۱۲ تير ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۶
کد خبر: ۵۰۸۴۲۶
دکتر رجبی دوانی در گفت‌و‌گو با رسا تبیین کرد؛

از مبانی مشروعیت حاکم تا تبعات سخنان ناپخته مسؤولان

اگر مقابله قاطع و گسترده از سوی علما با تحریف آشکار کلام امیرمؤمنان(ع) و سخن ضد شیعی صورت نگیرد ممکن است بعد از چندی قبح زیر سؤال بردن و انکار مبانی شیعه در جامعه از بین برود.
محمد حسین رجبی دوانی دکتر رجبی دوانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، موضوع مشروعیت و مقبولیت حکومت یکی از مباحث جدی در حوزه فلسفه سیاسی است که محل مناقشات و بحث و مجادله های فراوانی در طول تاریخ اسلام بوده است و این مباحث تا امروز نیز ادامه داشته و صاحب نظران زیادی درباره عوامل مشروعیت حکومت و همچنین زمینه های مقبولیت آن سخن گفته اند.

کیفیت نصب حاکم و منشأ مشروعیت حاکم مهم‌ترین بحث مورد مناقشه است که در میان مشروعیت حاکم را به علت نصب الهی می دانند و برخی نیز مقبولیت مردمی را منشأ اصلی حق حکومت محسوب می کنند.

آنچه در این میان بارها مطرح شده و در کانون مباحثات قرار گرفته است؛ نقش مردم در مشروعیت بخشی و یا زمینه سازی تشکیل حکومت توسط حاکم منصوب الهی است که این دو دیدگاه موافقان و مخالفان خود را داشته و بحث های جدی در این حوزه در طول سالهای متمادی وجود داشته است.

پس از بیان سخنانی توسط یکی از مسؤولان نظام اسلامی مبنی بر مشروعیت بخشی مردم به حاکم اسلامی و اشاره به روایتی از امام علی(ع) در این زمینه، باردیگر فضای گفتمانی پیرامون این موضوع را حرارتی دوباره بخشید و افراد مختلفی در رد یا اثبات این سخنان سخن گفته اند که در جای خود نیازمند بحث و بررسی جدی است.

به منظور پرداختن به این موضوع و بررسی زمینه های مشروعیت حاکم اسلامی با دکتر محمدحسین رجبی دوانی مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام هم سخن شده ایم که حاصل مصاحبه سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا تقدیم خوانندگان محترم می شود.

حتی پیامبر هم نقشی در انتخاب ولی ندارد

رسا- یکی از موضوعات مطرح شده در فضای رسانه ای جامعه موضوع مقبولیت و مشروعیت حکومت امیرمؤمنان(ع) است، از نظر شما رأی مردم چه نقشی در مشروعیت بخشی به حاکمیت آن حضرت داشته است؟

با عرض ارادت به ساحت مقدس امیرمؤمنان(ع)  و ولایت الهی آن وجود مقدس، باید گفت بالاتر از هر منبع و سندی، قرآن کریم است که درباره جایگاه ولایت، حق مطلب را به خوبی بیان کرده است.

در سوره مبارکه مائده که معتقدم با توجه به آیاتی که در ارتباط ولایت مولی الموحدین امیرمؤمنان (ع) در این سوره آمده است؛ مائده واقعی ولایت امام علی(ع) است و در حقیقت باید این سوره را سوره ولایت نام نهاد.

خداوند در آیه 55 این سوره که مشهور به آیه ولایت است می فرماید: «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا و یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون»

 اهل علم می دانند که در ادبیات عرب «إنما» دلالت حصر می کند یعنی محصور کردن موضوع در مورد یا موارد خاصی که اینجا می فرماید«إنما ولیکم الله» فقط صاحب ولایت بر شما خداوند است و در طول ولایت خداوند ولایت پیامبرش است «و رسوله» و بعد از پیامبر(ص) می فرماید کسانی که ایمان آورده اند و نماز را به پا داشته اند و در حال رکوع نماز زکات و صدقه خود را می پردازند.

تمام مفسرین شیعه و اهل سنت بر این باور و اعتقاد هستند که مصداق این آیه در این بخش امیرمؤمنان(ع) است؛ بنابراین وقتی خود خداوند می فرماید ولایت در اصل از آن اوست و در طول ولایت خداوند، پیغمبر(ص) و امیرمؤمنان (ع) فقط ولایت دارند، نشان می دهد تعیین ولایت از سوی خداوند است و نه مردم و نه حتی خود پیامبر(ص) نمی توانند در انتخاب ولی نقش تعیینی داشته باشند.

 

رسا اخیراً موضوعی مطرح شده است که ولایت امیرمؤمنان(ع) با رأی مردم بوده و آن حضرت هم بر این موضوع تأکید داشته اند که اگر مردم کسی دیگر را انتخاب کنند من هم از او تبعیت خواهم کرد؛ از منظر دینی و تاریخی چه خدشه ای به این ادعا وارد است؟

جالب است برخلاف حرف های بی پایه ای که اخیراً مطرح شد و در تضاد آشکار با اعتقادات راستین شیعه قرار دارد، این گونه نیست که امیرمؤمنان(ع) که خود صاحب راستین ولایت بعد از خدا و پیامبر است؛ بفرماید هرکس که مردم او را به عنوان متولی امورشان بپذیرند من هم قبول می کنم و اطاعت می کنم؛ خداوند برای اینکه مردم به اشتباه نیفتند و فکر نکنند هرکسی می تواند صاحب ولایت باشد، ویژگی امیرمؤمنان(ع) را که در حال رکوع نماز اشاره به سائل می کند که بیاید و انگشتر حضرت را از دست بیرون بیاورد مطرح کرده است و همین مسأله مشخص می کند که ولایت امیرمؤمنان(ع) بلافصل بعد از پیامبر (ص)است.

 برخی از اهل تسنن که ناچارند قبول کنند بر طبق این آیه ولایت مخصوص آن حضرت است اما برای آنکه ولایت بلافصل ایشان را نپذیرند می گویند علی(ع) ولی شد اما ولی چهارم؛ شما ازکجا می گویید که او باید ولی اول باشد؟ پاسخ هم این است که وقتی خداوند ولایت را  در خود و اشخاصی منحصر می کند، چطور بعد از خود و پیامبرش ویژگی های چهارمین فرد از کسانی که ولایت داشتند را در این انحصار می شمارد؟

 باتوجه به اینکه اهل تسنن معتقدند این چهارخلیفه که روی کار آمدند که به اصطلاح راشدین نام گرفتند؛ قبلی بر بعدی دارای فضیلت است، یعنی امام علی(ع) نعوذ بالله در مقام چهارم بعد از سه خلیفه قرار دارد موضوعی که مطرح می شود این است که خداوند در این انحصار بعد از خود و پیامبر، سه نفر دیگر که به زعم اینها از امیرمؤمنان(ع) برتری دارند را نادیده می گیرد و ویژگی فرد چهارمی را مطرح می کند.

کسی که ولایت را نپذیرید کافر است

رسا- آیا مشروعیت حاکم اسلامی به بیعت مردمی وابسته است؟

آیه ای که قبلاً به آن اشاره شد و آیات دیگر مثل تبلیغ که می فرماید:« یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فإن لم تفعل فما بلغت رسالته الله یعصمک من الناس» به این موضوع اشاره دقیقی دارد.

این آیه شریفه نشان دهنده این است که ولایت منصوب و منصوص از جانب خداوند است و مردم هیچ نقشی در این مسأله ندارند؛ البته مردم بسیار اهمیت دارند در این که با بیعت خود با صاحب ولایت، حاکمیت او را محقق کنند اما اگر مردم نیایند و همراهی نکنند چیزی از اصل ولایت او کاسته نخواهد شد بلکه مردم با عدم حاکمیت صاحب ولایت، به سعادت خود پشت پا زده و خود را بدبخت کرده اند.

این آیه به پیامبر(ص) دستور می دهد ای رسول ما آنچه را به تو ابلاغ کردیم یعنی ولایت امیرمؤمنان(ع) را به مردم برسان که اگر این کار را نکنی رسالت خود را انجام نداده ای؛ این موضوع نشان می دهد پیامبر(ص) به خاطر اینکه برخی مردم و اصحاب آن حضرت بغض و کینه نسبت به امیرمؤمنان(ع) داشتند، خوف دارد که اگر بدون فراهم شدن فضا بخواهد ولایت حضرت علی(ع) را ابلاغ کند با مخالفت هایی مواجه شود لذا تأمل کرده و خدا می فرماید اگر ابلاغ نکنی رسالت خود را انجام نداده ای؛ این نشان دهنده این است که پیامبر(ص) هم در تعیین ولایت بعد از خود نقش تعیینی ندارد بلکه فقط از سوی خدا ولی را معرفی می کند.

 جالب است چون پیامبر(ص) و خدا می دانند که بخشی از همین مردم و اصحاب با امیرمؤمنان(ع) و صاحب ولایتی که خداوند تعیین کرده است مشکل دارند و نمی توانند رهبری او را بربتابند، خدا می فرماید« والله یعصمک من الناس» یعنی پیغمبر تو ابلاغ کن، از شر این مردم تو را حفظ می کنیم.

به عبارت دقیق تر نه تنها مردم هیچ نقش و ارزشی در مشروعیت بخشیدن به ولایت ندارند بلکه حتی اگر بخواهند مخالفت کرده و توطئه کنند؛ خداوند وعده داده است که ای پیامبر تو را از شر همین مردم حفظ می کنیم و در بخش پایانی آیه که می فرماید« إن الله لا یهدی القوم الکافرین» یعنی اگر کسی و قومی ولایتی را که خدا تعیین کرده برنتابند و نپذیرند کافر خواهند بود و مردمی که حاضر به بیعت با ولایت نباشند، کافرانی خواهند بود که خداوند آنها را هدایت نخواهد کرد.

رسا- جایگاهی که خداوند در آیات قرآن پیرامون ولایت امیرمؤمنان(ع) مطرح کرده است چیست؟

آیه دیگری که در همین سوره مبارکه شریفه وجود دارد؛ آیه اکمال است که بعد از ابلاغ ولایت امیرمؤمنان(ع) توسط پیامبر(ص) نازل شد.

 هنگامی که پیامبر(ص) رو کرد به آسمان و به خداوند فرمود آیا این مأموریت مهم را انجام دادم و پیام را رساندم آیه از سوی خداوند توسط جبرییل آمد که «الیوم یئس الذین کفروا من دینک فلا تخشوهم واخشون» امروز روزی است که کسانی که کافر هستند و از اینکه دین شما به انحطاط و تباهی و نابودی بیفتد مأیوس شدند؛ یعنی خداوند صاحب ولایت را مشخص کرد.

 آن افرادی که از مردم در دل کفر داشتند، تصور می کردند با رحلت پیامبر(ص) می توانند اسلام را از میان بردارند تا از هم بپاشد؛ وقتی متوجه شدند تعیین جانشین پیامبر(ص) دست آنها نیست و خدا تعیین کرده است؛ می فرماید که این افراد مأیوس شده اند و شما مؤمنین هم نباید از کافران خوف داشته باشید و تنها باید از خدا بترسید و در ادامه هم ولایت امام علی(ع) را اکمال دین و اتمام نعمت تبیین می فرماید و در پایان آیه هم که «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»

بعد از اینکه خداوند متعال ابلاغ ولایت را اکمال دین و اتمام نعمت می شمارد، می فرماید:« و رضیت لکم الاسلام دینا» حالا راضی شدم که اسلام دین شما باشد یعنی با ولایت امام علی(ع) که من مشخص کردم و شما باید با او بیعت کنید که در غدیر این کار را انجام دادید؛ حالا راضی شدم که اسلام دین شما باشد و مفهوم مخالف این است که بدون ولایت امیرمؤمنان(ع) و اولاد طاهرینش؛ اسلام در پیشگاه خدا پذیرفتنی نیست؛ این بیان قرآن کریم در ارتباط با جایگاه ولایت است.

رسا- نوع بیعتی که برای ولایت آن حضرت از مردم گرفته شد به چه صورت بوده است؟

حدیث غدیر که عموم علمای شیعه و بسیاری از اهل تسنن آن را نقل کرده اند و سه جلد اول کتاب گرانسنگ الغدیر اختصاص به طرق راویان حدیث غدیر در اهل تسنن دارد، به صراحت پیامبر(ص) می فرماید: ابتدا آن حضرت از آنها برای ولایت خود تأییدی می گیرد و می فرماید:«ألست اولی بکم من أنفسکم» آیا من بیش از خود شما بر شما ولایت ندارم؟ که جمعیت عرضه می کنند« قالوا بلی» بله یا رسول الله، بعد حضرت عطف به این اعتراف که گرفته اند می فرمایند«فمن کنت مولاه فهذا علی مولاه» پس هرکس که من بر او ولایت دارم، علی(ع) مولا و سرپرست اوست و دعا می کند کسانی که او را یاری کنند و نفرین می کنند آن کسانی را که  آن حصرت و ولایتش را رها کند.

البته شواهد و قرائت زیادی در این مورد وجود دارد و خود امیرمؤمنان(ع) نیز در خطبه شقشقیه به صراحت بیان می دارد که «پسر ابی قحافه(خلیفه اول) به خوبی می دانست که این جایگاه از آن من است و با توضیحی که در ارتباط با فضیلت های بی مانند خود بیان می فرماید؛ بیان می داردکه او با علم به اینکه این جایگاه متعلق به من است ردای خلافت را پوشید و در حقیقت آن را غصب کرد و در عدم صلاحیت او خلیفه دوم و سوم نیز همین رویه را ادامه دادند.

ایشان در همین خطبه مطالبی را بیان داشته است که نشان می دهد اگرچه مردم به سمت این غاصبان رفتند و با آنها بیعت کرده و راضی به خلافت آنها شدند، اما پیامد این برای جامعه اسلامی شقاوت و بدبختی و بیچارگی بوده است.

تبعات اظهار نظرهای ناپخته

رسا- از نظر شما بیان مطالبی از این دست از جانب مسؤولان رسمی نظام اسلامی چه پیامدها و تبعاتی را به دنبال خواهد داشت؟

متأسفانه این اولین بار نیست که بعد از انقلاب شاهد خدشه وارد کردن به اعتقادات راستین و اصلی شیعه بوده ایم آن هم از جانب کسانی که ادعای شیعه بودن داشتند و متأسفانه در کسوت روحانیت و در جایگاه مسؤولیت های بالای نظام بوده اند.

فراموش نمی کنیم در سال 80 رییس جمهور وقت که ملبس به لباس روحانیت بود برای جلب آرای اهل تسنن در نامه ای که به یکی از همفکران خود نوشت به صراحت اعلام کرد که منظور از «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» محبت و دوستی بوده است  و این یعنی درست ضد اعتقادات راستین شیعه و من در عجب هستم که چرا شورای نگهبان او را به خاطر همین حرف بی پایه و ضد اعتقادات شیعه رد نکرد چراکه رییس جمهور باید شیعه باشد و سوگند بخورد که پاسدار مذهب رسمی کشور و مروج آن باشد،  وقتی این فرد زیرآب مذهب رسمی که ولایت امیرمؤمنان(ع) است را می زند و برداشت از حدیث غدیر را مانند اهل تسنن بیان می کند آیا ما می توانیم بگوییم او اصلاً شیعه است تا بخواهد پاسدار مذهب رسمی و مروج آن باشد؟

در برابر چنین جسارت و گستاخی که به ساحت امیرمؤمنان(ع) شده بود متأسفانه ما از روحانیت به عنوان متولیان اصلی دفاع از مذهب حقه شیعه حرکتی که در خور باشد مشاهده نکردیم و از این رو دیدیم وقتی این فرد دوباره رأی آورد چنان میدانی به گستاخان به ارزش های دینی داد که ایدئولوگ های جریان همفکر با او امروز در آمریکا و در دامان اربابان خود اصول مسلم اسلام و شیعه را نفی کرده و منکر می شوند.

وقتی می بینیم یکی از به اصطلاح متفکران این طیف، قرآن را تراوشات ذهنی پیامبر(ص) می داند و منکر وحیانی بودن آن می شود و یکی دیگر از این اشقیا، منکر وجود مقدس امام زمان(ع) و به دنیا آمدن آن حضرت و غیبت و طول عمر حضرت می شود و گستاخی به پیامبر الهی حضرت لوط می کند و امثال این موارد، قلب انسان مسلمان جریحه دار می شود.

رسا- آیا در سالهای اخیر نیز چنین موضوعی مشاهده شده است؟

در این سه چهار سال اخیر هم مشاهده کردیم در یکی از روزنامه های حامی دولت، وقاحت و گستاخی به جایی رسید که در آستانه عید سعید غدیر خم در دوسال پیش ، یک فرد دور شده از رحمت خدا، در مقاله ای به شدت به اصول اعتقادی شیعه حمله می کند و می گوید شیعه با تفسیر به رأی و برداشت های غلط و استناد به احادیث ضعیف مدعی است که «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» مربوط به ابلاغ ولایت علی(ع) است حال آنکه چنین نیست و این آیه مربوط به کامل شدن قرآن بوده است و شیعه به خاطر تفرقه افکنی باعث پیدایش جریان های تکفیری شده و گناه جنایات داعش را به گردن شیعه انداخته بود و متأسفانه فقط دیدیم که این روزنامه تبهکار و فاسد بجز یک تعطیلی موقت مجازات دیگری نشد و هیچ عکس العملی مؤثری از سوی علما و بزرگان ما صورت نگرفت و بنده ای که هیچ چیز نیستم در یک مقاله نسبتاً مفصل پاسخ این تبهکاران فکری و اعتقادی را دادم و در همان مقاله هم نوشتم که اگر در سال 80 با فردی که ولایت امیرمؤمنان (ع) را انکار کرد برخورد می شد کار به اینجا نمی رسید که این گونه عمل شود و الآن هم مشاهد می کنیم که یکی از مقامات بلند پایه کشور و در کسوت روحانی می آید همان حرفی را می زند که اهل تسنن درباره امیرمؤمنان(ع) و ولایت ایشان مطرح می کنند.

حوزه پاسخ دهد

رسا- این سخنان چه مشکلات و آسیب های اعتقادی را در جامعه ایجاد خواهد کرد؟

در فیلم هایی که اهل تسنن ساخته اند و کتاب هایی که وهابی ها در کنار بقیع توزیع می کنند و در مجادله هایی که با شیعه این آخوندهای وهابی در بقیع و امثال آن می کنند همین افراد می گویند که امیرمؤمنان(ع) راضی به خلافت خلفای پیش از خود بود و با این ها روابط گرم و صمیمی داشت و شما شیعه ها آمده اید و این دروغ را به علی(ع) می بندید و می خواهید او را در برابر خلفا قرار دهید.

این کلامی که اخیراً مطرح شده است دست کمی از سخنان وهابی ها که خودم در بقیع شاهد آن بودم ندارد و اگر یک مقابله قاطع و گسترده، آن هم از سوی علما و بزرگان حوزه علمیه این تحریف آشکار کلام امیرمؤمنان(ع) و سخن ضد شیعی صورت نگیرد خوف آن هست که این قضیه استمرار پیدا کند و بعد از چندی قبح زیر سؤال بردن و انکار اصول و مبانی شیعه در جامعه از بین برود و همان چیزی بشود که دشمنان خواهان آن بوده اند یعنی ضعف اعتقادات شیعیان.

باید بدانیم که این اعتقادات اصیل و راستین تشیع سبب شده است تا نظام مقدس جمهوری اسلامی 38 سال تمام توطئه های دشمنان اسلام را خنثی کند و آنها را ناکام سازد چون در پرتو اعتقادات پاک شیعی است که نظام جنایتکار سلطه در این 38 سال ناکام و زمین گیر شده است، اگر این اعتقادات در مردم ما تضعیف شود، آن زمان سلطه دشمن بر ما خدای ناکرده بسیار سهل الوصول خواهد بود.

رسا- به نظر شما حوزه های علمیه و علما در برابر این قبیل اظهار نظرها باید چه سیاستی را اتخاذ کنند؟

البته این اول مورد نیست که سخنانی از این مقام در تحریف حقایق تاریخی و مسائل مربوط به اهل بیت(ع) مشاهده می کنیم؛ پیش از این هم ایشان در یک نسبت کاملاً واهی و بی اعتبار و مبنا به امام حسین(ع) مدعی شده بود که آن حضرت دنبال مذاکره با عمر سعد بود؛ چیزی که عکس العمل تند رهبر انقلاب را در پی داشت.

 اخیراً هم به مناسبت ولادت امام حسن(ع) در یک نسبت واهی و ناروایی به آن وجود مقدس، مدعی شد که آن حضرت امام صلح بوده است؛ گویی آن حضرت جز به صلح و سازش با دشمنان آن هم به هر قیمتی حتی با واگذار کردن رهبری عالم اسلام به دست پسر طلقاء راضی و خشنود نبوده است.

 از این حیث به عنوان یک قطره ای کوچک از دریای عظیم شیعیان امیرمؤمنان(ع) در کشور آن حضرت که تنها کشور با مذهب رسمی شیعه است، خواهش و تقاضا دارم از علمای اعلام و مراجع عظام که جلوی جفای مجدد به ولایت امیرمؤمنان(ع) آن هم در کشور آن حضرت گرفته شود.

رسا- تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید

بنده هم از شما و خبرگزاری رسا که متعهدانه در این عرصه وارد شده است کمال تشکر را دارم و برای شما آرزوی توفیق روزافزون از خداوند متعال دارم./872/گ۴۰۲/ج

ارسال نظرات