بررسی جریان شناسی روشنفکری توسط حجتالاسلام خسروپناه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، در سلسله همایشهای گفتمان انقلاب اسلامی به بررسی جریان شناسی روشنفکری پرداخت و با بیان اوضاع روشنفکری در تاریخ معاصر ایران اظهار داشت: پرونده روشنفکری در جهان اسلام حق ندارد تا نمره صفر بگیرد و اصلا هر کجایی که این گروه وارد شد زمینه حضور استبداد را مهیا کرد؛ بنابراین از زمان قاجار با پروبال گرفتن این گروه، زمینه سازی حضور رضا خان آماده شد.
وی افزود: روشنفکری در ایران دارای چهار مرحله است، قبل از بیان این موضوع باید گفت که روشنفکری تعدادی سوال را طرح کرد که به عنوان مثال نسبت اسلام و مدرنیته و تجدد چیست؟ آیا میتوان هم مسلمان ماند و هم مدرنیته را پذیرفت؟ حال بایستی تامل نمود که روشنفکری که پاسخ هایی به این سوالات داده است و پاسخهایی که به این جریان داده شده، چیست.
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با تقسیم بندی انواع روشنفکری به توضیح قسمت اول پرداخت و گفت: بخش اول غرب زدگی فرهنگی است که در دوره قاجار و با طالبوف، ملکم خان و ... روشنفکری را به معنای غرب زدگی فرهنگی پذیرفتند. ملزومات مدل غربزدگی فرهنگی تاکید بر ظواهر غربی بود و عمق لازم را نسبت به غرب مدرن نداشت و اگر از این افراد درباره ماهیت غرب مدرن، مدرنیسم، اومانیسم، سوبژکتیویسم و ... سوال میشد، فهم لازم برای پاسخگویی را نداشتند.
وی تاکید کرد: اگر ما عقب افتاده باشیم و غرب پیشرفت کرده باشد، لازمه رشد ما را هم در تقلید از آنچه غرب انجام داده، میدانند و تاکید دارند که حتی ما اشتباهات آنها را نیز انجام بدهیم. بنابراین جلال آل احمد سعی داشت تا با دو کتاب غربزدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران این موضوع را یادآور شود. در واقع غربزدگی فرهنگی به ظواهر میپردازد که غرب در صنعت و انقلاب صنعتی رشد کرد. لذا باور داشتند که باید زبان فارسی ما نیز مانند ترکیه انگلیسی نوشته شود تا بتوان پیشرفت کرد.
مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه به قسمت دوم یعنی غربزدگی فلسفی پرداخت و بیان کرد: این مدل از غربزدگی عمق بیشتری دارد. از چهره بارز این طیف محمد علی فروغی است. فروغی کسی بود که بر فلسفه دکارت تاکید داشت و با کژیتویی که مطرح کرد، غرب را به سمت تحول برد و فلسفه دکارت بود که منشا پیشرفت در فرانسه و بعد غرب شد و فروغی تاکید داشت تا فلسفه غرب را باید ترجمه کرد و خودش نیز پیش قدم شد و سیر حکمت در اروپا را نوشت.
وی تاکید کرد: محمدعلی فروغی نقش موثری در آوردن پهلوی اول و دوم داشت و حتی زمینه ساز تبعید پهلوی اول بود. این را نمیشود گفت که همه غربزدگان از مدل فلسفی بودند و غالب آنها غربزدگان فرهنگی بودند.
رئیس کمیته فرهنگی و اجتماعی کمیسیون بررسی و تأمین نیازهای دینی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نيظام، به بخش سوم غربزدگی پرداخت و گفت: غربزدگی علمی در اصطلاحی دیگر روشنفکری دینی میگویند. دهه 30 و 40 از دانشگاهیان و حوزویانی که دغدغه روشنفکری داشتند و هم دین داری، لذا تفاوت جریان سوم با جریان اول و دوم یعنی غربزدگی فرهنگی و فلسفی؛ دغدغه دینداری بود. به این معنا که دو گروه اول نداشتند ولی گروه سوم بر این مساله تاکید داشت.
وی ادامه داد: گروه سوم معتقد بودند که غرب مدرن دارای پرونده سفیدی نیست و بخش منفی هم دارد. غرب در نظام خانواده، فرهنگ عمومی موفق نبوده است، چرا باید در بخش بطلان و سیاه از غرب تبعیت کنیم؟ آنها میگفتند که غرب در بعد فیزیک و شمیم و کلا علم طبیعی رشد کرده است و دغدغه ابتدایی این ها علوم طبیعی بود که بعدها به علم اجتماعی تغییر یافت.
حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه با بیان تفسیر داروینیستی این گروه از قرآن اشاره کرد: وقتی قرآن از خلقت صحبت میکند، به طریقی این سیر تکامل علقه، نطفه و ... را به نگاه داروینیستی تقلیل میدادند. گام اول این گروه نگاه به علوم طبیعی بود، اما در گام دوم وارد علوم اجتماعی شد که بیشتر به نگاه سوسیالیستی نزدیک بود. ابتدا نگاه سوسیالیستی مارکسیستی بود و بعد به مکتب فرانکفورت و نئوسوسیالیسم تغییر یافت که در آثار ماکوزه این تفکر به خوبی دیده میشود.
وی افزود: سعی داشتند تا با تفسیر قتل هابیل و بررسی ابعاد آن به دنبال ریشههای این جنایت میرفتند. لذا علت را در فردگرایی و سرمایه داری می دیدند و راهکاری که ارائه میدادند افزایش مالکیت عمومی و کاهش مالکیت خصوصی بود. میگفتند که قابیل کشاورز بود و کشاورز فردی است که در نظام فئودالی رشد میکند و زمین دار بود ولی هابیل دامدار بود که نمادی از مالکیت عمومی است. لذا هدیه هابیل بهتر و مهمتر از چند شاخه پوسیده گندم قابیل بود. البته این نوع نگاه روشنفکران ایرانی متاثر از جریان روشنفکری عربی بود که مصر و شبه قاره هندوستان از سید احمد خان هندی این موضوع را مطرح کرد و به قلب جهان عرب رفت و ایرانی ها هم متاثر از این روشنفکران عرب شدند.
رئیس موسسه حکمت و فلسفه به بخش چهارم روشنفکری یعنی غربزدگی الاهیاتی پرداخت و اظهار داشت: در غرب مدرن رنسانی اتفاق افتاد و در راس اصلاحات و انتقاداتی نسبت به کاتولیک و کلیسایش شکل گرفت و این انتقاد سرمنشا یک انشعاب به نام پروتستان شد. البته لوتر به دنبال پروتستانتیسم نبود و سعی داشت در دل کاتولیک اصلاحی صورت بگیرد، لذا تلاش داشت تا از انشعاب خودداری کند.
وی افزود: کاتولیک باید از آئین نامه پاپ تبعیت کند و از دل سرزمینی در رم تصمیمات برای مردم کاتولیک گرفته میشود. ارتدوکسها به صورت جزیرهای برای خود قواعد دارند و هر بخشی تبعیت از کلیسای بزرگ منطقه خود دارد. اما پروتستان با مریدانش یک مذهب تشکیل میدهند، یعنی به تعداد کلیساهای پروتستان و مذهب پروتستان عقیده وجود دارد، افراد و دینداران در پروتستان برای تغییر متن آزاد هستند و هر کشیشی در آئین پروتستان میتواند تفسیر خود از دین را ارائه دهد.
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه پیرامون فعالیت پروتستانها گفت: پروتستانتیسم نسبت به مسائل سیاسی و اتفاقات اجتماعی منفعل هستند و لذا در مقابل فلاسفهای چون کانت، هگل، لایب نیتس کاملا از علم مدرن دفاع میکنند. در مکاتب اجتماعی لیبرالیسم همچون لیبرالیسم کلاسیک، نئولیبرالیسم و لیبرال دموکراسی باشد، برای این دسته فرقی نمیکند. لذا ترامپ با نگاه لیبرال دموکراسی خویش با اولین اقدام خویش بیمه سلامت را کاهش میدهد و تفکر خدمتگزاری 95 درصد بر 5 درصد است که نگاهشان را نسبت به بیمه، بانک و ... تغییر داده است.
وی تاکید کرد: پروتستانتیسم در مقابل فمنیسم، فلسفههای مدرن، نئوسوسیالیسم و ... کاملا منفعل است تا این که بخواهد چالشی برای اینها ایجاد کند و ترکیب دین با این مسائل باعث شد تا کلام جدید در پروتستانتیسم رونق زیادی پیدا کند. به جای دینی کردن علوم، دین را سکولار کردند. بعضی از روشنفکران غرب زده الاهیاتی ما، متاثر از برخی روشنفکران غرب زده الاهیاتی مصر و جهان عرب معاصر هستند و لذا شما یک جمله زیادتر از جریان روشنفکری معاصر عرب نمیشنوید و حتی بالاتر یعنی حرف های نصر حامد ابوزید را که میشنوید متوجه میشوید که همین حرفها را هم به خوبی نتوانستند هضم و درک کنند.
در پایان برای مقابله با جریان روشنفکری به سه جریان سنتی، سنتگرا که متاثر از شوان و سیدحسین نصر است و عقلانیت اسلامی تقسیم کرد که دو جریان اول را ناکارآمد و جریان سوم را کاملتر خواند.
وی در توضیح جریان سوم یعنی عقلانیت اسلامی گفت: دستاوردهای مثبت غرب را میگیریم اما دین را با علم به تاویل نمیبریم. توجیهاتی که میکردند را نمیآوریم و به دنبال اسلامی سازی علوم انسانی هستیم. لذا این تفکر باعث میشود که اهل تعامل با دنیا باشیم و نه به دنبال عنادورزی و حاشیههای بی مورد. /881/200/ص