عقل و وحی؛ متعارض یا همراه؟/ نفی وحی؛ ویژگی فلسفه مدرن پس از دکارت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی «مفهوم شناسی و شاخصه های عقلانیت وحیانی» با حضور حجج اسلام والمسلمین پارسانیا و یزدان پناه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجت الاسلام ابراهیم پور دبیر علمی به بیان اهداف برگزاری و محورهای مورد بحث پرداخت و گفت: محورهای این نشست درخصوص وجود شناسی و روش شناسی و دلالت های این مطالب در حوزه های مختلف به ویژه در عرصه حکمت عملی و علم دینی است.
وی افزود: از فرهنگی که در خصوص عقل هم صحبت کرده و در این خصوص به داوری می پردازد به فرهنگ عقلانی تعبیر می شود و فرهنگ شیعی این افتخار را داشته است که از ابتدا بر پایه عقل تأسیس شده و همواره عقلانی به امور نگریسته و درباره عقل هم پژوهش ها، آموزش ها و متون فاخری فراهم آورده است؛ البته عقلانیتی که مبتنی بر وحی است و عقلانیت وحیانی نامیده می شود.
دبیر علمی این نشست تأکید کرد: عقلانیت نظری، ارزشی، ابزاری، هنجاری، ارتباطی و انتقادی توسط اندیشمندان بسیاری مورد بررسی قرار گرفته و پروژه های بررسی عقل و عقلانیت در اسلام توسط اندیشمندان جهان اسلام، بررسی ها و مباحث فراوان و به روزی است بنابراین بحث پیرامون عقلانیت وحیانی در برابر تلقی ناقص جهان مدرن از عقل و همچنین تلقی دارای اعوجاج روشنفکران از عقلانیت بسیار مهم است و بحث مفهوم شناسی و عقلانیت وحیانی می تواند یک گام مستحکمی برای فهم، هضم و نقد این تلقی های متعدد در جهان اسلام و مدرن باشد.
رابطه عقل و وحی نیازمند کنکاش جدی
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا به تبیین نسبت عقل و وحی پرداخت و تصریح کرد: نسبت عقل با وحی آنطور که اقتضای مباحث متافیزیکی است و اینکه در حقیقت وحی چیست و وجود آن چگونه وجودی است و عقل چه نوع وجودی است و وجود این دو چه ربطی با هم دارند، نیازمند بحثی جدی است وی افزود: بررسی اینکه آیا این ها دو عرصه و حوزه متفاوت هستند و راجع به دو جهان مختلف و از دو حقیقت خبر می دهند و یا اینکه متعلق به یک جهان هستند و متفکرین مسلمان در این باره چه گفته اند باید مورد بحث جدی قرار گیرد.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: شاید بحث علم دینی که آیت الله جوادی به آن می پردازند متأثر از همین دیدگاه شان نسبت به عقل و وحی از نظر وجودی و روشی باشد که در علم دینی آثار و دلالت های خود را به دنبال دارد.
نسبت عقل و وحی از دیدگاه متفکران اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین یزدان پناه در بخش اول سخنان خود به تشریح نگاه متفکران اسلامی به موضوع عقل و وحی و نسبت آنها پرداخت و خاطرنشان کرد: یک بحث جدی در این باره این است که متفکران مسلمان چگونه به موضوع نسبت عقل با وحی و هرآنچه که وحیانی است نگاه می کنند و از طرفی در آیات و روایات چه تلقی از این نسبت وجود دارد.
وی افزود: در دستگاه مشائی با اینکه عقل مفارق هویتی دارد که هیچگاه در دیگری به عینه نمی نشیند ولی در نگاه خود مشا با توضیحات داده شده، می توان گفت که برخی انسان ها به دلیل برتری هایی که دارند، به ساحتی می رسند که می توانند با عقل فعال اتصال پیدا کنند.
استاد سطح عالی حوزه علمیه تصریح کرد: نبی می تواند به جایی برسد که بدون هیچگونه مجامله هرآنچه در عقل کل است را در یابد و به تمام حقیقت وصل می شود و به شدت اتصال به عقل فعال، به آنجا می رسد که تمام آنچه در عقل فعال است برای او حل شده است و همه حقایق را در خود دارد.
وی ادامه داد: نتیجه این ادبیات این است که هر آنچه حق و حقیقت بوده و منشأ حقایق عالم است که در عقل فعال است، برای نبی حاصل می شود؛ که این موضوع را که هم بوعلی و هم فارابی توضیح می دهند که نه تنها در ساحت معارف بلکه در ساحت حکمت عملی هم این موضوع را می گویند و در نتیجه نبی خود عقل فعال در زمین می شود.
حجت الاسلام والمسلمین یزدان پناه اضافه کرد: صدرا جلوتر رفته و ادبیات را از عقل فعال به عقل کل تبدیل کرده است که از نظ او، عقل کل، عقل اول هستی است که در نبی می نشیند و از این ارتباط تعبیر به «فنا» می کند و می گوید که این اتصال، اتصال وجودی است یعنی نبی، عقل کل می شود و عقل کل در اینجا فعال است.
این کارشناس دینی تأکید کرد: عارفان در ادامه این مباحث می گویند که نبی نه تنها عقل کل می شود و این شأنی از شؤون رسول الله و اهل بیت می شود، بلکه یک مرحله بالاتر هم می رسد که آن مرحله، رسیدن به علم ربوبی است؛ یعنی به منبع بی انتهای علم موجود در هستی که تمام عالم از آن به وجود آمده، وصل شده است.
فلسفه دکارتی و تقابل میان عقل و وحی
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در بخش دوم سخنان خود به موضوع نسبت میان عقل و وحی در مکاتب اسلامی و غربی پرداخت و اظهار کرد: قاعدتاً آن چیزی که اجازه داد بحث اتصال تبیین شود؛ بحث اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری، جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا بودن نفس انسانی بود و این مسائل سبب شد تا اتصال سر از اتحاد در آورد و بحث را از حوزه عقل فعال به عقل کل ببرد.
وی ادامه داد: آن چیزی که در حکمت متعالیه وجود دارد، فیض الهی و فیض منبسط تا عالم عقل است اما در عرفان به دلیل مبانی موجود، فیض منبسط به دو حوزه فیض اقدس و فیض مقدس تبدیل می شود و آنجا حوزه تجلیات الهی است و انسان کامل می تواند بر اثر قرب نوافل و قرب فرائض به اسماء الهی راه پیدا کند به این معنا که مظهر آن اسما شود.
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: آنچه در حوزه وجود شناسی، می تواند کمک کند، مروری به فلسفه های دنیای جدید و مدرن است و اینکه آنها چگونه به این مسأله خواهند پرداخت چراکه در حوزه حکمت اسلامی، تقریباً مسأله همین مسیر سه چهارگانه است و ما هرگز در حوزه حکمت اسلامی تقابلی بین وحی با عقل از لحاظ وجدی نمی بینیم و در واقع وحی عقل ناب است و در حکمت و در روایات تعارضی میان آن دو وجود ندارد.
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا تأکید کرد: ما در روایات بین عقل و وحی یک نوع همراهی را می بینیم و آنقدر این هماهنگی قوی و همراهی است که از عقل بشری که در یک مرحله نازل تری از عقل ناب انبیا است به عنوان پیامبر درونی و یکی از دو حجت خداوند یاد می شود.
وی در ادامه عنوان کرد: ما در فلسفه های مدرن یعنی از دکارت به بعد، شاهد غفلت از این بحث ها و به نوعی تقابل قرار دادن میان آن ها را می بینیم، یعنی روشنگری که کار عقل است، در فلسفه های مدرن با عقلی آغاز می شود که به «شرط لا» نسبت به وحی است.
این کارشناس دینی خاطرنشان کرد: مرجعیت شهود در دکارت وضوح مفهومی است و به دنبال آن نیز مرجعیت وحی را در شناخت عالم انکار می کند یعنی با شکی که در همه امور می کند، یقینش از افق عقل مفهومی آغاز می شود و این ویژگی فلسفه دکارت که ویژگی سلبی فلسفه اوست که زبان نفی نسبت به مرجعیت آوای کلیسا و وحی دارد، ویژگی مشترک جریان روشنگری مدرن در دوران بعد از دکارت است یعنی هرچند این روشنگری تحولات فراوانی را پیدا می کند اما عنصر مشترکشان این است که همه آنها تلاش می کنند تا آن چیزی که با عنوان وحی مطرح می شود و به عنوان یک منبع معرفت علمی برای شناخت عالم وجود دارد، به حوزه دانش علمی راه پیدا نکند تا جایی که حتی فیلسوفانی که تا حدی رویکرد شهودی دارند را به عنوان متفکران ضد روشنگری می شناسند.
وی ابراز کرد: در فلسفه دکارت متافیزیک وجود دارد، بحث از خدا و نفس و جوهر مجرد و مادی می کند اما بحث از یک منبع به نام وحی که فراتر از عقل است؛ وجود ندارد بلکه این فلسفه آمده است آنچه را در تایخ بشر با استناد به وحی، منبع معرفت علمی بوده است را حذف کند.
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا سادامه داد: کانت معتقد است متافیزیک مرده است و معرفت شناسی باید جای متافیزیک را بگیرد و معتقد است متافیزیک چیزی جز معرفت شناسی نبوده است و لذا در غرب با مرگ متافیزیک مواجهید و اگر امروز ما بحث می کنیم که رابطه و نسبت عقل با وحی چگونه است، در آنجا اساساً چنین بحثی وجود ندارد و نمی تواند مطرح شود.
وی در پایان این بخش از سخنان خود عنوان کرد: امروز با مباحثی در حوزه ارتباط عقل با وحی مواجه هستیم که متأثر از این حوزه ها است؛ این رویکرد کانتی تنها عقل را نمی گیرد بلکه نبی را هم می گیرد و فاصله بین نبی و حقیقت در چهارچوب مفاهیم خود بنیاد و بلکه تاریخ بنیاد هم مطرح است، و در این فلسفه، وحی نبی هم شکل بشری پیدا کرده و یک برساخته تاریخی است یعنی بحث تنها به مواجهه ما با نقل و نبی نیست بلکه مواجهه نبی با واقعیت هم زیر سؤال می رود و تنها وحی نیست که زیر سؤال می رود بلکه عقل هم زیر سؤال می رود یعنی تنها این نبی ظاهری نیست که ارتباطش با حقیقت مورد سؤال قرار می گیرد بلکه نبی باطنی هم محل پرسش است.
وحی؛ منبع شناخت حقایق عالم
در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین یزدان پناه به تبیین نسبت عقل و وحی در حوزه روشی پرداخت و تصریح کرد: عقل کل عقلی بی خطا و منشأ حقایق است و تمام حقایق را در خود دارد و عقلی است که هیچگونه آسیب و آفت در عقلانیتش وجود ندارد، انسان کامل، نبی، حجت خدا و امامی که به آنجا می رسد؛ عقل قدسی می شود یعنی به لحاظ روشی عقلی است که اصلاً در آن خطایی وجود ندارد.
وی ادامه داد: علم حضوری هم یعنی در هستی غرق است، می داند در هستی چه چیز وجود دارد و ارتباط باطنی آن را می داند و اینکه برخی می گویند چگونه می توان از دل علم حضوری استدلال درآورد باید گفت که کسی اگر به عمق حقایق عالم برسد، تبیین های هستی در دل حضور دیده شده است، لذا تمام حد وسط ها برای آن موجود است و افزون بر آن، تمام حقیقت وجودی برای آن وجود دارد و این سبب می شود که یک نتیجه دیگر از آن گرفت که چنین عقلی، ازل تا ابد را می تواند ببیند و طبیعتاً چنین عقلی یک نسبت ویژه ای با عقل ما، با تلاش بشری و بشر پیدا می کند و باعث می شود وحی و محصولات وحی را به عنوان یک منبع می شناسیم؛ یعنی آنچه از دل عقل قدسی به دست آمده و ما از آن به آیات و روایات تعبیر می کنیم؛ خود یک منبع می شود.
عقل؛ فصل مشترک انسان ها
در ادامه، حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا پیرامون بحث روشی در نسبت میان عقل و وحی اظهار کرد: مباحث وجود شناسی عقل با وحی این پیامد را دارد که کسی که از وحی بهره دارد چون متحد با مخزن علم الهی و عقل کل می شود و از آن طریق علم پیدا می کند، مخصوصاً با مبنای حکمت متعالیه که می گوید علم به وجود بر می گردد (یعنی با حقیقت وجودی و اشیایی که در عوالم بسط پیدا کرده اند، آنها را واجد می شود ) در نتیجه بین علم و قدرت وحدت پیدا می شود یعنی کسی که می داند، می یابد که واجد است، در سلسله علل وجودی این عالم قرار می گیرد و همانگونه که عالم از آغاز تا انجام در محضر اوست، عالم از آغاز تا انجام در مجرای فیض وجود اوست؛ یعنی ولایت بر عالم هم پیدا می کند؛ این هم یکی از ویژگی ها است لذا او رحمت بر عالمیان است یعنی رحمت بر عالم از مجرای وجود اوست که حاصل می شود.
وی افزود: اما در دلالت های روشی که این مبنای وجود شناختی میان عقل با وحی وجود دارد، این است که نبی به دلیل معرفت کاملی که دارد، در قله و فراز قرار گرفته است با انسان هایی که در مراحل صعود خود هستند، نقش تربیتی دارد و در واقع هرچه را دیگران در این مراتب می یابند، او واجد است و دیگران را به سوی آن حقایق راه می نماید، چون علم وقتی در افق حصول است، در معرض تزلزل و خطا است اما او چون شهود حقیقت عالم را دارد معصوم و مصون از خطاست.
استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: روشی که نبی دارد سلوک و تعبد و تحول وجودی اوست و از طریق وحی و هدایت مستقیم الهی و اتحاد با مخزن علم الهی که با قدرت قرین است، می آموزد اما وقتی می خواهد به دیگران که در افق عقل مفهومی هستند آموزش دهد، از مسیر نقل این آموزش انتقال می یابد.
وی ادامه داد: اگر 124 هزار پیامبر مبعوث شوند و در قبال شخصی قرار بگیرند که عقل نداشته باشد، آن شخص به تکلیف آنچه پیامبران گفته اند مکلف نیست چون ارتباط آنها برقرار نشده است و لذا انبیا آمده اند که با انسانی که عقل دارد سخن بگویند و عقل آدمیان مخاطب آنهاست و انسانی که عقل نداشته باشد مخاطب نیست و به همین دلیل انبیا برای ناس آمده اند پس هیچکس از عقلی که مخاطب انبیاست بی بهره نیست و حضور وحی موجب می شود تا آدمیان از این طریق با نقل مرتبط شوند.
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا ابراز کرد: منبع معرفتی نبی وحی است و او با وجود وحی، بی نیاز از همه منابع معرفتی دیگری است که انسان ها در مراتب سلوک خود دارند اما منبع معرفتی ما همین عقل تجربی و تجریدی و نقلی است که از طریق وحی می آید و در واقع ما از طریق نقل از چراغ وحی بهره می بریم و در این میان، بهره برنده عقل است یعنی عقل باید بفهمد و به بیان دیگر حضور وحی موجب می شود تا عقل علاوه بر حوزه حس و تأمل در خود یعنی شکل تجربی و تجریدی، یک حوزه استنباط از نقل را هم داشته باشد.
عقل قدسی زمینه ساز هستی شناسی و حکمت عملی قدسی
حجت الاسلام والمسلمین یزدان پناه نیز در ادامه سخنان خود پیرامون نسبت میان عقل و وحی خاطرنشان کرد: کسی که تلقی اش از وحی این می شود که نبی به واسطه وحی به حقیقت هستی عالم و عقل کل و علم ربوبی و معدنی که معدن حقایق است پیوسته و عقل بی خطایی دارد، طبیعتاً تا خود را مواجه با این موضوع می بیند و می داند امکان خطا در او وجود دارد ودارای محدودیت است و در کارش تدریج وجود دارد؛ تاچنین نسبتی برقرار می شود خود عقل و فیلسوفی که به این جا می رسد می گوید باید به محصول و رهاورد عقلانیت وحیانی اعتنا کرد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد هستی شناسی مبتنی بر عقل قدسی، هستی شناسی قدسی است و حکمت عملی آن نیز قدسی خواهد بود؛ این تلقی ها سبب می شود که فیلسوف مسلمان بگوید تمام آنچه از ناحیه نبی و امام آمد، متن واقع و راه سعادت تا ابد است.
استاد سطح عالی حوزه علمیه ادامه داد: ما باید تلقی صحیحی نیز از قرآن کریم به عنوان رهاورد عقلانیت وحیانی داشته باشیم و نص قرآن را کلام الله بدانیم و این موضوع را توجه کنیم که نبی وقتی این کلمات را می شنود تمام سطوح تأویل آن را می داند که ما از آن برخوردار نیستیم؛ یعنی تمام حقایق را می داند و خبر می دهد این را باید توجه کنیم که این رهاورد ، نقل معصوم، بی خطا و بی تحریف است و باید آن را پایه جدی بدانیم چراکه در این صورت، فیلسوف مسلمان احساس نمی کند که با وحی فاصله دارد و هرچند که می داند قرآن سطوح تأویلی مختلفی داررد که همه را نمی داند اما می داند به آن وصل است لذا به او اجازه یک روش ویژه به عنوان منبع می دهد یعنی منبع وحی به او اجازه می دهد که تأملات فهم متنی را افزایش بدهد که این موضوع در معارف تبدیل می شود به هستی شناسی قدسی وحیانی و همچنین در حکمت هم حکمت عملی قدسی می شود.
عدم تعارض عقل و وحی
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در ادامه سخنان خود اظهار کرد: آنچه ما به آن تأکید داشته ایم این بوده است که عقل با وحی با هم تعارض و تخالفی ندارند و اگر کسی با مسیر عقل پیش برود هدایت به سوی حقیقت دارد و باید دانست که عقل خطا ندارد اما عاقل یعنی کسی که دارد از این عقل استفاده می کند، در معرض تزلزل قرار می گیرد و در معرض خطا بودن عاقل به معنای در معرض خطا بودن عقل نیست.
وی تأکید کرد: آمدن نقل و وحی در عرصه معرفت بشری به عنوان یک منبع معرفت هرگز به معنای نقد ناپذیر بودن فهم بشر از نقل نیست و همچنین نقد پذیر بودن فهم بشر از نقل به معنای بسته بودن راه برای ادراک حقیقت نقل هم نیست؛ یعنی اگر انسان ها خطا می کنند؛ خطای انسان ها هرگز این نتیجه را نمی دهد که راهی برای واقع نیست؛ خطای انسان ها وقتی به افق تناقض می رسد، یک فهم جدیدی را به وجود می آورد که فرد می فهمد خطایی در اینجا رخ داده است.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: رابطه عقل با وحی یک رابطه مستقیم است و در آنجا تعارض و تزاحم معنا ندارد و عقل به مقداری که عقل باشد نور است و این دو در امتداد هم هستند و اگر مشکلی به وجود می آید مربوط به عقل و وحی نیست وکسی که از وحی بهره دارد عقل ناب است و کسی که از عقل بهره می گیرد، به مقداری که از آن بهره دارد؛ عقل حقیقت را نشان می دهد اما مشکل مربوط به انسانی است که در افق شناخت مفهومی در معرض خطاست و همچنین در معرض این که در تمسک به عقل درست تمسک کرده یا شتاب زده عمل کرده باشد.
قرآن، عرفان و برهان سه منبع فهم دین
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین یزدان پناه با تأکید بر جدی گرفتن حضور عقل در فهم متون دینی خاطرنشان کرد: مقدار حضور عقل در فهم متون دینی باید جدی گرفته شود؛ میزان و کارکرد عقل باید مشخص باشد، اتفاقاً دین آمده است که عقل را شکوفا کند؛ نور عقل باید باشد که بفهمیم و همچنین مسأله دیگر که باید جدی گرفته شود این است که اگر عقل مطلبی را با چندین مقدمه فهمید و خدمت وحی رفت ،در این جا باید تابع متن دینی شد.
وی تأکید کرد: ما باید قرآن، عرفان و برهان را سه جانبه کنار هم نگه داریم چراکه این موضوع کمک می کند که هم فهم متن دینی و هم علم ما ارتقا یابد و در فضای روشی باید به این مسأله توجه ویژه ای کرد.
این کارشناس دینی ادامه داد: سؤالی که مطرح می شود این است که آیا در مسائل تربیتی و در مسائل اجتماع و جامعه، در بحث اقتصاد و سیاست، وحی می تواند سر سفره بیاید؟ بنده معتقدم می تواند اما به یک شرط و آن این است که سعی کنیم آنچه در وحی آمده است را تحلیل کرده تا به نتیجه برسیم چراکه این سبک که تولید علم با فعالیت بشری ما با تمام نگاه به واقعیات صحنه علم و آنچه که شریعت فرموده است سبب تولید علم می شود.
وی ابراز کرد: چیز دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد؛ مسأله حکمت عملی است چراکه ما در بحث حکمت عملی و آنچه به عنوان احکام تجویزی که اعم از فضای اخلاق، فضای سلوک و احکام شرعی است؛ می توانیم در خدمت شریعت باشیم؛ یعنی اگر کسی بخواهد در این زمینه ها کار جدی کند، شریعت خیلی می تواند به او کمک کند.
ضرورت پذیرش محققانه نبوت
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در تکمیل سخنان خود پیرامون نسبت عقل و وحی اظهار کرد: ما اگر محققانه نبوت و عصمت را پذیرفته باشیم وقتی با نقل مواجه می شویم؛ هر کلامی را که از نقل می پذیریم و می فهمیم محققانه است.
وی ادامه داد: به لحاظ روشی، آمدن وحی و نقل، عقل بشر را با یک منبع معرفتی جدید مواجه می کند که این منبع جدید، عقل تجربی و تجریدی را نسبت به همان حوزه هایی که مستقلات عقلی وجود دارد و می تواند بفهمد ارشاد می کند.
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در پایان خاطرنشان کرد: آمدن نقل در عرصه علوم تجربی و علوم عقلی هرگز به معنای مقدس کردن به معنای نفی نقد نیست بلکه نقد را جدی تر می کند یعنی چون آن معنا یک امر مقدسی است و تو در معرض خطر و انحراف هستی، دائماً باید مراقب نفس خود و راه و روش خود باشی و نباید منتظر باشی که دیگران به تو نشان بدهند که خطا کرده ای و قبل از دیگران تو خود موظف هستی که راه خودت را بازبینی کرده و تأمل کنی.
در پایان این نشست سه ساعته، اساتید به سؤالات حاضران پیرامون مباحث مطرح شده پاسخ دادند./872/ز۵۰۲/ج