قانون برزمین مانده ولایت فقیه
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از مشرق، «گفتمان اصیل اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی در دوران غیبت» اصل مهمی است که بر اساس آن در دوران غیبت، فقها ادارهکنندگان جامعه و حکومت اسلامی بهحساب میآیند و تشخیص آنان و کلام آنان میبایست دستور کار کارگزاران سیاسی قرار گیرد. مضاف بر این دیدگاه شرعی، حتی به لحاظ قانونی و لزوم اجرای صحیح قانون اساسی، طبق اصل پنجم قانون اساسی، اگر در دورهای برآیند فکری ولیفقیه بر تقویت اقتصاد درونزا و تکیه بر دانش بومی است، شرعاً و قانوناً بر همگان بخصوص دولت واجب است از این دیدگاه تبعیت کنند. این بین، شعارزدگی و لفاظی در اطاعتپذیری از ولی از سوی نخبگان دو جناح، مشکل را دوچندان کرده و شرایطی را به وجود میآورد که کلام زعیم حکومت اسلامی به شکلی زیبا و تصنعی بر زمین بماند و متأسفانه اینگونه میشود که دستورات فقیه بعضاً لابهلای اختلافات سیاسی جناحین به حاشیه رانده شده و در مواردی آنگونه که بایدوشاید مبنای عمل نخبگان سیاسی قرار نمیگیرد و در پارهای اوقات نادیده انگاشته میشود.
در این میان یک طیف با انتساب خود به ارزشهای انقلاب و عملکرد نه چندان قوی اقتصادی بخصوص در مهار تورم در چند سال گذشته و طیف دیگر با وعدهٔ از میان برداشتن تحریمها و تعامل سازنده با عاملان تحریمها با کارنامهای نه چندان قوی در حل بحران اقتصادی کشور بالأخص رکود بر قدرت تکیه زدهاند. با تجزیهوتحلیل مواضع رهبری خصوصاً طی چند ماه اخیر مشهود است که ایشان با اداره مملکت با نقشه راه و تعامل سازنده با عاملان تحریمهای برجام چندان موافق نیستند لیکن به خاطر احترام به نظر دولت منتخب اکثریت ملت، تن به مذاکرات با این شرایط دادند که این مهم را میتوان از کنار هم گذاشتن مواضع ایشان در دو سال اخیر بهوضوح تحلیل نمود. البته تحقیقاً رهبر حکومت اسلامی مادامیکه بتواند رویکرد مدیریتی خود را به اکثریت جامعه تزریق کند از این روش استفاده خواهد کرد تا جامعه دچار خسران بیشتر نگردد.
یک سؤال مهم؛
چه میشود در یک حکومت اسلامی که نظر ولیفقیه در مورد موضوعی مشخص است و برآیند فکری ولیفقیه اداره جامعه از درون است و طی سه سال اخیر بارها بر اقتصاد مقاومتی و تکیهبر دانش بومی تأکید فرمودهاند و با فهم به این نکته که دایره اطلاعاتی ایشان از تمامی اقشار بیشتر است، نقطه مقابل این رویکرد اقتصادی و مدیریتی در دولت به اجرا گذاشته میشود؟!
این امر برای جمهوری اسلامی ایران که داعیهدار دکترین ولایتفقیه است امر مطلوبی بهحساب نمیآید. پر واضح است تکتک آحاد ملت در فعلیت یافتن مواضع رهبری وظیفه به گردن دارند لیکن بار تحقق نیافتن این موضوع دوچندان بر دوش خواص است. در این میان، فعلیت نیافتن برخی از تأکیدات رهبری، بهخودیخود گویای عملکرد ضعیف جریان منتسب به اصولگرایی نیز بشمار میرود که علیالظاهر ادعای قرابت بیشتر به نظرات امام راحل و مقام معظم رهبری را دارند و این مطلب خود گویای این مسئله است که جریان مذکور نیاز به یک بازنگری در عملکرد خود دارد.
حال باید دید چگونه مردم در یک اکثریت ضعیف و حداقلی به طرفداران تز شکست خوره برجام رأی دادند؟!
1- عملکرد نه چندان خوب چند سال اخیر اصولگرایان در پیروزیهای اخیر جریان اصلاحات به چشم میآید. کماعتنایی به کرسیهای آزاداندیشی و عدم تعامل سازنده و پایدار با طبقات مختلف دانشجویی مخالف، عدم توجه به نقدهای منتقدین و علیالخصوص مطالبات اقتصادی تودههای مردمی از آن جمله مهار تورم، روزمرگی سیاسی و عدم تربیت نیروهای جوان، عدم انسجام و اتحاد لازم در تشکیلات مرکزی ائتلاف بزرگ اصولگرایان و نزاع بر سر تصاحب قدرت و دور شدن از شاخصهای اساسی اصولگرایی از جمله دلایل این بیاعتمادی بهحساب میآید که البته نظیر این ایرادات بر عملکرد سهسالهٔ دولت فعلی نیز وارد است.
2- طرفداران برجام توانستند اکثریت طرفداران شعار دموکراسی و آزادیهای بیشتر اجتماعی، مدنی و سیاسی در جامعه را به خود جذب کنند و حالآنکه واقعاً اگر خود دموکراسی را مبنای قضاوت قرار دهیم برخورد دولت در این سه سال با مخالفان برجام تا چه اندازه دموکراتیک و بر پایه آزادی بیان و اندیشه بوده است؟!
آراء مطالبین گسترش آزادیهای اجتماعی و مدنی و نیز اکثریت آرای رأی اولیها در این دسته جای میگیرند.
3- اکثریت جریان مخالف نظام در داخل نیز جزو طرفداران برجام بهحساب میآیند هر چند اقلیت بهحساب میآیند. نکته جالب در این میان نقش بیطرف، خالصانه و پدرانهٔ رهبر انقلاب در انتخابات بود که با اینکه میدانستند رأی این طیف ممکن است با نظریات ایشان همخوانی نداشته باشد، بااینحال از مشارکتشان در انتخابات استقبال نمودند.
4- به نظر میرسد بخش عمدهای از پایگاه اجتماعی طرفداران برجام، تودهای از مردم هستند که تنها معیار انتخابشان وضعیت تورم و میزان رفاه اقتصادی است و رابطه با آمریکا و کشورهای بزرگ را بهترین منفذ برای نیل به این هدف میدانند و دولت از این روزنه استفاده کرد تا تمام مشکلات و ناکامیهای چند سال اخیر کشور را به طرز غلط، غیرعلمی و غیرمنصفانهای صرفاً به تحریمها ربط دهد و مردم را به خود جلب نماید.
5- جذب طبقات خاص هنری و فرهنگی روشنفکر توسط این جریان و جذب مخاطب از طریق سینما و مطبوعات و بهرهگیری از نرمافزارهای محیط مجازی (اینستاگرام، هستههای گروهی تلگرام و ...) نظیر پخش و انتشار وسیع ویدئوی رئیسجمهور اسبق کشور در طرفداری از لیست امید در انتخابات اخیر، در پیروزی انتخابات مجلس توسط طرفداران برجام در تهران کماهمیت نبوده است. نکتهٔ جالب اینکه برخی از این اصناف نیز با اینکه در سه سال اخیر چندان تفاوتی را در بهبود شرایط هنر و اثر در کشور نمیبینند به دلایل گرفتن جواز و باندبازیهای پشت پرده ... حاضر به بیان وقایع تلخ در عملکرد ضعیف اقتصادی و فرهنگی دولت نیستند!
6- تعامل موفق با قاطبه دانشجویانی که به دنبال گسترش نقد و فعالیتهای باز سیاسی در محیطهای دانشگاهی هستند و استفاده از شعارهای آزادیخواهانه در جذب تودههای دانشگاهی.
نکته جالب پیشبینی قطعی رهبر انقلاب در شکست پروژه برجام، آنهم قبل از توافق هستهای بود که نشانگر تجربه بالا و شناخت عمیق ایشان از سیاستهای متداول بینالمللی دارد. شناختی که دولت به آن اعتقاد نداشت و امروز چوب عواقب آن را میخورد. جدا از غلبه و میزان تسلط هر یک از جناحین برای کسب قدرت سیاسی، آنچه در این میان بعضاً و بخصوص در برخی خواص و نخبگان سیاسی مغفول میماند، زمین ماندن برخی از تأکیدات و توقعات ولیفقیه در جامعه است. فاصله گرفتن از تشکیل کرسیهای آزاداندیشی و برخورد سلبی با منتقدین جوان و عدم اقناع فکری آنان در پاسخ به شبهات و نیز عدم پایبندی به ولایت مداری در عمل از جمله دلایل مهم زمین ماندن برخی از تأکیدات ولیفقیه است که بر همگان خصوصاً خواص، هرگونه تلاش و عملی در این زمینه واجب و ضروری است. امید آن میرود ماحصل تلاش تمام احزاب و جریانات سیاسی به آنجایی ختم شود که طبق اصل پنجم قانون اساسی بر ضرورت اجرای فرامین ولیفقیه در حکومت اسلامی، همگان به این مهم تن داده و خصوصاً مدعیان اجرای قانون اساسی نیز به اساسیترین بخش از قانون اساسی تن دهند و کشور را از پارادوکس مدیریتی حاکم خارج سازند./836/د102/ل