دلایل فرار دختران از خانه و نقش جامعه
به گزارش خبرگزاری رسا، با گذشت سالها، این بار تنها بحث دخترانی که از خانه فرار میکردند مطرح نبود و کمکم پای متجاوزان جنسی نیز به میان کشیده شد. تجاوزگرانی که با به دام انداختن این دختران، هم آنها را آزار داده و گاهی نیز مرتکب قتل آنها میشدند.
سعید و الکس، دو متجاوزی هستند که تکرار جنایتشان، دوباره نام و خاطره هولناک متجاوزانی قاتل به نامهای غلامرضا خوشرو ملقب به خفاش شب و.. را در اذهان زنده کرد تا لزوم توجه به پدیده فریب دختران و ترغیب آنها به فرار از خانه و پر و بال گرفتن هر چه بیشتر مجرمان جنسی بیش از گذشته احساس شود. یکی از معروفترین اغفالگران دختران که به صورت شبکهای فعالیت میکرد، شهروز سخنوری، معروف به الکس است.
الکس سرکرده یک شبکه بینالمللی تبهکار بود که با اقدامات خلاف عرف، برای خود اسم و رسمی در میان دنیای خلافکاران دست و پا کرده بود. الکس، با دختران جوان تهران و شهرستانها ارتباط برقرار کرده و به آنها وعده اقامت دائم در کشورهایی مانند امارات و کانادا میداد.
دختران نیز که طمع زندگی در خارج از کشور عقل و هوششان را ربوده بود، چشم بسته وعدههای سرخرمن الکس را پذیرفته و قدم در دامی گذاشتند که این تبهکار برایشان پهن کرده بود.
الکس سپس دختران جوان را به دبی منتقل میکرد و برای سوءاستفاده جنسی در اختیار شیوخ عرب قرار میداد. سه سال از اقدامات شرورانه الکس میگذشت که اقدامات خلاف او توسط پلیس ایران رصد و پس از هماهنگی با اینترپل، الکس در عین ناباوری در مالزی دستگیر و برای پاسخگویی به اعمال شرورانهاش به ایران منتقل شد.
او در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و بر اساس رای دادگاه به اعدام محکوم شد. پنج نفر دیگر از همدستان او هم به 15 سال حبس محکوم شدند.
متجاوز دیگری که همین اواخر، ماجرای اقدامات غیراخلاقی او از مخفیگاهش در خیابان کمیل تهران به بیرون درز کرد، مرد جوانی به نام سعید است که به طور اتفاقی و زمانی که پلیس به دنبال دستگیری سارقی بود، دستگیر شد.
زمانی که ماموران دنبال سارق بودند، در طبقه دوم صدای کمکخواهی زنی را شنیدند. پلیس پس از هماهنگی با قاضی کشیک، وارد خانه شد و ماموران کلانتری در لحظه ورود با زن عریانی روبهرو شدند که دست و پایش بسته شده بود. پس از باز کردن دست و پایش، زن جوان گفت دختر دیگری هم در داخل کمد است.
ماموران او را نیز پیدا کرده و سپس هر دو زن پرده از راز قتل دختر دیگری برداشتند که چهارماه پیش توسط سعید کشته شده بود. پلیس کمین زد و مدتی بعد مجرم از همه جا بیخبر را در حالیکه میخواست وارد خانهاش شود، دستگیر کرد.
او در اعترافات خود، ابتدا اتهام قتل دختر جوان در خانهاش را نپذیرفت و مدعی دختران دیگری که از خانه فرار کردهاند، به دلیل حسادت او را به قتل رساندند. دو دختر نیز در برگه اعترافات خود نوشتند
که به دلیل مشکلات خانوادگی و سراب سفر به خارج از کشور از خانههایشان فرار کرده بودند، اما به دام سعید و خواهرش افتادند که به عنوان همدست او، دختران را اغفال میکرد. سعید یکی از آنان را سه سال در اسارت نگه داشته بود .
دلایل فرار دختران از خانه و نقش جامعه
دکتر امان الله قرایی مقدم - جامعهشناس: سالها پیش به صورت گسترده روی پدیده دختران فراری و تبعات منفی آن کار کردهام. البته فرار از خانه تنها مختص به کشور ایران نیست و حتی در اروپای شرقی نیز شاهد این معضل هستیم که در نهایت دختران فراری به تنفروشی رو میآورند.
در بررسی این مساله، چند عامل نقش بسیار مهم و اساسی دارد. وجود محیطی نامساعد برای رشد و نمو فرزندان، خشونت پدران در خانه یا رفتار نامناسب پدر با مادر، بیسرپرستی، بدسرپرستی،
تک سرپرست بودن و وجود برخی ناپدریها و نامادریها که ساز ناکوک میزنند، همه اینها از جمله عوامل درون خانوادهای است که باعث میشود برخی دختران، مسیر فرار از خانه را در پیشگیرند. عامل مهمتر دیگر، نشست و برخاست این دختران با دوستانی است که در جامعهشناسی به آن گروه همسالانگفته میشود. سالها پیش بخشهایی از تهران مانند ترمینال جنوب را که زنان و دختران فراری در آن مشاهده میشدند، بررسی کردیم.
یکی از آنان زنی بود که همان شب ورودش به تهران به او تجاوز شد یا دختری بود که از بوشهر به تهران آمده بود و وقتی راننده اتوبوس متوجه شد او از خانه فرار کرده است، او را سوار اتوبوس به خانهاش برگرداند.
در بررسی زندگی او متوجه شدیم قبل از او خواهرش از خانه فرار کرده و دوست آن دختر نیز مشوق او برای فرار بوده است. البته این مساله تنها منحصر به ترمینال جنوب تهران نمیشد و در ترمینال غرب و شرق هم شاهد سرگردانی دختران فراری بودیم. عدهای هم از این فرصت بادآورده اقدام به سوءاستفاده از آنان میکردند.
متاسفانه چنین دخترانی تصور میکنند یک زندگی رویایی و ایدهآل در بیرون از محیط خانه و خانواده انتظار آنان را میکشد. فکر میکنند انتظارات و توقعاتشان برآورده میشود که چنین نتیجهگیری بسیار غلط است. عامل بعدی، رفتار غیرحرفهای برخی رسانههای داخلی و بیگانه، فضای مجازی و به خصوص ماهواره است که سراب بهشت را در فرار کردن به آنها نشان میدهد.
متاسفانه برخی پدران نیز درک درستی از دختران خود ندارند. به دلیل نداشتن چنین فضایی بین پدر و دختر، دوستان ناسالم و ناباب چه از جنس خود دختران و چه پسران وارد معرکه شده و آنان را با وعدههای سرخرمن فریب میدهند و وارد فضایی میکنند که هیچ سرانجام خوشی در انتظارشان نیست.
این دختران تصور میکنند در محیط خانواده محدود شدهاند و برای همین فرار میکنند تا به آزادی برسند و امکانات بهتری در اختیارشان قرار گیرد. من یادم است زمانی حدود 86 خانه با نام مداخله در بحران در تهران وجود داشت که وظیفهشان جمعآوری و نگهداری دخترانی بود که از خانه فرار میکردند و پس از مدتی آنان را تحویل خانوادههایشان میدادند.
سالهای زیادی از آن روزها گذشته و متاسفانه همچنان شاهد وقوع پدیده دختران فراری هستیم. برخی از نوجوانان و جوانان تصور میکنند وضع قانون توسط والدینشان، خانه را برای آنان تبدیل به زندان کرده است، در حالیکه اگر بدانند خارج از چارچوب خانه چه مصیبت و مشکلاتی در انتظارشان است، هرگز اقدام به این کار نمیکنند.
دلایل موفقیت آزارگران در ارتکاب اعمال مجرمانه
دکتر آرش حقیقت فرد - جرم شناس: نمیتوان گفت فرار دخترانی که به دام متجاوزان افتادهاند، رضایتمندانه وآگاهانه بوده است، شاید اگر میدانستند
چه سرنوشتی در انتظارشان است، شرایط نامطلوب خانه را به فرار ترجیح میدادند. از بعضی جهات میتوان این اقدام متجاوزان را با آدمربایی قیاسکرد، حتی اگر عنوان حقوقی آدمربایی به آن اطلاق نشود. به لحاظ جرمشناسی، میزان خطرناک بودن چنین مجرمیبسیار بیشتر از یک آدمرباست. در خصوص سایر عناوین مجرمانه، حتی اگر ادعا شود رابطه با رضایت فرد
رخ داده است، به لحاظ اینکه در خانه و تحت انقیاد فرد صورت گرفته، نمیتوان آن رضایت را معتبر ارزیابیکرد. با توجه به نظر قاضی چنین عملی به لحاظ گستردگی و مدت زمان طولانی اسارت میتواند در ردیف افساد فیالارض قرارگیرد.
در بروز این اتفاق هولناک،چند عامل موثر است. اول اینکه چرا به افراد ناشناس اعتماد کرده و به خانه او رفتهاند؟ چرا افرادی که از خانه فرار میکنند، یک دسترسی ساده به پلیس و خدمات اجتماعی ندارند تا آنان را مطلع کنند؟ چرا افرادی چنین مخفیگاههایی دارند؟ چرا نظام همسایگی از بین رفته است؟ در واقع، زندگی انفرادی، حاشیهنشینی، بیتفاوتی همسایگان نسبت به یکدیگر و رفت و آمدها باعث شده تا مجرم، سالهای طولانی مرتکب اعمال مجرمانه شود. نکته دیگر، عدم پیگیری خانواده دختران فراری است. چنین دخترانی هر اقدامی هم انجام داده باشند، خانوادهها باید سرنوشت او را پیگیری کنند. شاید اگر جدی پیگیری میکردند، اسارت آنها چند سال طول نمیکشید.
شواهد موجود، بیانگر ابتلای این فرد به اختلال شخصیتی جامعهستیز است که خطرناکترین و قسیالقلبترین مجرمان از بطن چنین افرادی بیرون میآیند. بررسی وضعیت ژنتیکی، واکاوی دورانکودکی و آسیبهای روانی وارده مسائلی است که باید مورد تحقیق گیرد. بسیاری از آنها سابقه تعرض جسمی یا جنسی در زندگی خود دارند.
اینکه آمار چنین افرادی در سطح جامعه روند کاهشی یا افزایشی داشته، نیازمند انجام یک تحقیق دقیق است، با این وجود و به نظر من، تعداد این مجرمان بیشتر شده است حتی اگر تعدادشان هم بیشتر نشده باشد، اما سطح آزادی اقداماتشان به دلیل گسترش آشناییها و دوستیها در فضای مجازی، امکان مخفی ماندن هویت فردی به مدت طولانی و از بین رفتن یا کاهش چشمگیر نظام همسایگی و زندگی گروهی، بسیارگسترده شده است. مناطق بسیاری در تهران، کرج و سایر استانها وجود دارد که همسایهها شناختی از یکدیگرندارند و همین مساله باعث رواج ناامنی شده است.
پس اگر تعداد این افراد افزایش پیدا نکرده باشد، اما آزادی عملشان به دلیل سبک زندگی مدرن که من نام آن را سبک زندگی بیهویت مینهم و توام با حاشیهنشینی و افزایش انزوای ناشی از زندگی شهری است، افزایش یافته و همین باعث شده تا حاشیه امنی برای ارتکاب اعمال مجرمانه داشته باشند.
در مجموع، نمیتوان آمار این مجرمان را به صفر رساند، اما باید توسط نهادهای مسؤول شناسایی شوند. چنین افرادی بیش از مجازات ، به اقدامات تامینی و تربیتی نیازدارند تا درمان شوند.
در خصوص افراد بزهدیده نیز توجه به موضوعات پیشگیری مهم است. تا جاییکه لازم است باید روی خانواده و اجتماع کارکنیم تا افراد، حضور در خانه را به بودن در محیط بیرون که بسیار بعید است اوضاع احوالی بهتر از خانواده برایشان فراهم کند، ترجیح دهند.
نقش مهم پدر و مادران
دکتر فریبرز باقری - روانشناس بالینی و مدیرگروه روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات: هویت جنسی و قدرت روانی یک کودک به ویژه پسر، از طریق مادر و هویت جنسی و هویت فردی دختر نیز از طریق پدر تعیین میشود.
یعنی اگر پدری به دختر خود بگوید زیباست، علاقه و عشقاش را به او نشان دهد و بر زبان جاری کند، دختر نیز به این باور میرسد که زیباست، اما اگر پدر آن را ابراز نکند، دختر در دوران بزرگسالی به مردان دیگر گرایش پیدا میکند تا تایید زیبایی خود را از زبان آنان دریافت کند.
در این بین، اگر پسری در دوران کودکی توسط مادر خود تحقیر شود، قدرت انتخاب یک رابطه عاطفی و جنسی صمیمی و موفق را در بزرگسالی نخواهد داشت و فشار ناشی از آن، به نفرت از خانمها تبدیل میشود که با نمونههای فراوانی از این موضوع مواجهه داشتم.
یکی از مراجعانم، پسری از یک خانواده بسیار مرفه و فرهیخته به لحاظ تحصیلات بود که مادری با رفتاری بسیار خودخواهانه داشت. پس از پیگیری متوجه شدم این پسر نوجوان، بسیار ماهرانه و مانند فردی که در آمریکا زندگی کرده، به زبان انگلیسی صحبت میکند. در واقع، او به این علت اقدام به یادگیری زبان انگلیسی کرده بود که هم عزت نفس کسب کند و هم توانایی برقراری ارتباط داشته باشد.
زمانی که با او که یک نوجوان بود، صحبت میکردم و به او آموزش میدادم چطور یک ارتباط عاطفی زیبا را پایهریزی کند، متوجه چهره به وجد آمده او شدم. در واقع، او به این فکر میکرد شاید روزی این شانس را داشته باشد که دختری به او علاقهمند شود، در حالیکه در ذهن این پسر، تحقق چنین موضوعی امری محال و امکانناپذیر بود.
در چنین افرادی، به دلیل تلنبار شدن نیروی پتانسیل جنسی و نیاز به برقراری رابطه عاطفی، نوعی ارتباط بیمارگونه با عقده جنسی برقرار میشود. یعنی وقتی دختری باور ندارد که زیباست، با انجام رفتارهای دلبرانه در مقابل آقایان سعی میکند به خود بقبولاند که دلربا است تا تایید آنان را به دست آورد، اینگونه افراد نیز با برقراری رابطه جنسی با خانمها به دنبال کسب تایید هستند تا احساس قدرت کنند.
در مورد اینکه آیا پدیده دختران فراری نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است یا خیر، باید گفت اطلاعاتی در این زمینه وجود ندارد که بر اساس آن پاسخ دقیق داد. متاسفانه ما هنوز از میزان آسیبها و اختلالهای موجود در افراد اطلاعی نداریم. یکی از دلایل آن این است که چندان نمیتوان در مورد یک آسیب صحبت کرد، زیرا عنوان اشاعه فساد به آن اطلاق میشود.
دلیل دوم، نوع مدیریت مدیرانی است که بیش از آنکه دنبال روشنگری باشند، در پی این هستند که مشکلات موجود به حساب او و مجموعه تحت مدیریتش گذاشته نشود.
به این ترتیب، چون درهای تمام موسسات و وزارتخانهها به روی بررسی آسیبها و جرایم بسته است، بنابراین هیچ تحقیقی نمیتوان در این زمینه انجام داد تا بر اساس آن گفت آیا به لحاظ آماری، پدیده دختران فراری و معضلات پس از آن افزایشی داشته است یا خیر. چه بسا این احتمال وجود دارد که در گذشته هم همین مقدار بوده، اما در مورد آن صحبت نمیشده است؛ مانند خانمهایی که از ترس آبرو و انگ بیحیایی خوردن، حاضر نبودند از متجاوزان صحبت یا شکایتی در مراجع قضایی ثبت کنند.
لیلا حسین زاده - ضمیمه تپش روزنامه جام جم