داستان اعجاز موسی(ع) و مواجهاش با فرعون
به گزارش خبرگزاری رسا، در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در نهمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۹ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
آیه ۱۰۳ سوره مبارکه اعراف
«ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى بِآیاتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ» سپس موسى را پس از آن پیامبران پیشین، همراه با آیات و معجزات خود به سوى فرعون و سران (قوم) او مبعوث کردیم، امّا آنان به آیات ما ستم کردند (و کفر ورزیدند)، پس بنگر که پایان کار مفسدان چگونه است؟!
حضرت موسی (ع) پیامبری که قرآن بیشترین اشاره را به او دارد
این سوره، اوّلین سوره مکّى است که داستان موسى را مطرح کرده است. نام حضرت موسى ۱۳۶ بار در قرآن آمده و نام هیچ کس دیگر به این تعداد ذکر نشده است. به گفته تفسیرالمیزان، قرآن براى هیچ پیامبرى به اندازه حضرت موسى معجزه نقل نکرده است.
داستان حضرت موسى علیه السلام در قرآن را مىتوان به پنج مرحله تقسیم کرد: ۱. دوران تولّد و کودکى. ۲. فرار از مصر به مَدین و ماندن نزد حضرت شعیب علیه السلام. ۳. بعثت و برخوردهایش با فرعون. ۴. نجات او و قومش از سلطه فرعون و بازگشت او به صحراى سینا. ۵. برخوردهاى او با قوم بنىاسرائیل.
پیامهایی از آیه ۱۰۳ سوره مبارکه اعراف
۱- حضرت موسى پس از حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعیب علیهم السلام آن هم با فاصله مبعوث شد. «ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ»
۲- یکى از فلسفههاى بعثت پیامبران، مبارزه با طاغوت است. «إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»
۳- براى اصلاح جامعه، باید به سراغ مهرههاى اصلى رفت و آب را از سرچشمه صاف کرد. «إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»
۴- تکذیب پیامبران و آیات الهى، از مصادیق ظلم است. «فَظَلَمُوا بِها»
۵- تاریخ را تحلیل کنیم و از آن عبرت بگیریم. «فَانْظُرْ»
۶- مهم، فرجام و عاقبت کار است، نه جلوههاى زودگذر. «عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ»
۷- ایمان، جامعه را اصلاح مىکند و کفر و الحاد، آن را به فساد مىکشد. «المفسدین»
۸- وقتى به جاى دین خدا، طاغوت در جامعه حاکم شود، براى حفظ و تقویت خود به هر فسادى دست مىزند. «المفسدین»
آیه ۱۰۴ سوره مبارکه اعراف
«وَ قالَ مُوسى یا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ» و موسى گفت: اى فرعون! بىتردید من فرستادهاى از سوى پروردگار جهانیانم.
پیامهایی از آیه ۱۰۴ سوره مبارکه اعراف
۱- میان موسى و فرعون ابتدا سخنانى ردّ و بدل شد وپس از آن، موسى رسالت خود را اعلام کرد. «وَ قالَ مُوسى» (حرف واو نشانه آن است که سخنانى گفته شد، سپس اعلام رسالت شد.)
۲- انبیا در راه دعوت خویش، بدون کوچکترین هراس و ضعفى طاغوت ها را مورد خطاب قرار مىدادند. «وَ قالَ مُوسى یا فِرْعَوْنُ»
۳- براى اصلاح جامعهاى که نظام تشکیلاتى دارد، ابتدا باید به سراغ رهبران رفت. «یا فِرْعَوْنُ»
۴- پیامبران جز دعوت به حقّ، ادّعایى نداشتهاند. «فَقالَ إِنِّی رَسُولُ»
۵- رسالت انبیا، باتدبیر کلّ جهان پیوند دارد. «رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ»
۶- فرعون، خود را پروردگار مردم مىدانست، «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى»[1] لذا موسى با شجاعت و صراحت، خود را فرستاده «رَبِّ الْعالَمِینَ» معرّفى کرد، تا بگوید: تو نیز تحت تربیت و سلطه پروردگار عالمیانى. «إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ»
آیه ۱۰۵ سوره مبارکه اعراف
«حَقِیقٌ عَلى أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَینَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَرْسِلْ مَعِی بَنِی إِسْرائِیلَ» سزاوار است که درباره خداوند جز سخن حقّ نگویم (و نسبت ندهم)، همانا من از سوى پروردگارتان براى شما دلیلى روشن (معجزهاى) آوردهام، پس بنىاسرائیل را همراه من بفرست.
پیامهایی از آیه ۱۰۵ سوره مبارکه اعراف
۱- انبیا، جز سخن حقّ چیزى نمىگویند، پس در ابلاغ رسالت معصوماند. «لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ»
۲- انبیا باید معجزه داشته باشند، «قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَینَةٍ» و در رسالت خود هیچگونه تحکّم و تحمیلى نداشته باشند.
۳- همه مردم، یک پروردگار دارند، پس ادّعاى ربوبیت بیجاست. «رَبِّکُمْ»
۴- با آزادى مردم از سلطه طاغوتها بهتر مىتوان برنامه فرهنگى و ارشادى کاملى براى آنان در نظر گرفت. «فَأَرْسِلْ مَعِی بَنِی إِسْرائِیلَ»
۵- آزادسازى بنىاسرائیل، فرمان الهى و جزو رسالت موسى است، نه آنکه تصمیم شخصى باشد. «إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ ... فَأَرْسِلْ ...»
۶- آزادى انسانها، از اهداف پیامبران است. «فَأَرْسِلْ مَعِی بَنِی إِسْرائِیلَ» و جز آنان هرکس به حکومت رسد، مردم را به بندگى مىکشاند. حضرت على علیهالسلام مىفرماید: «مَن نال استطال»[2]
آیات ۱۰۶ و ۱۰۷ سوره مبارکه اعراف
«قالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیةٍ فَأْتِ بِها إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ» * «فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِی ثُعْبانٌ مُبِینٌ» (فرعون) گفت: اگر از راستگویانى و (مىتوانى معجزهاى بیاورى یا) معجزهاى آوردهاى، آن را به میان بیاور. پس (موسى) عصاى خود را افکند ناگهان به صورت اژدهایى نمایان شد.
معجزههای عصای موسی
از عصاى حضرت موسى معجزات دیگرى نیز نمایان شد، از جمله اینکه پس از اژدها شدن، همه بافتههاى ساحران را بلعید، «تَلْقَفُ ما یأْفِکُونَ»[۳] به آب دریا خورد و آن را شکافت، «أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ»[۴] به سنگ خورد و چشمههاى آب از آن جوشید. «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیناً»[۵] عصا در حضور خود موسى علیهالسلام، مار کوچک و پر تحرّک شد و موسى فرار کرد، «جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً»[۶] در حضور مردم مانند مار معمولى حرکت مىکرد، «حَیةٌ تَسْعى»[۷] و در حضور فرعون، مار بزرگ و اژدها شد. «فَإِذا هِی ثُعْبانٌ» بنابراین در تبلیغ و تربیت باید نوع و گرایش مخاطب را در نظر گرفت و هر کدام را با توجّه به موقعیت خودش قانع کرد.
امام رضا علیه السلام فرمود: زمان حضرت موسى علیه السلام، سحر و جادوگرى رواج بسیارى داشت و آن حضرت با آوردن معجزهاى که آنان قادر به انجام آن نبودند، سحرهایشان را باطل و با آنها اتمام حجّت نمود.[۸] میان افکندن عصا و اژدها شدن آن فاصلهاى نبود. «فَإِذا هِی ثُعْبانٌ»
پیامهایی از آیات ۱۰۶ و ۱۰۷ سوره مبارکه اعراف
۱- معجزه، دلیل صدق نبوّت است. «فَأْتِ بِها إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ» فرعون با ابراز این سخن حقّ، اراده باطلى داشت و کسى را بالاتر از خود نمىدانست.
۲- معجزه باید براى همه روشن باشد و جاى هیچ شکّى باقى نگذارد. «مُبِینٌ»
آیات ۱۰۸ و ۱۰۹ سوره مبارکه اعراف
«وَ نَزَعَ یدَهُ فَإِذا هِی بَیضاءُ لِلنَّاظِرِینَ» * «قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ» و (موسى) دست خود را (از گریبانش) بیرون آورد، پس ناگهان آن (دست) براى بینندگان سفید و درخشان مىنمود. اشراف واطرافیان قوم فرعون گفتند: همانا موسى ساحرى بسیار ماهر وداناست.
پیامهایی از آیات ۱۰۸ و ۱۰۹ سوره مبارکه اعراف
۱- پیامبران در کنار انذار (اژدها شدن عصا که نوعى ترس و وحشت داشت)، بشارت و دست نورانى نشان مىدهند. «بَیضاءُ» (در برابر متکبّر، ابتدا باید غرور او را درهم شکست، آنگاه دست نوازش را نیز نشان داد.)
۲- سفید گشتن دست موسى، معجزه دیگر آن حضرت و امرى غیر منتظره و قابل رؤیت براى همگان بود. «فَإِذا هِی بَیضاءُ لِلنَّاظِرِینَ»
۳- اطرافیان طاغوتها، در جنایات آنان سهیماند. «قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ»
۴- اطرافیان، ضمن اقرار به عظمت کار حضرت موسى، بازهم تلاش مىکردند نظام فرعونى را حفظ کنند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِینٌ»
۵- افراد مستکبرِ لجوج، در مواجهه با دلیل و منطق و احتمال شکست، دست به توجیه زده و سرسختتر مىشوند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ» ( «انّ» وحرف «لام» و جمله اسمیه، نشانه تأکید است)
۶- مخالفان سعى مىکنند با تهمت، چهره انبیا را خراب کنند. «لَساحِرٌ عَلِیمٌ
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه اعراف
«یرِیدُ أَنْ یخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ» (آنان گفتند: موسى) مىخواهد شما را از سرزمینتان آواره و بیرون کند (و سرزمین شما را اشغال نماید)، پس (در این مورد) چه دستور مىدهید؟
فرعونیان براى انحراف افکار عمومى، به حضرت موسى تهمت زدند، هم از نظر اعتقادى او را ساحر دانستند و هم از نظر اجتماعى و سیاسى او را فتنهجو معرّفى کردند.
پیامهایی از آیه ۱۱۰ سوره مبارکه اعراف
۱- یکى از حربههاى مخالفان، تهمتِ قدرتطلبى به مردان حقّ است. «یرِیدُ أَنْ یخْرِجَکُمْ»
۲- گاهى دشمنان از احساسات و عواطف مردم مانند وطندوستى، بر ضد مردان خدا سوءاستفاده مىکنند. «یخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ»
۳- کافر همه را به کیش خود پندارد. «یخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ» چون فرعون دلبسته به مادّیات و زمین بود، فکر مىکرد موسى نیز دلبسته مال و سرزمین است.
۴- طاغوتها در عین استبداد، گاهى ناچار مىشوند در گرفتارىهاى سیاسى به مشورت با اطرافیان بپردازند. «فَما ذا تَأْمُرُونَ»
آیات ۱۱۱ و ۱۱۲ سوره مبارکه اعراف
«قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ» * «یأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ» (اطرافیان فرعون) گفتند: (مجازات) او و برادرش را به تأخیر انداز و مأموران را در شهرها براى جمع کردن (ساحران) بفرست. تا هر ساحر دانا و کار آزمودهاى را نزد تو بیاورند.
مقابله با موسی از تهمت زدن تا بکارگیری ساحران
کلمه «أرج»، فعل امر از ریشه «رجاء»، هم به معناى حبس کردن و هم به معناى تأخیر انداختن است. امّا با توجّه به موج گسترده دعوت موسى و معجزاتش، به زندان انداختن موسى براى فرعون مناسب نبود، لذا معناى تأخیر انداختن مناسبتر است. در اینجا آمده است: «ساحِرٍ عَلِیمٍ» ولى در آیه ۳۷ سوره شعراء با تعبیر «سَحَّارٍ عَلِیمٍ» آمده که نشان دهنده کمال تخصّص و کار آزمودگى جادوگران است.
پیامهایی از آیات ۱۱۱ و ۱۱۲ سوره مبارکه اعراف
۱- در حکومتهاى طاغوتى فرعونى، روشنگرى مردم و هر صداى حقّى، مجازاتى در پىدارد. «قالُوا أَرْجِهْ»
۲- تخریب شخصیت، مهمتر از قتل و مجازات است. «أَرْجِهْ» (بنا بر اینکه مراد از «أرجه»، پیشنهاد تأخیر مجازات موسى، براى رسوا کردن او در اجتماع باشد.)
۳- طاغوتها براى شکستن حقّ، گردهمایى سراسرى و جهانى از متخصّصان تشکیل مىدهند. «یأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ»
۴- کفّار هم مىدانند براى مقابله با کار فرهنگى، باید کار فرهنگى قوىترى انجام داد. «بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ»
۵- گاهى علم و تخصّص، در دست افراد منحرف و در مسیر مبارزه با حقّ قرار مىگیرد. «یأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ»
آیات ۱۱۳ و ۱۱۴ سوره مبارکه اعراف
«وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبِینَ» * «قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ» و (پس از فراخوانى،) ساحران نزد فرعون آمدند، (و) گفتند: اگر ما پیروز شویم، آیا براى ما پاداشى هست؟ (فرعون) گفت: آرى! و (علاوه بر آن،) شما از مقرّبان (درگاه من) خواهید بود.
پیامهایی از آیات ۱۱۳ و ۱۱۴ سوره مبارکه اعراف
۱- کسى که به خداوند وابسته نباشد، جذب هر ندایى مىشود. «یأْتُوکَ ... جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ»
۲- یکى از تفاوتهاى پیامبران و جادوگران، تفاوت در هدف و انگیزههاست. پیامبران براى ارشاد مردم کار مىکردند و مزدى نمىخواستند، «ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ»[9] امّا ساحران تنها براى دنیا و مادّیات کار مىکنند. «إِنَّ لَنا لَأَجْراً»
۳- روى آورندگان به دربار طاغوت، هدف دنیایى دارند. «إِنَّ لَنا لَأَجْراً»
۴- طاغوتها و ستمگران، از عالمان و متخصّصانِ مخالف حقّ حمایت مىکنند و براى سرکوبى حقّ و مردان حقّ، سرمایهگذارى مىکند. «قالَ نَعَمْ» (آیا براى نابودى باطل، به سراغ عالمان دینى رفته و یا از آنان حمایت کردهایم!)
۵- طاغوتها براى حفظ حکومت خود در برابر هر تقاضایى تسلیم شده و به هر و پیشنهادى تن مىدهند. «قالَ نَعَمْ»
۶- پاداش سیاسى و مقام و موقعیت اجتماعى نزد دنیاپرستان، ارزشمندتر از مال است. «لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»
آیات ۱۱۵ و ۱۱۶ سوره مبارکه اعراف
«قالُوا یا مُوسى إِمَّا أَنْ تُلْقِی وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ» * «قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ» (جادوگران) گفتند: اى موسى! آیا (نخست تو وسیله سحرت را) مىافکنى و یا ما افکننده (به وسیله جادوى خود) باشیم؟ (موسى با تکیه بر نصرت الهى) گفت: (نخست شما) بیافکنید. پس همین که (ابزار جادوى خود را) افکندند، چشمهاى مردم را افسون کردند (با این چشمبندى) ترس و وحشتى در مردم پدید آوردند و سحرى بزرگ را به صحنه آوردند.
پیامهایی از آیات ۱۱۵ و ۱۱۶ سوره مبارکه اعراف
۱- جادوگران سحرى آوردند که به ظاهر مانند معجزه حضرت موسى بود و با افکندن بر زمین، نمایان مىشد. «فَتَلَقَّى ... الْمُلْقِینَ»
۲- در راه شناخت، نباید تنها به حواسّ ظاهرى تکیه کرد، چون گاهى چشم هم افسون شده و تحت تأثیر قرار مىگیرد. «سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ»
۳- تصرّف جادوى ساحران در چشم مردم است، نه واقعیت، مثل سراب که آب به نظر مىآید. «سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ» آرى، انبیا با بصیرت مردم کار دارند، و ساحران با بصر مردم.
۴- براى کوبیدن هر حقّى، از وسائل مشابه آن استفاده مىشود، مذهب علیه مذهب و روحانىنما علیه روحانى. اینجا هم جادو بر ضد معجزه بکار گرفته شد. «بِسِحْرٍ عَظِیمٍ»
آیه ۱۱۷ سوره مبارکه اعراف
«وَ أَوْحَینا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِی تَلْقَفُ ما یأْفِکُونَ» و به موسى وحى کردیم که عصایت را بیافکن. (همین که افکند اژدها شد و) ناگهان (وسائل و) جادوهاى دروغین ساحران را بلعید.
همانگونه که عصای موسی سحر ساحران را خنثی کرد، معجزه پیامبر اسلام هم توطئهها را باطل میکند
کلمه «تَلْقَفُ» از «لقف»، به معناى بر گرفتن چیزى با قدرت و سرعت است و در این جا به معناى بلعیدن است و کلمه «یأْفِکُونَ» از «افک»، به دروغى که در قالب صدق و راستى مطرح شود یا باطلى که ظاهرى حقّنما داشته باشد، گفته مىشود.
اگر معجزه و عصاى حضرت موسى، بافتههاى جادویى ساحران را بىتأثیر مىکند و آنها را نابود مىکند، استمداد از معجزه جاوید پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله یعنى قرآن و تلاوت آن نیز حتماً بافتهها و توطئههاى پیروان باطل را نقش بر آب مىکند.
پیامهایی از آیه ۱۱۷ سوره مبارکه اعراف
1- پیامبران الهى، در شرایط بحرانى مستقیماً از سوى غیب مدد مىشوند. «أَوْحَینا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاکَ» آرى، خداوند بندگان مخلص خود را در مجامع بینالمللى و در حضور دشمنان حقّ، امداد کرده و بر آنان غالب مىسازد.
2- باطلهایى که در چشم و دل مردم تأثیر گذارده و آنها را لرزان مىکنند، «سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ» توسّط پیامبر با قدرت الهى بر ملا شده و درهم شکسته مىشود. «تَلْقَفُ ما یأْفِکُونَ»
آیات ۱۱۸ تا ۱۲۰ سوره مبارکه اعراف
«فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یعْمَلُونَ» * «فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ» * «وَ أُلْقِی السَّحَرَةُ ساجِدِینَ» پس (بدین سان) حقّ، آشکار شد (و نبوّت موسى تأیید گردید) و آنچه (که ساحران) مىکردند، باطل و بیهوده گردید. پس (ساحران و فرعونیان) همانجا مغلوب شدند وخوار و زبون برگشتند و جادوگران به سجده درافتادند.
وقتی ساحران هم به موسی ایمان آوردند
با پیروزى حضرت موسى، ضربه سختى برنظام فرعونى وارد شد، امّا مهمتر آنکه ساحران یکجا به موسى ایمان آوردند و حیثیت فرعون از درون فرو ریخت. مرجع ضمیر در جمله «ما کانُوا یعْمَلُونَ» ساحران است.
پیامهایی از آیات ۱۱۸ تا ۱۲۰ سوره مبارکه اعراف
۱- حقّ، پیروز و باطل، نابود است. «فَوَقَعَ الْحَقُّ» باطلهاى ساخت دست بشر، در برابر حقّ تاب نمىآورند.
۲- در شیوه تبلیغ، با بیان حقّ و آشکار کردن حقیقت، مىتوان باطل را از میدان بیرون کرد. «فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یعْمَلُونَ»
۳- یک جلوه از طرف حقّ، هزاران جلوه فریبنده باطل را محو مىکند. «فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یعْمَلُونَ» براى مبارزه با معجزه موسى، مدّت زمان طولانى زحمت کشیدند و انواع جادوها را بکار بستند، ولى تمام آنها بىفایده بود.
۴- ساحران پس از شکست، همراه فرعونیان صحنه مبارزه را ذلیلانه ترک کردند. «انْقَلَبُوا صاغِرِینَ»
۵- مدّعیان پیروزى، «نَحْنُ الْغالِبِینَ»[۱۰] مغلوبهاى تاریخ گشتند. «فَغُلِبُوا ... صاغِرِینَ»
۶- عظمت معجزه الهى آن گونه بود که ساحران گویا ناخواسته و بىاختیار به سجده افتادند. «أُلْقِی» به صورت مجهول آمده است.
۷- شناخت حقّ، زمینه خضوع و تسلیم است. «أُلْقِی السَّحَرَةُ ساجِدِینَ» مىتوان در سایه شناخت صحیح، در یک لحظه تغییر عقیده داد و خوشبخت شد.
۸- سجده، بارزترین جلوه تسلیم است و سابقه بس طولانى دارد. «ساجدین»
آیه ۱۲۱ سوره مبارکه اعراف
«قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ» (ساحران) گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم. (همان) پروردگار موسى و هارون.
وقتی عدو سبب خیر میشود
جادوگرانى که براى رسوا ساختن حضرت موسى و کسب مال و مقام نزد فرعون به صحنه آمده بودند، با دیدن معجزه موسى علیهالسلام، ایمان آورده و آن را اعلام و به اصول توحید، نبوّت و معاد اقرار کردند؛ توحید و نبوّت را با جملات «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ، رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ» و ایمان به معاد را در آیه ۱۲۵ با جمله «إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» اعلام داشتند. در واقع فرعون با فراهم آوردن جادوگران، سبب شد که آنان یکجا به موسى ایمان آورند. آرى، عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد.
ساحران، موسى و هارون علیهمالسلام را در کنار هم ذکر کردند و گفتند: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»، زیرا هارون نیز در کنار موسى در ارشاد آنان نقش داشته است و یا اگر مىگفتند: «رَبِّ مُوسى»، احتمال سوء استفاده فرعونیان داده مىشد، که بگویند ربّ موسى، فرعون است، چون او سالها در خانه فرعون و تحت تربیت او بود تا بزرگ شد، چنانکه خود فرعون به موسى علیه السلام گفت: آیا ما تو را در کودکى تربیت نکردیم؟ «أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً»[۱۱] لذا ساحران این توطئه را نقش بر آب کردند و گفتند: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»
حضرت على علیهالسلام فرمود: «کُن لما لا ترجو أرجى منک لما تَرجو»، به آن چیز که امید ندارى، امیدوارتر باش تا به چیزى که امیدى در آن هست. چنانکه موسى علیهالسلام حرکت کرد تا براى خانوادهاش آتش بیاورد، امّا با مقام رسالت برگشت، ملکه سبأ براى دیدن حضرت سلیمان علیهالسلام از شهر خارج شد، امّا مؤمن برگشت، ساحران براى رسیدن به پست و مقام به دربار فرعون آمدند، امّا با ایمان و مؤمن بازگشتند.[۱۲]
پیامهایی از آیه ۱۲۱ سوره مبارکه اعراف
۱- ساحران، قبل از مبارزه، محتواى دعوت موسى را شنیده بودند و لذا پس از دیدن معجزه آن حضرت، به همان شنیدهها اقرار کردند. «قالُوا آمَنَّا»
۲- انسان، انعطافپذیر و آزاد است و مىتواند پس از فهمیدن حقّ، عقیده و فکر خود را تغییر دهد. «قالُوا آمَنَّا»
۳- توبه انحراف فکرى و شرک، ایمان است. «آمَنَّا»
۴- ساحران، تفاوت معجزه و جادو را بهتر از دیگران فهمیدند و لذا خیلى سریع ایمان آوردند. «آمَنَّا»
۵- گاهى ایمان نیاوردن مردم به دلیل ناشناخته بودن حقّ است، همین که حقّ روشن شد، گروهى ایمان مىآورند. «آمَنَّا»
۶- جلوى سوءاستفاده را باید گرفت. براى اینکه فرعون نگوید: من همان «بِرَبِّ الْعالَمِینَ» هستم، ساحران گفتند: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»
۷- در خالقیت خداوند بحثى نیست، نزاع بر سر ربوبیت خدا و تدبیر جهان به دست اوست. «بِرَبِّ الْعالَمِینَ رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»
[۱] . نازعات، ۲۴
[۲] . نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۶
[۳] . شعراء، ۴۵
[۴] . شعراء، ۶۳
[۵] . بقره، ۶۰
[۶] . نمل، ۱۰
[۷] . طه، ۲۰
[۸] . عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۸۰
[۹] . شعراء، ۱۰۹، ۱۲۷، ۱۴۵، ۱۶۴ و ۱۸۰
[۱۰] . اعراف، ۱۱۳
[۱۱] . شعراء، ۱۸
[۱۲] . تفسیر اثنىعشرى، تحفالعقول، ص ۲۰۸