۱۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
کد خبر: ۷۶۳۱۸۰

تصمیم لندن به تقسیم فلسطین و تولد اسرائیل

تصمیم لندن به تقسیم فلسطین و تولد اسرائیل
در جریان کنفرانس قاهره، در مارس ۱‌۹۲۱‌، سیاست کلی انگلستان در خاورمیانه پی‌ریزی شد. در این کنفرانس علاوه بر چرچیل، وزیر مستعمرات انگلستان، چهل متخصص سیاست‌های خاورمیانه، کمیسرهای عالی بریتانیا، افسران و فرماندهان کل نیروهای این کشور در خاورمیانه و وزرای مقیم در خلیج فارس نیز حضور داشتند.

تجزیه و سقوط دولت عثمانی در جنگ جهانی اول از یک سو و حمایت علنی و رسمی انگلستان از تشکیل دولت یهود در قالب اعلامیه‌ی بالفور[1] و همچنین به‌عهده‌گرفتن قیومیت فلسطین پس از جنگ از سوی دیگر، از جمله عواملی بود که زمینه را برای تشکیل دولت یهود فراهم کرد و در واقع مجموعه‌ی اقدامات انجام‌یافته در فاصله‌ی دو جنگ جهانی اول و دوم آن را تکمیل کرد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بر اثر تلاش و نفوذ قدرت‌ها به ویژه آلمان و فعالیت چشمگیر آن‌ها و آژانس یهود در سازمان ملل، تمام امکانات لازم برای تشکیل دولت یهود به وجود آمد. بدین ترتیب صهیونیست‌ها، در سال ۱‌۹۴۸، با تشکیل دولت یهود، به ریاست بن گوریون، اراضی به اشغال درآمده‌ی فلسطین را به اصطلاح کشور اسرائیل نامیدند.

کنفرانس قاهره

فلسطین در نیمه‌ی دوم سده‌ی نوزدهم، به دلیل گشایش کانال سوئز، اشغال مصر از سوی بریتانیا، فروپاشی امپراطوری عثمانی و افزایش رقابت‌های استعماری بریتانیا، فرانسه، آلمان و روسیه اهمیت ویژه‌ای یافت. کشورهای بریتانیا، فرانسه، هلند، بلژیک، پرتغال، اسپانیا و ایتالیا که خطر گسترش آلمان‌ها را احساس کرده بودند، در سال ۱‌۹۰۷ میلادی، در نشستی به این نتیجه رسیدند که اگر آلمان سواحل مدیترانه را تصرف کند، دولت‌های مزبور با خطر بزرگی روبه‌رو شده، مستعمراتشان در منطقه یکی پس از دیگری از دستشان خارج خواهد شد. در این کنفرانس توصیه شد که منطقه‌ی مسلمان‌نشین مزبور را قطعه‌‌قطعه کنند.

در جریان کنفرانس قاهره، در مارس ۱‌۹۲۱‌، سیاست کلی انگلستان در خاورمیانه پی‌ریزی شد. در این کنفرانس علاوه بر چرچیل، وزیر مستعمرات انگلستان، چهل متخصص سیاست‌های خاورمیانه، کمیسرهای عالی بریتانیا، افسران و فرماندهان کل نیروهای این کشور در خاورمیانه و وزرای مقیم در خلیج فارس نیز حضور داشتند. کنفرانس قاهره در مجموع، دوازده روز طول کشید و در جلسات آن که در هتل سمیرامیس قاهره به طور محرمانه برگزار می‌شد، دو کمیته‌ی نظامی و سیاسی به طراحی سیاست آینده‌ی انگلستان در خاورمیانه پرداختند. در واقع این کنفرانس، نقطه‌ی عطف توطئه‌های استعماری در تاریخ ملت فلسطین محسوب می‌شد. در ارتباط با موضع ایران در قبال این کنفرانس باید گفت مقامات دولتی ایران و سید ضیاءالدین طباطبایی که در این زمان در رأس دولت بود، موضع انفعالی داشتند. (زارع، ۱‌۳۸۴: ۳۹-۲۵)

تقسیم فلسطین و تولد اسرائیل

در پرتو حمایت انگلیس،‌ سیل مهاجرت یهودیان به سوی فلسطین که از قبل آغاز شده بود،‌ سرعت گرفت. با افزایش روند مهاجرت یهودیان،‌ مخالفت جامعه‌ی عرب نسبت به آن افزایش یافت و از انگلیس خواستند دست از حمایت از یهودیان بردارد. علی‌رغم مخالفت توده‌های عرب،‌ صهیونیست‌ها در فلسطین،‌ نیروی خودمختار ایجاد کردند و در همین رابطه یک ارتش سرّی به نام«هاگانا» تشکیل دادند که وظیفه‌ی سرکوب مخالفین و حتی ترور آن‌ها را برعهده گرفت (میرطاهر، ۱‌۳۸۱‌: ۹۰).

انگلیس در مقابل مخالفت جامعه‌ی عرب با تشکیل دولت اسرائیل،‌ با انتشار اعلامیه‌ای در سال ۱‌۹۳۹ تحت عنوان «کتاب سفید» اعلام کرد یهودیان در فلسطین تنها می‌توانند یک کانون ملی داشته باشند، اما حق تأسیس دولت مستقل را ندارند. اما این بار خشم صهیونیست‌ها نسبت به اقدام انگلیس برانگیخته شد. شروع جنگ جهانی دوم تا حدودی روند اقدامات در این خصوص را کند کرد. با پایان جنگ جهانی دوم،‌ انگلستان در سال ۱‌۹۴۷، اعلام داشت که سال بعد از فلسطین بیرون می‌رود و اداره‌ی آن را به سازمان ملل متحد محول خواهد کرد. در آوریل ۱‌۹۴۷، کمیسیون ویژه‌ای از سوی سازمان ملل متحد به منظور بررسی موضوع فلسطین تشکیل شد. در این کمیسیون از بین نمایندگان عضو سازمان ملل متحد، یازده نفر از کشورهای استرالیا، کانادا، گواتمالا، هندوستان، ایران، هلند، پرو، چکسلواکی، اوروگوئه یوگسلاوی انتخاب شدند تا پس از تحقیق و بررسی‌های لازم، پیشنهادات خود را به منظور حل مسئله‌ی فلسطین ارائه دهند.

شاخه‌ی اکثریت اعضای کمیته‌ی ویژه‌ی فلسطین (کانادا، چکسلواکی، گواتمالا، هلند، پرو، سوئد و اوروگوئه) طرح تقسیم فلسطین به دو کشور مستقل عرب و یهود را همراه با یک منطقه‌ی بین‌المللی در بیت‌المقدس ارائه داد. اما گروه اقلیت کمیته‌ی ویژه (ایان، هند، یوگسلاوی) تقسیم فلسطین را غیرعملی و غیر مؤثر و خلاف منافع اعراب دانستند. آن‌ها معتقد بودند که رفاه کلی کشور و تمامی مردم آن بر آمال یهودیان برای تأسیس کشور یهودی برتری دارد. بنابراین پیشنهاد یک کشور مستقل فدرال را در فلسطین ارائه دادند.

دفتر اتحادیه‌ی عرب در نیویورک، کمیته‌ی ویژه‌ی فلسطین را به طرفداری از صهیونیست‌ها متهم کرد و هشدار داد که پذیرش هر یک از دو طرح، جنگ در خاورمیانه را در پی خواهد داشت. شورای عالی عرب نیز دو طرح کمیته‌ی ویژه را «چرند» دانست و اعلام کرد که حتی یک مهاجر نیز نمی‌تواند به فلسطین وارد شود؛ در مقابل، صهیونیست‌ها به طرفداری از طرح اکثریت پرداختند. شورای عمومی داخلی آژانس یهود نیز طرح فدرال را رد کرد و آن را غیرقابل پذیرش خواند؛ اما خشنودی خود را از طرح تقسیم اکثریت ابراز داشت. درباره‌ی مواضع ایران نسبت به مسئله‌ی فلسطین باید گفت که نصرالله انتظام، رئیس نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل، به اتفاق دکتر علینقی اردلان، مستشار سفارت ایران در آنکارا، در این کنفرانس شرکت داشتند. نمایندگان ایران در ابتدای ورود به فلسطین با دو سیاست متضاد مواجه شدند: ۱‌. از آن‌جا که اعراب با ایران از قدیم‌الایام، پیوسته روابط فرهنگی و اقتصادی داشتند و از طرف دیگر وجه اشتراک مذهب اسلام نیز پیوسته ایران با آن‌ها دارای منافع مشترک ساخته بود، امکان مخالفت با آن‌ها را سلب کرده بود ۲- یهودی‌ها نیز دارای ثروت و نفوذ زیادی در دنیا بودند؛ از این رو نمایندگان ایران با توجه به منافع ملی نمی‌خواستند صراحتاً با یهودی‌ها مخالفت نمایند و از طرف دیگر، تا آن تاریخ، سیاست ایران در فلسطین براساس بی‌طرفی استوار بود. لذا برای اینکه ایران به طرفداری از اعراب یا یهود متهم نشود و ضمناً از حق هر دوی آن‌ها دفاع کرده باشد، موافقت دولت‌های هند و یوگسلاوی را با طرح یک کشور ائتلافی از یهود و اعراب که در عین حال وحدت فلسطین نیز در آن محفوظ بماند، جلب کرد. طرح مزبور مبنی بر ایجاد دولت ائتلافی از یهود و عرب بود. در عین حال عرب و یهود در امور داخلی مستقل باشند و حکومت مرکزی به وسیله‌ی دو مجلس اداره شود که یکی نماینده‌ی مستقل اهالی و به آرای مستقیم انتخاب شده و دیگری به عده‌ی مساوی از نمایندگان انتخابی عرب و یهود تشکیل گردد. رئیس کشور را نیز این دو مجلس انتخاب کنند و دولت هم در مقابل آن‌ها مسئول باشد. اما یهودی‌ها با پیشنهاد طرح تقسیم (گروه اکثریت) موافق بودند.

دیدگاه آمریکا و شووری نسبت به تقسیم فلسطین

در کمیسیون ویژه، دیدگاه نماینده‌ی شوروی تا آن زمان معلوم نبود؛ از این رو اعراب به امید جلب موافقت آن کشور از هیچ نوع معاشرت با آن‌ها خودداری نداشتند اما شوروی با تقسیم فلسطین موافقت کرد. اکثریت نمایندگان دول آمریکای لاتین نیر طرفدار تقسیم بودند، در نتیجه وضع اعراب مشکل‌تر شد. دولت آمریکا نیز بر اثر فشار صهیونیسم و نفوذ کلیمیان در این کشور، رأی به تقسیم فلسطین دادند. (زارع، ۱‌۳۹۴: ۴۶-۴۴)

نماینده‌ی دائم ایران در سازمان ملل متحد، درباره‌ی آخرین تلاش‌های طرفین برسر تقسیم فلسطین و تأثیر تبلیغات ماهرانه‌ی آژانس یهود و نفوذ صهیونیست‌ها در آمریکا در جمع‌آوری آرای دولت‌هایی که تا آن هنگام مردد بودند، چنین می‌نویسد: «متأسفانه روزهای آخر، موافقین تقسیم هر چه در قوه داشتند، برای جلب موافقت دول که تا آن تاریخ مردد بودند، به کار بردند و از قرار معروف، دولت آمریکا و آژانس یهود، اولی از تحبیب و تهدید و دومی از تطمیع هم فروگذار ننمودند. هنگام طرح گزارش در مجمع عمومی، اعراب نطق‌های پرحرارتی کردند، ولی چون تصمیم‌ها گرفته شده بود و کسی به حرف حق گوش نمی‌داد، فریادشان به جایی نرسید و وقتی که از همه جا مأیوس شدند، در دقیقه‌ی آخر به همان پیشنهادی که اینجانب و دو نفر دیگر (نماینده‌ی هند و یوگسلاوی) داده و خودشان با آن مخالفت کرده بودند، متوسل شدند و طرح آن‌ها را خواستند. ولی پیدا بود که این کار دیگر شدنی نیست... بالاخره در جلسه‌ی ۲۹ نوامبر که روز آخر مجمع عمومی بود، پیشنهاد کمیسیون مبنی بر تقسیم فلسطین به دو دولت مستقل عرب و یهود با اکثریت ۳۳ رأی موافق در مقابل۱‌۳ رأی مخالف و ده امتناع، تصویب و نمایندگان دول عرب به صورت اعتراض از تالار مجلس خارج شدند...» (زارع، ۱‌۳۸۴: ۴۷) بدین ترتیب تصمیم سازمان ملل متحد در خصوص فلسطین در، ۲۹ نوامبر۱‌۹۴۷، بر تقسیم آن به سه قسمت مسجل شد: ۴۳ درصد آن در اختیار اعراب و‌ ۵۶ درصد در اختیار یهودیان و بیت‌المقدس نیز بین‌المللی شد. بعد از این تصمیمِ سازمان ملل متحد،‌ اسرائیل رسماً اعلام تشکیل دولت کرد (علی بابایی، ۱‌۳۶۹: ۱‌/۴۶۳-۴۶۲؛ روابط ایران و اسرائیل (۱‌۳۵۷-۱‌۳۲۷ش به روایت اسناد نخست‌وزیری)، ۱‌۳۷۷: ۶-۴) و دولت‌های متحده‌ی آمریکا و شوروی آن را به رسمیت شناختند (تقی‌پور، ۱‌۳۹۰: ۱‌/۶۸).

واکنش ایران به تقسیم فلسطین و تولد اسرائیل

اقدام سازمان ملل و تحولات جدید در فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل، بازتاب‌های وسیع و گسترده‌ای در دنیا و ایران داشت. مردم ایران به رهبری علما و روحانیان مخالفت خود را اعلام داشتند. در همین رابطه شیخ عبدالکریم زنجانی و شیخ محمدحسین آل کاشف‌الغطا از تلاش‌های نخست‌وزیر و سید محمد صدر در راه فلسطین قدردانی کردند. مقامات عربی نیز مراتب تشکر خود را از ابراز احساسات علما و عشایر ایران در رهایی فلسطین از صهیونیست‌ها اعلام داشتند. (زارع، ۱‌۳۸۴: ۴۸) در این میان واکنش آیت‌الله کاشانی بیشتر و شدیدتر بود. او در بیانیه‌ای علیه یهودیان حکم جهاد داد و مردم را دعوت به تظاهرات کرد. در اعلامیه‌ای که، در ۱‌۱‌ دی ۱‌۳۲۶، صادر کرد چنین قید کرد: «... معلوم نیست وطن بودن فلسطین برای مهاجرین یهودی آلمانی و روسی و آمریکایی و غیره، مطابق کدام منطق و قانون است که رأی به تقسیم آن‌ها می‌دهند؟ اگر می‌خواهند یهود را از خود راضی کنند و استفاده‌هایی که منظور است، از آن‌ها بنمایند، در مملکت خود به آن‌ها جا بدهند و آن‌ها را مستقل کنند. در هر صورت، تشکیل دولت یهودی در آتیه، کانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلکه تمام دنیا خواهد بود و زیان آن‌ها تنها متوجه اعراب فلسطین نمی‌گردد و علی الحال بر تمام مسلمین عالم است که از هر طریق که می‌شود، از این ظلم فاحش جلوگیری نموده و رفع این مزاحمت را از مسلمین بنمایند.» همچنین آیت‌الله کاشانی در ۳۱‌ خرداد ۱‌۳۲۷، در یکی از اجتماعات بزرگ مردم در مسجد شاه سابق (مسجد امام) خطاب به مردم اظهار داشت: «... بعضی از دول، بدون مجوز قانونی فلسطین را که از مراکز مقدسه‌ی اسلام و محل مسجدالاقصی که قبله‌ی اول مسلمین است و سالیان دراز، وطن و مسکن مسلمانان به شمار می‌رفت و بر آن حکومت می‌کردند و طی صدها سال جنگ‌های صلیبی و دادن میلیون‌‌ها کشته نتوانسته‌اند این سرزمین مقدس را از دست مسلمین به در آورند را اکنون وطن یهودیانی شناخته‌اند که از نقاط مختلف عالم به آن‌جا مهاجرت کرده‌اند، در صورتی که حکومت اسلامی از قدیم‌الایام بر فلسطین حق ثابت است، دست تعدی دراز کرده و با چنگال‌های آلوده به فساد و ظلم خود، خانمان برادران مسلمان را در هم ریخته و خون آنان را بی‌رحمانه بریزند...» در پایان سخنرانی، با اعلام شماره حسابی به نام کمک به فلسطین، از مردم ایران خواهان کمک شد. در همان هنگام، بیانیه‌ای نیز از جانب فدائیان اسلام در حمایت از مسلمانان فلسطین صادر شد: «هوالعزیز نصر من الله و فتح قریب: خون‌های پاک فدائیان رشید اسلام در حمایت از برادران مسلمان فلسطینی می‌جوشد. پنج هزار نفر از فدائیان رشید اسلام عازم کمک به برادران مسلمان فلسطینی هستند و با کمال شتاب [خواهان اجازه‌ی] دولت [به منظور] حرکت سریع به سوی فلسطین [هستند] و منتظر پاسخ سریع دولت می‌باشند. از طرف فدائیان اسلام؛ سید مجتبی نواب صفوی»(مدنی، ۱‌۳۷۸: ۳۳۷ ۳۴۰)

واکنش مردم و روحانیان در قالب بیانیه و برگزاری تجمع‌های اعتراضی همچنان ادامه یافت. در همین رابطه، در خرداد ۱‌۳۲۷، روزنامه‌ی دنیای اسلام با ضمیمه کردن یک صفحه، مطالبی را با عنوان «بیانیه‌ی آیت‌الله آقای حاج آقا حسین بروجردی، میتینگ روز جمعه اتحادیه‌ی مسلمین، تحریم خرید و فروش کالای یهودی‌ها و تلگراف حضرت آیت‌الله بهبهانی به پاپ» در بین مردم منتشر کرد.

اتحادیه‌ی مسلمین با دعوت از نمایندگان دولت‌های اسلامی در ایران و آیت‌الله بهبهانی و عده‌ی زیادی از نمایندگان مجلس، مدیران و خبرنگاران به منظور پشتیبانی مسلمانان ایران از دول عربی نسبت به موضوع فلسطین، تجمع گسترده‌ای در خرداد ۱‌۳۲۷ تشکیل دادند. در این تجمع، موسی حکمت برنامه‌ی سخنرانی به زبان عربی و فارسی را قرائت کرد. سپس نصرت‌الله نوریانی، مدیر روزنامه‌ی آئین اسلام، بیانیه‌ی اتحادیه مبنی بر اظهار تشکر از حضور نمایندگان سیاسی دول اسلامی را قرائت کرد و اظهار داشت تا کنون دو هزار نفر برای شرکت در نبرد فلسطین تنها در اتحادیه‌ی مسلمین نام‌نویسی کرده‌اند. سپس آقای شهیدی رشیدی خلاصه‌ی بیانیه را به زبان عربی ایراد کرد و پشتیبانی کامل مسلمانان ایران را از دول عربی نسبت به قضیه‌ی فلسطین اعلام داشت.

همچنین آیت‌الله سید محمد بهبهانی، طی تلگرافی به پاپ اعظم واتیکان، ضمن اعلام تأثیر عمیق خبرهای اسف‌انگیز فلسطین در محافل روحانی و ملی کشور و اظهار تنفر از تجاوز یهود به جان و مال مسلمین، از پاپ تقاضا کرد «به ملل مسیحی تذکر دهند که از این جمعیت یهود که دست تعدی به جان و مال مسلمین مظلوم دراز کرده‌اند، پشتیبانی نکرده و عواطف چند صد میلیونی مسلمین را برای خاطر یک مشت یهود فتنه‌جو جریحه‌دار ننمایند.»

همچنین کلیه‌ی حجج اسلام مقیم حوزه‌ی روحانیت قم تصمیم گرفتند که اگر یهودی‌ها در فلسطین دست از جنگ علیه اعراب برندارند، خرید و فروش اجناس آن‌ها را تحریم کنند و به عموم مسلمین توصیه نمایند که از خرید هر نوع جنس از یهودی‌ها و فروش کالاهای خود به آن‌ها خودداری نمایند. (زارع، ۱‌۳۸۴: ۵۲-۵۰) بخشی از واکنش‌ها نیز مربوط به نمایندگان مجلس شورای ملی می‌شد.

تبلیغات و فعالیت سازمان‌‌های یهودی

از مسائل مهم پس از تأسیس دولت اسرائیل، تبلیغات و فعالیت سازمان‌‌های یهودی برای مهاجرت یهودیان به سمت فلسطین بود. در این میان، آژانس یهود نقش اصلی در انتقال یهودیان سراسر جهان برعهده گرفت. ایران هم یکی از کانون‌های اصلی فعالیت آژانس یهود بود. سازمان‌های یهودی فعال در ایران، نه تنها در ورود و خروج غیرقانونی یهودیان دست داشتند، بلکه با توسل به بهانه‌های مختلف یهودیان ایرانی را ترغیب می‌کردند که به فلسطین کوچ کنند. در اثر تبلیغات و کمک‌های یهودیان فلسطین، شماری از یهودیان ایرانی نیز کشور را به قصد اسرائیل ترک کردند. نمایندگان هیئت هاگانای صهیونی[2] در تهران از دیگر فعالان بودند. آنها با بازرگانان و رجال برجسته‌ی یهودی مقیم تهران، دیدار می‌کردند و درباره‌ی کمک‌های مالی و معنوی به یهودیان فلسطین صحبت می‌کردند. کمک مالی یهودیان فلسطینی به یهودیان ایران برای انجام تبلیغات به نفع صهیونیست‌ها و جلوگیری از عملیات مخالف مصالح یهودیان فلسطین نیز قابل توجه بود. (زارع، ۱‌۳۸۴: ۵۴)

نتیجه‌گیری

به دنبال تجزیه و سقوط دولت عثمانی، دخالت انگلیس در خاورمیانه و فلسطین گسترش یافت. در سایه‌ی حمایت انگلیس، سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین که از قبل شروع شده بود، افزایش یافت. با افزایش مهاجرت یهودیان، مخالفت جامعه‌ی عرب افزایش یافت. به دنبال اعتراض جامعه‌ی عرب و با پایان جنگ جهانی دوم،‌ انگلستان در سال ۱‌۹۴۷، اعلام کرد از فلسطین خارج و اداره‌ی آن را به سازمان ملل واگذار خواهد داد که در نهایت رأی سازمان ملل به تقسیم فلسطین و تشکیل اسرائیل مسجل شد. رأی مزبور با مخالفت مردم ایران و جامعه‌ی روحانیت مواجه شد.

 

منابع

زارع، رضا (۱‌۳۸۴)، ارتباط ناشناخته: بررسی روابط رژیم پهلوی و اسرائیل(۱‌۳۵۷-۱‌۳۲۷)، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر ایران.

علی بابایی، غلامرضا (۱‌۳۶۹)، فرهنگ علوم سیاسی، ج۱‌، تهران، ویس.

گلمحمدی، احمد (۱‌۳۸۱‌)، روابط ایران و اسرائیل به روایت اسناد نخست‌وزیری(۵۷-۱‌۳۲۷)، پژوهش حقوق و سیاست، شماره‌ی ۶‌.

مدنی، جلال‌الدین (۱‌۳۷۸)، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ۱‌، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم.

میرطاهر، سیدرضا (۱‌۳۸۱‌)، تاریخچه‌ی شکل‌گیری اسرائیل، حضور، شماره‌ی ۴۰، بهار.

تقی‌پور، محمدتقی(۱‌۳۹۰)، ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی، ج ۱‌، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.

 

[1] یادداشتی‌ که‌ آرتور جیمز بالفور، وزیر امور خارجه انگلیس‌ (۱۹۱۶-۱۹۱۹م‌) در ۲ نوامبر ۱۹۱۷م‌/۱۱ آبان ‌۱۲۹۶ش‌ در پی‌ مذاکرات‌ و تلاش‌های‌ سران‌ صهیونیسم‌، خطاب‌ به‌ روتشیلد درباره‌ی نظر مساعد دولت‌ انگلستان‌ نسبت‌ به‌ تشکیل‌ یک‌ کشور یهودی‌ در فلسطین‌ ارسال‌ کرد.

[2] یک سازمان شبه‌نظامی یهودی وفادار به ایدئولوژی صهیونیسم بود که سال ۱۹۲۰ در فلسطین تحت قیمومت انگلستان به جای سازمان هاشومیر تشکیل شد. این سازمان به‌تدریج به شاخه‌ی نظامی غیررسمی آژانس یهود تبدیل شد. و علیه اعراب فلسطینی و حکومت قیم بریتانیا مبارزه می‌کرد. با اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی و برپایی نیروهای دفاعی اسرائیل، هگانا با دیگر گروه‌های شبه‌نظامی ادغام و به صورت نیروی نظامی دولت اسرائیل تجدید ساختار شد.

ارسال نظرات