انقلاب اسلامی و خلیج فارس
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، اتفاق بزرگی رخ داده و اتفاقات بزرگتری در راه است. انقلاب اسلامی معجزه قرن است و انفجار نوری که هر روز بر شعاع پرتوافکنیاش افزوده میشود.
خلیج فارس به عنوان یک منطقه راهبردی،به برکت انقلاب اسلامی سیمایش دگرگون شده و آیندهای متفاوت از گذشته خود در 500 سال اخیر خواهد داشت. با مثالی این گذشته و آینده را میتوان تشریح کرد و درک و فهم آن را آسان نمود. ایران با آن گذشته تمدنی و فرهنگی خود، روزی عرصه تاخت و تاز قدرتهای بیگانه شد. نفوذ اجنبی در کشور ایران، از اواسط دوره صفویه شروع و به تدریج بر عمق و ابعاد این نفوذ افزوده شد.
کار به جایی رسید که در دوره قاجاریه، شمال کشور تحت نفوذ و کنترل روسها و جنوب کشور تحت نفوذ و کنترل انگلیسیها بود. عصر امتیازات شکل گرفت و در این دوران، از حاکمیت ملی خبری نبود و شاه مملکت هم هیچکاره بود.
نفوذ بیگانه در این مملکت، به حدی بود که انگلیسیها به راحتی نهضت مشروطیت را به شکست رساندند و در نهایت با کودتا، رضاخان میرپنج را به قدرت رسانده و در ایرانزمین در راستای منافع خود، سلسلهای را کنار زده و سلسله پهلوی را جایگزین کردند. طی 57 سال در دوران رضاخان و محمدرضا، غربیها و خصوصاً امریکاییها و انگلیسیها بر مقدرات این کشور و مردمش سلطه داشتند و دربار برای بیگانه و اجنبی نوکری میکرد. ایران با آن همه عظمت و گذشتهاش، به راحتی طی دو جنگ اول و دوم به اشغال اجنبی درآمد و خسارتهای سنگینی به کشور وارد شد. اما با انقلاب اسلامی، به این دوران سیهروزی، وادادگی، سرخوردگی، بیگانهپرستی، و در یک کلام به این دوران خفت و خواری پایان داده شد و ملت ایران آزاد شد و به استقلال واقعی دست یافت و عزتمند شد. امروز ملت ایران عزیز است و قدرتمند؛ و هیچ بیگانهای جرئت دستاندازی به کشور ایران را ندارد. امروز ایران با عنوان جمهوری اسلامی، قدرت منطقه شده و محور مقاومت در برابر صهیونیسم و استکبار جهانی میباشد. اکنون جمهوری اسلامی، کانون الهام بخشی برای همه مسلمانان جهان و ملتهای مظلوم و تحت ستم میباشد.
با مروری کوتاه بر گذشته و حال ایران، بهتر میتوان گذشته و حال و آینده خلیج فارس را ترسیم نمود. با نگاهی کوتاه و اجمالی بر سیمای خلیج فارس در آئینه زمان، میتوان فهمید که این منطقه راهبردی، چه دوران پر فراز و فرودی داشته است. در گذشتههای دور، حاکمیت تاریخی ایرانیان بر خلیج فارس به عنوان یک امر مسلم تاریخی به ثبت رسیده است. برای یک دوره طولانی، ایران نیروی حاکم بر خلیج فارس و جزایر اصلی آن بوده و در این منطقه خبری از قدرتهای بیگانه و فرامنطقهای در این دوران نیست.
تسلط ایرانیان در پیش از دوره اسلامی، در دوره بعد از پیوستن و گرویدن ایرانیان به اسلام هم تداوم یافت و دوره امویان و عباسیان، حرف اول در خلیج فارس را ایرانیها میزدند. در این دوره که صنعت کشتیسازی و دریانوردی رشد خوبی پیدا کرده بود، ایرانیها به دلیل توانمندی در صنعت کشتیسازی و دریانوردی، ادارهکنندگان اصلی امور دریانوردی بین خلیج فارس و دیگر بنادر اصلی در جهان و از جمله بنادر چین بودند. در همین دوران پررونق دریایی ایرانیان بود که اسلام از راه آبی و عمدتاً از سوی ایرانیان به چین راه یافت و در این مسیر طولانی، گروههایی در کشورهای هند، مالزی، اندونزی، تایلند و سرانجام بندر کانتون چین به اسلام گرویدند.
اما با گذر زمان و به دلایل گوناگون، پای قدرتهای فرامنطقهای به خلیج فارس باز شد و کمکم، این بیگانگان بودند که بر این آبراه راهبردی سلطه پیدا کردند.
چینیها اولین کشوری بودند که با اهداف تجاری در دوران امپراطوری سلسله تانگ (618 تا 907 م) به خلیج فارس رفتوآمد دریایی داشتند.
اما اولین حضور با اهداف استعماری و غارت، که با ظلم و ستم بیگانه در حق ملتهای منطقه همراه بود،در پرونده پرتغالیها ثبت شده است. پرتغالیها در سال 1506 میلادی با فرماندهی شخصی به نام «آلفونس دالبوکرک» همراه با دستهای از کشتیهای جنگی پرتغال از دماغه امیدنیک عبور کرده و در نهایت با ورود به خلیج فارس،اولین تعرض خودشان را به جزیره هرمز با یورش آغاز کرده و با ورود به دیگر جزایر،آتشافروزی کردند.
پرتغالیها سپس وارد سواحل مسقط شده و شهر را گلولهباران کردند و به کشتار مردم دست زدند. بنابراین اولین حضور اروپاییها در خلیج فارس، با آتشافروزی، کشتار مردم، غارت اموال مردم و سرکوب اعتراضات مردم، از سوی پرتغالیها رقم خورد.
نکته جالب اینکه «دالبوکرک» پرتغالی با این جنایات در حق ساکنان بومی خلیج فارس، به عنوان نایبالسلطه هندوستان برگزیده شد و شورشهای محلی ضد اجنبی را، با قساوت قلبی که داشت سرکوب نمود. پرتغالیها پس از استقرار کامل در مناطق استراتژیک خلیج فارس و اقیانوس هند، حدود 150سال بر این مناطق تسلط داشتند.
از آن تاریخ تا به امروز، این قدرتهای غربی بودند که به جای قدرتهای محلی و منطقهای، بر خلیج فارس حکمرانی نموده و بر ملتهای منطقه مسلط بودند. بعد از پرتغالیها، حضور هلندیها (1759 ـ1607 م)، سپس حضور فرانسویها (1894 ـ 1623)، حضور آلمانیها و حضور انگلیسیها، باعث شد که کشورها و ملتهای منطقه به طور کامل تحت سلطه بیگانه قرار گیرند.
بیشترین حضور همراه با ظلم و ستم در حق مردم منطقه، در پرونده انگلیسیها از سال 1619 تا 1971 میلادی به ثبت رسیده است. انگلیسیها پس از حضور در خلیج فارس، با از صحنه خارج کردن رقبای خود، به قدرت برتر و حاکم بر خلیج فارس و کشورهای حاشیه این آبراه راهبردی تبدیل شدند. «پالمرسون»، وزیر امور خارجه انگلیس در سال 1838 میگوید: «ما وظیفه داریم خلیج فارس را زیر سلطه نیروی دریایی خود در آوریم به طوری که هیچ قدرتی نتواند با ما به رقابت برخیزد.»
انگلیسیها براساس چنین سیاستی، برای یک دوره طولانی،قدرت مسلط در خلیج فارس و کشورهای حاشیه آن بودند. بعد از جنگ جهانی دوم و با ضعفی که بر دولت استعمارگر انگلیس حاکم شد، امریکاییها به عنوان قدرت برتر در خلیج فارس، جایگزین انگلیس شدند.
در این دوران بود که ایران به عنوان بزرگترین کشور منطقه و با در اختیار داشتن تمامی سواحل شمالی این خلیج و بخشی از سواحل دریای عمان، در راستای حفظ منافع غرب و خصوصاً منافع امریکا، به ژاندارم خلیج فارس تبدیل شد.
اما در حالی که امریکاییها تصور میکردند صدها سال قدرت برتر این منطقه خواهند بود، انقلاب اسلامی با رویکردی کاملاً ضدامریکایی در ایران به پیروزی رسید. انقلاب اسلامی ایران را از درون متحول ساخت و بر منطقه تأثیرات عجیبی بر جای گذاشت، یکی از آثار و پیامدهای ژئوپلتیکی انقلاب اسلامی، جابهجایی قدرت در خلیج فارس است. سیمای خلیج فارس در پرتو این جابهجایی قدرت به طور کلی در حال دگرگون شدن است.
بعد از 500 سال، یک قدرت بومی و منطقهای در خلیج فارس، جایگزین قدرتهای فرامنطقهای میشود. بازداشت 10 تفنگدار امریکایی در خلیج فارس از سوی دریادلان نیروی دریایی سپاه، یک نشانه از تحولی بزرگ با آثار و پیامدهای ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی است. بازداشت تفنگداران قدرت برتر طی چند دهه در خلیج فارس، نشان از یک سقوط و یک ظهور است. این رخداد تاریخی، نشان داد قدرت امریکا در منطقه سقوط کرده و به غروب خود در خلیج فارس نزدیک است. این افول قدرت، با ظهور قدرت جمهوری اسلامی و تسلط نیروی دریایی سپاه بر خلیج فارس رنگ واقعیت به خود گرفته است. امریکاییها هرگز تصور نمیکردند روزی تفنگداران دریایی آنان در خلیج فارس،اینگونه با بالا بردن دستها و زانو زدن بر زمین، در حالی که رعب و وحشت سراسر وجود آنان را فرا گرفته، تسلیم قدرت دریایی ایران شوند.
اما این اتفاق رخ داد، همانطور که پیش از این، تفنگداران دریایی بریتانیای کبیر به محض ورود غیرمجاز به آبهای سرزمین ایران، از سوی دریادلان پاسدار بازداشت شدند.
آنچه امریکاییها را به دنبال این حادثه به هم ریخت، همین جابهجایی قدرت است. بازتاب این رخداد تاریخی در رسانههای جهان و واکنش مقامات امریکایی به این موضوع، نشان میدهد که اتفاق بزرگی در خلیج فارس رخ داده است. اکثر جمهوری خواهان امریکا اعلام کردند، ایران با این اقدام واشنگتن را تحقیر کرد. سناتور «تد کروز» از کاندایداهای جمهوریخواهان برای ریاست جمهوری گفت «از دیدن اینکه 10 ملوان امریکایی دستشان را پشت سرشان گرفتهاند و زانو زدهاند، وحشت زده شده است.» آقای «جب بوش» برادر بوش با اشاره به موضوع میگوید: «دیگر دشمنان از ما نمیترسند.» اما در میان این بازتابها و واکنشها، جملهای از گزارش یک روزنامه صهیونیستی قابلتوجه است. روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارانوت»، در طی گزارش این رخداد تاریخی مینویسد: «سپاه حرف آخر را در ماجرای تفنگداران امریکایی زد.» واقعیت هم همین است که از این پس قدرت دریایی مسلط در خلیج فارس قدرت دریایی جمهوری اسلامی اعم از سپاه در خلیج فارس و نیروی راهبردی دریایی ارتش در دریای عمان و آبهای دوردست به عنوان قدرت مکمل خواهد بود.
آنچه اکنون برای ملت ایران به عنوان یک افتخار حاصل شده، نتیجه سیاستهای راهبردی و کلان نظام جمهوری اسلامی در دوران پس از انقلاب اسلامی است. یکی از این سیاستها را در این کلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و فرماندهی معظم کل قوا میتوان جستوجو کرد که فرمودند: «این منطقه از جهان یکی از حساسترین مناطق دنیا و جزئی از عالم اسلام است که ذخایر خدادادی آن باید به مهمترین وجهی مورد استفاده امت اسلام قرار گیرد و برای نیل به این مقصود، باید به دخالت نیروهای خارجی در این منطقه خاتمه داده شود و امنیت این منطقه با همیاری و همکاری ملتهای منطقه بر پایه اخوت اسلامی برقرار شود. ما بارها اعلام کردهایم که دست دوستی همسایگان خود را به گرمی خواهیم فشرد و همواره خواهان همبستگی براساس اخوت اسلامی بوده و هستیم.»/988/102/ب3
منبع : روزنامه جوان