کار یا فال؟
به گزارش خبرگزاری رسا، ما همه دوست داریم اوضاع اقتصادی خوب باشد. هیچ کار هم که از دستمان برنیاید، اخبار ریزش دلار را به ثانیه و تا حد امکان در شبکههای اجتماعی پخش میکنیم، ولو با همین کارها، کمی قیمت دلار پایین بیاید! تحقق این آرزوها اما بیش از آنکه در گرو آرزوهای ذهنی و امیدواریهای لرزان باشد، مستلزم برنامهریزی منسجم و تلاش پردامنه دستگاههای مسؤول در آن حوزههاست.
در مسائل شخصی هم طبعا رسیدن به اهداف، در گرو چرتکه انداختنهای درست، برنامهریزیهای صحیح و مهمتر از همه، تلاش خستگیناپذیر است. طبعا کارهای بزرگ، با گرفتن فال حافظ و تاکید ذهنی مکرر بر اینکه حافظ میگوید: «کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور!» و الخ... درستشدنی نیست.
مدیریت رندانه دولت در حوزه اقتصاد اما ظاهرا طی چند سال گذشته در همان کانال حضرت حافظ علیهالرحمه سیر کرده، همچنان در همان کانال پیش میرود. باور این مساله در وهله اول سخت است ولی از قرار معلوم، ژنرالهای متخصصی که حسن روحانی به دولتش آورده، مهمترین راهبردشان برای بیرون کشیدن ماشین اقتصاد از ته دره، همین است! هنوز یادمان نرفته که بیژن زنگنه به عنوان گل سرسبد ژنرالهای مذکور در دفاع از قرارداد با توتال به نمایندگان مجلس گفته بود: «این قراردادها باعث میشود که انشاءالله تحریمها اتفاق نیفتد!» اگر دقیقتر شوید، میبینید سخنان اخیر محمدجواد ظریف در صحن مجلس برای دفاع از پذیرش برنامه اقدام FATF نیز از همین جنس است.
ظریف البته «انشاءالله» را از حرفش حذف کرده، کاملا زیرپوستی اشاره میکند اگر ما دستورات FATF را اجرا کنیم، [انشاءالله] این بهانه را دیگر از دست آمریکا میقاپیم!
گل سرسبد مدیریت شیر یا خطی دولت در حوزه اقتصاد را اما حتما باید در سخنان اخیر حسن روحانی در دانشگاه تهران جستوجو کرد. اینکه در قرن 21 و از زبان رئیس جمهوری که آنقدر ادعای تخصصگرایی و علم دارد که در قامت یک نظریهپرداز بگوید: «علم اسلامی و غیراسلامی ندارد!»، چنین سخنان عوامانهای را بشنویم، حتما شگفتآور است. من اما قول میدهم شما چون قبلا با آنچنان رونقی(!) به دیگر سخنان رئیس جمهور هم گوش کردهاید، حکما از این هم چندان تعجب نخواهید کرد. روحانی میگوید: «سال 92 من انتخاب شده بودم؛ 2 ماه دیگر بنا بود دولت را تشکیل دهیم. به محض انتخاب قیمت دلار پایین افتاد، به محض انتخاب بازار آرام شد، به محض انتخاب امیدها بالا رفت، هنوز دولت را شروع نکرده بودیم، در آن دوره ما هنوز کاری نکرده بودیم و دولت فعالیت خود را آغاز نکرده بود اما مردم به آینده بهتر، به تعامل بیشتر با جهان، آرامش بیشتر و فضای امنتر و نه امنیتیتر، امیدوار شده بودند».
طبعا آقای روحانی هم، اکنون میداند آن فالی که سال 92 درباره سانتریفیوژ و چرخ زندگی مردم گرفته شد و آقای روحانی برایمان تفسیر کرد که آنچنان رونقی ایجاد شود که مردم اصلا به آن 45 هزار تومان پول یارانه نیاز نداشته باشند، صددرصد معکوس درآمده است. طبعا مشکل از حضرت حافظ که نیست! حاشا و کلا! که بین پرانتز یادآوری کنم: «شعر حافظ همه بیتالغزل معرفت است!» مشکل پس کجاست؟ بگذارید از خود آقای روحانی بپرسیم.
حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری 92 درباره مشکلات اقتصادی و نابسامانی بازار ارز میگوید: «مشکل کجاست؟ مشکل عدم مشورت، مشکل خودشیفتگی، مشکل عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور، مشکل بیثباتیها. بیثباتی چگونه به مردم اطمینان خواهد داد، آرامش خواهد داد؟ مردم مدیریت، مدیریت کارآمد، مردم ثبات، مردم آرامش، قدرت آینده و قدرت آیندهنگری میخواهند». خب! به نظر شما بالاخره باید کدام حرف آقای روحانی را باور کنیم؟ آنچنان رونقی؟ امیدواری مردم؟ عدم استفاده از ابزار علمی؟ خودشیفتگی؟ مدیریت کارآمد؟ یا چی؟!
من بارها به دوستان توصیه کردهام هر جا ذهنتان کشش ندارد و از حل مساله باز میمانید، از فرمول آقای زنگنه استفاده کنید. به هر حال، هر چه نباشد، ایشان برندترین ژنرال یک دولت متخصص است، گیرم که محکومیت ما در کرسنت به خاطر ایشان بوده، گیرم کارت سوخت را همینطوری حذف کرده، گیرم همزمان با عدم استخدام دانشجویان نخبه دانشگاه صنعت نفت، نمایندگان سابق و اسبق مجلس را هم در وزارت نفت استخدام کرده باشد. به هر حال، ایشان ژنرال و متخصص این عرصههاست و باید خوشهچینی از خرمن علمشان را غنیمت شمرد. حالا فرمول شیخالوزرا- به قول دوستان اصلاحطلب!- چیست؟ سرراست و خلاصه است: «انشاءالله».
آقای رئیس جمهور اما اگر میخواهند امید مردم افزایش پیدا کند، باید از این بیثباتیها در موضعگیری دوری کنند. نمیشود یک روز آمریکا را کدخدا و همهکاره هستی جا زد و به فاصله یک سال، آن را اینقدر منزوی کرده، فریاد زد «من آنم که رستم بود پهلوان!» به هر حال، بالاخره یا ما کدخداییم یا آمریکا! اینجوری که نمیشود! تکلیف - ولو در مدیریت شیر یا خطی- باید حداقل کمکی روشن باشد. نمیشود به مردم گفت خیالشان بابت دلار راحت باشد و بعدا در مقام طلبکار به دانشگاه تهران آمد و داد سخن داد که: «اگر ارز 4200 تومان برای واردات جنس به کسی دادیم تا در بازار ارزان بفروشد و تقلب نمیکرد ما شرایط دیگری داشتیم. یک عده سوءاستفادهگر و افرادی که منافع شخصیشان را بر کشور، نظام و مردم و ملت ترجیح میدهند متأسفانه داریم!» خب! پس شما آنجا چکارهاید دقیقا؟
امید روی هوا خلق نمیشود آقای رئیسجمهور؛ اگر با زیر پا له کردن تمام مبانی و اصول علم نوین اقتصاد هم، سخنان شما در دانشگاه تهران را بپذیریم و باز هم بپذیریم شما چنانکه میگویید در دولت یازدهم موفق بودید، حتما تایید میفرمایید که آن امید مدنظر که در دولت یازدهم خلق کردید، اکنون معلوم شده امیدی واهی بوده است! اینکه به جای کار شبانهروزی، سخت و پردامنه که میتواند امید واقعی ایجاد کند، تمام امید خود و افکار عمومی برای حل معضلات را به دشمن بیرونی پیوند بزنیم، والله کار شاقی نیست که شما کردهاید. این را همین آقای زنگنه خودمان هم با یک انشاءالله گفتن میتوانست! ما اکنون پای خوردن خربزه همان امید میلرزیم! سخن آخر اینکه اگر میخواهید مردم را امیدوار کنید، بیشتر کار کنید، کمتر فال بگیرید!/۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: وطن امروز