بیبصیرتی خواص در صلح امام حسن بررسی شد
اشاره: صلح امام حسن مجتبی علیه السلام در برهه ای مهم از تاریخ تشیع و سیره رفتاری امامان معصوم علیهم السلام مورد توجه است.
در این زمینه مطالب و ناگفتههای زیادی وجود دارد اما نکته مهم در این قضیه، شناخت زمانه و شرایط دوران و به خصوص شخصیت شناسی اصحاب آن امام بزرگوار در حادثه صلح اجباری از اهمیت خاصی برخوردار است.
با توجه به این که امروز بیست و ششم ربیع الاول سالروز صلح امام حسن(ع) با معاویه بن ابی سفیان است، خبرنگار خبرگزاری رسا، در گفت وگو با حجت الاسلام محمدجواد یاوری استاد سطح عالی حوزه و دکترای تاریخ تشیع به بررسی جوانب صلح امام حسن(ع) پرداخته است که مشروح آن تقدیم خوانندگان رسا می شود.
رسا ـ اقدام امام حسن (ع) به عنوان خلیفه الهی و منصوب امیرمومنان(ع) در پذیرش صلح اجباری را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما باید قبل از توضیح و بررسی اقدام به جا و صحیح امام حسن(ع) پیرامون صلح، ابتدا به شرایط زمان امام توجه کنیم؛ ایشان در این برهه از زمان، شرایط را در پیش رو داشت که باید اقداماتی را برای رسیدن به هدف بزرگی انجام دادند که لازمه رسیدن به ان اهداف بر اساس شرایط موجود؛ تن دادن به صلح بود و امام(ع) با آینده نگری در این زمینه، از بحران موجود فرصت ساخته و به کادرسازی اقدام نمودند و به تعبیر دیگر جهادی علمی در انتقال بینش به نسل جوان را شروع کردند.
رسا ـ عوامل صلح اجباری امام حسن مجتبی(ع) جامعه بود یا اصحاب ایشان؟
عامل اصلی صلح امام حسن(ع) نقش دشمن و بی بصیرتی خواص بود؛ یعنی خواص از نظر شناختی و بینشی یک نوع کج فهمی در شناخت ولایت داشتند و دیگر آن که درک صحیح و درست از دشمن و نقشههای پلید دشمن نداشتند.
رسا ـ فقط صرف عدم شناخت خواص باعث صلح شد؟
خیر نقشه های معاویه به عنوان عامل بیرونی و دشمن، در جهت تخریب حکومت ولایی و استفاده او از قدرت رسانه مانند شایعه پراکنی، فریفتن اصحاب به وسیله مال و پول از عوامل مهم و تاثیرگزار قبول اجباری صلح از طرف امام حسن(ع) بود.
رسا ـ یعنی هم عامل بیرونی و هم عامل درونی در این واقعه نقش داشت؟
بله دقیقا دو عامل در قضیه صلح نقش داشت؛ اولی عامل درونی که ضعف خواص در بینش صحیح و شناخت و اطاعت پذیری بود و عامل دوم نقش دشمن در برهم زدن حکومت اسلامی بود.
رسا ـ برمی گردیم به عامل درونی؛ به نظر شما اصحاب امام حسن(ع) از نظر فکری چه ویژگی هایی داشتند ؟
سپاه امام از چند گروه تشکیل می شد که بخش کمی از آنان پیروان و شیعیان اعتقادی ایشان بودند که به حق ایشان و خلافت الهی ایشان اذعان داشتند؛ بخش بیشتری از سپاه را افرادی از خوارج، افراد فرصت طلب و بعضا اشراف بودند که این عوامل می تواند در بروز گسستگی در سپاه ایشان موثر باشد.
رسا ـ فرمودید شیعیان اعتقادی، تعریف از شیعیان اعتقادی چیست؟
شیعیان اعتقادی افرادی بودند که به حق ایشان آگاه و اوامر ایشان را فصل الخطاب می دانستند و رای و نظر خود را مقدم بر رای و نظر امام حسن(ع) نمی کردند. قیس بن سعد یکی از این افراد بود که حتی با پیوستن عبیدالله بن عباس به دشمن و شنیدن شایعات دشمن؛ دست از پا خطا نکرد و منتظر امر امامش بود و با وجود این که معاویه شرایطی را پیش آورده بود که خواص قدرت تحلیل صلح را نداشتند، این خواص با بصیرت بودند که مطابق النعل بالنعل از امام تبعیت می کردند؛ اما خواصی بودند که با دیدن سکه های معاویه ولایت را تنها گذاشتند؛ همچنین برخی با کمی بینش نسبت به ولایت از همراهی امام(ع) خودداری کردند.
رسا ـ آینده نگری در اندیشه امام حسن(ع) در آن زمان به چه معناست؟ این آینده نگری برای چه هدفی بود و چرا توسط ایشان انجام شد؟
شرایط پیش آمده برای ایشان پس از صلح به این انجامید که ایشان پس از ورود به مدینه اقدام به کادرسازی و تربیت شاگرد نمودند و از اقدامات ایشان در مدینه می توان به جهاد علمی ایشان اشاره نمود؛ دیگر اقدامات امام حسن(ع) در مدینه جلوگیری از لعن امیرمومنان(ع) و تلاش برای بیان مشروعیت ولایت اهل بیت(ع)، جلوگیری از گسستگی شیعه با ارتباط دائمی با شیعیان در کوفه به عنوان مرکز تشیع، اقدام علیه منع حدیث و جلوگیری از تخریب مشروعیت اهل بیت(ع) بود؛ همچنین امام حسن(ع) در مدینه جلسات درس برپا می کردند و شاگردانی را پرورش می دادند.
رسا ـ امام حسن(ع) به چه منظور کادر سازی کردند؟ قضیه صلح اجباری باعث شد خلافت از اهل بیت(ع) خارج گردد با این حال کادرسازی برای چه بود؟
امام حسن مجتبی(ع) پس از صلح اجباری از کوفه به مدینه هجرت کردند که مدت اقامت ایشان در مدینه تا زمان شهادت حدود ده سال بود؛ در این ده سال امام(ع) با اقدام عالی و دقیق خود، کادرسازی را زمینه ای برای ولایت امام بعدی انجام دادند و نتیجه آن گردید که شیعه و سنی خواهان ولایت امام حسین(ع) گشتند و او را به کوفه دعوت کردند.
شرایط انقلاب فکری و کادرسازی در زمان حیات امام حسن(ع) به منظور بازپس گیری ولایت و خلافت الهی وجود نداشت به همین خاطر زمینه سازی و کادرسازی امام حسن(ع) برای خلافت و ولایت امام حسین(ع) اهمیتش بیشتر بود وگرنه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هردو امام هستند چه قیام کنند و چه بنشینند.
رسا ـ اگر نکته مهم دیگری مدنظرتان هست بفرمایید.
مهم ترین نکته در صلح اجباری امام حسن(ع) از طرف معاویه و حتی تصمیم های الهی دیگر ائمه(ع) این بود که ایشان به هیچ وجه حاضر به معامله بر سر ارزش ها نبودند و تاکید داشتند که جان دادن آسان است ولی گذشتن از ارزش ها هرگز اتفاق نمی افتد./840/ت300/س