدالت: امام صادق(ع) برای والی وصف عادل را آورده اند که دلالت دارد بر اینکه از شرایط ولایت الهی داشتن عدالت است. حاکم ظالم نیم تواند نماینده خدا باشد که خود مظهر عدل است. تنها کسانی شایستگی تصدی منصب ولایت و حکومت بر مردم را دارند که عادل باشند. عدالت به معنای وضع هر شی در جای خود از لوازم انفکاک ناپذیر ولایت الهی است.
نصب از سوی خدا: والی عادل را باید خدا بر مردم نصب کرده باشد و این نصب یا به نصب خاص است مثل ولایت حضرت علی(ع) و یا به نصب عام که برای فقهای شیعه ثابت است. امام صادق(ع)در فراز "الذین امرالله بولایتهم وتولیتهم علی الناس" به این مطلب اشاره می کند و لزوم نصب والی از سوی خدا را تاکید می کند.
عمل بر اساس دستورات خدا: والی الهی کسی است که بر اساس دستورات خداوند عمل کند، نه اینکه هوای نفس را مبنای عملکرد خود قرار دهد. حاکم الهی تابع محض دستورات خداست و ذره ای از آنها سرپیچی نمی کند. حضرت صادق(ع) در این زمینه تعبیر "بجهه ما امرالله به الوالی العادل ..." را به کار برده اند.
پس از برشمردن شاخصه های حاکم عادل، امام(ع) به بیان وظایف مردم در قبال آن حاکم که صلاحیت و شایستگی اش به اثبات رسیده می پردازند. ایشان وظایف مردم را به این شکل دسته بندی می فرمایند:
عمل بر طبق دستور حاکم: دستور حاکم عادل که همان دستور خداست باید از سوی مردم به کار گرفته شود. مردم باید تابع دستورات حاکم باشند و در کارهایی که مد نظر دارد او را یاری رسانند.
تحریف نکردن دستورات حاکم: حضرت می فرمایند که "مردم نباید نه چیزی بر دستورات حاکم بیفزایند و نه چیزی از آن بکاهند. سخنش را تحریف نکنند .
عدم تخلف از قانون: در فراز بعدی حدیث، امام(ع) بر لزوم پیروی از قانون و اوامر حاکم تاکید می کند و یادآوری می کند که نباید از دستورات حاکم تخلف کرد. "و لا تعدّ لأمره"
اینها شرایط حاکم عادل و وظایف مردم در قبال اوست. امام پس از بیان این شرایط و وظایف می فرمایند که چنانچه حاکم واجد شرایط باشد و مردم نیز آنطور که گفته شد، عمل کنند، آنگاه این نوع حکومت ثمرات و برکات زیادی با خود دارد که از آن جمله امام (ع) به موارد زیر اشاره می فرماید:
احیای حقوق و عدالت: "فی ولایة والی العادل و والاته إحیاء کل حق و کل عدل ...."
نابودی ظلم و فساد: "... و أماتة کل ظلم و جور و فساد"
پس از این امام به اجر و ثواب کمک به حاکم عادل و تقویت حکومت او اشاره می کند و می فرماید:
"هر که در تحکیم قدرت او بکوشد و در امر حکومت یاریش دهد، در طاعت خدا سعی کرده و دین خدا را تقویت کرده است"
سپس امام صادق (ع) به تبیین شاخصه های حکومت حرام که حکومت جور است می پردازد. حضرت شاخصه های زیر را برای حکومت جور می شمارد:
پایمال شدن حقوق: در حکومت جور حقوق مردم پایمال می شود. "دؤس الحق کله"
اهتمام به باطل به جای حق "و إحیاء الباطل کلّه"
رواج ظلم و فساد: "و إظهار الظلم و الجور و الفساد"
مبارزه با علم و دانش: "و إبطال الکتب"
قتل پیامبران و مومنان: "و قتل الانبیاء و المومنان"
نابود کردن مساجد: "و هدم المساجد"
تحریف و تبدیل سنتها و قوانین الهی: "و تبدیل سنة الله و شرائعه"
پس از بیان این هفت شاخصه مهم، حضرت هر گونه همکاری و همراهی با دولت جور را حرام می داند و سوال کننده را از این امر بر حذر می دارد مگر به قدری که ضرورت ایجاب می کند و بیشتر از آن نباید با ظلم و ستم همکاری کرد. حضرت همکاری ضروری با حکومت جور را به خوردن گوشت مردار تشبیه می فرماید که در حالت عادی حرام است ولی در هنگام ضرورت و برای حفظ جان لازم است.
ده نکته که باید از امام صادق علیه السلام یاد بگیریم
در کتاب شریف "تحف العقول" روایتی نقل شده است تحت عنوان "احتجاج امام صادق(ع) بر صوفیانی که بر حضرت وارد شده تا ایشان را از طلب دنیا منع کنند"
در این روایت منقول است که سفیان ثوری نزد امام جعفر صادق(ع) آمد و دید که حضرت لباس سفیدی چون پوست تخم مرغ پوشیده است. سفیان ثوری حضرت را به این خاطر مورد مذمت قرار داد و امام(ع) نیز در سخنانی او را متوجه اشتباه خود در فهم معنا و مفهوم زهد کردند. روز بعد جماعتی دیگر از زهد فروشان نزد امام آمدند و خواستند که درباره این مطلب با ایشان بحث و گفتگو کنند. حضرت پذیرفتند و آنها شروع به سخن کردند. حضرت در جواب ایشان پاسخ مطول و جامعی بیان داشتند که التبه ذکر همه آن از حوصله این مقال خارج است و خوانندگان می توانند متن کامل این حدیث را در کتاب شریف "تحف العقول" مطالعه فرمایند. از این حدیث ده نکته قابل استفاده که در این نوشتار به آنها اشاره می کنیم:
یک: توجه به زمانه و حال مردم
حضرت در پاسخ سفیان ثوری او را به توجه در احوال زمانه خود و تفاوت آن با اوضاع و زمانه رسول اکرم(ص) دعوت کردند و با ذکر اینکه در آن زمان وضعیت مردم فرق می کرد و لذا سبک زندگی ایشان متفاوت بود، نحوه لباس پوشیدن خود را توضیح دادند.
" أخبرک أن رسول الله کان فی زمان مقفر جشب ..."
" پیامبر در دورانی می زیست که آب و علفی نبود و مردم همه با غذاهای خشن و ناگوار به سر می بردند ..."
دو: تاکید بر جایگاه والای مومنان
حضرت به سفیان ثوری متذکر شدند که سزاوارترین مردم به نعمتهای الهی مومنان و نیکوکاران هستند.
"فإذا أقبلت الدنیا فأحق اهلها بها أبرارها لا فجارها، و مؤمنوها لا منافقوها و مسلموها لا کفارها ..."
"پس چون دنیا روی بیاورد، سزاوارترین مردم به آن نیکوکارانند نه تبهکاران، و مومنانند نه منافقان، و مسلمانانند نه کفار ..."
در این فراز از حدیث شریف حضرت به جایگاه والای مومنان اشاره می کنند. اساسا شایسته ترین افراد برای استفاده از نعمتهای الهی آنها هستند که خدا را با زبان می ستایند و در عمل از دستورات او پیروی می کنند. دنیا و نعمات آن در خدمت مومنان و نیکوکاران است و از ایشان سزاوارتر چه کسی است؟
سه: لزوم اهتمام به امر دنیا
نکته دیگری که از فراز قبل می توانیم برداشت کنیم، لزوم اهتمام به امر دنیاست. مومن نه تنها در فکر ره توشه برای آخرت خود است، بلکه در زندگی دنیوی خود هم نهایت تلاشش را به کار می گیرد که زندگی خوبی داشته باشد. آنچه مذموم است کسب مال حرام و شکستن حدود الهی است نه کسب روزی بیشتر. حضرت می فرمایند:
فو الله ما أتی علیّ مذ عقلت صباح و لا مساء و لله فی مالی حق أمرنی أن اضعه موضعا الّا وضعته"
"به خدا سوگند از زمانی که نیک و بد را شناخته ام هیچ صبح و شامی بر من نگذشته که حقی از خدا در مالم باشد و دستور داده باشد در جایی صرف کنم جز اینکه در جای خود مصرف کرده ام"
چهار: لزوم استناد و استدلال به قرآن به عنوان محکم ترین متن دینی
وقتی جماعت صوفیان از استناد خود به قرآن سخن گفتند، حضرت این عمل آنان را تایید کرد و از قرآن به عنوان والاترین متن دینی یاد کرد که باید مبنای عمل مسلمانان قرار گیرد.
"فإنها أحق ما اتّبع و عمل به"
"قرآن از هر چیز به پیروی و عمل شایسته تر است"
پنج: مذمت سخن گفتن بدون علم
وقتی که آن جماعت مستندات خود را در قرآن بیان کردند و حضرت ضعف استدلال و نارسایی فهم آنها از قرآن را مشاهده کردند به مذمت آنها پرداختند که بدون علم و بدون اشراف کامل بر مباحث قرآنی به تفسیر به رای می پردازند. صوفیان که در جواب حضرت به بی اطلاعی خود از مباحثی نظیر ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه اقرار داشتند، از سوی حضرت مورد مذمت واقع شدند و امام ضعف اساسی آنها را در همین نارسایی دانش آنها بیان داشتند. "من ههنا أوتیتم"
شش: وجه به خانواده و نزدیکان
حضرت در فرازی از سخنان خود با اشاره لزوم صدقه دادن و تاکید بر جایگاه این عمل در زندگی اسلامی به این مطلب اشاره می کنند که سزاوارترین کسان بر تصدق، نزدیکان و خویشان انسان هستند.
فأفضلها ما أنفقه الانسان علی والدیه ثم الثانیة علی نفسه و عیاله، ثم الثالثة علی القرابة و إخوانه المؤمنین، ثم الرابعة علی جیرانه الفقراء، ثم الخامسة فی سبیل الله و هو أخسها أجراً"
"از همه بهتر آن است که به پدر و مادرش بدهد، بعد آنچه مصرف خود و عائله اش کند، سپس آنچه به خویشان و برادران مومن دهد و رتبه چهارم همسایگان فقیر هستند و پنجم که از همه کم اجرتر است، در راه خداست"
این فراز از روایت شریفه منزلت خانواده و نزدیکان را بر اساس دیدگاه اسلامی تبیین می کند.
هفت: اعتدال در امر دین
حضرت در رد ادعاهای صوفیان به این آیه قرآن استناد می فرمایند:
« الذین إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً »
"کسانی که به هنگام انفاق زیاده روی نکنند و سختگیری هم ننمایند و در این میانه معتدل باشند"
حضرت با ذکر این آیه دو آفت افراط و تفریط را یادآوری می فرمایند که هر دو در کلام خداوند تعالی مذمت شده است و هر دو باطل است و هم آن کسانی که در انفاق اموال خود بخل می ورزند و هم آنان که طریق افراط را در پیش می گیرند از سوی خداوند نکوهش شده اند.
هشت: آموزش شیوه های استدلال در کلام امام(ع)
امام(ع) در فرازی از سخنان خود به سیره ابوبکر (خلیفه اول اهل سنت) استناد می کنند. این استناد از این باب بوده که ابوبکر نزد گروه مخاطب که همان متصوفه بودند، مورد احترام بوده و سیره او برای ایشان سرمشق بوده است. از این رو امام به این مطلب استناد کرده و بطلان روش متصوفه را حتی از جهت منابع و مستندات اهل سنت نشان می دهند.
نهم: دقت در انتخاب سلوک
حضرت از روش صوفیان به عنوان "بدترین مذهب" یاد می کنند و آنان را مورد نکوهش قرار می دهند.
"فبئس ما ذهبتم الیه ..."
"بدترین مذهب را انتخاب کرده اید ..."
حضرت(ع) اینگونه لزوم دقت در انتخاب مسلک و روش را تذکر می دهند که ریشه آن در بی اطلاعی و جهل از معارف کتاب خدا و احادیث پیامبر است که منجر به تفسیرهای نادرست و سطحی از آن می شود.
دهم: مذمت تحمیل رای خود بر مردم
حضرت در پایان سخنان خود متصوفه را از این جهت که می خواهند روش خود را بر مردم تحمیل کنند، سرزنش می فرماید. "وحملتم الناس علیه ..."
اصرار به انحراف و بدتر از آن به انحراف کشاندن مردم هر دو از دیدگاه شریعت اسلام محکوم و باطل است و حضرت امام صادق(ع) این دو مطلب را در پایان سخن خود مورد تاکید قرار می دهند.
بی شک کلام و بیان امام معصوم(ع) دارای بطون فراوان و معانی عمیق بسیاری است که درک همه آن برای عقول ناقص ما میسر و ممکن نمی باشد و باز هم بی تردید حدیث شریف مذکور بیش از آنچه به طور گذار گفته شد دارای نکات است و جا دارد که با نظر تعمق در این احادیث تامل شود و پرده از ناگفته های آنها برداشته شود./979/ی703/ع