اتحاد ملی در برابر تهدیدات
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه «حمایت»، این روزنامه در یادداشتی از «جواد منصوری» نوشت:
تحولات سه دهه گذشته در منطقه غرب آسیا، دولت آمریکا را در شرایط خاصی قرار داد که موجب شد مستقیماً به این منطقه لشکرکشی کند و پس از آن، تصور کردند برای همیشه میتوانند در خاورمیانه مستقر شده و مقدرات کشورها را به دست گیرند. به قول وزیر خارجه «جورج بوش»، آنها آمده بودند که منطقهای «سکولار» و «متحد آمریکا» را شکل دهند و به این ترتیب، برای همیشه تهدید متحدین و منافع خود را در این منطقه از بین ببرند.
اما اتفاقاتی که در قریب دو دهه گذشته در این منطقه واقع شد، شکست سیاستهای آمریکایی را در غرب آسیا به اثبات رساند و موجب شد که محور مقاومت در برابر سلطهطلبی کاخ سفید، نضج گرفته و هرروز بر قوام و دوام آن افزوده شود.
به تعبیر وزیر خارجه اسبق انگلیس، آنها گمان هم نمیبرند که به «منبعی پایانناپذیر از مقاومت» در منطقه برخورد کنند و این موضوع باعث شد تا گروههای تروریستی را بهمنظور اداره جنگ نیابتی و تغییر موازنه در منطقه تأسیس کنند که تسلیح و تجهیز دهها گروه تکفیری ازجمله القاعده، طالبان، داعش و ... محصول این تفکر شوم بودند. این توطئه نیز با شکستی مفتضحانه توأم با خسارتهای بسیار سنگین برای طراحان «خاورمیانه جدید» همراه شد، بهگونهای که این گروهها به پایان عمر خود و هزیمت کامل و نهایی نزدیک شدهاند.
نقش ایران اسلامی در این میان، بهعنوان یک بازیگر فعال در واکاوی تحولات منطقهای، غیرقابلانکار و روشن است و به دلیل هدایت جبهه مقاومت و جنبشهای آزادیبخش از سوی جمهوری اسلامی، تبلیغات گستردهای علیه کشورمان تحت عنوان «مداخله ایران در منطقه» را مطرح کردند. آمریکا و همپیمانانش اندکی بعد متوجه شدند که این اتهام از سوی کشورهای مسلمان خاورمیانه پذیرفتنی نیست و ملتهای منطقه از حضور و مشارکت ایران نهتنها ناراضی نیستند، بلکه خواهان آن بوده و از این امر به گرمی استقبال میکنند.
لذا در گام بعد، بازوی نظامی ایران و بهویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را که نقش مستشاری در کشورهای مورد هجمه غرب را ایفا میکند، آماج اتهامات تروریستی خود قرار دادند. این در حالی است که هر جا گروههای مردم حامی مقاومت از مشورتهای این نهاد انقلابی بهرهمند شدند، نتایج شگرفی را به دست آوردند که ازجمله آنها، باید به بسیج مردمی عراق (حشدالشعبی) و موفقیت چشمگیر این نیروی مردمی در بیرون راندن آخرین بقایای داعش در «الحویجه» اشاره کرد. ازاینرو، این اتهامات واهی ازنظر افکار عمومی مردم مظلوم منطقه موردپذیرش قرار نگرفت و فقط حکومتهای قرونوسطایی تابع محور استکبار بودند که به پیروی از آمریکا، انگ فعالیتهای تروریستی را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زدند.
علاوه بر این، اتهامات ذکرشده، تنها در مجامع غربی و رسانههای آنها باقی ماند و فراتر از آن نرفت.
درنتیجه، دلیل عمده اتهامپراکنیها علیه سپاه را اولاً باید در لابیهای صهیونیستی و به خطر افتادن امنیت پوشالی رژیم اشغالگر قدس و ثانیاً در درخواست عربستان سعودی و اقمار تروریست پرور این کشور برای بهاصطلاح کاستن از تأثیر فرهنگ مقاومت در مقابله با تکفیریها جستجو کرد؛ ولی آنچه این روزها از اهمیت مضاعفی برخوردار و موجب همگرایی و وحدت در داخل کشور شده است، حماقت رئیسجمهور متوهم و کنگره آمریکا در تصویب و اجرای قریبالوقوع تحریمهای تروریستی علیه سپاه پاسداران است.
افزون بر انواع و اقسام اهدافی که از این رهگذر مدنظر آمریکاییهاست، به جرأت میتوان گفت که یکی از اصلیترین اغراض کاخ سفید در اتخاذ چنین تصمیم نابخردانهای، ایجاد شکاف و تفرقه در میان مردم و مسئولین است چراکه بهغلط، گمان میکنند که در خصوص حمایت همهجانبه و فراگیر از سپاه همیشه سر افزار پاسداران انقلاب اسلامی، در میان مسئولان و اقشار مختلف مردم، اختلاف وجود دارد، درحالیکه شاهد بودیم از صدر تا ذیل دستاندرکاران نظام جمهوری اسلامی، همگی به دفاع جانانه و تمامقد از این نهاد انقلابی برخاستند. در میان مسئولین دولت محترم نیز در پشتیبانی از این بازوی توانمند انقلاب تردیدی وجود ندارد، کما اینکه ریاست محترم جمهور و وزرای کابینه دولت یازدهم، قاطعانه و هماهنگ از سپاه پاسداران حمایت کرده و وعده دادهاند که هرگونه اشتباه دولت آمریکا در این خصوص را بیپاسخ نخواهند گذاشت.
از طرفی، دشمنان قصد داشتند از این طریق، حتی در میان نیروهای مسلح کشورمان نیز اختلاف ایجاد کنند؛ این در حالی است که تمام قوای مسلح کشور، تحت لوای فرماندهی معظم کل قوا فعالیت میکنند و اساساً سخن از دوگانگی یا چندگانگی در میان آنها بیمعناست. نیروهای مسلح انقلاب اسلامی با احساس مسئولیت دینی- ملی، هیچگاه رقیب یکدیگر نبودهاند بلکه در عرصهها و بزنگاههایی نظیر مبارزه با گروههای ضدانقلاب، تجزیهطلب و در طول هشت سال جنگ تحمیلی، همیشه در کسوت مکمل و یاریدهنده یکدیگر ظاهر شدهاند.
اشتباه دیگر آمریکاییها این بود که میخواستند برجام را بهعنوان نمادی از اختلاف در سطوح مختلف مردم و مسئولین نشان دهند، به این مفهوم که درصدد بودند بحث موافقان و مخالفان در مورد توافق هستهای را یک بحران جدی که به ایجاد دوقطبیهای شدید منتهی شده قلمداد کنند، حال اینکه باوجود نظرات متفاوت دراینباره، همه گروهها و آحاد ملت درباره کلیت برجام، موضع واحدی دارند. از قضا، بدعهدیهای مکرر و پیاپی آمریکا در نادیده گرفتن تعهداتش باعث شده که چهره غیرقابلاعتماد و خدعهگر شیطان بزرگ، بدون تحریف و بزک در معرض دید همگان قرار گیرد و حتی برخی که گمان میکردند شاید آمریکا از اشتباهات گذشتهاش در قبال ایران عبرت گرفته باشد، با مشاهده سیاستهای ضد ایرانی این کشور به این حقیقت واقف شدند که هیچ اعتمادی به آمریکا نمیتوان داشت و دشمنی کاخ سفید با جمهوری اسلامی، ریشهای و مبنایی است و ارتباطی با دولتها ندارد.
افزون بر این، دولت آمریکا با نقض الزاماتش در توافق هستهای و نادیده گرفتن اصول قانونی و انسانی و اعمال تحریمهای گسترده، ضمن اینکه به اتحاد بیشتر ملت ایران در استکبارستیزی و تقویت دشمنشناسی کمک شایانی کرد، موضع واحد جمهوری اسلامی را نیز در خصوص مقابله با عهدشکنیهای مکرر آمریکا استحکام بخشید.
بنابراین، غرضورزیها و عداوتهای آمریکا نهتنها سببساز تفرقه نشد، بلکه باعثوبانی اتحاد و وحدت مثالزدنی در میان کشور گردید و رئیسجمهور آمریکا یکبار دیگر همانند اسلافش درباره ایران اسلامی دچار خطا و اشتباه شد؛ خطایی که بهیقین، آخرین خطا نخواهد بود./۱۳۲۵//۱۰۳/خ