تحلیل هفته
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا هفته گذشته جزء ایام کم خبر سال بود و خبرهای مهم آن مرحله ای تازه از اتفاقات گذشته بودند.
جمعه شب 21 مرداد ماه با بازگشت آیت الله رئیسی از کرمان آخرین سفر استانی دولت هم به اتمام رسید و در حدود یکسال همه استان های کشور شاهد حضور رئیس جمهور بودند. سفرهای استانی دولت سیزدهم با خوزستان در ششم شهریور سال گذشته آغاز شد و در 21 مرداد با بازدید از منطقه جازموریان در استان کرمان و ثبت قاب های دیدنی از حضور مردم در کنار شخص اول اجرایی کشور پایان یافت.
همه استان های کشور محرومیت های زیادی دارند اما خوزستان، کرمان و سیستان و بلوچستان علی رغم ثروت های فراوان چنین محرومیت هایی را دارند که لازم است دولتمردان به همراه رئیسشان خلأها و فرصت های هر منطقه را توأمان ببینند.
پایان یک سال از عمر دولت سیزدهم فرصت خوبی برای ارزیابی عملکرد کلی دولت است که ضعف ها و قوت های مشهودی داشت و می توان برای هر یک از آن ها ساعت ها مطلب نوشت اما مهم ترین قوت آیت الله رئیسی حضور بدون تشریفات در همه استان های کشور بود و طبق گزارش های ارسالی خبری از بنرهای خوش آمدگویی و استقبال های خیابانی نبود.
هر چه قدر سفرهای استانی حسن روحانی تقلیدی از احمدی نژاد بود به طوری که مسؤولین دستپاچه استانی گاه مسیر استقبال را همانند مسیر استقبال از رئیس دولت دهم تعیین می کردند که مقایسه جمعیت دو سفر دولت بنفش را در موضع تدافعی تمسخر قرار می داد اما سفرهای آیت الله رئیسی ابتکار خود او و متعلق به خودش بود.
گاه بدون دیدار مردمی و خودنمایی با حضور مردم و همیشه در متن مستضعف ترین مردم؛ صبح های جمعه رئیس دولت سیزدهم به دیدار مردم محروم و مستضعف می رفت تا گند خبردار شدن صبح جمعه ای رئیس دولت دوازدهم را بشورد.
دولت رئیسی طی یکسال گذشته توانمند ظاهر شد و دولت را با شرایط اسفناک کرونایی تحویل گرفت و در مدت کوتاهی تب کرونا خوابید و اجتماعات نیز به دوران پیش از کرونا و حتی پرشورتر برگشت به طوری که نوروز 1401 و تعطیلات عید فطر نیز هر خانواده را حداقل یک نصفه روز به بیرون از خانه کشاند.
وعده دیگر رئیسی پس از مهار کرونا رسیدگی به قیمت ها بود که طبق معمول کارشناسان دولتی سیاست های تعدیل و یارانه زدایی را پیشنهاد دادند که برای مقطع آن روز یعنی پاییز 1400 پیشنهادهای خوبی به نظر می آمد اما ترس از افزایش قیمت ها بدنه اجرایی را مجاب نکرد تا اینکه بحران اوکراین و آغاز یک نبرد غذایی و بحران انرژی سبب شد مشکلی دیگر در کنار دیگر مشکلات آینده کشور را تهدید کند و آن کمبود ارزاق به واسطه قاچاق معکوس و خروج اقلام غذایی از کشور بود.
آیت الله رئیسی در سال اول دولت خود فحش و بدنامی این امر را به جان خرید و در یک اقدام سریع پس از افزایش یارانه ها قیمت های محصولات غذایی به قیمت های جهانی نزدیک شد تا قاچاق اقلام صرفه نداشته باشد و قحطی کشور را تهدید نکند؛ درست است که اقدام مردمی سازی یارانه ها می توانست با پیوست های رسانه ای قوی تری همراه باشد تا لطمات امر را کاهش دهد اما ایثارگری دولت کار بزرگی بود.
سبز شدن دوباره سرو کله فتنه گر
میرحسین موسوی طی دو هفته گذشته باز در خبرها و رسانه ها سرو کله اش پیدا و بیانیه از او منتشر شد که بیش از همیشه فاصله او را با سیاست در جمهوری اسلامی نشان داد؛ او که روزی پس از بازرگان نخست وزیر امام لقب گرفت سرنوشتی مشابه و دردناک تر از بازرگان را یافت؛ البته اگر سرنوشت بازرگان برای خودش به تنهایی دردناک بود اما درد سرانجام میرحسین گریبان همه مردم را گرفت و فشارها و تحریم هایی که پس از 88 به وجود آمد بسیاری از زندگی ها را نابود کرد.
درد جنبش سبز اموی پایانی ندارد و جدیدترین بیانیه اش نهایتی از وقاحت را نشان داد که هیچکس با او همراهی نکرد و خبری از آن شعارهای «ما بی شماریم» نبود؛ او بدون ذکر نام و با خصوصیات کامل به شهید همدانی و سیاست های ایران در سوریه حمله کرده است و آواره ها و بدنام شدن حزب الله لبنان را نتیجه سیاست ایران معرفی کرده که به پای یک دیکتاتور قربانی شده است.
غم انگیز است شخصی که روزگاری در کنار حافظ اسد عکس یادگاری می گرفت و به عنوان رئیس دولت در شرایط سخت دولت سوریه را حمایت می کرد اکنون از اینکه جانفشانی نیروهای ایرانی جلوی شکل گیری حکومت تروریستی و واپس گرایانه در سوریه را گرفته است ناراحت است.
او در ایام عاشورای حسینی این بیانیه را منتشر کرده تا بار دیگر از «امت خداجوی عاشورای 88» حمایت کند و به همان هایی که به عزای اباعبدالله و عزاداران رحم نکردند و همچنان حاضرند در مسیر وقاحت تندروی کنند، خونی تازه ببخشد.
مردم از سیاست مماشات نظام و عدم محاکمه و مجازات این فرد هتاک که دیکتاتوری اش در باشکوه ترین انتخابات تاریخ ایران هزینه های فراوانی را به آنها تحمیل کرد، گله دارند؛ جا دارد در شرایط جدید قوه قضائیه این فرد به طور علنی محاکمه شده و کسانی که سالها ادعای جامعه مدنی دارند را به تماشای دادگاه بکشاند و نتیجه دادگاه را هم به نفع مردم ستمدیده پس از 88 تعیین کند.
البته که نیروهای رسانه ای جنبش سبز در همان ایام یک عملیات رسانه ای جداگانه انجام دادند و با انتشار توییت هایی سیاست جمهوری اسلامی در مقابله با جنبش سبز را همچون سیاست یزید در مقابل قیام اباعبدالله جا زدند و با استفاده از تکنیک های فریب رسانه ای برای خود مظلومیت خریدند؛ این هم توهینی بزرگ به جمهوری اسلامی بود که با میرحسین موسوی هتاک همچون مخالفی قابل احترام برخورد کرد.
ترور سلمان رشدی پس از 34 سال
حمله یک جوان مسلمان به سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی در شبنه هفته گذشته پر بسامدترین خبر این روزها بود که سراسر دنیا را تحت تأثیر قرار داد؛ کتاب آیات شیطانی در سال 67 در انگلستان منتشر شد که به تخیل در خصوص افسانه غرانیق پرداخته بود و با توجه به آثار پیشین نویسنده اش که جوایزی کسب کرده بود نیز کاندیدای برخی از جشنواره های مختلف ادبی شد اما نتوانست جایزه ای کسب کند.
اعتراضات زیادی در هند و پاکستان علیه این کتاب شکل گرفت که طی آن افراد زیادی توسط دولت ها در حین اعتراضات کشته شدند و امام خمینی در پی جلوگیری از عادی شدن توهین به مسلمانان حکم ارتداد سلمان رشدی را اعلام کرد و از همه مسلمانان جهان خواستار اجرای این حکم شد.
از آن زمان تا کنون انتقادات زیادی از این حرکت صورت گرفته است که لازم است بی تعارف به آن ها اشاره کنیم که امام خمینی از اینگونه انتقادات نیز در آخرین نوشته های خود یاد کرد؛ عده زیادی آن را مغایر با اصول دیپلماسی می دانند چرا که یک دولت را تروریستی معرفی می کند خصوصا اینکه در این راه هیچ دولت دیگری همراهی با این فتوا نکرد و حتی اجرای آن نیز پس از حدود سی سال مورد حمایت هیچ کشور مسلمانی قرار نگرفت.
مکرون در اروپا که همیشه با شعارهایی علیه افراط گرایی به دنبال جذب رأی است سلمان رشدی را قربانی تاریک اندیشی معرفی و حسابی علیه این اقدام زبان بازی کرد.
اگر بخواهیم طبق اصول دیپلماسی به این فتوا و تبعات آن نگاه کنیم بدون تعارف باید بگوییم بر خلاف آن است زیرا این اصول دیپلماسی در راستای منافع سلطه گران نوشته شده است و حتی نگاه رئالیستی به سیاست خارجی و دیپلماسی نیز که تابع هویت کشورها است باز هم قطب های قدرت را می پذیرد اما حرکت در مسیر حکومت الهی و سیاست اسلامی اصول خود را دارد.
همین هایی که 5 ماه پیش می گفتند ایران با رأی منفی در سازمان ملل در خصوص جنگ اوکراین آبروی خود را خرج روسیه کرد و مانند روسیه شکست می خورد و به سیاست جمهوری اسلامی می تاختند اما اکنون که اقدام روسیه مورد حمایت قاطع جمهوری اسلامی قرار گرفته سکوت کردند و به ملامت نمی پردازند زیرا فایده این موضع گیری را دیدند.
آن روزگار پس از فتوای امام خمینی کشورهای اروپایی سفرای خود را از کشور خارج کردند اما همان ها چندهفته بعد روابط را به حالت سابق برگرداندند و رهبر بعدی جمهوری اسلامی نیز از این فتوا حمایت کرد و رسما کما فی السابق موضع جمهوری اسلامی قرار گرفت.
عده ای مناسبات دنیایی را نمی بینند و مناسبات «ان تنصر الله ینصرکم» را هم نمی فهمند و ایده هایی فانتزی به دنبال تحلیل سیاست های کلان و منافع ملی جمهوری اسلامی هستند.
حرف آخر: تجربه برجام نشان داد شما اگر با نیش باز هم در برابر غرب سر خم کنی باز هم آن ها وقیح تر از این حرف ها هستند که منافع شما را تأمین کنند بلکه باید پرقدرت و با صلابت به موضع برحق خود ادامه دهیم و در این راه از هیچ چیز نهراسیم.