۳۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۲
کد خبر: ۱۸۴۹۶۲
مدیر مدرسه علمیه معصومیه:

حوزه باید مخاطب‌شناس باشد

خبرگزاری رسا - یکی از ضرورت‌های حوزه این است که به روز باشد، یعنی نیازهای روز جامعه را بشناسد و راه‌کارهای حل آن را هم شناسایی کند. مطلب دوم این است که برای کلیت نظام و قوای سه گانه بحث‌های بنیادی داشته باشد.
حجت الاسلام حميد ملکي مدير مدرسه علميه معصوميه

مدرسه علمیه معصومیه که مزین به اسم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بوده و در سال‌های اخیر توفیق میزبانی ضریح مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را داشته یکی از زیباترین مداس علمیه کشور به شمار می‌آید. این مدرسه چندین سال است که فقط از طلاب دارای تحصیلات دانشگاهی پذیرش می‌نماید. در گفت‌وگو با مدیر محترم این مدرسه حجت الاسلام ملکی نکات ارزشمندی مطرح گردید که در ادامه به محضر خوانندگان عزیز تقدیم می‌گردد.

 

رسا - به‌عنوان اولین سئوال می‌خواستم از شما بخواهم که معرفی مختصری از خودتان داشته باشید و از سوابق علمی و تحصیلاتتان بفرمایید. هم درزمینه حوزوی و هم در زمینه دانشگاهی و اگر امکان دارد، در زمینه حوزوی به تعدادی ازاساتیدتان نیز اشاره بفرماید؟

تشکر می کنم از شما و همه همکارانتان که در واقع کارتان اطلاع رسانی و خوراک دهی صحیح و دقیق به جامعه است. انشاء الله که در این مسیر که مسیر انبیاست، از این جهت که آن‌ها هم خبر راست، صادق و درست آوردند، موفق باشید.

درباره خودم باید عرض کنم، سال 61 یا 62 که دیپلم تجربی خودم را از دبیرستان امام خمینی(ره) همدان گرفتم، خیلی تلاش کردم وارد حوزه علمیه قم بشوم که نپذیرفتند. در آن زمان شرایطی داشتند که ظاهراً ما آن شرایط را نداشتیم. در هر صورت تصمیم گرفتیم که برگردیم و برویم جبهه و جنگ، که یک دفعه سر از تهران در آوردیم و دفتر آقای مجتهدی که داستانش مفصل است. سال اول طلبگی مدرسه‌ آقای مجتهدی بودیم و سال 62 وارد قم شدیم و در مدرسه رضویه آغاز به تحصیل کردیم.

در کنار تحصیل، بحث جنگ و جبهه را هم داشتیم. سال 66 بود که سطح یک را تمام کردم و در همان سال هم ازدواج نمودم. در سطح سه خدمت اساتیدی مثل آقای پایانی مکاسب می‌خواندم و دو سال کفایه هم در محضر آقای ستوده بودم. بحث رسائل را نیز خدمت آقای استادی استفاده می‌کردم و هم‌چنین خدمت آقای اعتمادی که بیشتر محضر آقای اعتمادی بودیم. بعد از این‌که این سطح تمام شد، من وارد تدریس شدم؛ هم در دانشگاه و هم درحوزه. در مدرسه مهدی موعود(عج) شروع کردم و سطح یک را تدریس می‌کردم. به ‌صورت آزاد هم درحوزه علمیه شهدای خیابان صفائیه، اصول مظفر تدریس می‌کردم و هم معالم و هم‌چنین دو یا سه دوره بدایة الحکمه علامه طباطبایی را آن‌جا تدریس کردم. درس‌های رسمی را هم در مدرسه مهدی موعود(عج) بودم. در کنارش، در دانشگاه‌ها هم تدریس داشتم؛ دانشگاه پیام نور قم، دانشگاه پردیس قم و دانشگاه آزاد اراک هم تدریس می‌کردم.

دوره کارشناسی را در دانشگاه پیام نور تهران گذراندم که فقط برای امتحانات شرکت می‌کردم و دوره کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق را نیز در دانشگاه تربیت معلم تهران گذراندم. بعد از این که این‌ مدارک را اخذ کردم، در دروس تخصصی تفسیر هم شرکت کردم. سطح چهار را هم زیر نظر حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی به اتمام رساندم.

فکر کنم 4یا5 سال از درس خارج می‌گذشت که آیت‌الله بوشهری از بنده تقاضا کردند که مدیریت مدرسه صدوقی را به عهده بگیرم. سال 78یا79 بود که مدیر مدرسه صدوقی فاز 5 شدم. 8 سالی مدیریت آن‌جا را به ‌عهده داشتم. تا این‌که در مدرسه معصومیه یک خلأیی پیش آمد؛ مسئول این‌جا جناب آقای قوامی که از دوستان قدیمی ماست، از ادامه کار در این‌جا انصراف داده بودند. پی‌گیر بودند که بنده را متقاعد کنند، که بعد از یک ماه گفت‌وگو به‌ هرحال به ما پذیراندند که مدرسه صدوقی را به شخص دیگری واگذار کنیم و مسئولیت این‌جا را بر عهده بگیریم. فکر کنم سال 87 بود که من مسئولیت مدرسه معصومیه را بر ‌عهده گرفتم.

در کنار این مسئولیت‌ها، تدریس و تفسیر ترتیبی قرآن را در جامعه الزهرا و جامعه القرآن داشتم. نزدیک 5 سال تدریس تفسیر ترتیبی را در جامعه القرآن داشتیم و بحث‌های علوم قرآنی را هم در مدارس و در جامعه الزهرا نیز برای طلاب سطح 3، که هم‌چنان ادامه دارد. سال گذشته آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی به من فرمودند که مدیریت مرکز تخصصی تفسیر را هم بر عهده بگیرم که الآن یک سال و چند ماهی است که مسئولیت آن‌جا را هم بر ‌عهده دارم. حدود سه سال هم مدیر کل پژوهش سازمان مدارس خارج از کشور بودم، که کارهای تبلیغی بسیار زیادی زمان مسئولیت ما صورت گرفت.

از اساتید درس خارج 5 الی6 سال، محضر حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی، 4سال محضر آیت ‌الله العظمی تبریزی، یک سال درس خارج آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی،6 ماه در محضر آیت‌الله العظمی سبحانی و حدود 6 ماه در محضر آیت‌ الله العظمی وحید خراسانی بودم. درس خارج به این صورت بود؛ منتهی یک درس خارجی هم به ‌صورت خصوصی به مدت 10 سال خدمت آیت‌ الله معرفت بودم که حدود سه یا چهار نفر بیشتر نبودیم. شهید دهداری بود و جناب آقای بهجت‌پور و یکی دو نفر دیگر؛ هفته‌ای یک یا گاهی دو روز به ‌صورت خصوصی درس ایشان شرکت می‌کردیم.

 

رسا - حضرت عالی تألیفاتی هم داشتید.

حدود 10 الی 12 سالی در ره توشه جوانان همکاری می‌کردم؛ هم در تدوین و هم در تألیف مقالات، تحت عنوان سرگذشت انبیا که هر کدام یک کتاب می‌شد. مقالاتی در خصوص مهجوریت قرآن، قرآن در نهج البلاغه، بصیرت در قرآن و از این موضوعات؛ مقالات این‌چنینی داشتیم که در ره توشه جوانان و در بعضی از مجله‌ها چاپ شد. سه سال هست که کارشناس شبکه جهانی ولایت هستم که آن‌جا یک بحثی دارم به عنوان نگاهی دوباره به قرآن که از شبکه جهانی پخش می‌شود و استقبال خیلی خوبی از این مباحث شده است. 7 سال است کارشناس رادیو معارف هستم که هر پنج‌شنبه و جمعه برنامه من تحت عنوان پرسمان قرآنی از رادیو معارف پخش می‌شود. دو کار تولیدی هم برای برای شبکه 4 داشتیم، تحت عنوان امام حسین(ع) در قرآن که دو الی سه سال هست به ‌صورت تکراری ایام محرم پخش می‌شود. برای شهرستان‌ها خصوصاً برای همدان هم دو الی سه سال است که برنامه ضبط می‌شود و در سحرهای ماه رمضان پخش می‌گردد.

 

رسا - گویا برنامه پرسمان قرآنی در رادیو معارف مورد استقبال قرار گرفته و بازتاب خیلی خوبی داشته است؛ در این مورد توضیحاتی بفرمایید. به نظر شما علت این بازخورد خوب در جامعه چیست؟

در هر صورت من این‌ها را جزء توفیقات الهی می‌دانم؛ چون خود من پی‌گیر این قصه‌ها که بروم ‌جایی خودم را ارائه بدهم، نبودم. یادم هست که برای کارشناسی بنده در این برنامه، نزدیک یک ‌ماه پیگیری کردند. چون ما یک تیمی بودیم در دفتر تبلیغات اسلامی، در بخش نظارت بر پاسخ‌های قرآنی سئوالاتی که به دفتر تبلیغات می‌آمد؛ به کارشناس‌ها می‌دادیم پاسخ می‌دادند و ما پاسخ آنها را نظارت می‌کردیم. بنده و جناب آقای محمدی که الآن پاسخ عقائد ایشان روزهای چهارشنبه پخش می‌شود. دو سه نفر از دوستان از رادیو معارف آمدند از ما تقاضا کردند برای این‌کار؛ بنده زیر بار نمی‌رفتم، اصرار کردند که شما بیایید تست صدا بدهید، تست صدا دادیم، گفتند صدای شما خیلی خوب است. من زیر بار نمی‌رفتم؛ چون از نظر محتوایی کار سنگینی بود. به هر حال مخاطب شما یک نفر یا دو نفر نیست؛ مخاطب شما از روستایی گرفته، تا استاد دانشگاه است؛ چون برنامه از شبکه جهانی معارف پخش می‌شود. لذا من برای این برنامه خیلی وقت می‌گذارم و فکر می‌کنم یکی ازعلت‌های توفیقات این باشد. دوم این‌که از خدا می‌خواهم خالص باشد؛ یعنی با شبهات نباشد. نمی‌دانم شد یا نه، ولی من این خواهش را از خدا کردم، منتهی من خیلی از اساتید دانشگاه را که می‌بینم، می‌گویند ما شاگرد شما هستیم و برنامه شما را دقیق گوش می‌دهیم که البته این نظر لطف دوستان است.

 

 

رسا - برسیم به مدرسه مبارکه معصومیه؛ یک مقدار از ویژگی‌های این مدرسه برای ما بفرمایید؛ از آغاز تا کنون اگر مواردی خاصی مد نظرتان است بفرمایید.

ببینید وقتی که 5 سال پیش من وارد مدرسه شدم، یک بخش این مدرسه دانشجو بود و سه بخش دیگر دیپلم بودند. من از سال بعد تصمیم گرفتم که ورودی این مدرسه فقط باید دانشجو باشد.

 

رسا - پس این طرح شما بود که مدرسه به این سمت برود.

هم طرح من بود و هم عقلایی بود؛ وقتی پیشنهاد دادیم، دیدند که طلاب اصلا سنخیت ندارند. از مشکلاتی که ما این‌جا داشتیم، عدم سنخیت دانشجوها از نظر سوادشان، سن‌شان و... با بچه‌های دیپلم بود. لذا خیلی سنخیت نداشت و ما پیشنهاد مطرح کردیم و مورد قبول قرار گرفت. پیشنهاد را به آیت الله مقتدایی دادم و ایشان هم پذیرفتند. لذا از آن سال تا به الآن، ما یک نفر دیپلم نگرفتیم. اوایل فوق دیپلم می‌گرفتیم که الآن دو سال است که فوق دیپلم هم جذب نمی‌کنیم. از 5 سال پیش، فقط دانشجو می‌گیریم؛ کسانی که مدرک کارشناسی به بالا دارند. در حال حاضر از آن دیپلم‌ها نهایتاً 20الی 30 نفر مانده و مابقی از کسانی هستند که کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکتری دارند. یکی از ویژگی‌های این مدرسه این است که همه دانشگاه دیده‌اند و غیر دانشگاهی این‌جا وجود ندارد. ویژگی دوم این‌که در این دنیای وانفسا که مسئله طلبه شدن و روحانی شدن، آن‌هم با این زندگی طلبگی که از حیث شهریه و غیره مشکلاتی وجود دارد و با این همه تورم و با این همه مشکلات، افرادی که این مسیر را انتخاب می‌کنند واقعاً عاشق هستند. یعنی عاشقانه دنبال معرفت اهل بیت عصمت وطهارت(ع) هستند. دیپلمه‌ها هم همین‌طور هستند، سیکل‌ها هم همین‌طور، منتها درجاتشان فرق می‌کند. آن‌ها هم حتماً باید علاقه‌مند باشند؛ اما تحصیل کرده‌های دانشگاه، می‌توانند در جامعه کار داشته باشند، ولی به این کارها نه می‌گویند و به ‌سمت حوزه می‌آیند. سن این‌ها بالاست؛ یک دیپلمه هنوز تا سن 24و 25 سال زمان دارد تا به سن ازدواج برسد، ولی این‌ها با سن ازدواج وارد حوزه می‌شوند؛ پس باید خیلی خمیر مایه بالایی داشته باشند که حاضر شوند تحمل این همه مشکلات را به جان بپذیرند و وارد این عرصه بشوند.

ویژگی دیگر این است که کسانی وارد این عرصه می‌شوند، حالا ممکن است درصد بسیار کمی هم وجود داشته باشد که انگیزه‌های دیگری داشته باشند. چنین افرادی کنار پیامبر(ص) هم بودند؛ صحابی پیامبر(ص) که همه خالص نبودند، صحابی ائمه(ع) هم همه خالص نبودند. ولی درصد بالایی از این دوستان، عشق زیادی به کسب معارف دارند که این ریسک را پذیرفته‌اند.

ویژگی بعدی این است که اکثر این عزیزان روحیه حماسی، جهادی، انقلابی و ولایی دارند. شاید به خاطر همین روحیه است که دانشگاه‌ها نتوانسته این‌ها را اقناع و تأمین کند و آمدند این‌جا که این روحیه جهادی و انقلابی را به منصه ظهور برسانند.

ویژگی بعدی این است ‌‌که قالب این عزیزان مهندس هستند و از رشته‌های ریاضی-فیزیک می‌باشند. کسانی که در رشته ریاضی تحصیل کردند، در درک و فهم‌ علوم اسلامی عمیق‌تر، دقیق‌تر و موفق‌تر هستند. من این را بر اساس آماری که گرفتیم عرض می‌کنم.

به‌خاطر همین ویژگی‌هایی که عرض کردم، الآن 30 یا 40 نفر از اساتید موفق این مدرسه خروجی‌های همین مدرسه هستند. این طلاب وقتی وارد عرصه تبلیغ می‌شوند، دیگر مثل یک مبلغ عادی عمل نمی‌کنند و یک منطقه را تحت پوشش قرار می‌دهند.

من این موضوع را 3 سال پیش که از شبکه 3 یا 4 آمدند این‌جا مطرح کردم و به آن‌ها گفتم که این مطلب را پی‌گیری کنند. آمدند از این طلاب فیلم ساختند که تا به ‌حالا 7 الی 8 بار از رسانه‌ها پخش شده است. جالب این‌جا است که پایه 2، 3و 4 هستند؛ ولی از آن‌جا که از حیث اجتماعی بودن در دانشگاه، عرصه‌های متعددی را دیده‌اند آدم شناسی، مخاطب شناسی و هم‌چنین اطلاعات عمومی و اعتماد به ‌نفس بالایی دارند و در کنارش روحیه جهادی، حماسی و انقلابی هم دارند؛ لذا وقتی می‌روند در یک ‌جا "واحدٌ کألف" یک نفرشان مانند هزار نفر می‌شود که این هم یکی از ویژگی‌های این حوزه است.

 

رسا - بر اساس فرمایشات جناب‌عالی، علت شهرت بسیج مدرسه معصومیه هم همین است؟

علت شهرت بسیج مدرسه باید همین باشد. قبلاً یک تهمت‌هایی به مدرسه و بسیج مدرسه می‌زدند که وقتی من وارد این مجموعه شدم، دیدم که بسیج مدرسه واقعا مبراست از این مسائل! حالا شاید قبلاً یک خطاهایی داشتند، ولی وقتی که من این‌جا حضور نداشتم. همه افرادی که الآن در خدمت‌شان هستیم، لیسانس، فوق لیسانس یا دکترا دارند؛ یعنی خودشان صاحب نظر هستند. به همین خاطر است که وقتی وارد عرصه تبلیغ می‌شوند، با روحیه جهادی کاری می‌کنند کارستان!

 

رسا - تربیت طلابی که در محیط دانشگاهی تا یک حدودی رشد کرده‌اند، چه نقاط قوت و ضعفی دارد؟

ببینید یک شبهه‌ای که مطرح می‌کنند و اشکالی که به مدرسه معصومیه دارند، این است که طلبه‌هایش دانشجویانی هستند که ساختار فکری‌ آن‌ها در دانشگاه شکل گرفته است؛ بنابراین حوزه نمی‌تواند این ساختار را عوض کند.

پاسخ بنده به این عزیزان این است که ساختار این‌ها در دانشگاه شکل نگرفته است؛ به ‌خاطر این‌که مقاومت کرده‌اند. یعنی فضای دانشگاه‌ها بر اراده این‌ها غلبه نکرده است. به عنوان مثال فرض کنید اگر آن‌جا مسأله ارتباط با جنس مخالف یک چیز عادی و طبیعی است و یک امر غیر مشروع، مشروع است، این بچه‌ها مقاومت کرده‌اند. یکی از علت‌ها همین بوده است؛ چون آن‌جا را متناسب با روحیات خودشان ندیده‌اند. از آن‌جا به این‌جا پناه آورده‌اند، نه این‌که با آن‌جا هم سنخ شدند و رنگ و لعاب آن‌جا را گرفته‌، بعد بیایند این‌جا. کسی که رنگ و لعاب دانشگاه را گرفته باشد، امکان ندارد ذائقه‌اش حوزه را بپذیرد!

بنابراین این‌ها حوزویانی بودند در قالب دانشجو؛ پس دانشگاه نتوانسته این‌ها را در خودش جا بدهد و این‌ها برگشتند به حوزه و لذا من به این دوستان در مراسم استقبال عرض می‌کنم به منزل اصلی خودتان خوش آمدید. پس این اشکالی که وارد می‌کنند، اشکال درستی نیست که طلاب مدرسه معصومیه در آن‌جا رشد کرده‌اند و شاکله دانشگاه با حوزه یکی نیست و این‌ها در آینده به حال حوزه مفید نخواهند بود. بهترین‌ دلیل هم خروجی‌های این‌ها است؛ بیایند خروجی‌های مدرسه معصومیه را ببینند که این‌ها چه قدر متدین، مقید، جهادی، ولایی و موثر هستند.

 

رسا - شما با توجه به سوابق مدیریتی که این‌جا داشتید، به نقاط قوت اشاره کردید، آیا واقعاً هیچ نقطه ضعفی وجود ندارد؟ کسی که 4 سال یا بیشتر در دانشگاه تحصیل کرده، بعد آمده و در مدرسه معصومیه درس می‌خواند، این واقعاً هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کند؟

نقاط ضعفی هم وجود دارد. در قسمت اول من آن شبهه تعلیم و تربیت را پاسخ دادم، که یک نکته دیگر اضافه می‌کنم. آن‌هایی که در دانشگاه رنگ دانشگاه گرفته‌اند و آمده‌اند حوزه، بیش از دو الی سه ماه نمی‌توانند این‌جا طاقت بیاورند، انصراف می‌دهند و بر می‌گردند.

اما نقاط ضعفی که وجود دارد؛ سن یادگیری سن خاصی است، از سن 15 تا 25 سالگی سن مناسب یادگیری است. نمی‌خواهم بگویم از سن 7 سالگی سن یادگیری نیست، ولی سطح یادگیری آن پایین است. از سن 15 سالگی سطح یادگیری بالا می‌رود، یعنی فردی که سیکل می‌خواند، اگر تلاش کند، می‌تواند کتاب‌های گروه سنی 17 و 18 سال را بفهمد. این‌هایی که از دانشگاه می‌آیند، از سن 24 سالگی دیگر در اوج یادگیری نیستند و آرام آرام حالت فرسایشی یادگیری اتفاق می‌افتد. شاید به همین خاطر باشد که در کارشناسی ارشد، هفته‌ای دو روز درس دارند و 32 واحد بیشتر ندارند. بیشتر می‌روند دنبال عمل، بحث یادگیری آن است که در کارشناسی یاد گرفتند؛ متمرکز می‌شوند و گرایش پیدا می‌کنند و دنبال پژوهش می‌روند. درمقطع دکتری که همه‌اش می‌شود پژوهش و ایده دادن؛ شاید به ‌خاطر همین نکته است که این سن، سن ورود به جامعه و ورود به میدان عمل است. حالا دانشجو با این سن، تازه می‌خواهد وارد دوره کاردانی یا کارشناسی شود، چون می‌دانید سطح 1 معادل با کاردانی است. یعنی باید دروس عمومی از تجوید گرفته تا صرف و نحو، عقائد و احکام را فرا بگیرد و همه این‌ها را باید از صفر شروع کند. نقطه ضعفی که این‌جا وجود دارد، این است که این عزیزان مشکل زمان، معیشت و سن یادگیری دارند. این مشکلات را دیپلم و سیکل ندارد؛ یعنی او زمان دارد، ولی این‌ها دیگر زمان ندارند. لذا سیکل‌ها و دیپلم‌ها اگر خطا کنند، قابل جبران است، اما اگر یک دانشجو خطا کند، فرض کنید، دو سال را خوب درس نخوانده و می‌خواهد دوباره از نو بخواند، دیگر امکان از نو خواندن برای او وجود ندارد.

مشکل معیشت هم همین‌طوراست؛ سیکلی ها و دیپلم‌ها مشکل معیشت ندارند؛ چون در سن ازدواج نیستند. خودش است و خودش با همین شهریه‌ها می‌تواند خودش را تأمین کند. شما می‌دانید 75 درصد طلبه‌های ما متأهل هستند و با این شهریه واقعاً با مشکل معیشت و اداره کردن یک خانواده روبه‌رو هستند و برای عمیق و دقیق درس خواندن این یک مشکل جدی است که بچه‌های دانشجو با آن دست و پنچه نرم می‌کنند.

اما با همه این مشکلات، درس‌هایشان را خوب می‌خوانند. این یکی از ویژگی‌ها است که بچه‌ها با این مشکلات دارند کنار می‌آیند و من خواهش می‌کنم هر کس صدای بنده را می‌شنود، از مسئولین از تصمیم گیرندگان و... به داد این‌ها برسند. البته این‌ها به پناه آمده‌اند، به حوزه و پی حشمت و جاه نیامده‌اند! این‌ها که به پناه آمده‌اند را باید از حیث معیشتی و نظام آموزشی کمی تقویت کنیم و کمک کنیم که مشکلاتشان یک مقدار کم شود و بتوانند در این عرصه درست بدرخشند و قله‌ها را فتح کنند.

 

رسا - طبیعتاً همینطور است، اگر به این دوستان کمک شود، می‌توانند خروجی‌های خیلی خوبی داشته باشند و به قول شما قله‌ها را فتح کنند. لذا در مورد معیشت باید کمکی بشود، من امیدوارم که صدای شما به گوش مسئولین امر برسد.

رمز و راز موفقیت طلاب مبتدی را در چه می‌دانید؟ چه توصیه‌هایی برای طلاب جدید الورود دارید، به ‌عنوان کسی که مسیر طلبگی را طی کرده‌اید؟

نکته خیلی خوبی بود؛ انشاالله که همه ورودی‌ها، چه سیکلی‌ها وچه دیپلم‌ها و چه دانشجویان عزیز ما، بشنوند که اگر بر اساس برنامه، دقت و اعتماد به نظام آموزشی حرکت کنند، موفق می‌شوند. هیچ نظام آموزشی بدون اشکال نیست؛ ولی همین نظام آموزشی که الآن داریم و اشکالات جدی هم به آن وارد است، خروجی‌هایی مثل امام(ره)، شهید مطهری، مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی را داده است. شخصیت‌های بزرگی که تعدادشان قابل شمارش نیست و این همه خروجی بزرگ و بزرگوار، از همین نظام آموزشی بیرون آمده‌آند. وسوسه‌های شیطان، اولین کاری که انجام می‌دهد، این است که شک و شبهه ایجاد می‌کند، نسبت به کتب منابع و نظام آموزشی و بعد از آن نسبت به اساتید، برنامه ریزان و مدیران. شما حساب کنید اگر اعتماد از دانشجویان و طلاب گرفته شود، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. ممکن است درس بخوانند و بیست بگیرند، اما آن بیست ماندگار نیست؛ چون درس را نخواندند که بدانند، خواندند که پاسخ بدهند.

توصیه بنده این است که اعتماد داشته باشند و بر اساس اعتماد، دقیق درس‌ها را بخوانند. درس‌ها را انباشته نکنند، انباشتن، مساوی آن است که یک شبه از یاد می‌رود. برای شب امتحان که می‌خوانی، همان شب امتحان یا بعد از امتحان از یاد می‌رود. دوم، بعد از اعتماد به نظام آموزشی، اعتماد به مربیان، برنامه ریزان و اساتید است که البته این منافاتی با انتقاد و پیشنهادات عالی دادن، ندارد. نکته بعد حوصله و دقت در تحصیل است؛ "ره چنان رو که ره روان رفتند." شهید مطهری چطور شهید مطهری شد؟ مشخص است. در کتاب‌ها نوشته شده علامه طباطبایی چطور علامه طباطبایی شد؛ یعنی این‌ها تا پیش مطالعه نمی‌کردند، سر کلاس نمی‌رفتند. پیش مطالعه باعث می‌شود طلبه در کلاس مشارکت فعال داشته باشد، ذهن پر سئوال داشته باشد و سر کلاس یا بعد از کلاس از استاد سؤال کند. بعد از این‌که پیش مطالعه کرد و سر کلاس حضور فعال داشت، آخر کلاس دو دقیقه کره گیری کند؛ یعنی آن‌چه را که پیش مطالعه کرده بود و آن‌چه را که استاد گفته است، در سه الی چهار سطر بنویسد و خودش را آماده کند برای مباحثه. من مباحثه را آخرین مرحله یادگیری می‌دانم. مباحثه یعنی شما مثل یک استاد بتوانید این درس را ارائه بدهید.

اگر بر این اساس پایه درس‌های حوزه را ریختند، روز به روز انگیزه و علاقه‌شان به تحصیل بالا می‌رود. اما اگر بر عکس عمل کنند، روز به روز انگیزه‌شان فرسایش پیدا می‌کند و به حدی نمی‌رسد که قله‌ها را فتح کنند و نهایتاً این است که تپه‌ها را فتح کنند. پس اگر اول اعتماد و دوم برنامه، بر همین اساسی که عرض کردم داشته باشند و این را استمرار بدهند، تا رسیدن به هدف و مثل خیلی‌ها که تا یکی دوسال این‌طور عمل می‌کنند، ولی تا 10 سال ادامه نمی‌دهند، نباشند، انشاءالله موفق می‌شوند. نکته سوم بحث توکل واعتماد به ‌خداست؛ یکی از دغدغه‌هایی که بعضی از طلبه‌ها دارند، این است که بعد تحصیل ما چه ‌کاره می‌شویم. توصیه من این است که اصلاً دنبال این‌که من چه ‌کاره می‌شوم، نباشند؛ این را خود امام زمان(عج) تعیین می‌کند. مرحوم شهاب‌الدین، استاد امام(ره)، می‌گویند که "تهران منبری داشتم، مسجدی داشتم و قابل توجه مردم بودم؛ تصمیم گرفتم بیایم قم! وقتی با قطار می‌آمدم سمت قم، تعجب کردم و با خودم گفتم که چه شد این تصمیم را گرفتم؟! من که تهران مسجد داشتم، منبر داشتم، منصب داشتم، کار داشتم و از همه مهم‌تر مردم من را می‌شناختند، ولی به نتیجه‌ای نرسیدم! بعدها متوجه شدم یک آقا روح‌الله در قم نیاز به استاد داشته و این امام زمان(عج) بود که به من گفت به قم بروم. "آقا روح‌الله می‌خواهد بشود رهبر انقلاب اسلامی و جهان تشیع و امام زمان(عج) استاد ایشان را تعیین می‌کند". این‌ها را خود خداوند و امام زمان(عج) تشخیص می‌دهند که چه کسی چه ‌کاره می‌شود. اصلاً از ذهن مقام معظم رهبری عبور می‌کرد که رهبر بشود؟ سه الی چهار ماه مانده بود که ریاست جمهوری‌شان تمام شود، یکی از ائمه جماعات از ایشان سئوال کرده بودند، شما ریاست جمهوریتان تمام شود چه برنامه‌ای دارید؟ فرموده بودند که اگر امام بفرمایند بروم سیستان و بلوچستان بشوم امام جماعت یک مسجد، می‌روم؛ ولی خودم قائل هستم که برگردم حوزه و به درس و بحث ادامه بدهم.

عرض من این است که غصه این ‌که چه می‌شویم را نداشته باشیم و بیشتر دغدغه این را داشته باشیم که وظیفه‌مان را درست انجام بدهیم. اگر وظیفه‌مان را درست انجام بدهیم، صاحب الزمان(عج) ما را در جایی که مناسب است قرار می‌دهد.

 

رسا - کیفیت مطالعه و آموزش طلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید، دلایلش را هم بفرمایید .

من طلبه‌ها را در یک نگاه به سه قسم تقسیم می‌کنم؛ یک قسم از طلبه‌های ما عالی هستند و به همین شرایطی که عرض کردم، عمل می‌کنند و خروجی‌هایشان هم در حال حاضر از بهترین اساتید مدرسه شده‌اند و آنهایی هم که استاد نشده‌اند، در جاهای دیگر نویسنده شدند، معلم شدند، مدرس شدند و یا در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند و تقریباً می‌توان گفت قله‌ها را فتح کرده‌اند.

دسته اول کسانی هستند که به شرایط طلبگی تن دادند و دقیقاً مطابق آن شرایطی که عرض شد عمل می‌کنند. ما سال گذشته در مدرسه معصومیه خواستیم یک تقدیر و تشکر از ممتازین انجام دهیم، تعدادشان آن‌قدر زیاد بود که ما قید و بندها را زیاد کردیم؛ چون بودجه کافی نداشتیم. از کسانی که معدل بالای 60/19داشتند تقدیر کردیم، در صورتی‌که معدل 18 ممتاز است.

دسته دوم کسانی هستند که عشق و علاقه دارند مثل دسته اول بشوند، ولی بحث معیشت، ازدواج و سایر مسایل دست و پای این‌ها را بسته است و نمی‌توانند خودشان را از این وضعیت نجات بدهند. اگر مسئولین مربوطه بتوانند به کمک این‌ها بیایند، این‌ها هم می‌توانند به شرایط گروه اول نائل آیند؛ مانند دقیق‌خوانی، عمیق‌خوانی و سایر مواردی که ذکر شد. باید به این‌ها رسیدگی جدی داشته باشند و کمکشان کنند.

دسته سوم مشکل معیشتی ندارند؛ مشکل آن‌ها نبود انگیزه، اراده و همت است. وظیفه ما این است که سعی کنیم انگیزه این‌ها را بالا ببریم و اگر مشکل اراده دارند، از مشاورین حوزه کمک بگیریم و این‌ها را از این فاز به فاز بالاتر منتقل کنیم. دسته سوم، دسته‌ای هستند که به نظر ما باید تجدید نظر جدی داشته باشند، در انتخاب مسیر خودشان و تا دیر نشده در مسیر درست وارد شوند.

عده‌ای هم هستند که هنوز نمی‌دانند در حوزه یا دانشگاه بمانند و بین این دو هم‌‌چنان در تردید مانده‌اند. این‌ها تعدادشان اندک است، ولی اندکش هم زیاد است. توصیه ما به این دوستان این است که "یا زنگی زنگ باشند یا رومی روم!" این‌گونه باقی نمانند؛ چون در این صورت از دانشگاه رانده و از حوزه مانده می‌شوند. امیدوارم که بتوانیم این‌ها راشناسایی و راهنمایی‌شان کنیم که تصمیم خودشان را بگیرند و در گروه سوم نمانند و خودشان را به گروه اول برسانند و جزو ممتازین شوند. انشاءالله

 

رسا - در مدرسه نهاد مشاوره‌ای دارید؟

بله، مدرسه معصومیه یکی از ویژگی‌هایش این است که این‌جا مسئول پایه تعریف شده و مسئول پایه در واقع رابط مدیر با پایه مربوطه است. از پایه یک، این مسئولین کارشان آغاز می‌شود. در پایه یک الآن ما سه مسئول داریم. نقش آن‌ها نقش برادر بزرگتر و نقش پدری است. کار آن‌ها کار اجرایی نیست، یعنی باید تک تک طلاب را ببینند و مطالبات آن‌ها را بشنوند. شک و شبهات و نکات طلاب را بشنوند و این‌ها را در مسیر اصلی خودشان راهنمایی کنند. همه این‌ مسئولین پایه از اساتید مدرسه هستند و علاوه بر این‌که کار مشاوره و تدریس را دارند، وظیفه پدری و پی‌گیری مادی، معنوی، روحی، روانی و آموزشی این دوستان را بر عهده دارند. نشست‌های مختلفی با طلاب در حجره، منزل و مدرسه دارند، در جهت این‌که مشکلات را شناسایی کنند. آن‌ها تلاش می‌کنند تیپ‌بندی طلبه‌های خودشان را بر اساس سه گروهی که بنده عرض کردم انجام دهند.

یعنی به عنوان مثال این 150 طلبه‌ای را که تحت نظرشان است، تیپ‌بندی کنند، به این صورت که 100 نفر جز گروه یک هستند؛ یعنی از نظر اخلاقی و علمی در سطح عالی هستند. یک تعدادی از گروه دوم هستند، یعنی موانع و مشکلات دارند و باید به این‌ها کمک شود تا با حل مشکلاتشان به گروه اول نزدیک شوند. یک تعدادی از گروه سوم هستند؛ یعنی مرددند، در این مورد کارشان این است که این‌ها را راهنمایی کنند و اگر نتوانستند، به ما ارجاع دهند و به من معرفی کنند. بنده هم ساعت‌ها برای این عزیزان وقت می‌گذارم تا به ‌هر حال بتوانیم آن‌ها را از این وضعیت تزلزل خارج کنیم و کار را یکسره کنیم؛ یا برگردانیمشان به دانشگاه و یا حوزوی محض کنیم.

 

رسا - سیستم کارآیی به نظر می‌آید.

بله؛ این خیلی عالی است. من این‌ها را مکتوب کردم و الآن هم آماده است که اگر کسی خواست این روش را در مدارس دیگر اجرایی کند، بتواند به امید خدا این کار را انجام دهد.

 

رسا - تعداد طلابی که هم‌ اکنون در مدرسه تحصیل می‌کنند، چه تعداد است؟ اگر آماری هم از رشته دانشگاهی طلاب دارید، بفرمایید و سؤال سومی که داخل همین سئوال مطرح می‌کنم این است که طلاب شما اکثراً از چه رشته‌هایی هستند، از رشته‌های مرتبط دانشگاهی یا سایر رشته‌ها؟

طلاب ما در حال حاضر حدود 1100 نفر هستند. قالب طلاب مدرسه از رشته‌های مهندسی هستند. بعد از رشته‌های مهندسی، رتبه دوم را رشته‌های علوم انسانی و علوم اسلامی دارند. بعد از این‌ها رشته‌های تجربی و پزشکی هستند که البته رشته‌های پزشکی و گرایش‌های پزشکی، خیلی کم است.

نکته قابل توجه این است که رشتههای ریاضی و مهندسی، از حیث رتبه، از حیث ادامه تحصیل و از حیث خروجی، نسبت به سایرین بسیار موفق‌تر هستند و این نکته جالبی است. یک کار آماری کردیم و دیدیم معدل اکثر این‌ها بین 5/1 تا 2 نمره بالاتر از معدل طلاب دیگر است.

 

رسا - در مورد شرایط پذیرش و تعداد طلابی که در سال تحصیلی جدید مشغول تحصیل می‌شوند، توضیحاتی بفرمایید.

ما امسال از دانشگاه‌های مختلف و معتبر، حدود 160 نفر جذب کردیم؛ این تعداد ورودی‌های امسال ما است.

 

رسا - ساز و کار جذب طلاب چه بوده است؟

بحث جذب از طریق مدارس اتفاق نمی‌افتد. در دانشگاهها برای جذب دانشجو، یک مرکزی وجود دارد، مانند سازمان سنجش که فراخوان می‌دهد، امتحان می‌گیرد، امتیاز بندی می‌کند و به این صورت جذب دانشجو اتفاق می‌افتد. حوزه هم ‌چنین سازوکاری با عنوان معاونت پذیرش دارد. امسال ما برای پذیرش، کار جدیدی انجام دادیم و از دانشگاهی‌ها امتحان کتبی به عمل آوردیم. نتیجه اولیه امتحان کتبی این بود که ریزش‌مان امسال کمتر شده است. نکته خیلی مهم این است که ما خودمان این پیشنهاد را دادیم؛ مدرسه معصومیه یک اتاق فکر جوانان دارد و آن اتاق فکر پیشنهاد داد که برای پذیرش دانشگاهیان چرا امتحان کتبی به عمل نمی‌آوریم؟

سال‌های گذشته این‌طور نبود و فقط معدل را مد نظر قرار می‌دادیم؛ کسانی که معدلشان بالای 13 یا 14 بود، پذیرش می‌شدند و فقط یک مصاحبه صورت می‌گرفت.

امسال قبل از پذیرش، در مورد کتاب‌های حوزه، رشته‌های حوزه، شرایط حوزه و شهریه حوزه، به آن‌ها توضیحاتی دادیم. سه کتاب در زمینه‌های مختلف که یکی از آن‌ها راجع به آشنایی با حوزه و رشته‌های حوزه بود، برای مطالعه در اختیار آن‌ها قرار دادیم. بعد از این‌که آشنایی پیدا کردند، از رشته‌های حوزه، مدت تحصیل در حوزه و... اگر دیدند که می‌توانند، تشریف می‌آورند. تعداد انصراف از تحصیل در سال‌های قبل در همان اوایل ورود، خیلی بیشتر بود؛ اما امسال که امتحان کتبی برگزار شد، تعداد انصراف خیلی کمتر شده است.

 

رسا - منابع امتحان کتبی همان سه کتاب بود.

بله؛ یک کتاب در مورد معرفی حوزه و کتاب دیگر در مورد مسائل اعتقادی بود. پس پذیرش در مدرسه معصومیه به این آسانی اتفاق نمی‌افتد. پس از امتحان کتبی برای شناسایی و تیپ‌بندی ورودی‌ها، مصاحبه داخلی هم انجام می‌دهیم. کلاس‌ها را بر اساس رشته‌های دانشگاهی طراحی می‌کنیم. فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی‌ را در یک یا چند کلاس و فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم اسلامی را در کلاس دیگر قرار می‌دهیم. متأهلین را از غیر متأهلین جدا می‌کنیم.

 

رسا - بخش اول صحبت‌هایتان اشاره‌ای به این موضوع داشتید که نسبت به فضای فعلی دانشگاه‌ها انتقاداتی دارید؛ می‎خواستم این‌ها را هم بیان کنید.

ببینید این دیگر از کسی پنهان نیست که فضای دانشگاه‌های ما، فضای هم تراز جمهوری اسلامی نیست. دانشجویان خوب، متدین و معتقدی داریم؛ اما فضای فرهنگی دانشگاه‌ها هم تراز جمهوری اسلامی نیست. احکام و مسائل شرعی در آن‌جا رعایت نمی‌شود. حداقل در ظاهر و مسائلی مثل روابط دختر و پسر، نوع برخورد دانشجو با استاد و استاد با دانشجو، این موضوع به چشم می‌آید.

من هم دوران دانشجویی را تجربه کرده‌ام و هم استاد دانشگاه بوده‌ام و همه این فضاها را تجربه کرده‌ام. آن دانشگاه اسلامی که امام(ره) دانشگاه‌ها را تعطیل کرد تا این‌که شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاه‌ها را اسلامی کند، این چیزی که امروز می‌بینیم، نبود. امام(ره) ایده‌اش این بود که تمام مسئولین کشور از خروجی‌های دانشگاه‌ها هستند و اگر کسی وزیر، نماینده مجلس یا استاندار است، این‌ها همه از خروجی‌های دانشگاه‌ها هستند. اگر دانشگاه اسلامی باشد، مسئولین هم اسلامی می‌شوند، اگر مسئولین اسلامی شدند مردم هم در همین مسیر حرکت می‌کنند. این اتفاق تا به‌حال نیفتاده و مسئله اسلامی‌سازی دانشگاه و اتحاد حوزه و دانشگاه در حد شعار وجود دارد، ولی اتفاقی نیفتاده است. نتیجه‌ این اتفاق، می‌شود بد حجابی در جامعه، بد اخلاقی کارمندان ادارات و... که همه این‌ها نتیجه همین تعلیم و تربیت و فضای فرهنگی دانشگاه‌‌ها است.

من تصور می‌کنم کار را باید از پایه درست کرد؛ یعنی باید با نگاه ایدئولوژیک و نگاه جامعه شناختی، این مسأله را حل کرد. البته شاید زمان این هم گذشته باشد، از این جهت که کار از دست خارج شده و نمی‌شود الآن کاری انجام داد. در نتیجه فضایی که وجود دارد، مطلوب نیست. البته در حوزه‌های ما هم مشکلات زیادی وجود دارد و فضا خیلی مطلوب نیست.

 

رسا - با توجه به این‌که اکثر مخاطبان خبرگزاری رسا طلاب هستند، فکر می‌کنم بهتر باشد از فضای حوزه هم اگر انتقادی دارید بفرمایید.

یکی از ضرورت‌های حوزه این است که باید مخاطب شناس باشد؛ چون حوزه رسالتش، رسالت انبیا است. انبیا از دل مردم بر می‌خواستند. اکثر پیامبران چوپان بودند و از جای دیگری به جامعه تلقین نمی‌شدند؛ از توده مردم بودند. یکی از ویژگی‌های حوزه هم این است که از توده مردم و از قشر متوسط به پایین است. این شرط لازم است، ولی شرط کافی نیست. شرط کافی این است که مخاطب شناس هم باشند. دروس حوزوی دروس سنگینی است و زمان زیادی برای فهم لازم دارد؛ به همین خاطر ممکن است طلبه از جامعه منقطع شود و ارتباطش را به صورت تنگاتنگ با جامعه حفظ نکند. این باعث می‌شود نتواند نیازهای جامعه را تشخیص دهد و وقتی می‌خواهد بنویسد، به هدف نزند و وقتی می‌خواهد سخنرانی کند، نتواند متناسب با نیاز‌های جامعه سخن بگوید. شنیدم یکی از آقایان رفته بود برای تبلیغ، ولی منبر نمی‌رفت! رفتند و به ایشان گفتند: آقا شما مگر برای تبلیغ نیامده‌اید؟! گفت: بله برای تبلیغ آمدم. گفتند: پس چرا منبر نمی‌روید؟ گفت: دارم موضوع‌شناسی می‌کنم، می‌خواهم ببینم در جامعه شما مهم‌ترین موضوعات چیست؟ گفتند: پس چرا در کوچه‌ها می‌گردید؟ گفت: موضوعات شما داخل همین کوچه‌ها است. داخل کوچه‌ها از میان حرف‌های مردم موضوعات را شناسایی می‌کنم و وقتی منبر رفتم، به آن موضوع و مشکلات شما پاسخ می‌دهم و آن‌ها را حل می‌کنم.

فرض کنید در بحث مسائل حقوقی نواقصی داریم، چه زمان باید این مسائل را حل کنیم؟ حوزه باید پاسخگو باشد و اگر قوانین در مجلس و سایر ارگان‌ها نواقصی دارند، راه‌کار ارائه بدهد. مشکلاتی در اقتصاد داریم؛ در بحث مکتب اقتصادی ما مشکلاتی وجود دارد. الحمدالله نظام ما جمهوری اسلامی است و اسلام هم از قرآن و عترت است، کسانی که راه اسلام را برای مردم تبیین می‌کنند، حوزویان هستند. پس بنابراین باید نیازهای جامعه را پاسخ دهند.

نیاز بعدی تربیت انسان‌ها است. چون بناست در همه جای جمهوری اسلامی، احکام اسلامی اجرا شود، پس باید انسان‌های متناسب با نیازها در حوزه تربیت شود و در پست‌های مناسب قرار گیرند. این‌ها نیازهایی است که حوزه باید پاسخ دهد و با حضور جوانان خوش فکر در حوزه، در آینده‌ای نزدیک، می‌توانیم امیدوار باشیم که این نیازها توسط حوزویان پاسخ داده شوند. انشاءالله

 

رسا - به عنوان آخرین سئوال، با توجه به ساخت ضریح مطهر حرم حضرت امام حسین (ع) در این مدرسه، اگر خاطره‌ای در این زمینه دارید برای ما بفرمایید.

اوایل که من وارد این مدرسه شدم، به این علت که مسجد محل ساخت ضریح شده بود، تعدادی از طلبه‌ها نگران و ناراحت بودند. دلیلش هم این بود که می‌گفتند ما نمازخانه نداریم. ولی وقتی به زمان انتقال ضریح از این‌جا به کربلا نزدیک شدیم، اشک و آه زیادی از بچه‌ها دیدیم. هیچ وقت فراموش نمی‌کنم، یک روز آیت‌الله حسینی بوشهری این‌جا بودند؛ فکر می‌کنم یک یا دو هفته مانده بود به انتقال ضریح، ایشان سخنرانی می‌کردند و من کنار ضریح بودم. من آن‌جا یک السلام علیک یا ابا عبدالله گفتم، چنان اشک، آه، گریه و شوقی در آن‌جا ایجاد شد که به جرأت می‌گویم نمونه‌اش را فقط در جبهه‌ها دیده بودم.

خاطره دیگر دیدارهای مردمی بود، که آن هم خیلی عجیب و غریب بود. نیرو کم آوردند، ما انتقادی کردیم و پیشنهاد دادیم که از بین طلاب و کارکنان مدرسه، عده‌ای برای خدمت انتخاب شوند که با پیشنهاد ما موافقت شد. در مدرسه اعلام کردیم که از عزیزان، هر کسی می‌خواهد خدمتی به ضریح امام حسین(ع) انجام دهد، به فرهنگی مراجعه و ثبت نام کند. برای من خیلی عجیب بود، از کارکنان و خادمان که از صبح تا شب کار می‌کردند، آمدند ثبت نام کردند! به نوبت می‌ایستادند و از زائران پذیرایی می‌کردند. انشاءالله همه این‌ها بماند برای شب اول قبرمان، بچه‌ها واقعاً زحمت کشیدند.

 

رسا - طبیعتاً برای مدرسه هم آثار و برکاتی داشته است.

همه آن اخلاص و نیت پاک دوستان برکت بود. یکی از ویژگی‌های مدرسه معصومیه این است که اولیای ورودی‌ها را دعوت می‌کنیم و جلسه با شکوهی برگزار می‌کنیم. انشاءالله این بار شما را هم مطلع می‌کنیم، تشریف بیاورید. بعد از دو الی سه ماه از شروع کلاس‌ها، پدر، مادر، برادر، خواهر و اگر همسر داشته باشند، دعوت می‌کنیم. برایشان سوئیت می‌گیریم که وقتی آمدند، بروند آن‌جا استراحت کنند. یکی از برکات ضریح این بود که این‌ها وقتی می‌فهمیدند که قرار است در کنار این جلسه زیارت ضریح را هم داشته باشند، با شوق و علاقه بیشتر می‌آمدند.

الآن ما جای خالی ضریح را کاملاً احساس می‌کنیم. دلمان برای برکت، صفا و صمیمیتی که ضریح با خود آورده بود، خیلی تنگ شده است.

 

رسا - من هم که یک بار برای زیارتش آمده بودم، الآن که پا در حیاط مدرسه گذاشتم، جای خالی‌اش را حس کردم، پس امان از دل شما و طلاب معصومیه که همواره کنارش بودید. سپاس از وقتی که به ما دادید.

تشکر می‌کنم که وقت می‌گذارید و پیام رسانی می‌کنید.

 

975/401الف/ر

ارسال نظرات