دفاع مقدس و همبستگی ملی
جنگ در طول تاریخ بشریت به عنوان یک عامل خانمانسوز و بنیانبرافکن مطرح بوده است. چه خانهها و چه خانوادههایی که بر اثر جنگ منهدم شد، چه بناها و چه بنیانهایی که در جنگ ویران شد، چه کتابها و کتابخانههایی که در جنگ به خاکستر تبدیل شد، چه عالمان و اندیشمندانی که به دنبال جنگ آواره یا کشته شدند. به این ترتیب جنگ در هر برهه تاریخ بشر تهدیدی برای سرمایههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بشر بوده است. از این رو تاریخ بشر هیچگاه به خوبی از جنگ یاد نمیکند و روزهای جنگ را به عنوان روزهای سیاه خود نقاشی کرده است. البته در این بین حاکمان قدرتطلب جنگافروز که منافع خویش را در جنگ و کشورگشایی میدیدند از این داستان استثنا هستند. آنها جنگ را برای تحقق اهداف و مطامع خویش به راه انداختند و از این جهت از جنگ خوشحالند. حال و روز مردمان بیگناه ستمکشیده از جنگ برای آنها چندان مهم نیست؛ آنها فقط به فکر اهداف خود هستند.
تفاوت جنگ و دفاع
اما در این نوشتار قصد داریم از دیدی دیگر به جنگ بنگریم؛ وقتی به جنگ از زاویه کشورگشایی و طمعورزی حاکمان خودمحور جنگافروز نظر میکنیم، صحنههای غیرانسانی تمدن بشری رقم میخورد ولی در مقابل این نگاه، مردان غیوری هستند که از وطن و عقیده خود دفاع میکنند. آنها از جان خود میگذرند ولی از آنچه به آن ایمان دارند و به آن عشق میورزند نمیگذرند.
به هشت سال دفاع مقدس خودمان برگردیم؛ جنگافروزان استعمارگر که به هدف خاموش کردن نور شجره طیبه انقلاب، دولت صدام بعثی را برای حمله کشور ایران اجیر کردند، باید به تاریخ تمدن بشری پاسخگو باشند که چگونه این صحنههای غیرانسانی را از خود به جای گذاشتند و چنین دولتی را به انواع سلاحها مجهز کردند تا ایران اسلامی نوپا را از پا در بیاورد. هر قدر این طرف سکه سیاه است، روی دیگر آن درخشان و نورانی است. از این جهت در این نوشتار قصد داریم از خوبیها و دستاوردهای آن بگوییم و از تخریبها و فقدانها دم برنیاوریم؛ همه سرمایههای عزیز و عظیمی که ناجوانمردانه از دست دادیم.
دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس
یکی از مهمترین دستاورهای جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس، تقویت همگرایی و همبستگی بین نیروهای انقلاب بود که سبب تقویت بنیانهای انقلاب شد. یکی از آسیبهای بعد از انقلاب، به رخ کشیده شدن اختلاف نظرها و سلیقههاست که انقلاب را با خطر مواجه میکند. جنگ تحمیلی همه نیروهای انقلاب را برای مقابله با دشمن مشترک متحد کرد و سبب شد اختلافات درونی کنار رود. البته رهبری داهیانه امام امت انقلاب را در مقابل آسیبهای مختلف بیمه میکرد ولی جنگ تحمیلی و دفاع مقدس از این جهت به انقلاب خدمت کرد.
دشمن مشترک، عامل همبستگی
انقلاب اسلامی برای تداوم و تحقق اهداف بلند مدت خود به وحدت و همدلی همه نیروهای انقلاب نیاز دارد. در این مسیر باید گرایش قومی و حزبی را کنار گذاشت و اسلام را محور جنبش و نهضت قرار داد. یکی از عواملی که سبب وحدت و تقویت انسجام جبهه داخلی میشود، وجود دشمن مشترک است. دشمن مشترک سبب انسجام و یکپارچگی داخلی، هویتبخشی به جمع درونی و انگیزهای برای تلاش و احساس در راه بودن است؛ زیرا بخشی از هویت، با ضدیت معنادار میشود. بخشی از کیستی ما مرهون آن است که ما چه کسی نیستیم. بنابراین اصل هویت پیوسته با اصل ضدیت مقارن است.[2] ابن خلدون نیز وجود دشمن مشترک را در کنار رفتار منسجم تشکیلاتی از عوامل پایداری عصبیت و همبستگی خویشاوندی و قبیلگی میداند.[3]
نیروهای انقلاب در جریان جنگ تحمیلی با دشمنی مشترک مواجه شدند که کیان انقلاب را هدف گرفته بود و همه را در کنار هم و در یک جبهه قرار داد.
جالب است بدانیم دشمنان انقلاب نیز همبستگی خود را در ذیل دشمن مشترک تعریف کردند.
اسرائیل برای ایجاد هویت در توده نامنسجم یهودی در فلسطین اشغالی، از ایده دشمن مشترک برای هویتبخشی و انسجام اجتماعی استفاده میکند. به عبارت دیگر هویت جامعه یهودی-اسرائیلی بر پایه یک اصل مشترک قرار گرفت و آن داشتن «دشمن مشترک» ضدیهودی است.[4]
در دوران معاصر نیز بسیاری از صفآراییهای بینالمللی و تمدنی از این رهگذر قابل تبیین است. در زمان جنگ سرد بسیاری از سیاستها و برنامههای اقتصادی و بینالمللی آمریکا در تقابل با شوروی بود. پس از فروپاشی شوروی، غیبت دشمن مشترک آمریکا را دچار سردرگمی، بیهویتی، بیمعنایی و بیهدفی در سیاست خارجی کرد به طوری که آمریکا برای توجیه رفتارها و هزینههای نظامی خود تحت فشار بود؛ ولی اقدامات افرادی مثل صدام و القاعده بهانه بسیار خوبی برای آنها فراهم آورد تا با تقویت پدیده اسلامهراسی نزد افکار عمومی، با شعار مبارزه با تروریسم، اسلام را به عنوان دشمن خود در عرصه بین الملل معرفی کنند.[5] پیدایش نظریههای «پایان تاریخ» فوکویاما و یا «برخورد تمدنها»[6] از سوی هانتینگتون از همین روست.[7]
به این ترتیب انرژی که آمریکا قبلا در تقابل با شوروی هزینه میکرد متوجه جهان اسلام شد. البته این تهدید در صورتی که مسلمانان را به هویت و عزم مشترک برای مقابله با این دشمن سوق دهد، کارکرد انسجامبخشی دارد و میتواند به یک فرصت تبدیل شود؛ ولی متاسفانه به دلیل فعالیت استعمارگرانه دشمنان اسلام، نگرانی امنیتی کشورهای اسلامی بیشتر از ناحیه دیگر کشورهای مسلماننشین است تا دشمنان خارجی.[8]
فایده وجود دشمن مشترک
وقتی بر چیزی عنوان دشمن بودن اطلاق شد، آن گاه از طرف آن احساس خطر و تهدید میشود. به عبارت دیگر یکی از کارکردها و بروزات دشمن، تهدید است. «تهدید» کنش و فعلی اجتماعی است که گاهی در یک رفتار و گاهی در قالب کلمات بروز پیدا میکند. تهدید لزوما عملی نمیشود؛ بلکه تهدیدکننده میخواهد بر شخص تهدیدشونده سلطه یابد و «سلطه» برای رسیدن به اهداف استعماری تهدیدکننده است. در سوی دیگر تهدید، واکنش تهدیدشونده به تهدید وجود دارد که ممکن است به «مقاومت» و عدم تسلیم در مقابل خواست تهدیدکننده ختم شود.[9]
فعل تهدید از آنجا که برخاسته از یک «غیر» است، سبب میشود در افراد تهدیدشونده هویت جمعی و وحدت و به دنبال آن عنصر مقاومت در جامعه به وجود آید. نکته مهم در اینجا این است که «ایستادگی، ایستادگی میآفریند»[10]؛ یعنی قدرت و توان مردمی که به خاطر تهدید، تسلیم شدهاند، با دیدن نشانههای پیروزی جریان «مقاومت» بالا میرود. افزون بر این تداوم جریان مقاومت، توانمندیهای جریان مقاومت را افزایش و توانمندیهای جریان تهدید را کاهش میدهد. به عبارت دیگر زمان در رابطه بین مقاومت و تهدید عامل کاستن شدت تهدید و افزایش قوت مقاومت است. به این ترتیب عامل «شرایط» به نفع جریان مقاومت برخواهد گشت و به این نحو، جریان «مقاومت» میتواند به جریان «سلطه» غلبه یابد.[11]
975/702/ر
[1] . دکتری مطالعات انقلاب اسلامی.
[2] .ر.ک: تغییرات اجتماعی, گی روشه, ترجمه منوچهر وثوقی, ص13, نشر نی, تهران.
[3] .ر.ک: مقدمه ابنخلدون, ابن خلدون, ترجمه پروین گنابادی, ج1, ص334, انتشارات علمی و فرهنگی, تهران, 1362. همچنین ر.ک:تاریخ عرب قبل از اسلام, عبدالعزیز سالم, ترجمه باقر حیدرینیا, ص311, انتشارات علمی و فرهنگی, تهران, 1380.
[4] .ر.ک: جامعهشناسی سیاسی اسرائیل, اصغر افتخاری, ص137و138, مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه, تهران, 1380؛ "ابعاد اجتماعی برنامه امنیتی اسرائیل؛ دستور کای برای قرن بیست و یکم", اصغر افتخاری, ص5و6, فصلنامه مطالعات امنیتی, شماره 1, 1372.
[5] .ر.ک: "پدیده اسلامترسی", فادی اسماعی, ترجمه پرویز شریفی, ص33-40, ماهنامه اسلام و غرب, وزارت امور خارجه, سال اول, پیش شماره دوم, مرداد 1376؛ نه شرقی نه غربی (روابط خارجی ایران با آمریکا و شوروی), نیکی کدی, مارک گازیوروسکی, ترجه ابراهیم متقی و الهه کولایی, ص216, نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی, تهران, 1379.
[6] .ر.ک: رویارویی تمدنها, ساموئل هانتینگتون, ترجمه مجتبی امیری, مرکز چاپ و انتشارات امور خارجه, تهران, 1381.
[7] . حتی بیداری اسلامی از جهت تقویت ایده دشمن مشترک غرب به نوعی موردتایید و حمایت غرب است(ر.ک: تمدن برتر؛ نظریه تمدنی بیداری اسلامی و طرح عالم دینی, موسی نجفی, ص210-214)
[8] . ر.ک: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ بازبینی نظری و پارادایم ائتلاف, محمود سریع القلم, ص112و113, مرکز تحقیقات استراتژیک, تهران, 1379.
[9] . ر.ک: کالبدشکافی تهدید, اصغر افتخاری, ص94, دانشگاه امام حسین علیه السلام, تهران, 1385.
[10] . مقام معظم رهبری این مسئله را به زیبایی در تاریخ صدر اسلام تبیین نمودهاند. ر.ک: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام به مناسبت میعث حضرت رسول اعظم (ص), 9/5/1387.
[11] . ر.ک:مقالات برگزیده همایش نظریه بیداری اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و آیت الله العظمی خامنهای, "تاثیر مقاومت بر بیداری اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنهای", کمیل خجسته, ص727-751.