بعضی از دروس دانشگاهها مطابق با علم حوزوی و صددرصد اسلامی نیست
حجت الاسلام حمیدرضا جعفری مسؤل تربیت و آموزش ناحیه بسیج دانشجویی عمار استان بوشهر، روحانی پرتلاش، خوش اخلاق و خوش برخوردی است که ادای تکلیف خود را در مسیر همنشینی با قشر دانشجو برگزیده است. این روحانی در مدت حضور خود در این سمت، با تعهد و ارتباط صمیمانه خود با دانشجویان دانشگاههای استان بوشهر، باعث علاقه مندی آنان به ارتباط هر چه بیشتر با طلاب و روحانیت شده است.
خبرنگار خبرگزاری رسا در بوشهر به مناسبت 27 آذر ماه روز بزرگداشت شهید والامقام دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه، بر آن شده بود تا با حاج آقا جعفری به عنوان یکی از حلقه های وصل میان حوزه و دانشگاه گفتوگویی داشته باشد. ماحصل این گفتوگو از روشنگری و بیان دغدغههایی است که در زیر میخوانید.
رسا - فلسفه و پیشینه تفکر وحدت حوزه و دانشگاه را به طور مختصر شرح دهید؟
از بدو ورود انقلاب، دو قشر فرهیخته دانشجویان و طلاب علوم دینی در جامعه و در ابتدای انقلاب با وجود پدیدار شدن یکسری افکار روشن گرایانه نمود بیشتری داشتند.
در جامعه دانشگاهی ما لازم بود علوم انسانی که در دانشگاه ها تدریس و به کرسی بحث گذاشته می شد، مطابق با افکار حوزویان باشد و از آن طرف هم علومی که در حوزه ها تدریس می شود، از این حالت کاملا سنتی خود پا را فراتر گذارد و به روزتر و با توجه به نیازهای جامعه شود؛ لذا خیلی لازم بود برای دو تفکر فرهیخته جامعه، تفکر دانشگاهی و تفکر حوزوی، یک روزی باشد که به عنوان نماد و سنبل تقرب و تطبیق این دو تفکر نام گذاری شود.
علمدار این روز و علمدار تفکر تقریب این دو نوع نگرش هم مرحوم شهید مفتح بودند که جا دارد یاد و مقام ایشان را گرامی بداریم.
رسا - ارکان این وحدت چیست؟
من فکر می کنم که طبیعتا بین حوزه و دانشگاه وحدت وجود دارد و به قول ما طلبه ها مقتضی موجود است، چون دانشگاهیان ما از بین مردم هستند و مردم با علوم دینی بزرگ می شوند و زندگی می کنند. فقط بعضی از موانع در این بین وجود دارد که باید این موانع را برداریم.
بعضی از موانع عبارت از این است که بعضا سوءتفاهم هایی اتفاق می افتد؛ یعنی جامعه دانشگاهی نگرش هایی غلط در مورد جامعه حوزوی دارد و جامعه حوزوی هم باز یک سری نگرش های غلط در مورد جامعه دانشگاهی دارند.
بهترین راه این است که افرادی از جامعه دانشگاهی و چند نفر از جامعه حوزوی علمدار شوند، مثل کاری که شهید مفتح کردند و بیایند این تفکرهای غلطی که وجود دارد را بر طرف کنند.
اگر این سوءتفاهم ها و برداشت های منفی و غلط موجود از بین برود، خود به خود بین جامعه حوزوی و دانشگاهی ما وحدت و ارتباط برقرار می شود و نیازی به دست و پا زدن برای ایجاد وحدت نیست.
بالاخره من خودم به عنوان یک طلبه و کسی که تحصیلات حوزوی داشته، در خدمت دانشجویان هستم و وقتی که در جامعه دانشگاهی با آن ها حرف می زنیم می بینیم که حرف هایمان یکی است، حرف آن ها حرف ماست و حرف ما هم حرف آن هاست، پس معلوم می شود که سوءبرداشت هایی بوده است که باید رفع شوند.
رسا - چرا علیرغم این همه تلاش و کوشش که در سالهای پس از انقلاب جهت نهادینه شدن وحدت این دو نهاد صورت گرفته، هنوز به طور کامل این وحدت محقّق نشده است؟
علاوه بر سوءبرداشت هایی که عرض کردم، دلایل دیگری هم وجود دارد. همین که دشمن بیکار ننشسته است و به دنبال این فرصت است که از کوچکترین روزنه ها استفاده کند و بین آن دو قشر مهم جامعه اختلاف ایجاد کند و حتی برای دانشجویان نسبت به طلاب و برای طلاب نسبت به دانشجویان توهم سازی کند.
متاسفانه ما هم به خاطر اینکه این ارتباط ها قوی و عمیق و در آن حدی که باید باشد نیست، بعضا بعضی از افراد فریب افکار دشمنان را هم می خورند و در زمین آن ها بازی می کنند.
این علت ها دست به دست هم می دهد و نهایتا خروجی آن می شود اینکه طلبه و دانشجو حرف هم را نمی فهمند و تمایلی به برقراری ارتباط با همدیگر ندارند. ولی وقتی هر دو از این ها را در یک اتاق دربسته نگه داریم، دو ساعت بعد می بینیم که با هم رفیق شده اند؛ چرا که در این دو ساعت مجبور بوده اند با هم حرف بزنند.
رسا - نقطه ضعف و نقطه قوت حوزه و دانشگاه را در برقراری این وحدت چه می دانید؟
متاسفانه دانشگاه و حوزه، ولی بیشتر دانشگاه، به فضای علمی خودشان می پردازند و این یک نقطه ضعف است که هر دو در فضای علمی خود فرو رفته اند و حاضر نیستند از فضای علمی فراتر بیاندیشند.
مسؤلین دانشگاه ها به فکر این هستند که ترم را تمام کنند، استاد خوب بیاورند، امکانات آموزشی و کمک آموزشی خوب برای دانشگاه و دانشجویان فراهم کنند و فکر این نیستند که ممکن است این دانشگاه علاوه بر موارد آموزشی و کمک آموزشی، به چیزهای دیگری هم نیاز داشته باشد. صرفا نگاه به دانشگاه نگاه علمی است و نه نگاه تربیتی.
در مورد نقطه ضعف از طرف حوزه هم بالاخره حوزه علمیه برای ارتباط گرفتن محدودیت هایی دارد و شدیدا درگیر درس هستند و البته دروس سختی هم دارند و به نحوی درگیری علمی دارند و شاید عرصه را برای ورود پیدا کردن در دانشگاه مهیا نمی بینند.
به نظر من اگر در شهری کوچک مثل بوشهر، مسؤل حوزه با رئیس دانشگاه با هم تفاهم کنند، این خیلی زودتر به نتیجه می رسد تا اینکه از بالا سمیناری تشکیل و صورتجلسه آن به حوزه ها و دانشگاه ها ابلاغ شود. به نظر من نقطه ضعف هر دو این است که هر کدام به نحوی درگیر صرف مسائل علمی شده اند و وامانده اند.
اما نقطه قوت آن هم همان کلام امیرالمومنین(ع) است که به امام حسن(ع) فرمودند، نقطه قوت این دو تفکر و این دو جریان این است که هر دو جوان هستند؛ یعنی هم داشجویان جوان هستند و قابلیت پذیرش دارند و هم طلاب و به تعبیر امیرالمومنین(ع) قلب هر دو هم خالی است و هر چیزی که در این قلب بکاری مثل زمین خالی، همان می روید.
نقطه قوت این است که جوان ارتباط گیری بهتری دارد و بانشاط تر است و این دو قشر جوان هستند که در دو حوزه متفاوت درس می خوانند، ولی هر دو جوان و بانشاط هستند و هر دو به قشر مقابل تمایل دارند و خوب است از این پتانسیل ها و نقاط قوت برای هر چه بیشتر نزدیک کردن این دو قشر به هم استفاده کنیم.
رسا - اگر معنای وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت در هدف باشد، چگونه میتوان این معنا را با نظام آموزشی این دو نهاد که موضوعات آن با هم متفاوتند، تطبیق نمود؟
لازمه وحدت در هدف را، تغییر نظام آموزشی نمی دانم. می شود انسان آن هدف متعالی را در ذهن داشته باشد ولی یکی با رشته ریاضی به آن هدف برسد و دیگری با رشته فقه و اصول؛ باید ببینیم هدف را چه تعریف می کنیم و اتفاقا لازمه وحدت در هدف، وحدت در وسیله نیست و ممکن است وسیله ها متعدد باشد.
شهید مطهری در تعرف علم می گوید علم فقط علم حوزه نیست، بلکه علم آن چیزی است که ملائکه بال خود را زیر پای طالب عالم فرش می کنند و هر علمی که نیاز جامعه باشد را اعم از فقه و اصول و احکام و ریاضی و فیزیک و شیمی، علم تعریف می کنند.
اما حتما یک سری تغییرات در نظام آموزشی حوزه لازم است و یک سری تغییرات هم در نظام آموزشی دانشگاه باید اتفاق بیافتد. بعضی از دروس دانشگاه ها مطابق با علم حوزوی و صددرصد اسلامی نیست و از آن طرف هم لازم است حوزه ها در علومی که بیشتر نیاز دانشگاهیان است و لازم است که طلبه ها بیشتر روی آن تمرکز کنند، به روزرسانی شوند.
رسا - علم و عقل و دین چه رابطه مفهومی با هم دارند؟ جایگاه علم حوزه است یا دانشگاه؟
دین مفهومی کلی است که دو حجت درونی و بیرونی بر آن اقامه می شود. حجت بیرونی پیامبران هستند، ولی حجت درونی همان عقلی است که خداوند در وجود انسان به و دیعه گذاشته است؛ پس ما به واسطه عقلمان به دینمان می رسیم.
عقل هم تعریف دیگری از علم است و امروز عقل را علم و علم را عقل می گویند؛ هر کس که اندوخته های علمی بیشتری داشته باشد، طبیعتا بهره عقلی بیشتری دارد و به سبب آن از دین بهره بیشتری می برد.
اما منظور از علم، فقط علم حوزوی نیست؛ بلکه علم همان است که در مسیر تکامل انسان قرار بگیرد و علمی که به حال جامعه مفید باشد، می تواند بالاخره در مسیر تکامل دین قرار بگیرد.
همان طور که شهید چمران که عالم هوا و فضا بود، اما علم را در مسیر تربیت خود قرار داد و همین طور شهید بابایی که در آمریکا با آن مقام علمی، نماز خود را اول وقت ادا می کرد. پس اگر علم حوزه در مسیر تربیت قرار نگیرد، علم نیست ولو در مسیر حوزه باشد و بالعکس اگر هر علم دانشگاهی که در مسیر تربیت قرار بگیرد، علم است.
رسا - یکی از آسیبهایی که متأسفانه در راه وحدت حوزه و دانشگاه وجود دارد، عدم تمرکز برخی از روحانیون در قبال مسائل دانشگاههاست. این موضوع را میتوان با بحث حضور طلاب و روحانیون فاضل در دانشگاهها جهت رفع چالشهای فکری و عقیدتی مرتبط دانست؛ اما متأسفانه برخی از روحانیون نسبت به این قضیه کم اهمیتی کرده و تمرکز نمی کنند. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
همه روحانیون دغدغه هایی دارند و تمرکز نشانه پیشرفت انسان است. بعضی از روحانیون علاقه به فضای تحقیق دارند و نمی شود گفت آن ها نسبت به جامعه دانشگاهی بی توجه هستند؛ چرا که همین تحقیقات آن ها ممکن است به کتاب تبدیل شود و به همان جامعه دانشگاهی کمک کند، هر چند که حضور فیزیکی نداشته باشد. به هر حال بی توجه نیستند، بلکه ممکن است در زمینه های دیگری تمرکز کرده باشند.
این که روحانیون آن طور که باید در فضای دانشگاه حضور ندارند، حقیقتی غیرقابل کتمان است؛ اما نمی شود قضاوت کرد. چرا که اگر پای صحبت آن ها بنشینیم، خواهیم دید که آن ها هم دغدغه ها و مشغله ها و حرف های زیادی برای گفتن دارند و یا اینکه واقعا گاهی در دانشگاه ها زمینه برای بحث کردن مساعد نیست که آن عالم ثمره های علمی خود را به بار بنشاند، والا اگر زمینه مساعد باشد هر کس که دغدغه دین دارد، از خداخواسته با افراد صحبت می کند تا بتواند آنها را به سمت دین گرایش دهد.
رسا - به عنوان حسن ختام این گفتوگو مصادیقی از آثار وحدت حوزه و دانشگاه مثال بزنید.
ورود نهادهای رهبری در دانشگاه ها شاید یک مصداق از نماد حوزه در دانشگاه باشد و از آن طرف هم ورود دانشجویان در حوزه، از جمله این آثار است. چرا که درحال حاضر برخی از حوزه های علمیه در قم مخصوصا از تحصیل کردگان دانشگاهی پذیرش دارند و همچنین موسسه امام خمینی(ره) در قسمت مجازی از دانشجویان ثبت نام می کند و آنها را در علوم دینی ارتقا می دهد.
رسا - از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید، صمیمانه سپاسگذاریم.
/833/403/ر