۱۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۶
کد خبر: ۵۰۸۷۷۶
نگرش تطبیقی به پزشکی سنتی و مدرن(۱)

درآمدی بر نگرش تطبیقی میان پزشکی سنتی و مدرن

از راهکارهای برون رفت مشکلات پزشکی ایجاد مکتب پزشکی تطبیقی و تلفیقی بین شیوه‌های پزشکی مدرن با مکاتب پزشکی سنتی است، که مورد سفارش سازمان جهانی بهداشت برای آینده علم پزشکی است.
 طب سنتی

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در بخش سبک زندگی ما با دو رویکرد روبه‌رو هستیم. رویکرد نخست، مسأله عاملیت افراد یک جامعه است، اما این عاملیت مبتنی بر فرهنگی است که زیست انسانی در آن صورت می‌گیرد. اگر علمی که این فرهنگ را تولید کرده و دائما به بازتولید آن می‌پردازد، علمی باشد که ساختارها را در یک منطق منسجم و هماهنگ با طبیعت انسانی بازتولید کند، قطعا جامعه در آن بخش از فرهنگ دچار چالش نخواهد بود. اما درباره مسأله سلامت جسمی انسان، مشاهده می‌کنیم که با وجود پیشرفت‌های علم پزشکی در دنیای معاصر، بیماری‌های صعب‌العلاجی وجود دارد که برخی در چارچوب سبک زندگی ناسالم تولید شده و برخی دیگر خود، در یک حرکت دورانی به چارچوبی بحران‌‌ساز در عرصه حیات انسانی مبدل می‌شود. با این توصیف مسأله ساختارها در سبک زندگی یکی از مسائل مهم و بنیادین در عرصه حیات اجتماعی انسانی است. این ساختارها اگرچه افراد را مجبور به انجام یک حرکت نمی‌کنند، اما در سطح کلان، فرهنگ عمومی جامعه را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند.

با کمی دقت می‌توان به وجود فست فودها در جامعه و عادت وارگی نسل‌های قدیم و جدید به استفاده از آن‌ها اشاره کرد. مگر افراد به ضررهای این فست فودها آگاه نیستند؟ مگر پزشکان متعددی در برنامه‌های اطلاع‌رسانی ضررهای آن را تذکر نمی‌دهند. اما چطور می‌شود که فرهنگ عمومی کشور به این سمت و سو تمایلی پیدا نمی‌کند؟ تصور این نوشتار این است که ساختارها اگر القاءات صحیحی را مورد توجه خود در فرهنگ عمومی جامعه لحاظ کنند، قطعا جامعه در حرکت کلی خود دارای پویایی و صحت و سلامت خواهد بود. بدین ترتیب مسأله سلامت انسان متأثر از نهاد علم پشتیبان آن خواهد بود. با توجه به این نکته چرا علم پزشکی جدید برنامه ای برای سلامت جامعه انسانی ندارد؟ اگر ساختار علم دارای نواقصی است چگونه می‌توان به این مسأله سر و سامان داد. الگوی مطالعه تطبیقی طب مدرن و سنتی ظرفیت کاهش کمبودهای آن را در نظر داشته و می‌تواند نوید بخش دریچه‌ای نو به ساختار کلان مسأله سلامت و تندرستی در کشور ایران را بگشاید.   

پزشکی

طب در لغت به معنی طبیعت  و سحر[1]آمده که طبیب مزاج  آدمی را که از حالت طبیعی بیرون آورده، به حالت اصلی باز می‌گرداند، گویی در این امر سحر و جادو بکار می برد و در اصطلاح به صناعتی اطلاق می‌شود که تندرستی موجود با آن حفظ و سلامتی از دست رفته با آن برگردانده می‌شود. در اسلام به علم طب اهمیت فراوان داده شده و علم ابدان همسان علم ادیان در حدیث پیامبر اکرم(ص)[2]  قرار گرفته است زیرا تا آدمی تن سالم نداشته باشد نمی‌تواند به مبدأ آفرینش بیندیشد.

در گذشته حکیم قبل از این که عالم به علوم ریاضی یا تجربی باشد به تحصیل علوم الهی و فقه می‌پرداخت و پس از تعلیم اصول شرعی وارد به علوم دیگر از جمله طب می‌شد و وجه تسمیه به حکیم همین وجه می‌باشد. بنابراین خود به خود ضوابط و اصول شرعیه در کار وی نیز لحاظ و رعایت می گردید. با این وجود شواهد زیادی از وجود و اهمیت مسائل دینی و اخلاقی در کار طبابت دانشمندان ایرانی مسلمان در آثار باقیمانده از ایشان به چشم می خورد. امروزه با توجه به انفکاک عجیب علوم از یکدیگر، لزوم توجه دانشمندان حوزه‌های مختلف علم از جمله طب به مسائل و قواعد شرعی مرتبط با آن حیطه کاری بسیار احساس می‌شود.

بر اساس مطالب عنوان شده در کتب تاریخی، علم پزشکی در کنار علوم دینی در برخی از مساجد تدریس می‌شده است. از جمله در مسجد ابن طولون که پزشکی و معرفه المیقات را درس می دادند و در مسجد الازهر پس از فراغت از دروس دینی یعنی هنگام ظهر به تدریس علوم پزشکی مشغول می‌شدند.[3]

 تحول در علم پزشکی

با نگاهی به تاریخ تحولات علم در می‌یابیم که بسیاری از علوم پایه مثل ریاضیات، نجوم، فلسفه، منطق، هندسه و فیزیک ارتباط منطقی و تاریخی خود را با منابع مکتوب همان رشته حفظ کرده‌اند و دانشمندان این رشته‌ها با مطالعه منابع قبلی و تسلط بر آنها به تولید علم، نوآوری و فن‌آوری در آن عرصه‌ها مشغولند. اما در رشته پزشکی یک مقطع تاریخی مهم و کلیدی به وضوح به چشم می‌خورد که طب را از پیشینه ۷۰۰۰ ساله خود بریده و در یک مسیر جدید و کاملاً متفاوت و مخالف با پیشینه خود قرار می‌دهد. طبابت سنتی و حکمت در آغازین سال‌های رنسانس اروپایی متلاشی شد و نقطه عطف این آغاز نامبارک هتاکی و هجوم غیر علمی پارسلس اروپایی به شیخ الرئیس ابوعلی سینا و سوزاندن کتاب قانون توسط او بود .

از طرفی با طی آن دوران درخشان و شروع تاخت و تازهای مغولان و جنگ افروزان در صحنه ایران، فضای علمی کشور دچار آسیب های زیادی شد و دانشمندان یا از بین رفتند و یا به سوی مکانی امن خارج از مرزها گریختند. این دوران سیاه تا ظهور صفویه کم و بیش ادامه داشت و در بخشی از حکومت صفویه عالمان و طبیبان بزرگی پا به عرصه وجود نهادند. البته دوباره با برهم خوردن نظم حاکم بر کشور، آن که از همه مظلوم تر واقع شد علم بود و دانشمندان دوباره یا مجبور به ترک وطن شدند و یا دایره عملکردشان محدود گشت و در این میان کاسب کارانی که بهره‌ای از علم نبرده بودند و یا در بند خرافات و اوهام بودند عهده دار طبابت مردم گشتند و رمالان و جادوگران نام حکیم را به سرقت بردند،  همین امر سبب تضعیف پایه‌های علمی ایرانیان در توسعه و نشر دانش پزشکی گردید.

در این میان نسل‌های جدید نیز که به کشور‌های غربی جهت تحصیل علم پزشکی اعزام می‌شدند، پس از بازگشت زحمت تحقیق و پژوهش در کتاب‌های دانشمندان ایرانی را به خویش نمی‌دادند و به این ترتیب فاصله‌ای طولانی میان پزشکان و گنجینه طب ایرانی به وجود آمد.

اما با شکسته شدن آن فضا، فضای موجود در جامعه علمی دنیا، به دنبال ارتباط بین دانش قدیم و جدید مردمان است و سازمان بهداشت جهانی نیز این رویکرد را مورد تایید قرار داده و استفاده از تجارب ارزشمند گذشتگان را برای کاهش درد و آلام مردم مورد تایید مجدد قرار داده است؛ که به اعتراف سازمان بهداشت جهاني دانشمندان بزرگي مثل ابو علي سينا ،رازي، جرجاني و…به عنوان پدر پزشكي دنيا یاد می شوند .

پزشکی معاصر

امروزه میل به طب سنتی و مکمل و استفاده بیشتر از طبیعت توجهی جهانی شده است و از سال 2002 سازمان بهداشت جهاني[4] با ارائه تعریفی از طب سنتی و مکمل، توصیه به استفاده از این علوم بشری در کشورهای جهان نمود. هم اکنون نیز این نهاد، با توجه به اقبال جهانی در استفاده از این خدمات طبی، ضمن ارائه گزارش از فعالیت‌های انجام شده استراتژی 10 ساله‌ای را از سال 2013 جهت ارتقای این مکاتب ، ارائه نموده است.

از اهداف استراتژیک در این برنامه، ادغام خدمات طب سنتی در اقدامات طب رایج می‌باشد. تعاریف متفاوتی از چگونگی این ادغام پیشنهاد شده است، از این تعاریف ارائه یک مکتب طبی تلفیقی می‌باشد که خدمات بالینی این مکاتب را در هم ادغام کنند؛ قدم اول برای این امر، شناخت تفاوت‌های مکاتب طب سنتی با طب رایج و ارائه یک الگو برای تلفیق می‌باشد.

از مکاتب مهم طب سنتی در جهان که در  مهد تمدن‌های بشری رشد یافته و همواره صادر کننده علم، طبیب و دارو به نقاط مختلف دنیا بوده است، مکتب طب سنتی ایران است. این مکتب طبی با سابقه چند هزار ساله، پس از ظهور اسلام، در بستر چارچوب عقیدتی این دین، رشد یافت و به بالندگی رسید. جهان بینی توحیدی، معرفت شناسی و انسان شناسی الهی، پایه تکامل این علم تجربی بوده است. این مکتب، تفاوت‌هایی با طب رایج دارد. و شاید بتوان این موارد را در دو دسته مبانی و روش‌ها ارزیابی کرد. مبانی طب، اگر چه به طور مستقیم در چگونگی برخورد پزشک با بیمار دیده نمی‌شود، ولی قطعا در نوع روش‌های مورد استفاده، موثر خواهد بود.

در روش‌ها شاید به طور کلی، بتوان توجه بیشتر در استفاده از طبیعت بیرونی در درمان و حفظ سلامتی را وجه مشخصه طب سنتی ایران نسبت به طب رایج دانست. در بحث شباهت‌ها یا تفاوتها این دو مکتب طبی در بحث مبانی، می‌توان این مبانی را «مبانی بنیادین طب» نام گذاری کرد و منظور ما از آن، مفاهیمی مانند جهان‌بینی، معرفت شناسی و انسان شناسی است که تعاریف متفاوت آن در اعتقادات دانشمندان یک علم تاثیر می‌گذارد.

هر مکتب طبی (شامل طب رایج غربی و مکاتب طب سنتی و مکمل)، نقاط قوت و ضعفی دارد. از این‌رو تلاش در جهت ایجاد یک مکتب طبی تلفیقی به روش مطالعه تطبیقی، مورد سفارش سازمان جهانی بهداشت برای آینده علم پزشکی است. البته باید توجه کرد که ایده‌های متفاوتی در مورد چگونگی تلفیق در دنیا ارائه شده است. از جمله این ایدها شیوه داروئی است که در آن در کنار استفاده از داروهای شیمیایی از گیاهان داروئی استفاده شود. همچنین بحث تلفیق در شیوه تشخیص است که در کنار آزمایشگاه‌ها از طبع بیمار نیز استفاده شود و دیگر راه‌کارهای ارائه شده. این ایده‌ تطبیق و تلفیق بین پزشکی مدرن و سنتی برای بیرون رفت از مشکلات علم پزشکی است.

کارگروه سبک زندگی موسسه خبرگزاری رسا در این پرونده با عنوان نگرش تطبیقی به پزشکی سنتی و مدرن به دنبال ارائه راه‌کارهای عملیاتی در زمینه امکان و یا چگونگی تطبیق و تلفیق پزشکی سنتی و مدرن هستند، که در آن به بیان ایده‌ها و نظریات مختلف متخصصین پزشکی سنتی و مدرن پرداخته خواهد شد./882/ت۳۰۳/س

نویسنده: هادی عیدی چگینی( دانش‌ آموخته حوزه علمیه قم)

با همکاری کارگروه سبک زندگی موسسه خبرگزاری رسا


[1] . فرهنگ لغت فارسی_ عربی المعانی. ماده طاء

[2] . «العلم علمان علم الادیان و علم الابدان».بحار الانوار. ج1. ص 220

.3 جلال الدین سیطی، حسن المناظزة، ج 2، ص 138[3]

[4] . WHo

ارسال نظرات