«نهضت تحریم» به مثابه ورود مرجعیت به مسائل سیاسی دوران مدرن؛
آغازی بر دور جدید جنبشهای دینی در ایران
جنبش تنباکو بهعنوان اولین جنبش تودهای در ایران با پیشوایی روحانیت و همراهی تجار و بازرگانان، به موفقیت نائل آمد. چنین فرآیندی نشان داد روحانیت در این عصر، بهعنوان یکی از مهمترین بازیگران جامعه، در کنار شبکه تجار و بازرگانان و سران ایلات مطرح است.
به گزارش خبرگزاری رسا، روزهایی که از آن عبور کردیم، تداعیگر سالروز آغاز نهضت تنباکو به رهبری آیتاللهالعظمی میرزا حسن شیرازی بود. مقال پی آمده، به همین مناسبت و در بازکاوی ابعاد گوناگون این رویداد تاریخی، به شما تقدیم میشود. امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
فروش بخشی از استقلال کشور به استعمار انگلستان
فروش بخشی از استقلال کشور به استعمار انگلستان
در آغاز سخن، مناسب است تا در باب تلاش حکومت قاجار برای مشروعیتسازی دینی برای خویش و البته شکست این پروژه در پی واگذاری امتیاز تنباکو به انگلستان، سخن رود. تا پیش از آن، مراوده ناصرالدین شاه با عالمان وقت و نیز تظاهر وی به دینداری، موجب شده بود نزد بخشی از مردم، حاکمیت او صبغهای دینی داشته باشد. امری که در پی صدور فتوای آیتالله میرزا حسن شیرازی، مخدوش و دیگر بازسازی نشد! وحید بهرامی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در این باره مینویسد: «از همان آغاز تشکیل حکومت قاجار در ایران، برای ایجاد مشروعیت نزد مردم تلاشهایی صورت گرفت تا حکومت در جهت شریعت اسلامی سوق پیدا کند، ولی دولت در این دوران، هرگز یک دولت اسلامی واقعی نبود. با این همه حاکمان قاجار برای جلب علما و روحانیون به سوی خود و کسب مشروعیت و به رسمیت شناخته شدن از سوی آنها، از همان آغاز به مذهب متوسل میشدند. بدین ترتیب متناسب با چارچوب فکری فقه شیعه، ابتدا قاجاریه در دسته حاکم جائر موافق قرار میگرفتند. البته لازم به ذکر است به رسمیت شناختن شاه، به معنای مشروع دانستن حاکمان بالفعل آن دوران نیست، چراکه اگر حاکمان قاجار مشروع بودند، لزومی نداشت در سراسر آن دوران احکامی صادر شود یا مباحثی طرح گردد که نشان دهنده عدم مشروعیت آنها باشد. در ادامه سلسله قاجار در دوره ناصرالدین شاه، بر اهمیت علمای دینی به عنوان رهبران مذهبی ملت افزودهتر شد و ناصرالدین شاه بر همین منوال، شدیداً تظاهر به دینداری میکرد و درصدد بود تا از این راه و قرار دادن خود در دسته جائر موافق، حمایت علما را کسب کند تا مردم و روحانیون او را به عنوان پادشاه یک کشور اسلامی به رسمیت بشناسند، اما عصر ناصرالدین شاه دوران هجوم اقتصادی استعمار به رهبری انگلستان بود. در آن زمان پایه استعمار اقتصادی، بر این چارچوب اساسی قرار داشت که مستعمرات، باید به منبع مواد اولیه و مرکز فرآوردهها تبدیل شوند. در زمان ناصرالدین شاه نیز امتیازات اقتصادی، سیاسی و قضایی به خارجیها اعطا گردید که سرآمد آن قرارداد رژی بود. ماجرای این قرارداد، از این قرار است که شاه قاجار در سال ۱۸۹۰ میلادی، قراردادی را در ۱۵ ماده با شرکت انگلیسی رژی منعقد میسازد و بر مبنای آن، امتیاز خرید و فروش تنباکو در سراسر ایران به صورت انحصاری، به مدت ۵۰ سال به این شرکت واگذار میگردد. در واقع این قرارداد به معنای فروختن بخشی از استقلال کشور و تسریع تسلط هرچه بیشتر استعمار بر ایران بود و علاوه بر آن، اعطای این امتیاز سبب بیکار شدن هزاران بازرگان و خردهفروش تنباکو و زیان دیدن کشاورزانی بود که مجبور بودند محصولات خود را به قیمت نازلِ تعیین شده توسط شرکت انگلیسی بفروشند، چراکه هیچ شخص حقیقی و حقوقی دیگری حق خرید محصولات را نداشت. از این تاریخ به بعد بود که خطر افتادن استقلال کشور به دست بیگانگان و نابودی اسلام و مملکت مسلمانان، به اوج خود رسید. بنابراین عملاً دولت قاجار به لحاظ منشأ مشروعیت، به عنوان حکومت جور تلقی میشد و همچنین به لحاظ عملکرد، از مسیر حق بازگشته و در راه باطل قدم برمیداشت. از این لحظه به بعد، حکومت ناصرالدین شاه غاصب مخالف منافع اسلام شناخته میشد و روحانیون و علما برای مبارزه با حاکم جائر مخالف که در مسیر باطل و از بین بردن اسلام و مسلمانان گام برمیداشت، وارد عرصه مبارزه شدند و در نقش مدافعان ملت ظاهر گشتند. بدین ترتیب علما و روحانیون در سراسر کشور، دستور شورش و برنتافتن قرارداد رژی را صادر و سبب شکلگیری قیام تنباکو در شهرهای مختلف ایران شدند و تا انتها این نهضت را علیه شرکت رژی و حکومت غاصب وقت هدایت و همراهی کردند. در این میان میرزای شیرازی در هدایت نهضت و اثبات جائرانه بودن حکومت ناصرالدین شاه، نقش بسزایی داشت. ایشان در بحبوحه ماجرای رژی و تنش میان مردم و حکومت، فتوای تاریخی صادر کردند. بر اساس این فتوا استعمال توتون و تنباکو در حکم محاربه با امام زمان بود. بدین ترتیب قیام تنباکو به بهترین نحو هدایت شد و شرکت انگلیسی و حکومت وقت را از هر نظر تحت فشار برای تسلیم شدن در برابر خواست مردم قرار دادند. در واقع میرزای شیرازی به درستی قصد بیان این مطلب را داشت که حکومت غاصب و جائر ناصرالدین شاه، دیگر رسمیت و مشروعیت ندارد و درست در مسیر باطل و خلاف جهت حکومت عدل امام زمان و منافع مسلمانان حرکت میکند و اکنون به عنوان یک حکومت جائر مخالف، شناخته میشود. بنابراین قیام علیه آن نظام فاسد بر همگان واجب است. این فتوا چنان در جامعه ایران آن زمان تأثیرگذار شد که حتی دربار و حرمسرای شاه نیز از آن تبعیت کردند. ناصرالدین شاه که با جنبش فراگیر تنباکو در سراسر کشور مواجه شده بود، مجبور به فسخ قرارداد رژی شد. اما این اقدام نجاتگر حکومت جائر و غاصب قاجار نبود. در واقع از زمان جنبش تنباکو به بعد، روحانیت و مرجعیت بر مبنای فقه شیعی و در محدوده کار شرعی خود در برخورد با حاکم جائر مخالف، به ضدیت با دولت برخاستند و با استفاده از قدرت فتوا –که به صورت یک جبهه مخالف در جامعه آن روز ایران متبلور گردیده بود- به مقابله همزمان با استبداد و استعمار پرداختند. این مقابله بدین صورت بود که اندکی پس از حرکت مقدس جنبش تنباکو، در کوتاهمدت روحانیت رهبری جنبش مشروطه را در دست گرفت و یک گام دیگر حکومت جائر را وادار به عقبنشینی کرد. بگذریم از آنکه به دلایلی که در این بحث نمیگنجد و بر اساس فرآیندی که نیروهای دیگر این انقلاب دنبال میکردند، این جنبش به سمت و سوی دیگری هدایت شد و به روی کارآمدن رضاشاه پهلوی ختم شد.»
شهرهای بزرگ ایران، پیشتازان نهضت تحریم
آنچه در فرآیند نهضت تحریم در خور توجه مینماید، ارتباط و همگامی علمای شهرهای بزرگ در تحقق اهداف آن است. این همکاری هم سریع و هم به شکلی گسترده روی داد، به شکلی که حیرت و اعجاب ناظران داخلی و خارجی را برانگیخت! محمد توحیدی جافی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، این پدیده را به شرح ذیل تحلیل میکند: «از نکات عجیب قیام، شکلگیری هسته اصلی قیام در شهرهای شیراز، اصفهان، مشهد و تبریز بود. شیراز نخستین شهری بود که حرکت کرد، اصفهان نخستین شهری بود که تحریم را بنا نهاد و تبریز نخستین شهری بود که کمپانی بساطش را جمع کرد. در مشهد تجار به مجتهدان متوسل شدند و فروشندگان تنباکو در حرم بست نشستند و مردم در خیابانها جمع شدند. در مشهد نه تنها استعمال تنباکو، بلکه کشت آن نیز حرام شمرده شد. در اصفهان تظاهرات بزرگی به رهبری آقای نجفی و برادرش شیخ محمد بر پا شده بود و آن دو به امتیازات اروپاییان تاخته و اعلام کرده بودند تنباکو نجس است... و خواستار تحریم بنگاههای انگلیسی شدند. حکم تحریم حتی دربار شاه و اندرون و حرمسرای شاه را نیز در برگرفت، به نحوی که در آبدارخانه و حرمسرای ناصرالدینشاه، خواجهها و غلامان قلیانها و سرقلیانها را شکستند و برای اطلاع شاه در جلو خوابگاه همه را جمع کردند. نقش آگاهیبخشی روزنامه فارسیزبان «اختر» که در استانبول عثمانی منتشر میشد، در افشای زوایای پنهان و خسارتها و پیامدهای قرارداد رژی و تصمیم افکار عمومی و برانگیختن حساسیت مردم و علما بسیار مهم بود. این روزنامه ضمن انتقاد گسترده از دولت و اشاره به تفاوتهای فاحش امتیاز دخانیات ایران با امتیازی که کمپانی رژی از عثمانی گرفته بود، پیامدهای قرارداد را برای مردم روشن کرد. سیدجمالالدین اسدآبادی نیز که به دعوت شاه به ایران آمده و سپس اخراج شده بود، طی اعلامیهای به این مضمون که به چه حقّی خرید و فروش تنباکویی که خریدار و مصرفکننده آن ایرانی است به بیگانه واگذار شده است، به تهییج افکار عمومی پرداخت، اما نقطه عطف ماجرا و آنچه زلزلهای در کار کرد ورود میرزای شیرازی به نفع مردم، تجار و نیز استقلال ایران بود. پناه بردن علمای شهرهای بزرگ به میرزای شیرازی، آن پیرمرد خردمند را ابتدا به رایزنی با دولتمردان وادار کرد، ولی هنگامیکه هشدارها و چانهزنیها به ثمر نرسید و شاه و دولتمردان در پی وقتکشی برآمدند و در تهران زمین را با خون تظاهرکنندگان زن و مرد آغشته کردند، میرزای شیرازی هر گونه استعمال تنباکو را حرام و در حکم مبارزه با امام زمان اعلام کرد و اینگونه زلزلهای در کشور و جان پیروانش پدید آورد که نزدیک بود بنای سلطنت شاه را در همان سالها در هم پیچد، اما بالاخره ناصرالدینشاه بهتدریج کوتاه آمد و سرانجام پذیرای الغای کامل قرارداد و پرداخت خسارات سنگین ناشی از ابطال آن شد. بسیاری از پژوهشگران داخلی و خارجی پیروزی مردم ایران بر ناصرالدینشاه و الغای قرارداد رژی را سرآغاز بیداری ایران تلقی میکنند. پیروزی جنبش تنباکو و استبداد و دخالت بیگانه که در همه شئون ملی بود و از این حیث به عنوان تجربهای به آیندگان منتقل شد، جنبه نمادین یافت و مهمتر از همه شکل جدیدی از مبارزه را در حیات سیاسی ایران تعریف کرد و ناخودآگاه برای اولینبار به دولتمردان ایران یادآور شد که قدرت افکار عمومی و مردم در اتحاد با نخبگان دینی و ملی و آن دسته از سیاستمداران آگاه، همیشه از طریق زور و اجبار و سرکوب، قابلیت حل و فصل ندارد، بلکه گاهی نیز در برابر آن سیل ویرانگر چارهای جز تمکین نخواهد بود. این مشق سیاسی، اجتماعی جدید، یعنی ورود مردم عادی و بهویژه نقش زنان و قدرت چانهزنی در خیابان که از سوی علما و سایر نخبگان هدایت فکری میشد، حیات سیاسی و اجتماعی ایران را وارد مرحله تازهای کرد. ناظمالاسلام کرمانی، جنبش تنباکو را آغاز بیداری ایرانیان ارزیابی کرده و نوشته است: با قیام مردم ایران علیه قرارداد رژی ملت ایران به خود آمده و اندکی رو به بیداری کرد، چه از ارتفاع امتیاز رژی ملت ایران دانست که میشود مقابل سلطنت ایستاد و حقوق خود را مطالبه کرد. اگرچه اقدام روحانیان، مردم و سایر رجال آگاه در ماجرای لغو امتیاز تنباکو بهظاهر به دنبال اصلاح نظام سیاسی بود، اما با شکستن اُبهت استبداد و قابل مهار نشان دادن آن، اُبهت پادشاهی را که در نظر خود و نگاه مردم ظلالله یا سایه خدا در زمین بود به چالش کشید و از این منظر آیندگانی را که دنبال زنجیر زدن بر استبداد بودند، جرئت و امید بخشید که امیدوار باشند که دیگر خون ریختن زیر درخت آزادی و مشروطه بیثمر نخواهد بود.
قبل این زلزله سیاسی به سبب آشنایی ایرانیان با غرب و نیز فعالیت روزنامهها و رفتوآمدهای کموبیش ایرانیان به اروپا، بیداری ایرانیان کلید خورده بود، اما این زلزله سیاسی بیداری ایرانیان را به اکثر مردم تسری داد و وارد فاز عملی کرد، چنانکه تحریم تنباکو به عنوان نخستین مبارزه منفی و عملی ایرانیان در برابر استعمار خارجی و استبداد داخلی تلقی شد، تا جایی که احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه از واقعه تحریم تنباکو و پیروزی مردم بر سلطان خودکامه ایران به عنوان نخستین تکان در توده ایران یاد کرده و کوتاه آمدن شاه و پذیرش خسارت سنگین را از روی ناچاری تلقی نموده است تا جایی که نوشته است: شاه ناگزیر گردید با کمپانی گفتگو کند و با پذیرفتن ۵۰۰ هزار لیره تاوان، امتیاز را بر هم بزند. این کار در دیماه ۱۲۷۰ ش بود. آن ۵۰۰ هزار لیره را از بانک شاهنشاهی که تازه بنیاد یافته بود، گرفته و به کمپانی دادند و این نخستین وام بود... این را میتوان نخستین تکان در توده ایران شمرد و باید در تاریخ یاد آن بماند. تن دادن ناصرالدینشاه و دولتمردان ایران به پرداخت خسارت سنگین به رژی پس از درگیریهای خونین با مردم در بخشهای گستردهای از کشور و ناامیدی از بازوهای استبداد وی، یعنی ظلالسلطان در اصفهان و کامرانمیرزا در تهران، رخ داد وگرنه شاه قاجار هرگز حاضر نبود به تعبیر خودش از اشرار و الواط (اشاره به تظاهرکنندگان) تمکین کند! نکته مهم این است که در لغو امتیاز، شاه با خواستههای تظاهرکنندگان ـ علما و سایرین ـ همدل و همداستان نشده بود، بلکه برای نخستینبار بهرغم میل باطنی به خواستههایی تن داد که عواقب مالی و معنوی آن تا روزهای آخر عمر، او را میآزرد.»
آدرس نهضت تحریم از رهبران واقعی جامعه ایرانی
منقول است زندهیاد آیتاللهالعظمی میرزا حسن شیرازی در پی آشکار شدن پیامدهای نهضت تحریم، به ملالت گفته بود: از فردا همه دشمنان اسلام و تشیع، برای حمله به روحانیت و مرجعیت همدست خواهند شد!... این سخن کوتاه و پرحکمت، نمایانگر آن است که از ابتداییترین نتایج این نهضت، پردهبرداری از رهبران واقعی جامعه ایرانی است. رضا سرحدی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در بسط این نکته آورده است: «لغو امتیاز تنباکو با پیشوایی روحانیت نشاندهنده جدالی بزرگتر میان حکومت ناصرالدینشاه با روحانیت و میزان قدرت این گروه اجتماعی در ایران عصر قاجار است. هنگامیکه ناصرالدینشاه در سال ۱۲۲۷ بر تخت سلطنت نشست، مشوق ارتباط با اروپا بود. اعزام نمایندگان دیپلماتیک به خارج از کشور و جریان ثابتی از اعزام محصلین به کشورهای فرانسه، بلژیک و... همچنان برقرار بود. او همچنین فعالیتهای میسیونرهای مذهبی را تا جایی که به فعالیتهای درمانی ـ آموزشی و تبلیغات دینی در میان اقلیتهای مذهبی محدود میماند، تحمل میکرد. کاتولیکهای فرانسوی فعالیت خود را در مناطق ارمنی و آسورینشین اطراف دریاچه ارومیه آغاز و سپس بیش از ۳۰ مرکز مختلف در سراسر کشور تأسیس کردند. پرسبیترینهای امریکایی نیز بیشتر در مناطق شمال، انگلیکانها در جنوب و الیان فرانسز در تهران، تبریز و اصفهان فعالیت داشتند. یک سازمان یهودی فرانسوی مدارسی را در شهرهای همدان، اصفهان و تهران دایر کرد. جامعه زردشتیان هند نیز تأمین مالی مدرسهای را برای همکیشان خود در یزد بر عهده داشت. بدین نسبت گسترش روابط با غرب بهویژه در زمینههای تجاری که نفوذ هر چه بیشتر بیگانگان و ورود مظاهر تمدن غربی را در پی داشت، نوعی ناسیونالیسم شیعی - ایرانی را برای پاسداری از سنتها، فرهنگ و اقتصاد ملی با پیشوایی علما برانگیخت. خصومت مذهبی/ ملیگرا با نفوذ تجاری اروپا و اعطای امتیازات به شرکتهای خارجی به این دلیل بود که احساس میشد در کنار اینکه منابع مادی کشور در اختیار آنان گذاشته میشد، روش زندگی سنتی نیز مورد تهدید قرار گرفته است. امتیاز تنباکو سرانجام بر اثر مخالفتهای علما و توان بازدارندگی آنان در جامعه لغو شد. روحانیون بانی اعتراضات وسیعی در سراسر کشور علیه تسلیم اختیار معامله یک محصول پرمصرف به یک شرکت انگلیسی شدند. نفوذ غرب در ایران در دوره قاجار، برخلاف تصور رایج، از بسیاری جهات جایگاه اجتماعی علما را مشخص و جایگاه سیاسی آنان را ارتقا بخشید. بسیاری از آنها بهعنوان چهرههای مخالف سرمایهداری غرب عمل میکردند و به ملیگرایی رو به رشد ایران پیوستند. شاید آنان بهتنهایی توان مقابله با قدرتهای بزرگ و شاهان قاجار را نداشتند، اما با قرار گرفتن در کنار تجار به نیرویی قابلتوجه تبدیل شدند که ماجرای تحریم تنباکو نمود بارز آن است. بنابراین جنبش تنباکو یک جنبش تودهای محدود نبود، بلکه نمودِ منابع مقاومت روحانیت مقابل نفوذ غرب در جامعه و همچنین پذیرش این منابع از طرف جامعه ایران عصر قاجار است که در تحولات آینده نیز بهصورت مشخصتر ظهور میکند.
واگذاری امتیاز تنباکو به تالبوت و شرکت انگلیسی و مخالفتهای برآمده از آن و نتیجه این مخالفتها، آشکارکننده قدرت نیروهای اجتماعی تشکیلدهنده جامعه شبکهای ایران عصر قاجار است. جنبش تنباکو بهعنوان اولین جنبش تودهای در ایران با پیشوایی روحانیت و همراهی تجار و بازرگانان به موفقیت نائل آمد که نتیجه آن نیز لغو این امتیاز بود. چنین فرآیندی نشان میدهد روحانیت در این عصر بهعنوان یکی از مهمترین بازیگران جامعه شبکهای در کنار تجار و بازرگانان و سران ایلات مطرح است؛ بازیگری که توان استفاده از قواعد الزامآور مذهبی در راستای بسیج سیاسی- اجتماعی را داراست. برای موفقیت در این مسیر، آنان از ابزار بستنشینی، فتوا، تحریم و نجس اعلام کردن تنباکو بهره بردند و به دلیل فراگیری مذهب در ایران، این قواعد الزامآور به استراتژی کارآمدی برای مبارزه با دولت مرکزی تبدیل شد.»
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات