روشنفکران غرب گرا مبارزات علما بر ضد استعمار را بی فایده نشان دادند
اشاره
استاد قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی کتابخانه مجلس شورای اسلامی در سلسله گفتگوهایی با خبرنگار خبرگزاری رسا به جریان شناسی تاریخ نگاری در ایران معاصر پرداخته و 5 جریان غالب تاریخ نگار در ایران را معرفی و تحلیل کرده است. این 5 جریان تاریخی عبارتند از: تاریخنگاری کمونیستی در ایران، تاریخنگاری ناسیونالیستی در ایران، تاریخنگاری غربگرا در ایران، تاریخنگاری شرقشناسی در ایران و تاریخنگاری اسلامی در ایران.
این تاریخپژوه معاصر در قسمت هفتم از سلسله مصاحبه با خبرگزاری رسا در موضوع «تاریخنگاری غربگرا در ایران» ، درباره تلاش فراماسونرها در راستای مطرح کردن چهره های ضد اسلام به عنوان نماد روشنفکری، مفاخر و مشاهیر تاریخ معاصر خصوصا اقدامات جامع آدمیت در برخورد با علما و بی اهمیت نشان دادن مسئله لغو امتیاز تنباکو سخن می گوید. وی معتقد است فراماسونرها با قلم ادبی و سبک تاریخنگاری تقلیدی از غرب، مساله استعمار را آنگونه تحلیل میکنند که بتوانند دین، روحانیت و مبارزات اسلامی را محکوم کنند. با هم ادامه گفت و گوی خبرنگار خبرگزاری رسا با مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی در معرفی تاریخ نگاران غرب گرا را می خوانیم.
همانطور که اشاره کردیم «فراماسونری»، یکی از جریانات تاریخنگاری ماست. فراماسونهایی که در این دوره تاریخ نوشتند، تحولات و تغییرات جامعه را وارونه جلوه دادند و وقایع را تحریف کردند. فریدون آدمیت یکی از آنها بود. او از قویترین تاریخنگارانی بود که اسناد و میراث تشکیلات جامع آدمیتِ پدرش را در اختیار داشت. او یک فراماسون بود و بخشی از اسناد ملکمخان (که او هم از ماسونها بود) نیز در اختیار داشت. از نوجوانی به وزارت امور خارجه میرود. در انگلستان رشته تاریخ میخواند. در فن تاریخنگاری آدم قویای است. سفیرکبیرِ شاه در هندوستان، سازمان ملل و جاهای مختلف بود و فعالیتهایی هم کرد.
از ابتدای دهه چهل، بهطور گسترده به تاریخنگاری پرداخت. اینکه آیا به دلیل حرکت اسلامی است یا علت دیگری دارد، نمیدانیم؛ اما آنچه هست او با موضع ضد اسلام، ضد دین و ضد روحانیت وارد شد. منابع و مآخذ او، اسناد ملکمخان و لژ جامع آدمیت بود که کسی به آن دسترسی نداشت. او از کسانی تجلیل کرد که با اسلام و دین ضدیت داشتند و آنها را بهعنوان نماد روشنفکری و مفاخر و مشاهیر تاریخ معاصر مطرح کرد. در بین اینها از بابی ازلی داریم تا فراماسون و ناسیونالیست و کسی که منتقد دین است.
عمده مطالب و مبانی فکری آدمیت، اومانیستی است؛ همانطور که اساس در مسائل فراماسونری، اومانیسم، اصالتانسان و انسانمحوری است و انسان به جای خدا قرار میگیرد. شعارشان نیز برادری، برابری و آزادی است. همه اینها برگرفته از فرهنگ غربی است که ماهیت ضد اسلام دارد.
دکتر فریدون آدمیت از مورخان «ماسون» با مبانی «اومانیسم، لیبرالیسم، دموکراتیسم» غربی، شیفته و شیدای فرهنگ غرب با محتوای ماتریالیسم و ضدیت با اسلام، دین و روحانیت است. پدرش میرزا عباسقلی قزوینی مشهور به آدمیت، مدیر مجمع آدمیت و ادامه دهنده ی حرکت میرزا ملکمخان و فراموشخانه بود.
عباسقلیخان آدم متفکری نبود. ندیدم به عنوان یک اندیشمند و متفکر، نظریهپردازی کرده باشد، اما از نظر مدیریت اجرایی، آدم توانمندی بود. میتوانیم بگوییم یکی از عوامل انحراف مشروطه همین تشکیلات جامع آدمیت عباسقلیخان بود که ادامه همان فراموشخانه است. او مدام جزوات و رسائل آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و... را در اختیار جامع قرار میداد.
«جامع آدمیت» توسط عباسقلیخان قزوینی به سیصد عضو مخفی تأسیس شد. آنها تحت عنوان انجمنهای مخفی فعالیت میکردند تا اصل تشکیلات لو نرود. به قول امروزیها، تشکیلاتی به ظاهر منفصل، که در باطن به هم متصل بودند. ملکمخان عمدتاً نشریات و جزوات قدیم و جدید را تکثیر میکرد و در اختیار افراد میگذاشت. زمانی که ملکمخان در لندن بود نیز روزنامه قانون را برای جامع آدمیت میفرستاد.
چون برای آدمیت اساس دین به دلیل ماتریالیستی و ماسون بودن و نحوه برخورد علما که عمدتاً روش پیامبران صلوات الله علیهم بوده و ابتدا مسئله نصیحت و هدایت است، مهم جلوه نمیکند؛ لذا مسئله لغو امتیاز تنباکو را «سطحی»، «کم اهمیت» و «بیاهمیت» جلوه میدهد.
شاید او مسئله را یا درک نکرده یا نمیخواهد درک کند و یا نهایت چون خود و پدرش و استاد پدرش میرزا ملکمخان در مسیر اهداف و مقاصد استعمار بودند، میخواهد تحریف و وارونه جلوه دهد.
برخی از تاریخسازان یا مدعیان تاریخنگاری مساله استعمار را آنگونه مینویسند و تحلیل میکنند که بتوانند دین، روحانیت و مبارزات اسلامی را محکوم کنند. آقای آدمیت در شمار همین افراد است، ولی با قلم ادبی و سبک تاریخنگاری تقلیدی از غرب.[1]
گفتگو از: محمد مهدی زارع
ویرایش: سید مجتبی رفیعی
[1] ر. ک: محمد حسن رجبی، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه دوره قاجار، ج 2، ص 29.