۰۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۳:۳۶
کد خبر: ۱۹۶۲۸۰
استاد عابدی مطرح کرد؛

بررسی ریشه تاریخی و اعتقادی شیطان پرستی

خبرگزاری رسا _ مسیحیت می گفت اگر کسی این طرف صورتت زد، آن طرف را نیز بگیر تا بزند، شیطان پرست ها می گویند اگر کسی به صورتت نزده و می توانی به صورتش بزنی، شما به صورتش بزن. یعنی شیطان پرستی در مقابل این اخلاق مسیحیت درست شد.
فرقه هاي انحرافي، شيطان پرستي

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین احمد عابدی به بررسی ریشه های تاریخی و اعتقادی شیطان پرستی پرداخت که متن کامل گفتار وی بدین شرح است:
یکی دیگر از این عرفانهای نوظهور، شیطان پرستی است. که تقریباً شاید هفتاد، هشتاد سال از عمرش می گذرد و در این چند دهه اخیر خیلی باب شده است. اصل شیطان پرستی سابقه ی قدیمی زیادی دارد، قبل از زرتشت را نمی دانم که اعتقاد به ثنویت بوده است یا نبوده، ولی زرتشتی ها وقتی قائل به یزدان و اهریمن شدند، چیزهایی را گفتند کار خدا است و چیزهایی کار اهریمن است، مثلاً خشک سالی، زلزله و مریضی کار شیطان است، و شیطان موجودی است که کارهای زشت و پلید را انجام می دهد، درقدیم یک عده ای پیدا شدند و گفتند اگر می خواهید دیگر خشکسالی نباشد باید شیطان را خوشحال کرد، یعنی خشک سالی کار شیطان است و برای برطرف نمودن خشک سالی شیطان را خوشحال کنیم، بنابراین کارهای بد را که شیطان خوشش می آید انجام دهند. این سابقه ی قدیم شیطان پرستی است و این تفکر در طول تاریخ بوده است، یک گروهی نیز مثلاً در غرب کشور خودمان نیز وجود دارند که به آنها نیز شیطان پرست می گویند، اینهایی که در غرب کشور شیطان پرست هستند، در واقع شیطان پرست نیستند، بلکه ابلیس پرست هستند، و آنکه الان در دنیا بعنوان یک عرفان مطرح می شود شیطان پرستی است و نه ابلیس پرستی، (غیر از چیزی که در غرب کشور وجود دارد که ابلیس پرستی است که به آن شیطان پرستی می گویند)
ابلیس یک موجود خارجی است. همان موجودی که آدم را سجده نکرد، اما مسئله ای که الان در دنیا مطرح است شیطان پرستی است که لازم نیست که موجود خاص باشد، زنی که در خیابان، می خواهد بدحجابی را ترویج کند، ابلیس نیست، شیطان است. و می خواهیم شیطان پرستی را بررسی کنیم.

یک موجود داریم، که آدم را سجده نکرده و الان نیز هست، که می شود ابلیس، ولی بعضی از این فیلم ها شیطان اند، بعضی از این کتابها، بعضی از عکسها، بعضی از زنها و بچه ها و... اینها می شود شیطان. موش یا الاغی که اذیت می کند را نیز شیطان می گویند. در المیزان، علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه بحثی دارد در خصوص شیطان و ابلیس، آنجا که می گوید شارح تورات، فیلون یهودی می گوید شش اشکال است درباره ی شیطان و ابلیس که اگر جن و انس جمع شوند هیچ کس نمی تواند جواب دهد، فخر رازی هم همین بحث را دارد، علامه طباطبایی می فرماید من یک نفری جواب می دهم و نیازی نیست که جن و انس همجمع بشوند، آنجا شش اشکال مطرح کرده اند ولی الان اشکالات به بیش از 116 اشکال رسیده است.

در تورات بحث هایی است درباره ی شیطان و ابلیس که این شیطان پرستی الان، ناظر بر همین بحث ها است. نارسایی بعضی از مفاهیم مسیحیت و کلیسا و اینکه نتوانستند درست معنا کنند که شیطان و ابلیس یعنی چه و خدا برای چه اینها را آفریده است. از طرفی هم بعضی مسائل اجتماعی که با جنگهای جهانی پدید آمد، باعث شد که شیطان پرستی در دنیا شکل بگیرد. یک اخلاقی در اروپا و آمریکا است که به آن اخلاق قدرت می گویند، کتاب هم خیلی در این باره نوشته شده است، مثلاً یکی از بهترین کتاب ها "اخلاق القوه و قوه الاخلاق" است. هیتلر طرفدار چنین اخلاقی بود، هیتلر همیشه می گفت، قلدری و چاقو کشی و آدم کشی خوب است و ترحم و مظلوم نمایی و گریه کردن و صدقه دادن نیز کار بدی است، اینکه چرا به اینجا رسیده اند، بحث مفصلی است که باید حرفهای نیچه و .. را مطرح کرد، همانطور که یک اخلاقی در دنیا درست شده است که می گوید، مسیحیت می گفت اگر کسی سیلی به صورتت زد، آنطرف را نیز بگیر، تا بزند، اگر کسی عبایت را دزدید، قبایت را نیز به او بده، در کتاب بینوایان، دزد، شب خانه کشیش خوابید، بعد شمعدان را دزدید و داخل جیبش گذاشت، وقتی می خواست برود، کشیش می دانست که در خانه اش دزدی کرده و وقتی می خواست برود، شمعدان دیگر را به دزد هدیه داد، البته اینجا در مقام تعریف و تمجید است ولی این تفکر مسیحیت است. که می گوید اگر کسی عبایت را دزدید قبایت را نیز بده.

شیطان پرستی در مقابل این تفکر است، می خواهد بگوید مسیحیت می گفت اگر کسی این طرف صورتت زد، آن طرف را نیز بگیر تا بزند، ما می گوییم(شیطان پرست ها)، اگر کسی به صورتت نزده و می توانی به صورتش بزنی، شما به صورتش بزن. یعنی شیطان پرستی در مقابل این اخلاق درست شد.

چطور در اخلاق می گفتند اشک ریختن و ترحم قلب خوب است، نیچه آمد گفت قساوت قلب خوب است و نه ترحم، در شیطان پرستی نیز می گوید: چون در مسیحیت می گویند اگر کسی اینطرف را زد، آنطرف صورتت را نیز بگیر تا بزند، ولی ما می گوییم نه، اگر کسی نزده، شما بزن.

فکر شیطان شیطان پرستی از اینجا، شاید حدود شصت، هفتاد سال باشد که این فکر شروع شد،

این شیطان پرستی در مقابل فضائل و رذائل اخلاقی موضع گرفت، جای فضائل و رذائل را عوض کردند، در تورات و انجیل می گوید زنا بد است، می گویند خوب است، ادیان دیگر می گویند دزدی بد است، می گویند خیلی خوب است، یعنی هر چیزی که در دینی خوب است، بگوییم بد و هرچیز که بد است بگوییم خوب، این می شود شیطان پرستی.پس شیطان پرستی یعنی جابجایی فضائل و رذائل، حلال خوری را بگوییم حرام خوری و حرام خوری را بگوییم حلال خوری .

شروع شیطان پرستی اینگونه بود که یعنی نوعی موضع گیری در برابر نارسایی تعالیم کلسیا. اولین کارشان این بود که گفتند انسان را نعوذ بالله جای خدا بگذاریم، مثل اومانیسم، هر چیزی که انسان را محدود کند بد است و هرچیزی که آزادی برای انسان بیاورد خوب است، اولین کار این بود که فحشا و بی بند و باری و مسائل شهوانی را ترویج دادند، تعداد زیادی بچه های حرامزاده متولد شدند، این بچه های حرام زاده که متولد شد، اتاقک تاریکی را درست کردند که هیچ نوری در آن نباشد، بجه های حرامزاده را به داخل تاریکخانه ها می بردند و سر می بریدند، و می گفتند خون اینها هدیه و قربانی برای شیطان باشد.

مدتی پلیس در اروپا و آمریکا شروع به برخورد با اینها کرد تا جلوی اینکار را بگیرد، و آنها نیز شروع به مقابله با پلیس کردند و سرانجام پلیس در این کشورها به این نتیجه رسید که اگر کسی اینکار را با فرزند خودش انجام دهد و مخفیانه باشد، با او برخورد نکند و اگر کسی بچه ی مردم را سر می برد با او برخورد کند.

و این شروع بی بند و باری و بی عفتی ها بود که گفتند هیچ محدودیتی در مسائل جنسی وجود ندارد و هر چیزی هم که برای انسان محدودیت ایجاد کند خلاف خواسته ی شیطان است، چون شیطان موافق آزادی است و خدا و دین مخالف آزادی انسان هستند و انسان باید عبد باشد.

ادامه دارد...

/916/د102/ع

ارسال نظرات