وقتی شاه هم از سفر مامور آمریکایی به ایران بیخبر بود!
روز 14 دیماه 1357 و در آستانه فروپاشی رژیم شاه، آمریکا با هدف حفظ منافع آمریکا در ایران، یکی از مقامات عالیرتبه خود به نام ژنرال رابرت هایزر معاون فرمانده یگان ناتو در اروپا را مخفیانه به ایران اعزام کرد.
هایزر قرار بود «برای همکاری مستقیم با رهبران نظامی ایران» به تهران اعزام شود. ماموریت او در تهران اقداماتی به منظور حصول اطمینان از وحدت نیروهای مسلح، حمایت از دولت قانونی و آماده ساختن آنها برای جلوگیری از سقوط و از هم پاشیدگی رژیم پهلوی بود.
ژنرال هیگ فرمانده ناتو از این مأموریت سخت عصبانی شد. او میگوید: «من با مأموریت هایزر مخالفت کردم، زیرا اهداف آن مبهم بود و عمدتاً یک مأموریت سیاسی بود، نه نظامی»؛ امّا بعداً کارتر و کارولد براوان به وی گفتند که با این مأموریت مخالفت نکند. وی در مذاکرات بعدی با مقامهای کاخ سفید به این نتیجه رسید که هدف اصلی یک مأموریت نظامی است و آن«به راه انداختن یک کودتا در ایران است».
نیوسام معاون وزارت خارجه خبر مأموریت هایزر را تلفنی به اطلاع سولیوان (سفیر آمریکا در ایران) رساند. سولیوان گفت: «بهتر است در شرایط بحرانی فعلی مسافرت او به تهران بیسروصدا و به طور ناشناس باشد». نیوسام این نظر را مورد تأیید قرار داد و قول داد رعایت شود.
وقتی شاه هم از سفر هایزر به ایران بی خبر بود!
هایزر در چهارم ژانویه (14 دی ماه) به صورت سرّی با یک هواپیمای نظامی آمریکایی وارد تهران شد و مورد استقبال چندین نظامی آمریکایی قرار گرفت. آمریکاییان بدون اجازه ایرانیان وارد و خارج میشدند. حتی شاه نیز از ورود هایزر مطلع نشد. شاه بعداً در خاطراتش نوشت: «رفت و آمدهای ژنرال هایزر همیشه از پیش برنامهریزی میشد؛ امّا این سفر درهالهای از ابهام کامل فرو رفته بود. ورودش را خیلی مستور نگاه داشته بودند. البته نظامیان آمریکایی با هواپیماهای خودشان سفر میکردند و خیلی طبیعی بود که بتوانند هنگام ورود به پایگاههای نظامیشان در ایران تشریفات اداری معمول را نادیده بگیرند». وی مدعی است: «در اوایل ژانویه با تعجب خبر شدم که چند روز است ژنرالهایزر در تهران بهسر میبرد... ژنرال هایزر شخصیت کوچکی نبود، در مقام معاون فرماندهی ناتو چند نوبت به تهران سفر کرده بود و همیشه هم قبلاً تقاضای شرفیابیمیکرد».
اهداف ماموریت هایزر در ایران
مهمترین بخش مأموریت هایزر حفظ یکپارچگی ارتش بود. هایزر در ابتدای ورود به ایران تصمیم گرفت با چهار افسر عالیرتبه و تأثیرگذار ارتش ملاقات کند. این چهار نفر عبارت بودند از: سپهبد امیرحسین ربیعی فرمانده نیرویهوایی، دریادار کمالالدین حبیباللهی فرمانده نیروی دریایی، ارتشبد طوفانیان معاون وزارت دفاع و مسئول خریدهای تسلیحات خارجی، ارتشبد عباس قرهباغی رئیس ستاد مشترک ارتش. هایزر ملاقاتهای خود را به صورت جداگانه از همان 16دی ماه آغاز کرد؛ امّا آنها را سخت مرعوب قدرت انقلاب یافت.
ژنرال آمریکایی مأموریت داشت تا فرماندهان نظامی را که این گونه از رفتن شاه بهوحشت افتاده بودند، منسجم و آماده کودتا نماید. هایزر مرد پرکار و امیدواری بود، شب و روز برای مأموریت خود برنامهریزی میکرد، با فرماندهان صحبت میکرد و به آنها امید میداد. هایزر پس از این ملاقاتها چهار برنامه را برای فرماندهان نظامی طراحی کرد:1ـ جلوگیری از فرار فرماندهان بعد از رفتن شاه و حفظ انسجام آنها. 2ـ تغییر انقیاد فرماندهان از شاه به بختیار. 3ـ طرح به حرکت درآوردن اقتصاد در جهت حمایت از دولت بختیار توسط ارتش. 4ـ مقابله با جنگ روانی امام خمینی.
ژنرال آمریکایی سپس در ملاقات با شاه، مأموریت خود و دستورات کارتر را تشریح کرد و تشکیل کمیته بحران و آخرین تحولات آن را بهاطلاع محمدرضا پهلوی رساند. شاه همان روز به قرهباغی دستور داد تا به حرف هایزر گوش کنند و به وی اطمینان داشته باشند.
وظیفه دیگر هایزر طرح یک کودتا توسط ارتش در صورت شکست بختیار بود. منظور از کودتا در این طرح دستگیری و کشتن رهبران انقلاب، سرکوب مردم و اشغال مراکز مهم اقتصادی و سپس روی کار آوردن دولتی سرکوبگر بود. برژینسکی مشاور امنیتی کارتر بیمهابا میکوشید تا کودتا را در اولویت قرار دهد. برژینسکی معتقد بود: «یک کودتای نظامی در ایران به طرفداری از شاه تنها امید باقیمانده برای حفظ منافع آمریکا در ایران است». براون وزیر دفاع نیز همین عقیده را داشت و پیوسته از هایزر میخواست تا «نیروهای مسلح ایران را برای مقابله و سرکوب مخالفان در صورت لزوم آماده کند». برژینسکی به هایزر تأکید کرد که «طرح آمادهای را برای دست زدن به اقدام نظامی» داشته باشد. او معتقد بود این طرح«روحیه ارتش را تقویت خواهد کرد و از نظر روانی آنها را برای دست زدن به کودتا درصورت لزوم مهیا خواهد ساخت».
هایزر در اجرای مأموریت خود طرح کودتا را آماده ساخت. به گزارش هایزر: «طرحها شکل میگرفتند و ما به نقطهای نزدیک میشدیم که میتوانستیم با ارتش دست به کودتا بزنیم. همچنین به نقطهای میرسیدیم که بتوانیم این کودتا را ظرف یک هفته صورت دهیم. گروه از نظر روانی آماده بود که اگر دولت قانونی بختیار در آستانه سرنگونی قرار گرفت کودتا را انجام دهد».
برژینسکی بارها با هایزر تماس گرفت و از وی خواست تا «احتمال کودتا را همچنان مدنظر داشته» باشد. حتی بعد از ورود امام خمینی در روز 13 بهمن ژنرال جونز رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا با هایزر تماس گرفت و پرسید آیا «ارتش میتواند بدون حضور وی در تهران کار کودتا را انجام دهد؟»
هایزر در آستانه ترک ایران در جلسه 14 بهمن بار دیگر به فرماندهان نظامی گفت: دولت بختیار در آستانه سقوط است در این صورت «ارتش باید فوراً و قاطعانه وارد عمل شود و کودتا» صورت گیرد.
با وجود آنکه انقلاب مردم ایران به گستردهترین ابعاد خود رسیده بود و کار رژیم تمام شده بود، اما همچنان منادیان کودتا در کاخ سفید احمقانه میکوشیدند تا ارتش را وادار به کودتا کنند. روز 22 بهمن در حالی که صدای شکسته شدن ستون فقرات رژیم شاهنشاهی در سرتاسر جهان پیچیده بود کاخ سفید بهدنبال کودتا در ایران بود؛ کودتایی که هرگز به تحقق نرسید و این تلاشهای آخر آمریکائیان نیز نتوانست شاه را بر تخت سلطنت نگه دارد.