چگونه فیلم گاو به نمادی برای تقابل با گفتمان غالب تبدیل شد؟
«گاو» مهرجویی یک اتفاق بود، مولود جریانی به نام موج نوی سینمای ایران که در دهههای چهل و پنجاه شمسی، ساختار سینمای ایران را دگرگون کرد. سینمای ایران تا آن زمان، به نوعی دچار «فیلم آبگوشتی» بود، روایتی نازل با ساختاری ضعیف. اما فیلمسازانی همچون داریوش مهرجویی، تحت تاثیر محافل روشنفکری، فرهنگی، ادبی و هنری جامعه ایران و جهان، فیلمهایی تولید کردند که بر خلاف سینمای غالب آن روز دارای ارزشهای زیباشناختی فراوان بود. این فیلمها در تقابل با فیلمفارسی تولید شدند.
گاو که جنبههای هنری پررنگی داشت، در محافل روشنفکری سروصدای زیادی ایجاد کرد. این فیلم مرزی قاطع بود بین سینمای تجاری و غیرتجاری، خطی شفاف میان سینمای متعارف و غیرمتعارف، یک نقطه عطف، فیلمی که همگان آن را ستودند و برای نخستین بار اتفاق نظری در ستایش از یک فیلم ایرانی به وجود آمد. فیلمی پیچیده و سرشار از اشارات و کنایههای تفسیرپذیر. رابطهای عاشقانه میان مش حسن و گاوش، آنقدر که مش حسن دیگر وجود نداشت، گاو مش حسن بود.
دهه چهل، اوج گفتمان غربزدگی جلال آل احمد و بازگشت به خویشتن بود. همان زمان موجی نو در ادبیات و سینمای ایران نیز متولد شد که انعکاس همان نظریه «برگشت به درون» و «بازگشت به خویشتن» بود. گاو مهرجویی در کنار «حسن کچل» علی حاتمی و «مغولها»ی پرویز کیمیاوی از شاخصترین فیلم های این دوران بودند، آثاری از فیلمساز مولفانی که برخلاف موج غالب سینمای ایران علیه فرهنگ غالب سینمای ایران برخاستند و حالا هیچکدام آنان در میان ما نیستند و آخرینشان، داریوش مهرجویی، در یک شب مهرماهی، در خانهاش کاردآجین شد، همچون هامون که شبی در سردابهای قرون وسطایی سلاخی شد. آخرین سکانس داریوش مهرجویی، سکانسی تلخ بود و سراپا خونین و سرخ.
در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سندی از ساواک موجود است که نشان می دهد فیلم گاو در دهه پنجاه، تبدیل به نمادی علیه گفتمان غالب شده و در محافل دانشجویی و روشنفکری علیه رژیم پهلوی به نمایش در می آمد. طبق گزارشی به قلم مرحوم داریوش مهرجویی در سازمان اسناد ملی، فیلم به شدت مورد توجه طبقه روشنفکر قرار گرفته و جلال آلاحمد، آن را فیلمی مهم میداند که باید آن را بیش از یک بار دید و منوچهر انور میگوید: «ما تاکنون تصور میکردیم که سینمای فارسی در حال جنبش و حرکت است، ولی این توهمی بیش نبوده است. با این فیلم جنبش سینمای فارسی حقیقتا به چشم میخورد و در آن شکی نیست.»