سبک زندگی اسلامی؛
قسمت و سرنوشت در ازدواج
خبرگزاری رسا ـ امکان دارد که در فرایند انتخاب و گزینش همسر، شرایط فرد و خانوادهاش، شرایط فرهنگ جامعه و... روی تصمیمات فرد تاثیرگذار باشند، ولی باز هم انتخاب و گزینش به عهده خود فرد است که با توجه به شرایط، موقعیتها و ملاکهایی که دارد، چه کسی را به عنوان همسر خود انتخاب میکند.
"اگر قسمت شود، این دو نفر با هم ازدوج میکنند." چه بسا اینگونه جملات در میان مردم بارها شنیده شده و برداشتی که از واژگان سرنوشت و قسمت در پس ذهنشان نقش میبندد، در بسیاری از امور و تصمیمات خود به کار میبندند. خلاصه آنکه در بین عوام رایج شده است که در بسیارى از وقایع زندگى تعبیر مىکنند که "قسمت فلانی چنین بود" و از این تعبیر معمولاً معناى جبر برداشت مىشود. امّا آیا این فهم و برداشت از واژهای به نام سرنوشت در زندگی صحیح است؟
لازم به ذکر است که فهم و شناخت صحیح از مشیت خدای متعال و خواست و اراده انسان، متوقف بر داشتن تصوری درست از مشیت خدا در نظام جهان و انسان است.
بدون تردید، نقش سرنوشت و قسمت الهی را نمیتوان در زندگی، منتفی دانست و یا منکر آن شد؛ امّا تصور و تفسیر ما نسبت به مشیت و مقدرات خداوندی از اهمیت فراوانی برخوردار است.
لذا از آنجایی که خدای متعال همواره اراده کرده است که انسان صاحب اختیار باشد و با اختیار خود انتخاب کند، بر همین اساس اراده و اختیار انسان در طول مشیت و اراده خداوند است؛ یعنى خدای متعال اراده کرده است که انسان قدرت اراده، اختیار کردن را داشته باشد و گرنه اگر انسان در انتخابهایش اراده و اختیار نداشته باشد، جبر لازم میآمد و با وجود جبر، بازخواست و همچنین معاد و قیامت معنایی نداشت.
پس، قسمت و سرنوشت هر کسی به معنای نداشتن اختیار و اراده او نیست؛ یعنی اینگونه نیست که اختیار و اراده او در سرنوشتی که برایش رقم میخورد، تاثیری نداشته باشد. البته همه وقایع و اتفاقاتی هم که در اطراف انسان به وقوع میپیوندد، حاکی از اختیار کامل انسان نیست؛ مثلا اینکه پدر و مادر انسان چه کسانی باشند و یا فرد اهل کدام شهر و کشوری باشد، تحت اختیار و انتخاب انسان نیست؛ یعنی تا چشم باز کرد، پدر و مادر، شهر و کشور انسان مشخص شد و از این جهت انسان نقشی در انتخاب این موارد ندارد.
همانطور که اشاره شد، اراده و اختیار انسان در طول مشیت و اراده خداوندی است و خارج از آن نیست؛ زیرا هیچ اتفاق و رخدادی در جهان، بدون خواست و اراده خداوندی به وقوع نمیپیوندد؛ از این رو برگی از درخت نمیافتد و یا کاری از انسان سر نمیزند، مگر به خواست و اراده خدواندی است. البته وقوع این دو(افتادن برگ از درخت و انجام کار از سوی خدا) از منظر اراده الهی متفاوت است. زیرا همانطور که گفته شد، انسان دارای اختیار است؛ لذا کاری که از سوی او انجام میشود، با اختیار و اراده او صورت میگیرد؛ ولی این اراده و اختیار در طول اراده خدواندی است. یعنی خدای متعال اراده کرده است که انسان با اراده باشد و با اختیار خود کارها را انجام دهد.
امّا نسبت دادن کارهای انسان به خدای متعال، بدین جهت است که خدای متعال اگر به صورت تکوینی اراده نمیکرد چنین بشود، به انسان اراده و اختیار نمىداد؛ یعنی خداوند اراده کرده است که انسان اراده انجام هر کاری را داشته باشد و این منافاتی با خواست و اراده خدواند ندارد؛ زیرا اراده انسان در طول اراده خدواند است و تا او نخواهد، انسان نمیتواند اراده انجام کاری را داشته باشد. قرآن کریم میفرماید: «وَ مَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یشَاءَ اللَّهُ؛ و شما هیچ چیز را نمیخواهید، مگر اینکه خدا بخواهد.»[1] ناظر به این است که اراده انسان در طول اراده خداوند است.
شهید مرتضی مطهری(ره) در مورد اتفاقاتی که اختیار انسان در آن دخالت دارد، مینویسد: «همانگونه که هیچ حادثه طبیعی بدون علت طبیعی رخ نمیدهد، افعال اختیاری انسانها نیز بدون اراده و اختیار انسان رخ نمیدهند. قانون خدا در مورد انسان این است که آدمی دارای اراده و قدرت و اختیار باشد و کارهای نیک یا بد را خود انتخاب کند. اختیار و انتخاب مقوم وجودی انسان است؛ انسان غیر مختار محال است؛ یعنی اینکه فرض شده انسان است و غیرمختار، فقط فرض است نه حقیقت.»[2]
همچنین در جای دیگری میگوید: «استادى، دانشجوى خود را مىشناسد و مىداند که با وصفى که دارد، در امتحان با نمره عالى موفق خواهد شد. حال آیا این دانستن، اختیار و اراده را از دانشجو سلب مىکند؟ دانستن خداوند نیز چنین است. علم الهى به گذشته و آینده یکسان است؛ یعنى همان گونه که خداوند به رفتار اختیارى انسان در گذشته آگاه است، نسبت به رفتار اختیارى انسان در آینده نیز عالم و آگاه است و همان طور که آگاهى به گذشته با اختیار انسان منافات ندارد، آگاهى نسبت به آینده نیز با اختیار انسان منافات ندارد.»[3]
پس با توجه به مطالبی که ذکر شد، خواست و اراده خداوندی(قسمت و سرنوشت) در ازدواج بدین معنا نیست که خداوند، یک نفر را برای انسان انتخاب کرده است و او نمیتواند با غیر از آن فرد ازدواج کند. بلکه انسان با اراده و صاحب اختیار است و با خواست و اراده خود همسر و شریک زندگی خود را انتخاب میکند.
امّا در آخر، خداوند علم دارد که انسان با چه کسی ازدواج میکند؛ ولی این علم و آگاهی خداوند، انسان را در انجام کاری مجبور نمیکند. به عبارت دیگر، خدای متعال میداند که فرد با اختیار خود چه کسی را برای همسری بر میگزیند.
بنابراین، قسمت و سرنوشت آدمی در ازدواج، به معنای علم ازلی و سابق خدای متعال به زمان، مکان و موقعیت و شرایط ازدواج انسان است و همچنین میداند که انسان با اختیار و اراده خود چه کسی را انتخاب میکند.
این نکته نیز لازم است که عوامل و شرایط گوناگونی میتواند در انتخابهای انسان تاثیر گذار باشند؛ مثلا شرایط خانواده انسان، شرایط فرهنگی یک جامعه، شرایط مالی او، شخصیت اجتماعی و فردی انسان و عوامل دیگر که همگی اینها میتواند روی تصمیمات و انتخابهای انسان موثر باشند.
یعنی امکان دارد که در فرایند انتخاب و گزینش همسر، شرایط فرد و خانوادهاش، شرایط فرهنگ جامعه و... روی تصمیمات فرد تاثیرگذار باشند، ولی باز هم انتخاب و گزینش به عهده خود فرد است که با توجه به شرایط، موقعیتها و ملاکهایی که دارد، چه کسی را به عنوان همسر خود انتخاب میکند.
از سویی دیگر، عقاید و شخصیت فرد نیز در انتخابهایش تاثیر گذار است؛ مثلا جوانی که دارای مولفههای مهمی همچون اعتقادات قوی، ایمان بالا، اخلاق مدار و دارای مهارتهای زندگی است، معمولا انتخابهایش هم بر اساس تطابق با شخصیت اعتقادی خودش است و قدرت انتخابش را افزایش میدهد. از آن طرف هم جوان بیاعتقاد، بیایمان و بیاخلاق و بدون مهارت نیز بر همان اساس انتخاب میکند و مسلما در کم و کیف موارد گزینشی او تاثیرگذار است.
با وجود این، آیا نبود این مولفهها، به معنای قسمت و سرنوشت است که فرد باید از میان موارد گزینشی، یکی را انتخاب کند؟
بله همین طور است، ولی این قسمت و سرنوشتی است که خود فرد با توجه به شرایطی که برای خود رقم زده، به وجود آورده است. مثلا فردی که از اعتقاد و ایمان ضعیفی برخوردار است و یا مهارتهای زندگی درست زندگی کردن را ندارد، چه انتظاری میتوان در گزینشهای انتخابی او داشت.
از طرفی، اینکه بعضی از دختران، خواستگاران گوناگون و زیاد دارند، به طوریکه قدرت انتخاب بیشتری دارند، آیا بدین معنی است که سرنوشت و قسمت آنها جوری است که خواستگاران زیادی داشته باشند؟ نه، بلکه این به عوامل و شرایط افراد بستگی دارد که البته بعضی از این عوامل و شرایط در دست خود افراد است؛ مانند داشتن اعتقاد، ایمان، اخلاق، کسب مهارتهای زندگی و... و بعضی هم از دست افراد خارج است؛ مانند شرایط خانوادگی، شرایط فرهنگی جامعه و... که البته اینها نیز بر اساس اراده و انتخاب خود افراد شکل گرفته است و خارج از اراده افراد نبوده است.
پس، فرد نباید در جریان ازدواج، به صورت شتابزده و غیرمنطقی وارد شود و همه اتفاقاتی که در ازدواج رخ داده است را مستقیما به خدا نسبت دهد و اگر خدای ناکرده مشکلی در ازدواج رخ داد، آن را به حساب خدا گذاشت.
لذا، دیگر جای این حرف باقی نمیماند که کسی معتقد است همه چیز در فرآیند ازدواج، بدون اختیار و از قبل مشخص شده است؛ مسلما این برداشت از قسمت، برداشتى نادرست است و توجیه خوبى براى اهمال و ناتوانىهای خود افراد نیست. یکی از شواهدی که بیانگر دخالت داشتن اختیار و انتخاب در فرایند ازدواج است، احادیث فراوانی است که در ان به ملاکهای ازدواج اشاره کرده است.
مثلا امام صادق علیهالسلام در مورد انتخاب همسر فرموده است: «اِنَّما المَرائةُ قلادهٌ فَانظُر مَاتَتَقَلَّد؛ زن به منزله گردنبندی است که به گردن میافکنی، سپس مراقب باش که چه چیزی را به گردن میافکنی.»[4]
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله درباره دو ملاک تدیُّن و اخلاق در انتخاب همسر فرموده است: «إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ؛ هر گاه کسى که اخلاق و دینش را مىپسندید براى خواستگارى نزد شما آمد، پس دختر خود را به نکاح او در آورید.»[5]
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: «عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَیَّ أَرَادَا غَیْرَهَا قَالَ تَزَوَّجِ الَّتِی هَوِیتَ وَ دَعِ الَّتِی یَهْوَى أَبَوَاکَ؛ ابن ابی یعفور میگوید به حضرت صادق علیهالسلام عرضه داشتم، من برای ازدواج زنی را انتخاب کردهام و پدر و مادرم دیگری را، تکلیف من چیست؟ فرمود: آن را که خودت دوست داری اختیار کن و آن را که پدر و مادر پسندیدهاند رها کن.»[6]
در روایتی از محمد بن علی بن الحسین آمده است که حضرت فرموده: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا کَمَا یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَیْن؛ هر گاه یکى از شما بخواهد همسر اختیار کند، پس باید بپرسد که موى او چطور است؛ همچنان که از سیمایش سؤال مىکند؛ زیرا موى زن خود یک بخش از دو جمال اوست.»[7]
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به یکى از اصحاب خود در مورد انتخاب همسر فرمود: «بایستى با زن دیندار ازدواج کنى.»[8] همچنین از اینکه با زنانى به خاطر پول یا زیباییشان ازدواج کنند، نهى شده است.[9]
این موارد و همچنین توصیههایی که از آموزههای دینی آمده است که در انتخاب همسر باید نهایت دقت و توجه را داشت و با چشمان بسته و شتابزده نباید عمل کرد، همگی دال بر قدرت انتخاب و اختیار افراد در انتخاب همسر است. بدیهی است که اگر انسان در ازدواج نقشى نداشته باشد، چنین دستوراتى بیهوده است.
نکته مهم و قابل توجه، این است که نبود خواستگار و یا تاخیر ازدواج در میان دختران و پسران جوان، امتحان خداوندی نیست؛ بلکه این مسأله به خاطر ضعف فرهنگ اعتقادی و تغییر شرایط جامعه است که ازدواج را سخت کرده و موجب شده دختران خوب خواستگار نداشته باشند و یا خواستگاران کمی داشته باشند و پسران خوب نیز با توجه به شرایط فرهنگی جامعه کماکان نتوانند ازدواج کنند.
از این رو، آزمایش و امتحان الهی -بدین معنی که بعضی از دختران خواستگار نداشته باشند و یا بعضی از جوانان نتوانند ازدواج کنند- درست نیست؛ بلکه نبود خواستگار و یا سخت شدن ازدواج به خاطر شرایط جامعه است نه آزمایش و امتحان الهی.
از طرفی، استفاده از دعا، توسل، توبه و استغفار، صدقه دادن و انجام کارهای نیک اگر در جهت برآورده شدن حاجات صورت بگیرد، علت تامه انجام یک عمل نیست؛ یعنی اینگونه نیست که اگر فردی تنها دعا و توسل بکند که فرد مناسبی برای ازدواج پیدا کند،(بدون هیچگونه تلاش و کوششی) حتما به مرادش میرسد. بلکه همه اینها بخشی از علل را تشکیل میدهند و نه همه علل.
همچنین اعتقاد به شانس در ازدواج نیز یکی از همان اعتقاد به قسمت(به معنای نادرست آن) است که فرد را از حرکت باز میدارد یا عاملی برای بیتوجهای و سهل انگاری در ازدواج میشود. افرادی که به اینگونه خرافات معتقدند، یا به خاطر تنبلی و سُستی در اقدام است یا از دیدگاه رفتارشناسی قصد دارند ضعف اعتماد به نفس(خودباوری) خود را بازیابی کنند.
بنابراین، دختر و پسر جوان نباید به خیال سرنوشت از پیش مشخص شده و یا آزمایش الهی و یا بخت گشایی در زمینه ازدواج، دست روی دست گذاشته و هیچ گونه تلاشی برای تغییر شرایط خود نکنند. همچنان که قرآن کریم میفرماید: «کُلّ امریٍ بِما کسَبَ رهینٌ؛ هر کس در گرو اعمال خویش است.»[10] و در جای دیگر میفرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ و اینکه براى انسان بهرهاى نیست، جز آنچه خود کوشیده است.»[11]
در نتیجه، لازم است که دختران و پسران شرایط ازدواج را در جهت یک انتخاب آگاهانه و مسئولانه، برای خود مهیا کنند و در این راه از هیچ گونه تعقل، مشورت و استفاده از تجربههای صاحب نظران مضایقه نکنند.
منبع:
[1]. سوره انسان (76)، آیه 30.
[2]. مرتضی مطهری، عدل الهی، چاپ سوم، تهران، صدرا، 1367، ص 134 ـ 135.
[3]. مرتضی مطهرى، انسان و سرنوشت.
[4]. معانی الأخبار،ج1، ص144
[5]. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی ، ج7، ص 39.
[6]. الکافی، ج5، ص401.
[7]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 59.
[8]. اصول کافى، ج 5، ص 332.
[9]. همان، ج 3، ص 332.
[10]. سوره طور (52)، آیه 21.
[11]. سوره نجم (53)، آیه 39.
[1]. سوره انسان (76)، آیه 30.
[2]. مرتضی مطهری، عدل الهی، چاپ سوم، تهران، صدرا، 1367، ص 134 ـ 135.
[3]. مرتضی مطهرى، انسان و سرنوشت.
[4]. معانی الأخبار،ج1، ص144
[5]. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی ، ج7، ص 39.
[6]. الکافی، ج5، ص401.
[7]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 59.
[8]. اصول کافى، ج 5، ص 332.
[9]. همان، ج 3، ص 332.
[10]. سوره طور (52)، آیه 21.
[11]. سوره نجم (53)، آیه 39.
عقیل مصطفوی مجد
975/703/ر
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
سلا میخواستم بدونم که کسایی که نمیتواننند ازدواج کنند و خداوند در آیه آورده که کسایی که نمیتواننند ازدواج کنند با فضیلت هایش تورا یاری می کند یعنی چی و یعنی اینکه خداوند بعد زمینه ازدواج رو فراهم میکنه یا نه تا آخر مجرد میماند میشه جواب بدین لطفا لطفا
پاسخ
س
۱۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۸
سلام خدا که فرموده با فضیلت هایش تورا یاری می کند یعنی اینکه زمینه ازدواج را برایت فراهم میکند راهها را برایت فراهم میکند که ازدواج کنی وتو را با فضیلت هایش بی نیاز میکن من این یک جایی خواندهام واز اینکه به من جواب ندادین ممنون اما فهمیدم به امید خدا
عالی
پاسخ
اگه دختر بخواد ازدواج کنه و خواستگار نداشته باشه و هیچ ایرادی هم نداشته باشه چه کار کنه؟
پاسخ
ناشناس
۱۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۸
بسوزه وبسازه
بسوزه و بسازه
پاسخ