نخستین نشست کتابخوان شهر آستانه برگزار شد
به گزارش خبرگزاری رسا، عصر امروز نخستین نشست کتابخوان شهر آستانه با حضور علاقمندان به کتاب و کتابخوانی برگزار و هشت عنوان کتاب به علاقمندان کتاب و کتابخوانی معرفی شد.
«خورشید پنهان علم و دانش» اثر محمود پیرهادی از جمله کتابهایی بود که توسط محسن توکلی به حاضرین معرفی شد.
ریاضیدان، مهندس و آبشناس پرآوازه ایرانی، «محمد بن حسن حاسبالکرجی» در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری زندگی میکرد.
این دانشمند همعصر با ابوریحان بیرونی، زکریای رازی و ابنسینا بود، اما کمتر کسی او را به اندازه این سه دانشمند بزرگ میشناسد.
وی در سال 343 هجری در شهر قدیمی کرج ابودلف متولد شد و در سال 420 هجری وفات یافت.
کتاب حاضر به شرح احوال آثار و آرای محمد بن حاسبالکرجی اختصاصیافته است، در این اثر همچنین مباحثی در تاریخ، جغرافیا، مشاهیر، مفاخر و امامزادگان شهر آستانه علوی آمده است.
در این نشست همچنین کتاب «ودیعه» اثر فاطمه حاجیبنده توسط شهناز میرزاخانی معرفی شد.
صدای کلید انداختن باعث شد از جا برخیزد، قدمهای استوار و مردانه پدر که طول حیاط کوچکشان را میپیمود به خود نزدیک احساس کرد، طنین آن گامها را هر روز بیصبرانه انتظار میکشید، اما در آن لحظات تاب نگاه کردن به پدر را نداشت.
در آن چند روز همواره از پدر گریخته بود، قلب زخم خوردهاش تند میزد؛ با دیدن قامت بلند و مردانه پدر زیر لب سلام گفت.
مرد به چهره دختر زیبایش نگریست و نگاه او را در پی مهربانی گذشته کاوید، اما جز اندوهی که گونههای سفید او را ارغوانی کرده بود چیزی ندید، پاسخ سلامش را داد و داخل شد.
دختر جوان که قصد گریز داشت به آشپزخانه پناه برد، استکانی کمر باریک درون سینی فلزی کوچک گذاشت، دستان کوچکش را که به تازگی مورد توجه قرار میگرفت برای برداشتن قوری جلو برد و...
کتاب «طرلان» نوشته فریده رهنما نیز از جمله کتابهایی بود که توسط فاطمه بیگی معرفی شد.
این کتاب داستانی روان و ساده و پر کشش دارد، نویسنده در این داستان به شرح زندگی افرادی میپردازد که از گرسنگی، فقر و تضاد طبقاتی رنج میبرند.
شخصیتهای داستان به نوعی یا در رفاه کامل هستند یا در فقر مطلق به سر میبرند، نثر نویسنده محکم و شیوا است و توصیفهای او از حالات و خصوصیات درونی شخصیتها، واضح و دقیق است، طرلان قهرمان داستان محکوم به جبر در زندگی و تحمل سختیهای زیادی است، اما احساس مادری باعث میشود که محکم و استوار در مقابل مشکلات ایستادگی کند.
کتاب «سه کتاب» اثر زویا پیرزاد نیز کتابی بود که توسط عاطفه محمودی معرفی شد، سه مجموعه قصه با سه برداشت در باره یک موضوع زندگی.
کتاب اول مانند همه عصرها طرحهای سادهای است از اتفاقهای ساده زندگی با شخصیتهایی که اسم ندارند و میتوانند هر اسمی داشته باشند.
کتاب دوم طعم گس خرمالو اتفاقهای پیچیدهتری است از زندگی آدمهایی از طبقههای اجتماعی کمابیش متفاوت.
کتاب سوم یک روز مانده به عید پاک یک داستان سه قسمتی است از زندگی سه نسل از یک خانواده ارمنی با تفاوتهای چند صد ساله بین دو فرهنگ.
مثل همه عصرها به زبانهای فرانسه، گرجی و ارمنی، یک روز مانده به عید پاک به زبانهای فرانسه و گرجی و طعم گس خرمالو نیز به زبانهای فرانسوی و اسلوونیایی و گرجی ترجمه و منتشر شده است.
در ادامه این نشست همچنین کتاب «قانون توانگری» نوشته کاترین پاندر توسط علی حبیبیپور معرفی شد.
این کتاب نشان میدهد که چگونه «اندیشه توانگر» به افراد بیشماری از همه سطوح زندگی کمک کرده است و چگونه میتواند شما را نیز یاری کند.
منظور از «اندیشه توانگر» اندیشهای است که فزونی، نشو و نما، کامیابی، دولت و شوکت و ثمرات نیکو به بار آورد.
همچنان که با این کتاب پیش میروید خود به خود این قدرت در شما افزایش مییابد و...
کتاب «فصل شیدایی لیلاها» نوشته سید علی شجاعی نیز کتابی بود که خدیجه مختاری آن را معرفی کرد.
روایت هفت راوی از حرکت حضرت امام حسین (ع)، از 18 ذیالحجه خروج از مکه تا غروب عاشورا، آنها که کمتر میشناسیم و کمتر شنیدهایم از روزگارشان. زهیر بن قین، ضحاک بن عبدالله مشرفی، حر بن یزید ریاحی، عبیدالله بن حر جعفی، عمرو بن قرظه انصاری، شبث بن ربعی و من، چه در کنار امام چه در مقابل، آنجا که لیلاها عاشق و مجنون میشوند و گاه که سنگ هم میگرید، اما انسان کوچکترین رحمی نمیآورد، نگاه به بعدی دیگر از عاشورا و حرکت در لایه آسمانی مسیر عاشورا، امام میداند و پیش میرود و... و لیلاها را میخواند و مرزی میشود تا قیامت برای روز و شب و نور و ظلمت...
کتاب «دالان بهشت» نویسنده نازی صفوی نیز توسط نگین مقدسی معرفی شد.
داستان زندگی دختری که بنا به تصمیم والدینش ازدواج میکند، خیلی زود شکست میخورد و... خدایا چقدر نفهم و کودن بودم که درک نمیکردم.
حس حسادت زنانه کجا و غیرت و تعصب مردانه کجا! حتی مهلت نشد چشمهایش را ببینم، سیلیاش چنان سخت و محکم و آنی، مثل برق توی صورتم خورد که هیچ چیز ندیدم.
پسر یا دختر کدام مقصرند؟ و آیا این پرسش از ریشه اشتباه نیست؟ پسر جوانی تحصیل کرده است، زندگی اجتماعی موفقی دارد و رفتارهایش توسط هر دو خانواده تأیید میشود.
دختر اما بیتجربه است، از پشت میز مدرسه و از بازی کودکانه به جایی پرتاب شده است که نمیشناسند و بزرگترها به زندگی زناشوییاش میخوانند.
همه چیز علیه دختر است، نویسنده اما به یاری سطرهای نانوشتهاش چیز دیگری را به تصویر میکشد.
سپیدخوانیها از به مسلخ بردن یک قربانی حکایت میکنند./842/101/ب2