نقد و نظری در باب نحوه مواجهه مسلمین با معارف قرآن کریم

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا آنچه در پی میآید، عصارهای از متن یکی از گفتارهای دکتر دشتی درباره یکی از مهمترین موضوعاتی است که در آثار علمی حضرت علامه عسکری(ره) مورد توجه و تمرکز بوده و به ویژه در کتاب «القرآن الکریم و روایات المدرستین» بدان پرداخته شده است؛ موضوع مواجهه مسلمین با متن قرآن کریم و لفظ و معنای آن و نیز اشاره به انحرافها و التقاطهایی است که در این زمینه، در طول تاریخ صدر اسلام تاکنون، رخ نموده است.
موضوعات مهمی که امیدواریم بتوانیم در آینده، طی گفتوگویی تفصیلی، در خدمت جناب استاد دشتی و سایر اهل نظر، بدان بپردازیم و یا از قلم ایشان در این زمینه، بهرهمند گردیم.
در این گفتار میتوان محورها و نقاط عطفی را از خلال بیانات استاد دشتی به دست آورد که بدین شرحاند: علّامه عسکری در بخش «المصطلحات القرآنیه» نشان داد که قرائت به معنای یادگیری لفظ و معنای قرآن کریم، به نحوی است که پیغمبر اکرم(ص) تعلیم میداد. شیعه و سنّی این روایت را نقل کردند که پیامبر اکرم(ص) پیوسته میفرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کلِّ مُسْلِمٍ» طلب این علم، یعنی علم هدایت، یعنی علم قرآن، یعنی اسلام، بر هر مسلمانی واجب شرعی است؛ چه مرد، چه زن، چه پیر، چه جوان، چه شهری، چه روستایی.
در مصر اگر کتاب معالم المدرستین در دست کسی دیده میشد، سه سال حبس میدادند، چرا؟ چون آگاهی میبخشید. اگر این کتاب خوانده بشود، علاوه بر اینکه یک شیعهٔ آگاه میشویم، بلکه میتوانیم به طور علمی از عقاید حقّهٔ خود دفاع بکنیم.
چرا امروز جامعهٔ ما اینگونه است؟ چرا هنگامی که از قاری قرآن بپرسیم چه خواندی، نمیداند؟ چرا تابع قاریانی هستیم که از مکتب اهل بیت بریدند؟ به خاطر دارم وقتی قاریان مصری به ایران میآمدند، من از یکی از آنها پرسیدم معنی این آیهای که خواندهای چیست؟ گفت: از مفسّر بپرس. من قاری هستم. از او توقّع نداریم. پیرو مکتب اهل بیت(ع) نیست. آنها را از روز اوّل به لفظ مشغول کردند تا از معنا و مفهوم بمانند، اما چرا ما دچار این دام شدیم؟
عمری مجاهدت برای نشر حقایق مکتب اهل بیت(ع)
استاد ما مرحوم علّامه سیّد مرتضی عسکری کار بزرگی کرد و برای اینکه مکتب اهل بیت(ع) به مردم شناسانده شود، عمر خود را گذاشت. ایشان در کتاب القرآن الکریم و روایات المدرستین که در سه جلد و به عربی است، بسیار کوشیدهاند تا با بحث علمی و بسیار روشمند، بیاموزند این قرآنی که فقط روخوانی آن را به ما تعلیم میدهند و بهار قرآن را فقط این میدانند، معنایش این نیست؛ بلکه این، سیاست خلفا است که پس از رحلت پیغمبر اکرم(ص) به مردم میگفتند فقط قرآن را بخوانید و بس.
مثلاً خلیفهٔ ثانی به عمّال خود میگفت: به شهرهایی که میروید، مبادا این مردمی را که صدای خواندن قرآن آنها مثل وز وز زنبور است، با گفتن حدیث پیامبر اکرم(ص) از خواندن قرآن بازدارید! میگفت این کار را بکنید که ثواب دارد: «وَ أنَا شَرِیککمْ» و من در این ثواب با شما شریک هستم.
متأسفانه 1400 سال است که اغلب مسلمانها بر اساس مکتب خلفا عمل میکنند و امروز با تأسفی شدیدتر، باید گفت ما که مدعی تشیّع و پیروی از اهل بیت(ع) هستیم هم این کار را میکنیم؛ فقط روخوانی قرآن، در حالی که علّامهٔ عسکری در بخش «المصطلحات القرآنیه» نشان داد که قرائت به معنای یادگیری لفظ و معنای قرآن کریم، به نحوی است که پیغمبر اکرم(ص) تعلیم میداد.
قاری کسی بود که لفظ و معنای قرآن کریم را از پیامبر اکرم(ص) یاد میگرفت، لذا اینکه فرمود: «فَاقْرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» یعنی لفظ قرآن، نحوهٔ تلفّظ آیات و نیز معنای آن را یاد بگیرید؛ یعنی همان که به گفته خود قرآن، «بیان» است؛ «ثُمَّ إِنَّ عَلَینا بَیانَهُ» همان که بنا به تعبیر خود قرآن، تأویل است؛ همان که تفسیر است؛ همان که بنا به بیان امیرالمؤمنین(ع)، باطن قرآن است. شرح و توضیح و هر آنچه که این قرآن را برای ما مفهوم میکند، به نحوی که اگر در آن حکمی هست، بتوانیم اجرا کنیم؛ اگر اعتقاد و معارفی هست، بتوانیم در سایهٔ آن، حق را از باطل تشخیص بدهیم. معنای قاری این است و مفهوم قرائت قرآن نیز چنین است.
تعلیم متن قرآن کریم؛ شاهراه هدایت و مناط معرفت آموزی
وقتی خدای عالم به پیامبر خود فرمود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذی خَلَقَ» یعنی همین؛ یعنی لفظ و معنای قرآن را یاد بگیر؛ آنطور که من به تو تعلیم میدهم. در سورهٔ رحمن نیز فرمود: «الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ» رحمان، قرآن را به چه کسی تعلیم میدهد؟ به پیامبر خود. چرا؟ تا او هم بتواند آن را به ما تعلیم بدهد. لذا کار اصلی پیامبر اکرم(ص) تعلیم متن قرآن کریم است، همانطوری که از خداوند یاد گرفته است.
لذا خداوند بر این مبنا بر ما منّت میگذارد؛ «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» «رَسُولاً مِنْکمْ یتْلُوا عَلَیکمْ آیاتِنا وَ یزَکیکمْ وَ یعَلِّمُکمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ یعَلِّمُکمْ ما لَمْ تَکونُوا تَعْلَمُونَ» ما بر شما منّت گذاشتیم، چون از جنس شما انسانی که با شما بتواند ارتباط برقرار بکند و با زبان شما که عربی مبین است؛ «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ» این را برانگیختیم تا آیات ما را برای شما تلاوت بکند، شما را پاک بکند و یا به تعبیر دیگری نمو بدهد و از ورطه ظلمت، جهل و دوری از عقلانیت بیرون بکشد، بالا بیاورد و کتاب را به شما تعلیم بدهد.
خدا از پیامبر خواست بگوید: «إِذَا الشَّمْسُ کوِّرَتْ» نه «إِذَا الشَّمْسُ کوِرَتْ» یا «کوْرَتْ». این اختلاف قرائات باطل است. اینها را زنادقه درست کردند تا سر ما را به این حرفها گرم کنند که از معنای قرآن بمانیم. آیا ما یاد گرفتیم؟ مشکل در کجاست؟ پیامبر(ص) که در تعلیم قرآن کوتاهی نکرد. اوصیاء پیامبر، ائمّهٔ هدی(ع) کوتاهی نکردند و در این راه شهید شدند.
امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و باقی ائمّه(ع) به چه دلیل شهید شدند؟ اگر آنها میگفتند فقط از روی قرآن بخوانید که این حرف، همان حرف رژیم حاکم بود و دیگر نیاز نبود که به شهادت برسند؛ منتها مسئله این بود که وقتی همهٔ دهانها را بسته و قلمها را شکسته بودند، گفتن حدیث پیامبر(ص) و کتابت آن ممنوع شده بود و حتی عمل به آن و سؤال از آن ممنوع شده بود، قرآن را به مردم تعلیم میدادند؛ همانطور که از پیغمبر اکرم(ص) یاد گرفته بودند.
چرا جامعه امروز ما از حقایق و معارف قرآن جدا افتاده است؟
چرا امروز جامعهٔ ما اینگونه است؟ چرا هنگامی که از قاری قرآن بپرسیم چه خواندی، نمیداند؟ چرا تابع قاریانی هستیم که از مکتب اهل بیت بریدند؟ به خاطر دارم در سال 71 وقتی قاریان مصری 40 هزار دلار از جمهوری اسلامی میگرفتند و به ایران میآمدند، آمدند شبکهٔ دو صدا و سیما. من از یکی از آنها پرسیدم معنی این آیهای که خواندهای چیست؟ گفت: از مفسّر بپرس. من قاری هستم. از او توقّع نداریم. پیرو مکتب اهل بیت نیست. آنها را از روز اوّل به لفظ مشغول کردند تا از معنا و مفهوم بمانند، اما چرا ما دچار این دام شدیم؟
معنای ترتیل این نیست که قاریهای ما میخوانند. اینها یادگیری از قرّاء غیر پیرو مکتب اهل بیت(ع) است. امیرالمؤمنین(ع) معنای ترتیل را گفت و ابن جزری که از بزرگان قرّاء و صاحب کتاب در علم القرائة است، در قرن نهم آورده؛ معنای ترتیل چیست؟ امیرالمؤمنین فرمود: «التَّرْتِیلُ تَجْوِیدُ الْحُرُوفِ و مَعْرِفَةُ الْوُقُوف» یعنی اینکه من حروف این قرآن کریم را نیکو(یعنی مطابق لحن عرب) ادا کنم؛ بین سین و صاد فرق بگذارم، همانطور که عرب فرق میگذارد؛ بین قاف و غین فرق بگذارم؛ همانطور که عرب فرق میگذارد، به لحن عرب بخوانم، یعنی قرآن را صحیح به لحن عرب بخوانم؛ امّا بخش دوم، «مَعْرِفَةُ الْوُقُوف» معرفت یعنی شناخت چیزی به نحوی که هرگز در تشخیص آن چیز با غیر خودش اشتباه نکنم؛ بدانم کجا به درستی باید وقف کنم. این نمیشود، مگر اینکه معنا را بدانم.
رمز عبور از مرز علم و ورد به خانه دل، علی ابن ابی طالب(ع) است
تا چه زمانی نمیخواهیم درِ خانهٔ اهل بیت برویم و علم را از این خانه بیاموزیم؟ شیعه و سنّی نقل کردند که پیامبر اکرم فرمود: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بابها فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِینَةَ فَلْیأْتِهَا مِنْ بابها أَنَا مَدِینَةُ الْحِکمَةِ وَ عَلِی بابها أَنَا مَدِینَةُ الْهُدَی وَ عَلِی بابها.» چرا درِ خانهٔ اهل بیت نمیرویم؟ میگوییم مردهاند، کتابها وآثار آنها که وجود دارد. امام زمان(عج) که زنده است.
علمای عزیز و بزرگواری مثل علامهٔ عسکری که به رحمت خدا رفتند، ولی کتاب ایشان وجود دارد، یا دیگرانی هستند که زندهاند و با مکتب اهل بیت(ع) آشنا هستند و میتوانند مفاهیم قرآنی را که از طریق اهل بیت رسیده به ما تعلیم بدهند. چرا به چهارتا بحثی که از رادیو و تلویزیون پخش میشود، اکتفا میکنیم؟ مگر قرآن کریم نفرمود: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُکمُ اللَّهُ؛ از الله تقوا داشته باشید خدا به شما تعلیم میدهد.» از چه طریق؟
در زمان پیامبر(ص) از طریق پیامبر و در زمان حضور اهل بیت(ع)، از طریق اهل بیت و در زمان غیبت امام زمان(عج) از طریق علمایی که با این مکتب آشنا هستند. مسئله، درویشی نیست که در خانه بنشینی و با ریاضتهای آنچنانی و با کشف و سلوک، یک مرتبه درِ قلب تو باز بشود و به یک آن، معارف را در قلب شما بریزند. ابداً اینگونه نیست.
قرآن فرمود: «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی» باید تلاش کرد. تلاش چطوری؟ «الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا» اگر راه ما، در راه فهم دین ما به آن شکلی که ما گفتیم مجاهده کنید، ما شما را به سبل خود هدایت میکنیم. از امام(ع) درباره «سبل» پرسیدند، گفت: «نَحْنُ سُبُلَ الْهُدَی؛ ما آن راههای هدایت هستیم.» کاری میکنیم که شما با ما یا با کتابی که بر مبنای سخن ما یا با عالمی که بر مبنای علم ما سخن میگوید، آشنا و هدایت بشوید.
لذا شیعه و سنّی این روایت را نقل کردند که پیامبر اکرم(ص) پیوسته میفرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کلِّ مُسْلِمٍ» طلب این علم، یعنی علم هدایت، یعنی علم قرآن، یعنی اسلام، بر هر مسلمانی واجب شرعی است؛ چه مرد، چه زن، چه پیر، چه جوان، چه شهری، چه روستایی. نمیشود با بهانههایی از آن فرار کرد. چون هدایت ما و انسانیت ما در قبال آن است. بعد فرمود: «أَلَا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ»؛ قطعاً و قطعاً، خدا طالبان چنین علمی را دوست دارد.
برکت آثار علامه عسکری به خاطر شاگردی ایشان در محضر اهل بیت(ع) است
یکی از علمای بزرگ ما(علّامه سیّد مرتضی عسکری) به برکت همین شاگردی و زانو زدن در مکتب اهل بیت(ع) این کتابها را نوشت که اگر اینها را بخوانیم، ما هم با این مکتبها آشنا میشویم. دو مکتب در اسلام را بخوانید. این سه جلد که به فارسی ترجمه شد، به قدری علمی و دقیق است که میگوید مکتب اهل بیت(ع) چیست و چرا حق است و مکتب غیر اهل بیت، یعنی مکتب خلفا از کجا درست شد و چرا ناحق است؛ علمی و با زبانی بسیار نرم است.
در زمان حیات علّامه، نامههای فراوانی میآمد که مصریها دارند دسته دسته شیعه میشوند و این نامبارکی که الان محاکمهٔ او در قفس انجام میشود، این کتاب را ممنوع کرد و در مصر اگر کتاب معالم المدرستین در دست کسی دیده میشد، سه سال حبس میدادند، چرا؟ چون آگاهی میبخشید. اگر این کتاب خوانده بشود، علاوه بر اینکه یک شیعه آگاه میشویم، بلکه میتوانیم به طور علمی از عقاید حقّه خود دفاع بکنیم.
/1327/201/ر