طوفان قاطعیت عربستان با کشتار بیرحمانه مردم یمن به طوفان توهم تبدیل شده است
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا بار دیگر هم پیمانی دهه 1960 میان عربستان و رژیم صهیونیستی در مقیاسی وسیعتر تکرار شد؛ عربستان به عنوان کشوری که طی نیم قرن گذشته حتی یک گلوله مشقی به سمت رژیم اشغالگر صهیونیستی شلیک نکرده است، هزاران موشک و میلیونها عدد سلاح را در منطقه جابجا میکند و با راهاندازی سناریوهای مختلف به نسل کشی مسلمانان روی آورده است.
عربستان سعودی در سلسه سیاستهای غلطش در منطقه و راهاندازی اسلامهای قلابی در کشورهای اسلامی و حمایت از گروهای تکفیری همچون داعش؛ در حال حاضر نیز در تقابل مستقیم با انقلاب ملت یمن و خواستههای مشروع آنها قرار گرفته است چنان که در جریان جنگ داخلی 1962- 1965 با صهیونیستها برای حفظ خاندان پادشاهی یمن در مقابل ملیگرایان یمنی اقدام کرده بود و به بهانه کافر بودن سوسیالیستهای طرفدار ناصر، به همراه صهیونیستها و اردن علیه آنها اقدام نظامی گستردهای صورت داد و آنها را به خاک و خون کشید اما با این حال اصلی ترین خواسته آل سعود، حفظ قدرت مانور خود در یمن بود.
«کلایز جونز» مورخ انگلیسی در کتاب «انگلیس و جنگ داخلی یمن 1962- 1965» به طور صریح از هم پیمانی «تل آویو و ریاض» در کارزار یمن پرده برداشته است و بعدها اسناد محرمانه منتشر شده در دوران ریاست جمهوری جان اف کندی در ایالات متحده نیز این مسأله را مورد تأیید قرار داد با همه این اوصاف، در نهایت نظام پادشاهی مورد حمایت عربستان و اسرائیل در یمن فروپاشید و نظام جمهوری پیروز شد.
در حال حاضر مقامات آل سعود در کمال وقاحت، انقلابیون مسلمان یمنی را کافر مینامند و از ترس کاهش قدرت مانور خود در یمن به پای نتانیاهو و اوباما افتادهاند که در چنین شرایطی اصلیترین هدف و راهبرد مسلمانان و پیروان دین مبین اسلام فارغ از بحث شیعه و سنی باید «جلوگیری از برادر کشی» و بازگرداندن کشورهای اسلامی به آرامش و امنیت روانی باشد که البته علمای جهان اسلام نیز در راستای ایجاد همگرایی میان مسلمانان و در نتیجه جلوگیری از بحران و کشتار در منطقه نقش ویژهای دارند.
بدون تردید جنگ یمن، جنگ فقر و غنا است و این مصداق آیندهای بود که حضرت امام(ره)آن را پیشبینی کرده بودند چنان که فرمودند «امروز جنگ حق و باطل،جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است؛ امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شدهاند که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدسنماهای بیشعور حوزههای علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومین و پابرهنهها و در یک کلمه اسلام امریکایی را ترویج میکنند و از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش امریکای جهانخوار میگذارند». (صحیفه امام، جلد 21، ص 80)
جنگ یمن را باید حاصل تحقیرشدگی اسلام آمریکایی در عراق، سوریه و لبنان ارزیابی کرد؛ آلسعود که با هزینه میلیاردها دلار در این سه کشور هیچ نتیجهای را در سبد خود نمیدید؛ مستقیم وارد این جریان شد تا بتواند حقارت تاریخی خود را جبران کند غافل از این مسأله مهم که نفوذ جمهوری اسلامی ایران «نفوذ بر قلبها است»؛ در همین زمینه گفتوگویی داشتهایم با سید علی موسوی نژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب که مشروح آن تقدیم خوانندگان میشود.
رسا ـ دولت عربستان همیشه برای مقابله با انقلابهای مردمی در منطقه از جریانات مختلف همچون گروههای تکفیری حمایت کرده است اما برخلاف این سیاست این بار برای نابودی انقلاب مردم یمن به طور مستقیم وارد جنگ شده است؛ در این زمینه بیشتر توضیح دهید؟
زیدیها همواره با گرایشات مختلف با اهل سنت تعامل و همزیستی مسالمت آمیزی داشتهاند و درگیری مذهبی میان شیعیان و اهل سنت شافعی وجود نداشته است زیرا همه زیر سایه حکومت واحدی که به طور عموم زیدی مذهب بود، زندگی میکردند اما در طول تاریخ، درگیریهای مذهبی تحمیلی در یمن سابقه داشته است.
در دوران معاصر به ویژه دولت دوم سعودی، ملک عبدالعزیز آل سعود، جریان وهابیت سعی کرد که یمن را تحت تأثیر خود قرار دهد و پیروزیهایی را در مرزهای جنوبی سرزمینهای نجد و حجاز داشته باشد بنابراین دستاندازی بر کشور یمن از لحاظ سیاسی، نظامی، فکری و مذهبی شروع شد.
در زمان ملک عبدالعزیز حمله نیروهای سعودی به مناطق شمالی یمن انجام شد که شامل استان عَمرانبود و با انعقاد قراردادی این استانها به مدت بیست سال در اختیار آل سعود قرار گرفت اما همچنان اختلاف نظرها در این باره ادامه دارد که وارد جزییات آن نمیشویم.
در مقطعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، زمانی که قیمت نفت افزایش یافت، قدرت پولی سعودیها ابزار مناسبی شد که با تزریق پولهای نفتی به داخل خاک یمن، از طریق فرستادن مبلغان، آموزش یمنیها در مدارس وهابیت در داخل یمن یا عربستان، پایگاههایی را برای ترویج افکار وهابیت خود ایجاد کنند.
سعودیها سعی کردند با استفاده از خلأ مذهبی که پس از سقوط دولت زیدیه یمن در سال 1962 میلادی پدید آمده بود را از طریق مذهب، اندیشهها و تفکرات وهابی پُر کنند و دولت روی کار آمده سکولارها و ارتشیهای جمهوری خواه نیز واکنش جدی نسبت به این قضیه نداشتند زیرا آنها نیز به گونهای مایل بودند که این خلأ مذهبی به گونهای پُر شود و عربستان که همپیمان آنها در روی کار آمدنشان بود بهترین گزینه برای این کار بود از این رو واکنش جدیای از سوی دولتهای یمن در دهه 70 و 80 در قبال وهابیت دیده نمیشود و همه این عوامل سبب شد که وهابیت به سرعت در مناطق زیدی نشین و شافعی نشین جنوب یمن گسترش پیدا کند.
موج بیداری شیعی زیدی دهه 90، در واکنش به گسترش حمایت شده تفکرات وهابیت در یمن، ایجاد شد که جریان «شباب المؤمن» به همین دلیل پایهگذاری شد و بخشهایی از جامعه زیدی تصمیم گرفت که در مقابل وهابیت بایستد.
بدر الدین الحوثی از شاخصترین علمای زیدی است که در مقابل توسعهطلبیهای سعودی و گسترش تفکرات وهابیت، ایستادگی کرد و کتابهایی نیز در این زمینه نوشت؛ «علامه مجد الدین المؤیدی» نیز از بزرگان یمن بود که با اندیشههای وهابیت مقابله کرد اما در عرصه سیاسی، مرحوم سیدحسین الحوثی بیش از دیگران فعال بود.
فضای مناسب ایجاد شده از وحدت دو یمن و آزادیهای بیشتری که به زیدیها داده شد، سبب شد که زیدیهای فعالیتهای ضد وهابی خود را شروع کنند که دولت یمن تا حدی با زیدیها همکاری کرد اما از هنگامی که زیدیها احیای اندیشه شیعی خود را در برابر وهابیت دنبال کردند، دولت در مقابل زیدیها قرار گرفت.
رسا ـ با توجه به فعالیتهای روشنگرانه زیدیه در مقابل وهابیت یمن، این سؤال مطرح میشود که چرا دولت بجای حمایت از زیدیان در مقابل آنها قرار گرفت؟
مقابله با ظلم، ظالمان و حکومتهای نامشروع و فاسد از اصول اندیشههای شیعی زیدیه است که به همین دلیل، فاز سیاسی مبارزه جدی شد البته شعارهای «الموت الآمریکا و الموت الإسرائیل» حسین الحوثی، متوجه استکبار و ظالمان جهان بود و به طور مستقیم علیه حکومت «علی عبدالله صالح» شعار نمیداد اما آنها احساس خطر کردند و با فشار آمریکا، به شیعیان زیدیه یمن جنگهایی تحمیل شد.
جنگهای ششگانهای از سال 2004 تا 2010 بر حسین الحوثی و عبدالملک الحوثی تحمیل شد؛ گروههای سلفی وهابی و سلفی اخوانی به دولت یمن کمک میکردند و از دهه 90 به بعد وهابیها در یمن حزب تشکیل دادند که «حزب الرشاد» و «حزب التجمل یمنی للإصلاح» از آن جمله است.
پیمان شومی در طول سه دهه میان سکولارها و وهابیها علیه زیدیها در یمن فعال بود و پیدایش القاعده که جریان افراطی وهابیت بود مزید بر این مسأله شد و جنوب کشور یمن از پایگاههای عمده القاعده در سالهای اخیر بوده است در حالی که وهابیهای غیر القاعده در شمال یمن و شهر صعده پایگاه داشتند.
جریان انصار الله به تدریج رشد کرد و قبائل و مردم بیشتری به این جریان ملحق شدند؛ انقلاب 2011 یمن فراتر از انصار الله بود که این انقلاب باعث برکناری علی عبدالله صالح از حکومت شد؛ و عربستان تصمیم گرفت دوباره قدرت را از طریق مهرههای سلفی و وهابی خود تحت قالب شورای همکاری خلیج فارس و گفتوگوهای ملی در یمن پیش ببرد.
سعودیها وقتی نتوانستند از طریق گفتوگوها، مزدوران خود را در یمن به قدرت برسانند و همچنین قانون اساسیای که مطابق منافع عربستان باشد، تدوین نشد سعی کردند منصور الهادی را در یمن حفظ کنند در حالی دوره دولت موقت، بیش از دو سال طول کشیده بود.
انصار الله که جریانهای مردمی را رهبری میکرد، انقلاب و حرکت مردمی مسالمت جویانهای را بدون استفاده از سلاح در تابستان گذشته رهبری کردند چنان که صنعا سقوط کرد و مشخص شد که مقاومت جدیای از سوی مردم یمن از شیعه و سنی و از طرف ارتش صورت نمیگیرد زیرا همه مردم از وضعیت ناکارآمدی دولت و مداخلات عربستان ناراضی بودند.
رسا ـ کشور عربستان با ذخائر مادی و معنوی فراوانش چرا در سرنوشت مردم یمن دخالت میکند و با هرگونه استقلال طلبی و احقاق حقوق آنها مخالف است؟
عربستان همواره از تشکیل دولت و نوشته شدن قانون اساسیای که در آن منافع او رعایت نشود، ممانعت کرده است چنان که افرادی همچون شهید دکتر جرحان و شهید دکتر شرفالدین را ترور کرد و حتی سعی کرد مهرههای مردمی شرکت کننده در گفتوگوهای ملی را ترور کند و زمانی که از این طریق به نتیجه نرسید، منصور الهادی که به دلیل ناکارآمدی و فشار از سوی انقلابیون و مردم استعفا داده بود را به عدن فراری داد و پایتخت را تغییر داد به امید این که بتواند جنگ داخلی راه بیاندازد و مردم جنوب را مقابل مردم و انصار الله قرار دهد.
انفجار دو مسجد در صنعا که در وسط نماز جمعه اتفاق افتاد از دیگر کارهای سعودیها بود که همه این عوامل سبب شد مردم حرکت جدی شروع کنند؛ به سمت عدن حرکت کردند و به سرعت استانهای جنوب صنعا به دست انصارالله افتاد یعنی در حدود چند ساعت به دروازههای عدن، پایتخت خود خوانده عربستان و همپیمانانش، رسید که آل سعود مجبور شد منصور الهادی رییس دولت موقت یمن را فراری دهد.
شکست مفتضحانهای برای عربستان در حال رقم خوردن بود و آخرین ترفندهای سعودیها برای جلوگیری از گسترش اندیشه شیعی زیدی انصار الله مؤثر نبود؛ آل سعود از سر استیصال و با هدف نابودی زیرساختهای یمن، جنگی که برای عربستان بیسرانجام است را شروع کرد.
عربستان در یمن به هدف خود که بازگرداندن منصور الهادی به قدرت است نخواهد رسید و با این جنگ حتی نمیتواند مناطق مختلف همچون عدن را به نفع هواداران خود پس بگیرد؛ در این مدت که از حمله عربستان به عدن میگذرد فقط مردم یمن کشته میشوند و هیچ گزارشی نداشتهایم که نیروهای انصارالله ضعیف شده باشند و بالعکس پیشروی نیروهای زمینی انصار الله به مناطق جنوب و جنوب شرقی یمن و به ویژه مناطق که القاعده در آن جا مسلط بود همچون استانهای ابین و شَبوه ادامه پیدا کرده است.
رسا ـ برخی جنایات آل سعود در یمن را مشابه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه میدانند تحلیل شما از عملیات طوفان قاطع چیست؟
همه تحلیلها بر این مسأله دلالت دارد که عربستان در یمن به اهداف خود که از بین بردن نیروی نظامی انصارالله و بازگرداندن منصور الهادی بود، نرسید و تحت فشار افکار عمومی و تحرکات بینالمللی کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران، وادار به عقبنشینی شد که البته سعی میکند یک آبرومندی را برای خود حفظ کند اما به نظر می رسد عربستان در جنگ «عاصفة الحزم» یا طوفان قاطعیت، شکست مفتضحانهای خورده و هیچگونه پیروزی به دست نیاورده است از این رو «عاصفة الحزم» برای آل سعود بیشتر «عاصفة الوهم» یعنی طوفان وهم و خیال بوده است و بذر کینهای در میان مردم یمن نسبت به سعودیها کاشته است که عواقب خطرناکی خواهد داشت.
کودکان و زنان در میان کشتهشدگان هستند و عمده کشتهشدگان که به بیش از هزاران نفر میرسند، مردم عادی کوچه، بازار و جادهها هستند و این مسأله در بافت قبیلهای یمن که منسجم و انتقام گیرنده است فراموش نخواهد شد؛ امیدواریم از این به بعد عربستان و آل سعود، واقعیت روی زمین را بپذیرند و گروه انصارالله را به عنوان گروهی که برخاسته از مردم یمن هستند، قبول کنند.
انصار الله از حمایت قبایل مختلف یمنی به ویژه دو قبیله «حاشد و بکیل» برخوردار هستند که از عمدهترین قبایل یمن هستند از این رو در این قضیه، جنگ مذهبی و تقابل شیعه و سنی نیست چنان که استقبال اهل سنت یمن از انصارالله کمتر از شیعیان نبوده است؛ استان حدیده و تعزکه مرکز اهل سنت بوده در اختیار انصارالله قرار گرفته است حال طبق ادعای سعودیها، سؤال اینجا است که اگر شهرهای «تعز، شبوه و عدن» در اختیار مخالفان انصارالله است چرا این شهر توسط عربستان بمباران میشود؟
بنابراین مشخص میشود در مناطقی که ادعا میشد مقابل انصارالله مقاومت صورت میگیرد، در اختیار انصارالله است؛ گروه انصارالله همواره فرصت مذاکره و مشارکت همه جریانها را داده است حتی جریان علی عبدالله صالح، حزب کنگره و حزب معتمر را که سالها علیه انصارالله جنگیده بود را دعوت به مشارکت کردند؛ انصارالله بر حُسن همجواری تأکید دارد و هیچگاه عربستان را تهدید رسمی نکرده است اما متأسفانه امروز خبرگزاریهای ارتجاعی عرب به دروغ میگویند که «ما تهدید حوثیها را برای عربستان از بین بردیم»؛ تا کنون، هیچ قدرتی از انصارالله کاسته نشده است و همه این ادعاها کذب است بلکه انصارالله بیش از گذشته و با قدرت بیشتر در صحنه سیاسی، اجتماعی و نظامی حضور دارد.
در روزهای آینده شاهد خواهیم بود، گروههای مخالف، در مذاکرات باید امتیازات بیشتری به انصارالله بدهند که این امتیازات به طور قطع به نفع مردم یمن خواهد بود و در راستای استقلال یمن از استعمار عربستان و کوتاه شدن دست عربستان از یمن است زیرا عربستان عامل اصلی بدبختی و عقبماندگی ملت یمن در دهههای گذشته بوده است و جز تفکر تکفیر و تروریسم چیز دیگری برای مردم یمن نداشته است؛ یمن یکی از فقیرترین کشورهای جهان است در حالی که ثروتهای عظیمی دارد که اگر به نفع مردم یمن به کار گرفته شود میتواند کشوری قوی و مستقل در منطقه باشد.
رسا ـ برخی انقلاب مردم یمن را زمینه ساز تغییرات و تحولات بزرگی در منطقه میدانند، این مطلب را تبیین و تحلیل بفرمایید؟
یمن در طول تاریخ، موقعیت ویژه و ظرفیت بالایی داشته است؛ تعابیری که از پیامبراکرم(ص) درباره یمن وجود دارد از جمله این که فرمودند «بوی بهشت را از سمت یمن استشمام میکنم» یا درباره اهل یمن فرمودند «یمنیها قلب نرمی، ایمان راسخ و حکمت بالایی دارند» یا نقشی که برای یمن در آخرالزمان در نظر گرفته شده، به دلیل ظرفیتهای بالای انسانی در یمن است.
جمعیت بیست و چند میلیونی یمن، اگر آموزشهای لازم را ببینند و تحت رهبری واحدی منسجم شوند، میتوانند معادلات کل منطقه را عوض کنند؛ این جمعیت در کشورهای حوزه خلیج فارس وجود ندارد و از لحاظ ژئوپلتیک انسانی، شاید قابل مقایسه با کشور مصر یا ترکیه باشند که این نشان دهنده ظرفیت بسیار زیاد یمن است.
موقعیت استراتژیک یمن، تنگه بابالمندب و دسترسیهای فعالی که به شاهراههای جهان عرب و غرب دارند، لازم نیست که تهدیدی به حمله باشد و این که مردمانی با اندیشه استقلال از قدرتها در منطقه حساس جغرافیایی، حاکمیت خود را به دست بگیرند و تحت سلطه و حافظ منافع قدرتهای جهانی نیستند، کافی است که معادلات منطقه عوض شود.
از دلایل دیگری که تحول در یمن منشأ تحولاتی در منطقه میشود، واکنشی است که ناچار، مزدوران و وابستگان به ظلم جهانی نشان خواهند داد که نمونه آن حمله عربستان به یمن بود و بسیاری معتقد بودند که عربستان در باتلاق یمن غرق خواهد شد و هنوز نیز از این باتلاق بیرون نیامده است؛ به تعبیر یکی از نویسندگان «باید همه کشورهای اسلامی و عربی کمک کنند که عربستان از باتلاق یمن بیرون بیاید»؛ و این مسأله ادامه خواهد داشت.
و واکنشهای محور ارتجاعی عربی نسبت به تحولی که در یمن اتفاق افتاده نشان دهنده این است کهتحول در ملت یمن ریشهدار بوده و مردم یمن دارای ظرفیتهای بسیار زیادی هستند؛ امیدواریم آن تحول جدیای که به نفع کل منطقه و مردم عربستان، که آنها نیز خواهان عزت، شرافت و عدم وابستگی خودشان هستند، اتفاق بیافتد.
رسا ـ نقش حوزه علمیه را در جریانات منطقه بهویژه یمن توضیح دهید؟
از رسالتهای حوزه علمیه قم و حوزههای علمیه شیعه، توجه به مسائل جهان اسلام است که مورد توجه علما در قدیم بوده است و رهبر معظم انقلاب نیز در فرمایشات خود بر این نکته تأکید دارند که ما باید به کل تشیع و کل جهان اسلام و مستضعفان توجه داشته و مسائل آنها را پیگیری کنیم.
دولت در این زمینه کار خودش را میکند و به نظر من افکار عمومی، اقشار مختلف و طلاب باید در جریان مسائل جهان اسلام باشند و موضعگیریهایی آنها در واقعیتهای جهانی و تصمیمگیریها تأثیرگذار است و موجب دلگرمی ملت مظلوم یمن میشود؛ همان طور که اخیراً اعتراض طلاب به جنایات عربستان را در حوزه علمیه شاهد بودیم که این جلسات باید بیشتر، جدیتر، فعالتر در عین متانت و بدون افراط و تفریط برگزار شود تا به این وسیله نشان دهیم که نسبت به مسائل جهان اسلام بیتفاوت نیستیم.
رسا ـ با تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید.
/402/908/م