کناره گیری قریب الوقوع رئیس سازمان تروریستی موساد
همانطور که در بخش اول عنوان شد، اصلی ترین بخش شکست رژیم صهیونیستی در جنگ اخیر، ناکامی موساد در ایجاد فضای آشوب و درگیری داخلی و ایجاد زمینههای براندازی سریع بود که منجر به ناکامی رژیم صهیونیستی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه شد.
ناکامی موساد در مدیریت پروژه براندازی نه تنها مهم ترین و حساس ترین پروژه رژیم صهیونیستی علیه ایران را به شکست کشاند، بلکه به اذعان صهیونیستها منجر به تثبیت بیش از پیش جمهوری اسلامی و از دست دادن هرگونه فرصتی برای براندازی در داخل کشور شد و حتی تبلیغات دروغین این رژیم در سالهای گذشته که بخشی از افکار عمومی ایرانیان را متوجه خود کرده بود، به شکل کامل بی اثر کرد.
به گفته منابع آگاه، اصلی ترین انگیزه سران رژیم صهیونیستی و غرب در تصمیم برای آغاز تجاوز مستقیم به ایران، نه مسئله هستهای و موشکی، بلکه تلاش به منظور ایجاد فرصت برای پیشبرد طرح براندازی سریع بود و بر اساس ارزیابیها، چنانچه سران این رژیم میدانستند که در صورت حمله به ایران، محاسبات آنها در رابطه با تحولات داخلی به وقوع نخواهد پیوست و بر خلاف انتظار آنها جایگاه جمهوری اسلامی بیش از پیش تقویت خواهد شد، هرگز در چنین برههای دست به حمله نظامی به ایران نمیزدند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی دو ماه پس از پایان جنگ، در جمع اقشار مختلف مردم، با اشاره به تحرکات دشمنان پس از حمله روز بیست و سوم خرداد به ایران، گفتند: یک روز بعد، یعنی روز بیست و چهارم خرداد، یک عده از عوامل آمریکا در یک پایتخت اروپایی نشستند و شروع کردند بحث کردن بر روی جایگزین جمهوری اسلامی.
ایشان افزودند: این را همان وقت به ما اطلاع دادند. یعنی اینقدر خاطر جمع بودند به اینکه این حمله، اساس جمهوری اسلامی را در کشور متزلزل خواهد کرد، خاطر جمع بودند که مردم را در مقابل جمهوری اسلامی نگه میدارد.
رهبر انقلاب ادامه دادند: اینقدر مطمئن بودند که یک روز بعد از شروع حمله، اینها نشستند و بحث کردند که حالا بعد از جمهوری اسلامی کدام حکومتی و چگونه حکومتی بر ایران حکومت کند، پادشاه هم معین کردند، شاه هم معین کردند، فلان کس پادشاه ایران بشود. اینها اینجور درباره ایران خیال میکردند.
ایشان تصریح کردند: تصور میکردند با این حمله بین نظام و بین مردم فاصله خواهد افتاد، نظام ضعیف خواهد شد و خواهند توانست بر مقصود سخیف و خباثتآمیز خودشان مسلط بشوند و این کار را انجام بدهند.
همانطور که پیداست، سران رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی و آمریکا، اطمینان کاملی از وقوع یک براندازی سریع در ایران به محض آغاز جنگ داشته و هیچ تردیدی نسبت به موفقیت طراحیها و معادلات خود نداشتند.
تغییر معادلات رژیم صهیونیستی در رابطه با جنگ مجدد علیه ایران
با شکست سنگین سرویس جاسوسی و امنیتی رژیم صهیونیستی در کشاندن ایران به سمت درگیری و آشوب داخلی و ناکامی در پیاده کرده طرح براندازی سریع، شواهد حاکی از آن است که راهبرد این سازمان تروریستی در تقابل با ایران در حال تغییر و ورود به یک فاز جدید است.
این سازمان تروریستی که تا پیش از جنگ اقدام به ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در تاسیسات هستهای و یا نظامی کشور میکرد، اکنون وارد مسیر متفاوتی نسبت به قبل شده است که عبارت است از: هدف قرار دادن امنیت ملی که از جمله آن ایجاد زمینه درگیریهای مسلحانه، تحرکات تجزیه طلبانه و ترور سران عالی کشور است، همانند چیزی که تروریستهای سازمان مجاهدین خلق به رهبری کشورهای غربی و آمریکا در داخل ایران انجام دادند.
شواهد این مسئله در روزهای قبل به شکل واضحی آشکار شد و رضا پهلوی، شاهزاده خودخوانده و عروسک خیمه شب بازی رژیم صهیونیستی و آمریکا، در بخشی از اظهارات خود در کانادا گفته: «اکنون زمان تشکیل و گسترش گروه های کوچک مبارزه و آمادهشدن برای نبرد آخر است.»

بر اساس گزارشهای امنیتی، در حال حاضر، مجری اصلی طرح ایجاد درگیریهای داخلی و آشوب با استفاده از اقدامات مسلحانه و تحریک جریانات تجزیه طلب داخلی، رضا پهلوی و جریان حامی آن در خارج و داخل کشور است.
بلافاصله پس از این اظهارات برخی عناصر معاند و تعدادی از اکانت های وابسته به پهلوی که البته اکثریت آن توسط رژیم صهیونیستی هدایت میشود بهصورت هماهنگ از ضرورت تشکیل تیمهای شناسایی و ترور و هستههای مسلح و نکات آموزشی مرتبط با این اقدامات گفتهاند.
خطی که به وضوح نشان از برنامۀ سازمان تروریستی موساد برای ورود به فاز مسلحانه و اقدامات تروریستی علیه مردم ایران و در سطح کلانتر، امنیت ملی کشور دارد. همچنان که در سالهای ۱۴۰۱ و جنگ ۱۲ روزه با حمایت از هستههای تروریستی و عوامل خود فروخته، به دنبال ایجاد درگیریهای مسلحانه بود، حالا با نماد سلطنتطلبان نیز بهدنبال ناامنسازی کشور است.
درکنار تحریک آشوب طلبان به منظور ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و اقدامات مسلحانه، مسئله تحریک شکافهای قومیتی نیز به شکل جدی تری نسبت به قبل در دستور کار موساد قرار گرفته است. در همین رابطه، وبسایت مجله نیوزویک در گزارشی مشروح به بررسی این مسئله پرداخته و به نقل از یک مقام سابق رژیم صهیونیستی نوشت: در حالی که جنگ ۱۲ روزه در ایران تمام شده و این کشور در حال آماده کردن خود برای نبرد احتمالی دیگری است، اسرائیل سلاحی مخفی در زرادخانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران حفظ کرده است: اقلیتهای قومی که به دنبال سرنگونی حکومت و استقلال طلبی هستند.
تحلیلگران و مقامات سابق اسرائیلی به نیوزویک میگویند که بحثها درباره حمایت از چنین فعالیتهایی در حالی که تنشها در سراسر غرب آسیا همچنان در حال جوش و خروش است، در حال برجسته تر شدن است. از جمله این افراد، عِران لَهاو، تحلیلگر سابق اطلاعات نیروی اسرائیل و پژوهشگر ارشد در انجمن دفاع و امنیت اسرائیل است.

او اخیراً گزارشی تدوین کرده که راههایی را شناسایی میکند که اسرائیل میتواند فشار بیشتری بر ایران وارد کند، از جمله از طریق تقویت شراکت با گروههای اپوزیسیون ایرانی مستقر در داخل و خارج از ایرانی. در زمانی که فراخوانها برای قیامهای مردمی از سوی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، و رهبران مخالف ایرانی تا حد زیادی محقق نشده، این گزارش نتیجه میگیرد که "امید به تنهایی کافی نیست" و "تنها کمکهای مادی، از جمله تسلیحات و لجستیک، میتواند اپوزیسیون را قادر به اقدام قاطع کند.
عِران لَهاو در این رابطه به نیوزویک گفت: «ما هنوز کار را تمام نکردهایم. هنوز کارهایی برای انجام دادن وجود دارد. فکر میکنم میتوانیم فشار بیشتری وارد کنیم و نظام ایران را بیشتر تهدید کنیم.» او همچنین گفت: «این میتواند به گروههای داخل ایران نیز کمک کند، و فکر میکنم اسرائیل باید با دقت استراتژیک ببیند که چگونه میتواند در چند ماه آینده در این رابطه اقدام کند.»
ماموریت جانشین داوید بارنیا
در حال حاضر شخص معینی برای جانشینی رئیس موساد مطرح نشده است. البته به گزارش رسانههای عبری زبان، گزینههای فعلی سه نفر هستند. دو نفر از داخل سازمان موساد، که یکی از آنها معاون رئیس و دیگری مسئول یک بخش مرکزی است و شخص سوم که خارج از موساد است، ژنرال رومن گافمن، مشاور نظامی نتانیاهو است.
اما هر شخصی که به ریاست این سازمان برسد، یک کارویژه مشخص خواهد داشت و آن تمرکز بر پروژه ایجاد آشوب و درگیری گسترده در داخل ایران است، چرا که در حال حاضر و در وضعیت فعلی تنش میان ایران و رژیم صهیونیستی، اصلی ترین الویت صهیونیستها، برهم زدن وضعیت داخلی ایران است و علت آن معادلات جدید سران این رژیم در رابطه با ادامه نبرد با ایران است.

در ارزیابیهای جدید صهیونیستها، برای آنکه تجربه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه تکرار نشود، پیش از آغاز هر تجاوز دیگری به ایران، وضعیت داخلی کشور باید به بالاترین سطح آشفتگی خود رسیده باشد، بهگونهای که شرایط برای مسئولان و تصمیم گیران به منظور ساماندهی اوضاع داخلی، به راحتی ممکن نباشد.
در حال حاضر، سران رژیم صهیونیستی که از ناکامی خود در رسیدن به هدف اصلی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، همچنان بهت زده و عصبانی هستند، دیوانه وار تلاش خود را میکنند تا با برهم زدن گسترده امنیت داخل کشور و تشویش افکار عمومی، بخشی از شکستشان و ضربه سنگینی که از سوی ایران متحمل شدند را جبران کنند، اما همانطور که در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه ثابت شد، در مواجه با دستگاههای اطلاعاتی کشور و آحاد مردم ایران، معادلات و برنامهریزیهای انجام شده، آنطور که آنها تصورش را میکنند، در صحنه میدانی عملی نخواهند شد.