۲۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۳
کد خبر: ۷۶۱۵۹۳
یادداشت؛

عاشورا و چند پرسش

عاشورا و چند پرسش
این روز‌ها همه از هر دسته و گروه و هر آیین و مذهبی در زیر خیمه حبیبِ جل و علا یک خانواده‌ایم.. و ذکر یا فاطمه و یا زینب بر لب و ذهن‌مان جاری است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سالی گذشت و دگرباره خداوند توفیق داد تا به محرم رسیم... نوا‌های محزون ولی پر قدرت زنجیر و سنج و طبل و بیرق‌های سیاه ... و دوباره سیل اشک‌ها و مویه‌ها و نجواها.

عده‌ای در تدارک برپایی مجالس سوگ و تعزیه و افرادی در شُرف راه‌اندازی کاروان‌ها و دسته‌های عزاداران و عزداری... و دوباره به روز‌های عطش، نبرد کربلا، و مظلومیت‌های حضرت ثارالله و هفتادو دوتن او بر می‌گردیم. تا با کمک آداب و آیین‌ها، ظاهر و باطن این نبرد اساسی همیشه تاریخ را درک کنیم و با جان و روان‌مان درک و بفهمیم، حتا اگر بقدر قطره اشکی..

این روز‌ها همه از هر دسته و گروه و هر آیین و مذهبی در زیر خیمه حبیبِ جل و علا یک خانواده‌ایم.. و ذکر یا فاطمه و یا زینب بر لب و ذهن‌مان جاری.

آغاز روز‌های مظلومیتِ ولایت و از جان‌گذشتگی زنان خاندان نبوت است؛ و البته اینجا مظلومیت به مفهوم ضعیف بودن نیست...

اکنون پس از یک سال بار دیگر رسیده‌ایم به سالروز "امر به معروف"؛ که این امر به "معروف سیره حضرت اباعبدالله است". اما آیا نگاه امروز ما مطابق نگاه پیامبر و خاندان اوست؟ آیا در عمل، آمران به معروف هستیم و نهی‌کنندگان از منکرات؟ یا صرفا فقط از دیگران تقاضا داریم خوب رفتار کنند؟

تصویر عصر عاشورا مهرشده بر اکثر دیوار‌های شهرها، خواه حسینیه‌ها و مساجد و تکایا و خواه خانه‌ها و ادارات و سوگواران با ذکر "یا فاطمه" و "یا زینب" و "یا رقیه" و .. شور می‌گیرند و بر سینه و سر و صورت می‌کوبند و در نهایت درباره مصیبت و صبر حضرت "سکینه" و "رباب" و "ام‌البنین" می‌گویند و گاهی با بی‌تابی و الحاح و زجه حاجتخواهند.

به عظمت خطابه‌های غراء و آتشین حضرت "اُمّ المَصائب" که معظم‌ترین گفتمان دینی را بعد از وجود نازنین مادرشان پدید آوردند بیندیشیم. آری «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا».

امروز به وضوح می‌بینیم که در بسیاری از مراتب مدیریتی با یک عبارت کلیشه‌ای و تکراری روبرو می‌شویم، اینکه می‌شنویم «این جایگاه پسندیده یک بانو نیست». اگر بر این عبارت توقف کتیم و آن را بیشتر بکاویم با انبوهی از پرسش‌ها روبرو می‌شویم و با نگاهی به محرم و عاشورا حتا بیشتر.

چه نکاتی ما را به این عبارت کلیشه‌ای می‌رساند که خیلی از جایگاه‌ها پسندیده یک بانو نیست؟ مگر پیشتر بانوان در این پست‌ها و شغل‌ها و جایگاه‌ها امتحان داده‌اند؟ مگر زن در آن شغل در هرزگی و بیهودگی قرار می‌گیرد؟ اگر بله چرا باید در جامعه شغل‌ها منقش به آلودگی و فساد باشد؟

بر مبنای کدام برآورد‌ها و پژوهش‌ها، این عبارت کلیشه‌ای که دائم آن را می‌شنویم، استوار شده است؟

به شعار‌ها و ظواهر و قسم‌ها نگاه کنیم یا رفتارها؟

 کدام برآورد‌ها و آمار‌ها و استدلال‌های علمی و تجربی گسترده در عرصه کشور پهناور ایران به ما اثبات کرده است که این کلیشه درست است؟

اکنون عمده پست‌ها را برای زنان در مشاغل آموزشی و تا اندازه‌ای درمانی دیده‌ایم و چند نمونه هم در مشاغل نمایندگی و سیاسی تعریف شده است.

اما وقتی قائل شویم که زنان می‌توانند در پست‌ها و جایگاه‌های آموزشی و درمانی حضور مؤثر و مدیریتی داشته باشند چرا نتوانند در دیگر پست‌ها شایستگی خود را نشان دهند. چرا؟ آیا زنان برگزیده تاریخ که خط و مشی تاریخ را تغییر دادند و محکم‌ترین مدیریت‌های بحرانی و تصمیمات را در عرصه‌های معنوی، توحیدی و انسانی داشتند را جزو زنان نمی‌پنداریم یا باور‌ها و تفکرات عصر فقاهت بر اذهان ننشسته یا فکر می‌کنیم از آنان نسبی باقی نمانده و نیست.

آیا انتظار این است که زنان در پست‌ها و جایگاه‌های مدیریتی زن نباشند و مانند مردان سخن بگویند و رفتار کنند؟ بر کدام مبنا و اصل و کدام آموزه و الگوی تاریخی و فرهنگی؟ و چرا؟ آیا از خود پرسیده‌ایم ما دین خدا را چگونه می‌بینیم؟ آیا همچون وارثان خوب از دین خدا محافظت کرده و عامل آن بوده‌ایم یا خدای ناکرده وارثان ناخلفی بوده و اهمیتی به دین خدا نداده و اهل رعایت دستورات این دین عزیز نبوده‌ایم، جا دارد این سؤال را بار‌ها از خود بپرسیم و در ذهن خود مرور کنیم.

آیا این مبین یکسونگری و مردانه اندیشی و جهل نیست که بعد از اینهمه دستاویزی، در نهایت اکثر پست‌ها را برای مردان می‌خواهیم و می‌رباییم و مردان فقط خود را برای آن پست‌ها تعریف می‌کنند؟ آیا این را باید پیروی و تبلیغ سیره پیامبر و منش حضرت حسین علیه‌السلام دانست؟!

آیا زنان باید در پست‌های مدیریتی فقط در اندازه مردان ظاهر شوند و نقش مردان مدیر را بازی کنند؟ بر چه اساس و رویه و مناسک و آیینی؟

جالب آن است که وظایف و مسئولیت‌های سنگین و عمده جامعه را بر دوش زنان می‌گذاریم و در کورسوترین نقاط زندگی از اذکار متعلق به زنان و مادران اولیاء استفاده می‌کنیم ولی در ادامه فرزندان و پیروان آنان را در بسیاری از پست‌ها و جایگاه‌های مدیریتی نمی‌پذیریم ولی آنان باید تاوان عملکرد‌های بد و ناقص و نسنجیده مدیران مرد را با جان و مال و عمر خود بدهند. مگر قرارمان در این نبود که رهرو "قرآن، عقل و نور" باشیم؟ مگر قرارمان این نبود که پیمان و عهد نشکنیم و نفوس خود را برای اوامر الهی و تهذیب نفس و اهمیت به نظام خانواده آماده کنیم؟

هدی‌سادات چاوشی‌

ارسال نظرات