بایدها و نبایدهای فرزندآوری
به گزارش خبرنگار گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، نرخ فرزند آوری در کشور ما نسبت به گذشته بسیار کاهش پیدا کرده و پایینتر از حد جایگزین شده است و این اتفاق حدود بیست سال است که اتفاق افتاده، اولین راه حلی که در این زمینه به ذهن میرسد این است که برخورد مستقیم با این مشکل صورت بگیرد.
اگر مواجهه مستقیم با این معضل شود و به همه گفته شود که بچه بیاورید و تعداد فرزندان را افزایش دهید و یا مشوق های فرزندآوری از طرف دولت برای خانواده ها در نظر گرفته شود، در این صورت این سوال مطرح می شود: آیا مشکل برطرف و رشد جمعیتی در جامعه ایران شکل می گیرد؟
این مسئله اجتماعی از ابعاد بیشتری برخوردار است و عوامل متعددی در کاهش فرزندآوری نقش دارد و هر کدام از این علت ها به بررسی و راهکاری خاص نیاز دارد، لازم است دولت مجموعه ای از سیاستهای حمایتی را طراحی کند تا مثلاً به خانمی که شاغل است و در سنین فرزند آوری قرار دارد به کمک آن بسته های حمایتی کار خود را بصورت دورکاری، نیمه وقت و یا پاره وقت انجام دهد و دولت برای پدرانی که فرزند آنها تازه به دنیا آمده است امکاناتی قرار دهد تا بتوانند زمان بیشتری در کنار خانواده باشند و در تربیت فرزندان به همسر کمک کند و یا فعالیت کاری آنها به شکلی باشد که در کنار تامین مخارج زندگی بتواند در کارهای منزل کمک کنند.
عدم توجه به مبانی غربی در مورد فرزندآوری
غیر از مواجه مستقیم با فرزند آوری، توجه به مبانی فلسفی وگفتمان کلانی که در کشور ما و در لایههای عمیق و به شکل خزنده اتفاق افتاده و همراهی این مبانی با بخشی از پیشرفت و توسعه مدل و روش غربی که به کشور ما سرازیر شده نیز در کاهش نرخ جمعیت موثر است. در واقع توسعه اقتصادی، رفاهی و سلامت کشور ایران با الگو غربی رقم خورده و این شکل از توسعه به همراه خود الزامات یا مجموعهای از کنشها را به ارمغان آورده است.
گذشته از دو علت فوق علتی دیگر وجود دارد که نافذتر است و در ذهن تمام افراد جامعه رسوخ کرده است و شکلی خزنده تصورات مردم را نسبت به فرزندآوری تغییر داده است و آن علت روایت و استعاره فرزند آوری است که توسط والدین در ذهن زوجین جوان نهادینه می شود، این لایه شاید عمیقترین لایه آن کوه یخی است که دست به راحتی به آن نمیرسد! اما وجود دارد و می شود با بیان ابعاد آن، تأثیر ماندگار و عمیقی بر روی اذهان مردم بگذارد.
استعارهها و روایتها فرزندآوری در جامعه ایرانی تغییر پیدا کرده و شکل و مفهوم فرزند برای خانواده ها تغییر داده شده است، والدین فرزندان خود را دوست دارند ولی درعینحال زوجین جوان دچار فرزند هراسی هستند و وقتی از آنها پرسیده شود که چرا فرزند نمیآورید، میگویند میخواهیم برای فرزندان چنان ایدئال مطلوبی رقم بزنیم که بچهام هیچ کمبودی نداشته باشد.
همچنین خیلی از زوجین میگویند دغدغه ما کیفیت و تربیت بچهها است، کیفیت تربیت در این تصویری که وجود دارد، بر این باور است که تکفرزندی بهترین کیفیت تربیت است، درحالیکه این کاملاً در مطالعات روانشناسی ثابت شده است که پرورش و تربیت تکفرزندی سختترین نوع تربیت است.
آسیب های تک فرزندی
البته لزوماً اینگونه نیست که بچههای تک فرزند بد تربیت میشوند چرا که ممکن است تربیت خیلی خوب و موفقِ تک فرزند هم وجود داشته باشد، اما پدران و مادران بچههای تکفرزند باید چندین برابر والدین چند فرزند زحمت بکشند تا فرزند را به نحو خوبی تربیت کنند و به نتیجه برسانند.
اشکال دیگر تکفرزندی این است که والدین میخواهند تمام آمال، آرزوها، داشتهها و نداشته های خود را درباره تک فرزندِ بدبختِ به دنیا آمده جبران کنند، خانواده چند فرزندی تفاوتهای بین انسانها و ارزشمندی هر انسان را به شکل جداگانه متوجه میشود و درک میکند و بذرها را کاشته و مراقبت میکند و اجازه میدهد هرکدام رنگ و بوی خود را پیدا کند.
بچههایی که تکفرزند هستند و تحت تربیت ایدئالگرایی کمالگراییِ آسیبزا هستند متأسفانه بدترین شکل تربیت را دارند و بیشترین فشار تربیتی به بچه وارد میشود. بچههایی که در آزادی و آرامش و در یک محیط پر از کودک بزرگ میشوند، استعدادهای آنها میتواند امکان بروز و ظهور پیدا کند و از آنان توقعهای بیجا در زمینههای مختلف نمیرود، در واقع آنان سالمتر و طبیعیتر تربیت میشوند و در آینده میتوانند انسانهای موفقتری باشند.
باید این باور را رواج پیدا کند که پدران و مادرانی که بچه ها را دوست دارند و میخواهند بهترین امکانات را برای زندگی بانشاط، سالم، متعالی و پویای فرزندتان فراهم کنند، مهمترین چیزی که بچه نیاز دارد، برادر و خواهر است. بهعبارتدیگر مهمترین نیاز یک بچه، وجود بچه هم سن و سال است تا باهم کودکی و نوجوانی کنند، از همدیگر حمایت نمایند، باهم دعوا کنند، اختلافسلیقههای افرادی که به هم دلبسته و وابستهاند و زیر یک سقف قرار دارند را تجربه کنند. بچههایی که در چنین محیطی بزرگ میشوند، در آینده محیطهای شغلی و تحصیلی و حتی محیط زندگی خانوادگی را درک میکنند. آنان در واقع متوجه خواهند شد که چطور باید با یک چالش مواجه بشوند و با اختلافسلیقه کنار بیایند و درک کنند.
الگوی موفق خانواده های دارای چند فرزند
بنابراین یکی از اقدامات مهمی که باید صورت گیرد، مقابله با استعارههای نادرست و خلق استعارههای درست درباره فرزندآوری است، این اشتباه است که تصور کنیم ما دیگر اقدام تبلیغی مستقیم برای فرزند آوری نخواهیم داشت.
تبلیغ مستقیم لایه اول را تشویق به فرزندآوری را پوشش میدهد و در جای خود معنیدار است اما باید به لایههای عمیقتر توجه کنیم. باید سعی کنیم مفهوم و روایت جدیدی از فرزند آوری و استعاره جدید برای مفهوم فرزند برای مردم خلق کنیم و آن را در اذهان تثبیت کنیم و با استمرار بر این نگاهها، آن ترویج نماییم.
نقش زنان در این زمینه پررنگ است و اگر خانمی بتواند در واقع الگوی زیبایی از فرزند پروری و مواجهه خود با فرزندان و همسر ارائه دهد و تصویری پویا و متعالی از خانواده شکل دهد، یکقدم مهم برای تشویق دیگران به فرزند آوری است.