غربيها آبرومندانه از غرب آسيا خارج شوند
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، مقامات كشورهاي غربي و در رأس آنها امريكاييها، بايد براي خروج آبرومندانه از منطقه راهبردي غرب آسيا (خاورميانه) و به ويژه از خليج فارس، شجاعانه تصميمگيري و اقدام نمايند. اتخاذ چنين تصميمي كه آسان هم نخواهد بود، نشان از واقعبيني و دورانديشي تصميمسازان و تصميمگيران آن خواهد داشت. بديهي است كه در غياب تصميمگيران شجاع براي خروج در آينده نهچندان دور، بيگانگان با يك آبروي كاملاً از دست رفته و در اوج ذلت و خواري و با پرداخت هزينههاي سنگين مجبور به ترك اين منطقه خواهند شد.
واقعيت آن است كه جهان بر سر يك پيچ مهم تاريخي قرار گرفته و يكي از الزامات قطعي عبور از اين پيچ، وقوع تحولات عظيم تمدني در منطقه راهبردي غرب آسياست. ملتهاي منطقه غرب آسيا به بركت انقلاب اسلامي و به بركت الهامبخشي، ايستادگي، خودباوري، عزتطلبي و عدالتخواهي نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران، هماكنون بيدار شده و مصمم به ايجاد دگرگوني در وضعيت منطقه و كشورهاي خود هستند.
اگر غربيها روند تحولات اين منطقه را خوب نفهمند و تا فرصت باقي است، داوطلبانه و شجاعانه به زيادهخواهيها، ستمگريها، جنايات و غارتگريهاي خود در اين منطقه پايان ندهند، مطمئن باشند كه ملتهاي اين منطقه به خاطر تمامي ظلمهايي كه طي چند صدسال گذشته انجام دادهاند، انتقام سختي از آنان خواهند گرفت. سردمداران حكومتهاي غربي و خصوصاً دول استعمارگري چون امريكا، انگليس و فرانسه بدانند كه ملتهاي منطقه براساس يك سنت الهي در چنين مسيري به حركت درآمدهاند. سردمداران رژيم صهيونيستي و حاميان اين رژيم كودككش بدانند، زمان انتقام از تمامي ظلمها و جناياتي كه صهيونيستها طي هفت دهه گذشته مرتكب شدهاند، در حال فرا رسيدن است. آري، آنچه در آينده اين منطقه رخ خواهد داد و بلايي كه در اين منطقه بر سر استعمارگران غربي خواهد آمد، نتيجه چيزي است كه خود آنان در چندصد سال گذشته، بذر آن را پاشيدهاند.
تمامي ملتهاي منطقه بر سر غربيها، آنگونه فرود خواهند آمد كه 38 سال پيش ملت شجاع، مؤمن و انقلابي ايران بر سر امريكاييها فرود آمد.
ملت ايران با انقلاب خود، دهها هزار مستشار امريكايي را از ايران بيرون ريخت و سفارت رژيم كودككش صهيونيسم را به فلسطينيها داد. ملت ايران در اين 38 سال، نشان داد كه ميتوان با استعانت از خداوند سبحان در برابر قدرتمندترين قدرتهاي شيطاني ايستاد و راه عزت و سربلندي و رفتن به سمت قلههاي پيشرفت و افتخار را طي كرد. مردم منطقه امروز در حال الگوبرداري از حركت ملت ايران هستند. اين از اقتضائات حتمي و قطعي يك منطقه است؛ زيرا، منطقه يك محدوده جغرافيايي است كه داراي اشتراكات تاريخي، فرهنگي، اقتصادي و امنيتي بوده و تغيير و تحول در هر بخش آن بر ديگر بخشها تأثير خواهد گذاشت. اكنون ملتهاي غرب آسيا كه منطقهاي است بين مديترانه و خليج فارس، به خود آمده و با غلبه بر خوابها و غفلتهاي تاريخي چندصد سال گذشته در مسير همگرايي براي ايجاد تحولي بزرگ و سرنوشتساز به حركت درآمدهاند. به طور قطع نظم آينده جهان و مختصات زندگي بشر در هزاره سوم، از تحولات امروزين غرب آسيا(خاورميانه) سرچشمه ميگيرد. اين تأثيرگذاري و تأثيرپذيري، داراي ابعاد انساني و ژئوپلتيكي است و هيچ نيرويي نميتواند اين حركت تحولي تعاليبخش را متوقف كند. غرب آسيا سه قاره مهم آسيا، اروپا و آفريقا را به يكديگر پيوند ميدهد. چندين آبراه مهم همانند خليج فارس، درياي عمان، درياي عرب، درياي سرخ و مديترانه در اين منطقه است. وجود تنگههاي استراتژيك مانند تنگه هرمز، جبلالطارق، بسفر، داردانل و بابالمندب و كانال سوئز باعث شده گردش اقتصادي دنيا به اين تنگهها وابسته باشد. در اين منطقه، جمعيتي بيش از 400 ميليون با تركيب جمعيتي جوان زندگي ميكنند. غرب آسيا مظهر و جايگاه پيدايش سه دين مهم اسلام، مسيحيت و يهوديت است. اكنون 93 درصد مردم اين منطقه مسلمان هستند و اسلام سياسي و انقلابي در ميان آنان در حال احيا شدن است. غرب آسيا محل اصلي ذخایر نفت و گاز است و به همين دليل اقتصاد جهان از نظر انرژي به اين منطقه وابسته است. خليج فارس نقطه كانوني منطقه و از نظر علم ژئوپلتيك به عنوان هارتلند(قلب زمين) شناخته ميشود. همين ويژگيهاي منطقه غرب آسيا، سبب شده قدرتهاي سلطهگر پا به اين منطقه نهاده و كشورها و ملتهاي اين منطقه را براي يك دوره طولاني تحت سلطه خود قرار دهند.
ورود غربيها به اين منطقه، ورودي غاصبانه، ظالمانه و به همراه سركوب و كشتار بود. غربيهايي كه امروز دم از حقوق بشر ميزنند، با سركوب هر يك از ملتهاي اين منطقه، سرنوشت آنان را به دست گرفتند. در خليج فارس به عنوان نقطه كانوني منطقه، اولين ورود غربيها در سال 1506 ميلادي، براي پرتغاليها به ثبت رسيده است. پرتغاليها در اين سال با فرماندهي شخصي به نام «آلفونس دالبوكرك» همراه با كشتيهاي جنگي به جزيره هرمز يورش بردند و بعد از آن، ديگر جزاير را اشغال كردند و در سواحل مسقط، با گلولهباران شهر و سركوب مردمي كه دست به مقاومت زده بودند، به كشتار بزرگ دست زده و شهر را غارت كردند. آري اين اولين ورود غربيها به منطقه خليج فارس است كه با كشتار منطقه و سركوب آنان همراه است. در ادامه چنين ورود ظالمانهاي، هلنديها، فرانسويها، آلمانيها، انگليسيها و سپس امريكاييها به منطقه ورود پيدا ميكنند. در طول اين چندصد سال، هزينه رقابتهاي سنگين قدرتهاي فرامنطقهاي را در اين منطقه راهبردي، ملتهاي منطقه پرداختهاند. انگليسيها در اين منطقه بيشترين جنايات را بر مبناي سياست تفرقه بينداز و حكومت كن، در حق ملتهاي منطقه روا داشتند و اكنون آنچه در كشورهاي منطقه چون سوريه، عراق و يمن مشاهده ميشود ادامه همان سياستهاي شيطاني پيشين است اما اكنون شرايط تغيير كرده و مهمترين كشور اين منطقه به لحاظ ژئوپلتيكي يعني ايران، با انقلاب اسلامي از چنگال غرب و امريكا خارج شده است.
غربيها از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تا به امروز، تمام تلاش خود را براي نابودي جمهوري اسلامي به كار گرفتند؛ لكن امروز جمهوري اسلامي به يك قدرت الهامبخش و تعيينكننده در اين منطقه راهبردي تبديل شده است. اكنون منطقه راهبردي غرب آسيا، صحنه رويارويي دو جريان با دو هويت متفاوت است. يك هويت ريشه در اسلام سياسي و انقلابي و آموزههاي انقلاب اسلامي و هويت ديگر، ريشه در سياستهاي دول استعماري غرب دارد. جمهوري اسلامي و امريكا، پرچمدار اين دو هويت در صحنه نبرد غرب آسيا هستند. تحليل ميداني اين صحنه نبرد با تمركز بر: تحليل جنگ هشت ساله و رژيم بعث عراق به نمايندگي از نظام سلطه عليه ملت ايران، تحليل اشغال افغانستان و عراق از سوي امريكا، تحليل جنگهاي 33 روزه رژيم صهيونيستي عليه حزبالله و 22 روزه، هشت روزه و 51 روزه عليه غزه قهرمان، تحليل جنگهاي نيابتي غرب در سوريه و عراق با ابزار گروهكهاي تكفيري و تروريستي و همچنين تحليل جنگ يمن، همگي نشان ميدهد كه جبهه مردم پايه با محوريت جمهوري اسلامي، در حال غلبه بر جبهه مستكبرين است.
اكنون جمهوري اسلامي با برخورداري از قدرت بازدارندگي نظامي، تمامقد در برابر مداخلهگران در منطقه ايستاده و از ملتهاي منطقه در برابر قدرتهاي شيطاني و عوامل منطقهاي آنان حمايت ميكند. تحليل نيروهاي عظيم اجتماعي سامانيافته با رويكرد اسلام سياسي و انقلابي با عناويني چون حزبالله در لبنان، قوات وطني در سوريه، حشدالشعبي در عراق و انصارالله در يمن، نشان ميدهد كه آينده منطقه را كدامين هويت رقم ميزند. آري اين تحولات عظيم در منطقه غرب آسيا، به بركت انقلاب اسلامي رخ داده و اينك، جمهوري اسلامي به عنوان راهبرديترين كشور منطقه با توانايي و قدرت بالاي ائتلافسازي در منطقه مقاومتي را در برابر شبكه استكبار و صهيونيسم پديد آورده كه آينده روشني را براي ملتها نويد ميدهد. در اين آينده روشن، بيگانه ظالم و ستمگر در منطقه جايي نخواهد داشت. ملتهاي منطقه همگي، از امريكاييها، صهيونيستها، انگليسيها و هر دولت با سابقه استعمارگري در اين منطقه متنفر هستند. در چنين شرايطي اگر دولتهاي غربي و خصوصاً امريكاييها، آبرومندانه براي خروج نيروهاي نظامي خود از منطقه برنامهريزي كنند، بهتر از آن خواهد بود كه روزي با يك نبرد خونين، جنازههاي اين نيروها را در اوج خفت و خواري ببرند. البته اگر فرض اخير رخ دهد، جز خود كس ديگري را ملامت نكنند؛ زيرا آنچه رخ خواهد داد تاوان تمامي ظلمها و جناياتي است كه طي 500 سال گذشته و خصوصاً در دهههاي اخير در حق ملتهاي مظلوم منطقه روا داشتهاند./836/د102/ل