شرک چند هزار ساله در کالبد ایسمهای امروزی

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در تمام اعصار، پیامبران خدا از آدم تا خاتم، در تلاش برای بهبود زندگی انسان، تمام زندگی خود را وقف انذار بت پرستانی کردند که برای خداوند شریک قائل شده بودند.
پرستش بت های سنگی و چوبی، تجسم خدایان در کالبد انسانی و عبادت پادشاهان و خدایان خیالی، تنها چندی از نمونه های شرک پرستی تاریخ چند هزار ساله حیات بشری بوده و تلاش صد و بیست و چهار هزار رسول، فقط برای یک هدف که همان یکتا پرستی بوده، صورت گرفته است.
اما با این وجود، بت پرستی در جهان امروز به اشکال نوینی وجود داشته و پیروان بی شماری نیز دارد.
توجه بیش از حد به برندها و مارک ها، اشخاص مشهور و سلبریتی ها و دکترین نظریه های پوچ و بی اساس، شکل نوینی از شرک پرستی و توجه به غیر از خدا شناخته می شود؛ اما با این حال، عموم اشخاصی که نادانسته برای خدا شریک قائل می شوند، معتقد به وجود خدا و ادیان ابراهیمی هستند.
با وجود آنکه انسان از ابتدای خلقت در پی یافتن معبود خود بوده و در طول زندگی برای رضایت او تلاش می کرد، اما امروزه شاهد ظهور مکاتبی هستیم که نه تنها یکتا پرستی را زیر سؤال می برند، بلکه اعتقادی به وجود خدا ندارند. ادیان نوین در دنیای امروز، توانسته اند برای خود طرفدارانی دست و پا کرده و با نگاهی روشن فکر مأبانه، در صدد رد اعتقاد به وجود خدا هستند.
آتئیسم یا خداناباوری
خداناباوری، بی خدایی و یا خدا انکاری برگردان فارسی واژه آتئیسم(Atheism) از انگلیسی بوده و نشانه ای بر اعتقاد به نبود خداست.
واژه آتئیسم از ریشه یونانی(atheos) گرفته شده که معنای لغوی آن بی خدایان بوده است؛ این واژه در گذشته با دیدی منفی به اشخاصی گفته می شد که منکر خدایان یونانی بودند. استفاده اولیه این واژه تقریباً بار سرزنشی به معنای بی دینی یا خدانشناسی داشت. در سده ۵ پیش از میلاد، این واژه کاربرد خاص تری پیدا کرد که به معنی قطع روابط با خدایان یا انکار وجود خدایان بود. این واژه در منازعه های میان مسیحیان اولیه و هلنیست ها(دینی در یونان قدیم) استفاده فراوان داشت، که هر کدام از دو گروه، به عنوان صفتی تحقیرآمیز، دیگری را به آن متهم می کرد. بی خدا برای اولین بار در فرانسوی به صورتathée پیش از atheism انگلیسی به معنی «کسی که منکر یا ناباور به وجود خداست» در ۱۵۶۶ مورد استفاده قرار گرفت. آتئیسم(بیخدا) به عنوان برچسبی برای عمل بی خدایانه از اوایل ۱۵۷۷ به کار رفته است.
نماد آتئیسم
کارن آرمسترانگ(نویسنده و پژوهشگر در حوزه تطبیق ادیان) مینویسد: «در سدههای ۱۶ و ۱۷، واژه آتئیسم هنوز به طور انحصاری به مفهوم جدل آمیز به کار می رفت. واژه آتئیست یک توهین تلقی میشد و هیچ کس خوابش هم نمی دید که شخصی خود را آتئیست بنامد.»
استفاده از واژه آتئیسم(بیخدایی) برای توصیف عقاید خود، اولین بار در اواخر سده ۱۸ در اروپا اتفاق افتاد و به طور خاص برای عدم اعتقاد به خدای توحیدی ادیان ابراهیمی بود.
جالب توجه آن است که ژان پل سارتر(رماننویس فرانسوی)، برتراند راسل(فیلسوف و ریاضیدان بریتانیایی)، نیچه(شاعر آلمانی)، وودی آلن(کارگردان آمریکایی)، آیزاک آسیموف(نویسنده ی آمریکایی روس تبار) آرتور سی کلارک(دانشمند بریتانیایی)، عزیز نسین(نویسنده ترک زبان)، توماس ادیسون(مخترع آمریکایی)، چ گوارا(جریک و آزادی خواه آمریکای جنوبی)، فیدل کاسترو(رهبر انقلاب کوبا)، بروس لی(استاد هنرهای رزمی) و مارک زوکربرگ(موسس شبکه اجتماعی فیس بوک) چندی از آتئیست های مشهور جهان هستند که در ایران نیز طرفداران مخصوص به خود را دارند.
از طرفی دیگر، تعیین آمار دقیق از بی خدایان در جهان، کار دشواری است. بر اساس برآورد یک مؤسسه آمارگیری آمریکایی، حدود 2.5 درصد کل جمعیت جهان، آتئیست یا بی خدایانی را تشکیل می دهند که در کشورهای غربی زندگی می کنند. بیشترین تعداد آتئیست در یک کشور، متعلق به سوئد بوده که 17 درصد جامعه را آتئیست ها تشکیل می دهند. پس از آن، دانمارک، نروژ و فنلاند قرار دارند.
نکته قابل توجه آن است که آنان مدعی اند که با دین ستیزی مخالف بوده و بر اساس روش های علمی به این نتیجه رسیده اند که خدا وجود ندارد. دین را خرافه مردم جاهل دانسته، اما به ستیز با آن نپرداخته و تلاش می کنند در مکان های مذهبی درباره عقاید خود حرفی به میان نیاورند.
با اینکه آتئیسم یا خداناباوری در کشورهای غربی شکل گرفت، اما در ایران نیز می توان ردی از آن دید؛ شاهین نجفی خواننده هتاک به ائمه(ع) نیز خود را یک آتئیست می دانست. صفحات بی شماری در شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک وجود دارد که از سوی معاندین نظام اسلامی ایران کنترل شده، خود را آتئیست نامیده و به هر شکلی در تلاش برای توهین و هتک حرمت به ائمه(ع)، رسول اکرم(ص)، دیگر ادیان و خداوند متعال هستند.
اگزیستانسیالیسم، عینیگرایی، انسانگرایی سکولار، پوچگرایی، آنارشیسم، پوزیتویسم منطقی، مارکسیسم و فمینیسم، تنها چندی از شاخه های آتئیسم تلقی شده که در قرن بیستم شکل گرفته اند. این قرن شاهد پیشرفت های سیاسی آتئیست ها نیز بود؛ آنان با تفسیر آرا و آثار مارکس و انگلس، هر گونه آموزش دینی از سوی حکومت را رد می کردند. حکومت شوروی تحت سیاستهای حکومتی استالین، آموزش و پرورش را موضوع خصوصی نمیدانست و آموزش دینی را غیرقانونی نموده و کمپین هایی برای متقاعد کردن مردم، گاهی با توسل به زور برای ترک دین به راه انداخت.
در سال ۱۹۶۷، دولت آلبانیایی تحت حکومت انور خوجه، بستن تمام نهادهای دینی در این کشور را اعلام کرد و آلبانی را اولین حکومت بیخدا در دنیا اعلام نمود! اگر چه دین در آلبانی در ۱۹۹۱ به حال اول بازگشت.
شکل گیری جریانات اسلام هراسی که با حادثه یازده سپتامبر آغاز شد، سبب گردید تا انتشار کتاب های آتئیسمی خداناباوران برجسته همچون سم هریس، دنیل دنت، ریچارد داوکینز، ویکتور استنجر و کریستوفر هیچنز رو به فزونی گرفته و در سطح جهانی منتشر شوند.
بی خدایی نو، نامی است که از سوی برخی به جنبشی در اوایل سده ۲۱ اطلاق میگردد که در آن نویسندگان بی خدا، از این دیدگاه حمایت می کنند که «دین نبایستی صرفاً تحمل شود، بلکه باید با آن مقابله شود، مورد انتقاد قرار بگیرد و هر جا که آثارش نفوذ کرد، بایستی با استدلال منطقی افشا شود.»
جالب توجه آن است که در آمریکا، ضرب المثلی وجود دارد با این مضمون «در سنگرهای جنگ هیچ کسی آتئیست نیست» و اشاره به این موضوع دارد که در شرایط سخت، ترس و فشار زیاد مثل جنگ، حتی آتئیست ها نیز به خدا پناه می برند.
آپاتئیسم یا خدا نامهم دانی و ضدخدایی
خدانامهمدانی یا آپاتئیسم(به انگلیسیapatheism) به معنای مهم نپنداشتن و بی تفاوتی نسبت به وجود یا عدم وجود خدا گفته می شود. از نظر آپاتئیسم، مسئله وجود خدا در زندگی روزمره انسان بی اهمیت و نامربوط است؛ چرا که چندین سال بحث و گفت و گو بر سر این مسئله، هیچ گاه نه وجود و نه عکس آن را اثبات نکرده است.
ضدخدایی نیز نوعی جهانبینی است که به نفی وجود خدا پرداخته، فعّالانه به مقابله با باور به خدا با استدلال مخرب بودن این باور میپردازد. از ضدخدایان معروف، میتوان به کریستوفر هیچنز و ریچارد داوکینز اشاره کرد.
ندانم گرایی، ندانم باوری یا آگنوستیسم
ندانم گرایی یا ندانم باوری، یکی دیگر از مکاتب امروزی بی خدایی شناخته می شود. معتقدان به این مکتب بر این باورند که امور فراطبیعی، الهیات، زندگی پس از مرگ، موجودات روحانی چون فرشتگان، قیامت و وجود خدا را یک ادعای واهی دانسته و معتقد فلسفه وجودی انسان غیرقابل درک است.
ندانم گرایی از گرایشهای فلسفی است که در عین اذعان به عینیت و واقعیت جهان، شناخت قسمتی از آن و یا کلش را ناممکن می داند.
برتراند راسل آتئیست، در توصیف ندانم گرایی می گوید: «یک ندانم گرا فکر میکند که دانستن حقایقی در مورد خدا و زندگی بعدی، آن گونه که مسیحیت و دیگر مذاهب به آنها می پردازند، غیر ممکن است. یا اگر غیر ممکن نیست، در حال حاضر غیر ممکن است.»
در واقع یک ندانم گرا، بر این باور است که تا زمانی که خدا را به چشم نبیند، آن را باور نخواهد کرد. او نمی داند که خدا وجود دارد یا نه و هرگونه تلاش برای تامل و تفکر در این موضوع را نیز بی اثر می داند. با آنکه آمار جمعیت ندانم گراها حاکی از آن است که بیشترین جمعیت آنان در آسیای شرقی زندگی می کنند.(به طور مثال 65 درصد جمعیت ژاپن ندانم گرا هستند) اما در تمامی جهان می توان اشخاص مشهوری را یافت که خود را آگنوستیسم دانسته و اتفاقاً برخی را به خوبی می شناسیم و آثار آنان را بررسی کرده ایم.
اشخاصی همچون ساموئل بکت(رمان نویس ایرلندی)، خورخه لوئیس بورخس(نویسنده و ادیب آرژانتینی)، آلبرکامو(نویسنده و فیلسوف فرانسوی)، آرتور کانن دویل(نویسنده شرلوک هولمز)، ادوارد فیتزجرالد(مترجم آثار خیام)، ماکسیم گورکی(نویسنده روس)، فرانتس کافکا(نویسنده آلمانی)، چارلی چاپلین(بازیگر و کارگردان آمریکایی)، ادوارد اسنودن(افشاگر اطلاعات سازمان سیا)، لری کین( مجری سی ان ان)، شان پن و برد پیت(بازیگران هالیوودی)، استنلی کوبریک و ریدلی اسکات(کارگردانان هالیوودی) ماری کوری، چارلز داروین و آلبرت انیشتین(دانشمندان علوم شیمی و فیزیک) و صادق هدایت از ندانم گراهای مشهور جهان شمرده می شوند.
دئیسم یا دادار باور
واژه DEISM از نظر ریشه شناسی با THEISMکه معنای خداباوری می دهد، هم ریشه است. هر دو از کلمه یونانی Theas به معنای خدا گرفته شده اند؛ اما کم کم دئیسم معنای مخالف با خداباوری را پیدا کرد.
دئیسم مکتبى است که تعاریف متفاوتى از آن ارائه شده است. اما اصلی ترین آن، تعریفی است که همگان آن را درباره دئیست ها قبول دارند. آنان معتقدند که خدا وجود دارد، اما دین نمی تواند باعث نزدیک شدن به خدا شود. آنان همچنین باور دارند ادیانی که در جهان وجود دارند، تنها خرافاتی است که با موضوع خدا شکل گرفته اند.
دئیست ها با آنکه معتقد به وجود خدا هستند، اما او را غایب در جهان دانسته و این گونه می پندارند که تاثیری بر روند آن ندارد و جهان بر اساس قوانین غیر متغیر هستی رو به رشد است.
روشن است که دئیست ها خدا را یک آفریدگار و نه پروردگار دانسته و در صدد قطع مداخله خداوند پس از خلقت هستند. مکتب دئیسم به تبع نفى دخالت خداوند پس از خلقت، در مورد معجزات، که یکى از عقاید همه ادیان الهى است، به توجیهات طبیعى پناه مىبرد.
از آنجا که انکار وحى از مهم ترین عقاید مکتب دئیسم است، پس آنان ادیان الهی که بر پایه وحی استوار شده اند را نیز انکار می کنند.
اگر اعتقاد کلى دئیسم را قطع ارتباط خداوند با بشر پس از خلقت و در نتیجه، انکار وحى بدانیم، روشن است که اسلام به طور قطع در برابر چنین دیدگاهى قرار دارد.
در مجموع باید گفت اگر چه 124 هزار پیامبر در طول تاریخ، از آدم تا خاتم در پی سعادت بشر، همگان را به پرستش خدا راهنمایی می کردند، اما شیطان، در کالبدهای متفاوت و امروزی با رنگ ائیسم های جاهلانه شرک آمیز، در صدد آن است تا انسان را از چیزی که هست دور ساخته و به ورطه پلیدی نزدیک کند. حال آن که بی شک در پایان، این مکاتب شکل گرفته از نادانی انسان های متکبر و پوچ بین، در برابر انوار مهدی موعود(عج) تنها اثری محو از شمع خاموش شده خواهند بود.
علی ملحانی
9454/702/ر
منابع
1. ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲، ص ۲۵.
2. Eliade Mircea, Op.cit, p.p. ۲۶۲- ۳۶۲.
3. OcraiG Edward, Rout \ Encyclopedia of philosophy, V. ۲, p. ۳۵۸.
4. Edwards paul, Op.cit V.۱&۲, P ۷۲۳.
5. پرویز بابایی، فرهنگ اصطلاحات فلسفه، نگاه، ۱۳۷۴، ص ۸۷.
6. ماری بریجانیان، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.
7. فصلنامه هفت آسمان، شماره 30، نوشته محمدباقر سعیدى
8. Definitions: Atheism". Department of Religious Studies, University of Alabama. Retrieved 2010-04-23