شش دلیل عقلی بر مشروعیت ملاک انتصاب الهی دلالت دارد
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام و المسلمین سید سجاد ایزدهی صبح سه شنبه، 26 آبان ماه 1394 در جلسه بیست و یکم درس خارج فقه سیاسی در مدرسه عالی فیضیه قم، در ادامه ملاک مشروعیت درتبیین نظریه انتصاب الهی به ادله عقلی آن پرداخت و گفت: طبق حکم عقل تنها ملاک مشروعیت انتصاب الهی خواهد بود.
وی با بر شماردن شش دلیل عقلی برای این ملاک، در تبیین دلیل اول گفت: خداون خالق انسان ها و مالک آنها است و بر کسی جائز نیست که در ملک دیگری بدون اجازه مالک تصرف کند.
مدیر گروه فقه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پس از تبیین تمامی دلیل ها مهمترین دلیل عقلی را مقتضی لفط الهی دانست که بطور خلاصه به شرح آن پرداخت. وی با بیان این نکته که شرح مبسوطی از این دلیل را در ادله ولایت فقیه طی سال های گذشته بیان کرده است، از توضیح بیشتر در این زمینه خود داری کرد و محققین را به مباحث ولایت فقیه و ادله عقلی آن ارجاع داد.
متن تقریر درس 21 استاد ایزدهی در موضوع فقه سیاسی چنین است:
خلاصه مباحث گذشته:
در ادامه بحث از خاستگاه مشروعیت پس از نقد نظریات مختلف در جلسات گذشته، در این جلسه برای دیدگاه خود، انتصاب الهی دلیل خواهیم آورد.
ملاک مشروعیت انتصاب الهی
برای این نظریه ادله ای از عقل، قرآن و روایات وجود دارد که ابتدا ادله عقلی را بیان می کنیم.
دلیل عقلی
طبق حکم عقل تنها ملاک مشروعیت انتصاب الهی خواهد بود؛ این ادله به عبارت ذیل می باشند.
دلیل اول: مقتضای خالقیت
خداوند متعال خالق انسان ها و مالک آنها است و بر کسی جائز نیست که در ملک دیگری بدون اجازه مالک تصرف کند؛ پس هر شخص، برای داشتن ولایت بر دیگران مخصوصا بر جامعه نیاز به اذن مالک اصلی آن می باشد. از آنجا که تنها مالک این جهان و امور آن، خداوند متعال است اذن در ولایت نیز، باید از جانب آن ذات مقدس و منزه صادر شود.
دلیل دوم: مقتضای حقانیت
از آنجا که خداوند متعال حق مطلق است، مصدر و مبدء حق می باشد و حقی غیر از او وجود ندارد، هر حقانیتی نیز باید مستند به الله باشد. با توجه به این نکته که مشروعیت حکومت به معنای حقانیت در تصرف در امور جامعه است، لذا باید مستند به حق مطلق باشد؛ در غیر این صورت نمی توان آن حکومت را محق و یا مشروع دانست.
دلیل سوم. مقتضای ربوبیت
غرض از خلقت انسان، خروج از دنائت و ایصال به کمال است. هدایت به سوی کمال بصورت یکایک و فردی ممکن نیست و لازم است از راه حکومت باشد؛ همان گونه که در روایت آمده است «ان الناس بأمرائهم اشبه منهم بابائهم»(1). وقتی خوب و بد انسان را جز خداوند کسی بطور کامل نمی شناسد پس پرورش و ربوبیت آنها نیز به عهده خود اوست. از آنجا که ربوبیت مقتضی فعل الهی است این ربوبیت اقتضاء می کند که خداوند متعال کسی را انتخاب کند تا آنها را به سمت کمال و علم سوق دهد.
دلیل چهارم: مقتضای حکمت
خداوند حکیم است و در حکمتش ضعف و نقص راه ندارد. او وحی را برای هدایت بشر نازل کرده و برای تمامی امور حکمی قرار داده است، بگونه ای که در این راه اهمالی نیز صورت نگرفته است؛ قوانینش مشتمل بر خیر دنیا و آخرت می باشد و برای تخلف از آن حدودی مقرر کرده. با این مقدمات، معقول نخواهد بود که خدای متعال، برای اجرای این حدود کسی(حاکمی) را تعیین نکند و در این رابطه اهمال کرده باشد.
دلیل پنجم: مقتضای رحمت
هر جامعه ای نیازمند حکومتی است تا بتواند به واسطه آن امنیت، عدالت و رفاه خود را تأمین کند. از همین جهت، حکومت به عنوان مهمترین امور جامعه بشری شناخته می شود. با این اوصاف از رحمت خدا بدور است اگر برای جامعه بشری رهبر و حاکمی منصوب نکد تا بتواند امور آنها را بطور مطلوب رهبری کند.
دلیل ششم: مقتضای لطف
قبلا به این مبحث اشاره کردیم و نیاز به تکرار نیست. لطف الهی اقتضی دارد که خداوند حاکمی را برای جامعه بشری نصب نماید. این دلیل اگرچه از اهم ادله در این باب می باشد، ولی آن را در ادله ولایت فقیه، بطور کامل شرح دادیم و نیاز به تکرار نیست.
دلایل عقلی ملاک انتصاب الهی برای مشروعیت را به همین مقدار بسنده می کنیم و در آینده به آیاتی که بر این امر دلالت دارند اشاره خواهیم کرد./836/د102/ل