۱۹ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۵
کد خبر: ۷۷۸۲۹۳
کارشناس خانواده مطرح کرد؛

طلاق عاطفی؛ زنگ خطر خاموش فروپاشی خانواده‌ها

طلاق عاطفی؛ زنگ خطر خاموش فروپاشی خانواده‌ها
حجت الاسلام عباسی آغوی گفت: زوج‌هایی که دچار طلاق عاطفی می‌شوند، غالباً یکدیگر را مناسب زندگی مشترک خود نمی‌دانند و از لحاظ شناختی بینش‌های محدود و مرزی نسبت به هم دارند، آنها احساس می‌کنند که برای یکدیگر مناسب نیستند.

اشاره: به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، متاسفانه امروزه پدیده طلاق به یکی از چالش‌های جدی جامعه ما تبدیل شده است و اما در کنار آمار نگران‌کننده طلاق‌های رسمی، نوع دیگری از جدایی نیز در حال گسترش است که شاید کمتر به آن توجه می‌شود و آن طلاق عاطفی است؛ این وضعیت زمانی رخ می‌دهد که همسران زیر یک سقف زندگی می‌کنند، اما ارتباط عاطفی و صمیمیت بین آن‌ها از بین رفته و روابطشان به سردی و بی‌تفاوتی می‌گراید.

طلاق عاطفی نه تنها سلامت روانی زن و مرد را به خطر می‌اندازد، بلکه می‌تواند تأثیرات مخربی بر فرزندان و سایر اعضای خانواده نیز داشته باشد. برای بررسی ابعاد مختلف این مسئله و ارائه راهکارهای مناسب، با حجت الاسلام محمد مهدی عباسی آغوی، مشاور و کارشناس مسائل خانواده به گفت‌وگویی انجام شده که مشروح آن در ذیل می‌آید:

طلاق عاطفی چیست و چه رفتارهایی نشان دهنده وجود آن در یک رابطه زناشویی است؟

طلاق در لغت به معنای رهایی است و در اصطلاح حقوقی، به جدایی زن و مرد از یکدیگر اطلاق می‌شود. این جدایی گاه به صورت حقوقی و رسمی، یعنی با طی شدن مراحل قانونی و شرعی، انجام می‌شود.

در مقابل، گاهی طلاق به شکل رسمی و قانونی رخ نمی‌دهد، اما از نظر عاطفی و احساسی، زن و مرد دچار جدایی و سردی می‌شوند و عملاً یکدیگر را تحمل می‌کنند، هرچند در ظاهر زندگی مشترک ادامه می‌یابد، اما در باطن، زمینه‌های فروپاشی آن فراهم آمده است.

طلاق عاطفی، پیش‌درآمدی بر طلاق رسمی است و اغلب آمار آن، به مراتب بیش از طلاق‌های ثبت شده است.

آمارهای نگران‌کننده طلاق‌های رسمی، بسیار هشداردهنده هستند و افزایش چشمگیر نسبت طلاق به ازدواج، در برخی مناطق به «سه به یک» رسیده است. این وضعیت بحرانی، ضرورت توجه جدی به عوامل مؤثر در فروپاشی خانواده‌ها را نشان می‌دهد.

چطور می توان متوجه شد که زن و مرد دچار طلاق عاطفی شده‌اند؟

برای شناسایی اینکه یک زن و مرد دچار طلاق عاطفی شده‌اند، نشانه‌هایی وجود دارد که می‌توانند رفتاری، عاطفی یا شناختی باشند.

نشانه‌های شناختی:

زوج‌هایی که دچار طلاق عاطفی می‌شوند، غالباً یکدیگر را مناسب زندگی مشترک خود نمی‌دانند و از لحاظ شناختی بینش‌های محدود و مرزی نسبت به هم دارند. آن‌ها احساس می‌کنند که برای یکدیگر مناسب نیستند.

نشانه‌های عاطفی:

محبت و عشق بین آن‌ها کاهش می‌یابد و روابط عاطفی و عاشقانه کمرنگ می‌شود. همچنین، حمایت عاطفی از یکدیگر در مواقع مشکلات به طور چشمگیری کاهش می‌یابد.

نشانه‌های رفتاری:

رفتارهای آزاردهنده نسبت به یکدیگر افزایش می‌یابد. در این شرایط، پرخاشگری و ناهماهنگی‌های رفتاری در خانواده‌ها بیشتر می‌شود. به خصوص روابط جنسی تحت تأثیر قرار گرفته و معمولاً سرد و کمتر می‌شود.

مشکلات روانی:

در برخی موارد، طرفین ممکن است دچار افسردگی شوند و این افسردگی به نوبه خود می‌تواند منجر به بروز روابط خارج از خانواده گردد.

به طور کلی، این نشانه‌ها می‌توانند زنگ هشداری برای شناسایی طلاق عاطفی در یک رابطه باشد و نیازمند توجه و اقدام مناسب هستند.

درست است که زندگی مشترک پس از مدتی از هیجانات اولیه فاصله می گیرد، اما چرا این روند اغلب به سردی و بی تفاوتی تبدیل می شود؟

آمارها نشان می‌دهد که معمولاً طلاق عاطفی بعد از گذشت پنج سال از ازدواج آغاز می‌شود، هرچند برخی از همسران ممکن است این تجربه را در سال اول احساس کنند، اما به طور کلی، رضایت زناشویی معمولاً پس از پنج سال کاهش می‌یابد؛ عوامل مؤثر بر این کاهش رضایت زناشویی متنوع هستند و گذر زمان به تنهایی نمی‌تواند عامل اصلی باشد. این عوامل می‌توانند به دو دسته پیش از ازدواج و پس از ازدواج تقسیم شوند.

عوامل پیش از ازدواج:

ازدواج اجباری:

در بسیاری از موارد، افراد ممکن است تحت فشار خانواده‌ها یا جامعه برای ازدواج قرار بگیرند و خود انتخاب نکرده باشند. به عنوان مثال، پدر و مادر ممکن است برای آنها همسر انتخاب کنند.

انتخاب نامناسب:

حتی اگر ازدواج اجباری نباشد، ممکن است افراد تصمیم‌گیری‌های اشتباهی انجام دهند و با معیارهای نادرست اقدام به انتخاب همسر کنند. برخی افراد ممکن است به صورت احساسی و بدون بررسی دقیق شرایط، همسر خود را انتخاب کنند.

تب عشق ناپایدار:

در مواردی که زوجین بر اساس عشق دوران نوجوانی یا جوانی به یکدیگر پیوند می‌خورند، ممکن است پس از مدتی به سردی عاطفی دچار شوند. تحقیقات نشان داده است که در هند، افرادی که با شور و عشق زیاد وارد زندگی مشترک می‌شوند، بعد از پنج سال کاهش روابط زناشویی را تجربه می‌کنند.در مقابل، زن و مردهایی که ازدواج سنتی و با حضور خانواده‌ها داشته‌اند و این ازدواج را به‌طور عاقلانه انجام داده‌اند، کمتر دچار سردی عاطفی شده‌اند.

متأسفانه، در برخی موارد، دختر و پسری که بر اساس عشقی پیش از ازدواج زندگی مشترکشان را شروع می‌کنند، پس از مدتی با سردی عاطفی و طلاق عاطفی مواجه می‌شوند و احساسات اولیه‌شان به سرعت کاهش می‌یابد.

عوامل پس از ازدواج:

شایان ذکر است که در مقابل، زن و مردهایی که بر اساس ازدواج‌های سنتی و با مشورت خانواده و تفکر منطقی وارد ازدواج می‌شوند، کمتر دچار سردی عاطفی می‌شوند و روابط زناشویی بهتری را تجربه می‌کنند.

در نتیجه، توجه به شرایط پیش از ازدواج و معیارهای صحیح انتخاب همسر می‌تواند نقش مهمی در کاهش خطر طلاق عاطفی داشته باشد.

زن و مردهایی که ازدواج خود را در محضر خانواده و به‌صورت سنتی و عاقلانه انجام داده‌اند، کمتر دچار سردی عاطفی می‌شوند.

پس از ازدواج، عوامل مختلفی می‌توانند به سردی عاطفی بین همسران منجر شوند؛ ممکن است که رابطه آنها به‌درستی شکل گرفته باشد، اما مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط مؤثر با همسرشان را نداشته باشند.

ضعف در مهارت‌های ارتباطی، ناتوانی در حل اختلاف، عدم اجرای صحیح نقش‌های زناشویی و قصور در انجام وظایف به‌درستی، همگی می‌توانند مشکلاتی را ایجاد کنند.

علاوه بر این، عواملی مانند لجبازی، پافشاری بر عقاید خود و انتظارات بیش از حد نیز می‌توانند به سردی عاطفی دامن بزنند.

برخی از عوامل نیز به همسران مربوط نمی‌شود و بیشتر ناشی از شرایط بیرونی است؛ عواملی مانند فقر و بیکاری، دخالت‌های ناخواسته دیگر اعضای خانواده و ناباروری یکی از زوجین که خواهان فرزنددار شدن هستند، می‌توانند تأثیرگذار باشند.

علاوه بر این، برخی صفات اخلاقی منفی مانند حسادت و تکبر نیز می‌توانند روابط را تیره و سرد کنند، همچنین، نادیده گرفتن نیازهای همسر، بی‌توجهی و بی‌مسئولیتی عواملی هستند که می‌توانند به طلاق قانونی منجر شوند و این عوامل در طلاق عاطفی نیز تأثیرگذارند.

به دلیل برخی عوامل، ممکن است افراد زندگی را تحمل کنند و به سمت طلاق حقوقی نروند، یا حتی این تحمل منجر به طلاق شود. در هر صورت، عوامل مختلف فردی، اجتماعی و پیشینی و پسینی در طلاق عاطفی اثرگذارند.

زن و مردهایی که ازدواج خود را در محضر خانواده و به‌صورت سنتی و عاقلانه انجام داده‌اند، کمتر دچار سردی عاطفی می‌شوند.

پس از ازدواج، عوامل مختلفی می‌توانند به سردی عاطفی بین زوجین منجر شوند؛ ممکن است که رابطه آنها به‌درستی شکل گرفته باشد، اما مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط مؤثر با همسرشان را نداشته باشند.

ضعف در مهارت‌های ارتباطی، ناتوانی در حل اختلاف، عدم اجرای صحیح نقش‌های زناشویی و قصور در انجام وظایف به‌درستی، همگی می‌توانند مشکلاتی را ایجاد کنند.

علاوه بر این، عواملی مانند لجبازی، پافشاری بر عقاید خود و انتظارات بیش از حد نیز می‌توانند به سردی عاطفی دامن بزنند.

برخی از عوامل نیز به همسران مربوط نمی‌شود و بیشتر ناشی از شرایط بیرونی است؛ عواملی مانند فقر و بیکاری، دخالت‌های ناخواسته دیگر اعضای خانواده و ناباروری یکی از زوجین که خواهان فرزنددار شدن هستند، می‌توانند تأثیرگذار باشند.

 

آیا شما هم دچار طلاق عاطفی شده‌اید؟ این نشانه‌ها را جدی بگیرید!

 

برخی از افراد بیان می کنند که همسرشان به دلیل خستگی ناشی از کار زیاد، پس از بازگشت به منزل حوصله تعامل و وقت گذرانی با آنها را ندارد و این موضوع به مرور زمان باعث ایجاد فاصله بین آنها شده است. از طرفی، برخی از خانم ها نیز از عدم رفتار مناسب همسرشان پس از بازگشت از کار شکایت دارند. به نظر شما دلیل این اتفاقات چیست و چگونه می توان از بروز چنین مشکلاتی پیشگیری کرد؟

اینکه ما می بینیم در زندگی امروز، طلاق عاطفی بیشتر از گذشته مشاهده می‌شود و این موضوع بخشی از ویژگی‌های بین نسلی است. نسل امروز با نسل دیروز تفاوت دارد و احتمالاً نسل آینده نیز با امروز تفاوت‌هایی خواهد داشت.

از سوی دیگر، شرایط تمدنی ما در تغییرات اجتماعی نقش داشته است؛ دنیای امروز به‌طور قابل توجهی با دیروز متفاوت شده و یکی از ویژگی‌های بارز آن «حاکمیت رسانه‌ها» است.

این عصر، عصر انفجار اطلاعات است و ما روزانه با اخبار و اطلاعاتی روبه‌رو هستیم که به سرعت به اقصی نقاط دنیا می‌رسد؛ شبکه‌های اجتماعی به‌طور مداوم در حال انتقال پیام‌ها هستند و افراد به‌ویژه درگیر این رسانه‌ها می‌شوند و زندگی دیگران را مشاهده و مقایسه می‌کنند. گاهی هم روابط فرازناشویی از طریق این شبکه‌ها شکل می‌گیرد.

علاوه بر این، دنیای مدرن امروز ما را تبدیل به سربازانی در کارخانجات بزرگ کرده است که به‌دنبال پول، قدرت و ثروت هستند و مردم برای جذب سرمایه به‌سوی بنگاه‌های بزرگ معاملاتی می‌دوند. وقتی «مسئله امرار معاش»، «راحتی بیشتر» و «مصرف بیشتر» هدف قرار می‌گیرد، مصرف‌گرایی رواج می‌یابد و خانواده و روابط فردی در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرند، در نتیجه، فرد انرژی کافی برای توجه به خانواده ندارد.

بنابراین، رسانه‌ها و مسائل اقتصادی مدرن تأثیر زیادی بر طلاق‌های عاطفی امروزی دارند و در این شرایط، اولویت افراد بیشتر بر مسائل دیگر متمرکز می‌شود و این تفاوتی بین زن و مرد ایجاد نمی‌کند و هر دو درگیر این عوامل می‌شوند.

برای جلوگیری از طلاق عاطفی در این دنیای مدرن، لازم است که هدف‌هایمان را به‌طور متفاوتی تعریف کنیم.

اگر جامعه امروز به دنبال جذب منافع مالی بیشتر است، ما این موضوع را صرفاً به عنوان ابزاری برای آرامش خانواده می‌نگریم.

روزی با فردی مصاحبه کردم که میگفت: «من شغل شیرینی فروشی داشته و درآمد بسیار خوبی داشتم. این درآمد، نیازهای من، همسر و فرزندانم را به خوبی تأمین میکرد.»

او ادامه داد: «یک روز امام جماعت مسجد به من گفت: تو نه وقت فراغت داری، نه مسافرت میروی و تمام روز درگیر کار هستی. آیا خانواده‌ات از این وضعیت واقعاً راضی هستند؟»

این فرد به این موضوع فکر کرد و از خانواده‌اش پرسید. آنها پاسخ دادند: «راستش نه، درآمد خوبی داری، اما همیشه درگیر کاری و ما نه می‌توانیم به سفر برویم، نه تو را می‌بینیم و نه آرامشی داریم.» پس از این گفت‌وگو، او آن شغل را رها کرد و شغل دیگری را انتخاب کرد که درآمد کمتری داشت، اما برای خانواده وقت داشت، مرخصی برای سفر با خانواده داشت و به طور کلی زندگی آرامتری را تجربه میکرد.

در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است: «مَن لا مَعاشَ لَهُ لا مَعادَ لَهُ» (کسی که معاش ندارد، معاد هم ندارد). این حدیث به ما یادآوری می‌کند که نباید دنیا را برای آخرت ترک کنیم و نه آخرت را برای دنیا. اما در مقایسه بین این دو، آخرت هدف است و دنیا وسیله. خانواده نیز عنصری مهم‌تر از فرد است.

البته برخی مشاغل سختی‌هایی دارند که فرد نمی‌تواند کار دیگری انجام دهد. در چنین مواردی، خانواده باید درک کنند و فرد نیز باید تلاش کند تا این کمبودها را جبران کند.

چند سال پیش اعلام شد که متوسط گفتگوی بین همسران در کشور ما تنها سیزده دقیقه است که زمان بسیار کمی محسوب می‌شود و نیازمند مدیریت و تلاش برای بهبود و گرمی روابط است. علاوه بر این، یکی از عوامل مهم بروز طلاق عاطفی، «ضعف و آسیب در مهارت‌های ارتباطی زوجین» است.

فضای مجازی چقدر در سردی روابط بین همسران می‌تواند نقش داشته باشد؟ با توجه به اینکه استفاده از این فضا را نمی‌توان به طور کامل حذف کرد، اگر تأثیر دارد بفرمایید کدام مورد از فضای مجازی بصورت جزئی تأثیرگذار است؟

سازمان بهداشت جهانی پیش از دوران کرونا، میانگین استفاده از فضای مجازی بیش از ۱۴ ساعت در هفته را اعتیاد به فضای مجازی تلقی می کرد، یعنی روزانه حداکثر دو ساعت؛ اما پس از دوران کرونا، روانشناسان این آمار را به روزی سه ساعت افزایش داده‌اند و استفاده بیش از این میزان، اعتیاد رفتاری محسوب می‌شود که پیامدهای منفی متعددی برای فرد به همراه دارد؛ البته، مشاغلی هستند که نیازمند استفاده بیشتر از فضای مجازی هستند که در این بحث مورد نظر ما نیست.

نکته حائز اهمیت این است که هر یک از اعضای خانواده، اعم از زن، مرد و فرزندان، باید برای استفاده از فضای مجازی هدف و برنامه مشخصی داشته باشند و تعیین کنند که هدف از این استفاده تفریح است، کار یا غیره؟

استفاده از فضای مجازی باید هدفمند بوده و برای تحقق آن برنامه‌ریزی صورت گیرد، به این معنا که بدانیم چه زمانی باید از آن استفاده کنیم و چه زمانی باید از آن دوری کنیم. همچنین، وجود جایگزین برای فضای مجازی ضروری است؛

به عنوان مثال، اگر فرد تلفن همراه را کنار می‌گذارد، باید فعالیت جایگزینی مانند بازی کردن داشته باشد، اگر زن یا مرد یک ساعت از فضای مجازی استفاده نکند، همسر باید با او به گفتگو بنشیند و جایگزین‌ها می‌توانند شامل ورزش نیز باشند که نیازمند برنامه‌ریزی است.

در مواردی که نیاز به درمان در این زمینه وجود دارد، خانواده باید فضا را مدیریت کند. نمی‌توان فضای مجازی را به طور کامل حذف کرد، اما می‌توان آن را مدیریت نمود. تحقیقات انجام شده در مشهد نشان داد که زمانی که نوجوانان از فضای مجازی برای اهداف علمی استفاده می‌کردند، ارتباطشان با خانواده حفظ بود اما زمانی که به استفاده های تفریحی و سرگرمی روی می‌آوردند، این نوع استفاده جایگزین وقت گذرانی با خانواده می‌شد.

بنابراین، به طور طبیعی، وقتی فرد با فضای مجازی ارتباط برقرار می‌کند، از فضای واقعی دور می‌شود مهارتهای ارتباطی او کاهش می‌یابد، از این رو، مدیریت و برنامه ریزی ویژه برای استفاده از فضای مجازی ضروری است.

حال اگر طلاق عاطفی به هر علتی بوجود آمد برای حل این مشکل، زن و مرد چه مهارت هایی را باید بدانند؟ یا به آن‌ها آموزش داده شود؟ و چگونه باید آن را مدیریت کرد؟

این پرسش، یکی از مهم‌ترین سوالات در این مصاحبه است.

گام اول درمان، تشخیص درد است. اگر من درد خود را درک نکنم، هرگز به سوی درمان نخواهم رفت. به همین ترتیب، مهم است که بدانیم آیا ما مبتلا به طلاق عاطفی هستیم یا خیر.

طلاق عاطفی نیز دارای درجات و مراحل مختلفی است. نباید فرض کنیم که چون درگیری و مشاجره‌ای نداریم، طلاق عاطفی نیز در میان ما وجود ندارد. حتی فاصله گرفتن از همسر، کم‌حرف زدن، کاهش تعامل و زندگی کردن هر یک به‌طور مستقل، می‌تواند نشانه‌هایی از طلاق عاطفی باشد.

بنابراین، بهتر است نگاهی به روابط خود با همسرم بیندازم و بررسی کنم که آیا نشانه‌هایی از طلاق عاطفی در میان ما وجود دارد یا خیر. اگر چنین نشانه‌هایی وجود دارد، باید بسنجم که این وضعیت تا چه اندازه است. همچنین می‌توانم از همسرم بپرسم آیا از روابط‌مان راضی است یا نه؟ و چه نمره‌ای به آن می‌دهد؟

ما می‌توانیم گرمای روابط اولیه‌مان را حفظ کنیم و حتی زندگی‌مان را گرم‌تر کنیم. تحقیقات نشان داده که پس از پنج سال، اگر روابط سرد شود، با تلاش مشترک زوجین می‌توان دوباره آن را گرم کرد.

با ورود بچه‌ها به زندگی، چالش‌هایی به وجود می‌آید که می‌تواند به خستگی عاطفی و کمرنگ شدن ارتباطات منجر شود؛ اما وقتی بچه‌ها بزرگ می‌شوند و به زندگی مستقل خود می‌روند، اصطلاحاً “آشیانه خالی” اتفاق می‌افتد و در این زمان امکان دارد روابط دوباره گرم شود. در واقع، در دوران میانسالی و پایانی زندگی، می‌توانیم روابطی گرم و شیرین داشته باشیم.

حال پس از تشخیص مشکل، باید به دنبال راهکارهای مناسب باشیم.

توجه به سلامت جسمانی

یکی از این راهکارها می‌تواند راهکارهای جسمانی باشد که در این راهکارها، سلامت جسمی نقش مهمی دارد. نکته اول این است که زن و مرد برای حفظ سلامت خود وقت بگذارند. بیماری‌ها و مشکلات جسمانی می‌توانند منجر به تفاوت و فاصله‌گیری در روابط شوند.

واقعاً توصیه می‌کنم که هر یک از زن و مرد برای خود به‌طور مثبت برنامه‌ریزی کنند و وقت‌هایی را به ورزش اختصاص دهند.

همچنین باید به تغذیه خانواده توجه ویژه‌ای داشته باشید. اینکه چه غذایی می‌خوریم و چگونه می‌خوریم، تأثیر زیادی بر سلامت ما دارد. به عنوان مثال، اگر مرتباً غذاهای فست فود مصرف می‌کنیم یا غذا را در ساعات غیرمنظم میل می‌کنیم، این موارد می‌تواند سلامت ما را تحت تأثیر قرار دهد.

در روایات آمده است که وقتی زن و مرد دور یک سفره می‌نشینند و با هم غذا می‌خورند، خداوند به آن خانواده نگاه رحمت می‌اندازد. خداوند دوست دارد که خانواده دور یک سفره بنشینند، پس چرا زن و مرد و سایر اعضای خانواده جدا جدا غذا می‌خورند؟

متأسفانه، برخی زندگی‌ها به رستوران، آسایشگاه و خوابگاه تبدیل شده‌اند، به‌جای اینکه به محل آرامش تبدیل شوند. بنابراین، لازم است که در این مسائل برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشیم.

اهمیت رابطه جنسی

بحث رابطه جنسی یکی از جنبه‌های مهم زندگی زناشویی است که نیاز به برنامه‌ریزی و توجه دارد. زوج‌ها باید برای این مسأله وقت بگذارند و خود را به‌درستی آماده کنند.

بیش از پنجاه درصد اختلافات بین زن و مرد مرتبط با همین موضوع است؛ بنابراین، اهمیت این مسأله و برنامه‌ریزی مناسب برای آن نمی‌تواند نادیده گرفته شود؛ داشتن یک برنامه زمانی مشخص می‌تواند به بهبود روابط و افزایش رضایت در زندگی زناشویی کمک کند.

۱. اهمیت شناخت عوامل سردی روابط

بخشی از راهکارها به شناخت و تحلیل اندیشۀ فردی برمی‌گردد. مهم است که ابتدا به این سؤال پاسخ دهیم که عامل سردی روابط ما چیست؟ با شناسایی این عامل و بررسی ریشه‌های آن، می‌توانیم به شکل مؤثری به حل مشکل بپردازیم.

۲. اصلاح باورهای غلط

اگر باورهای غلطی در مورد همسر و رابطه زناشویی‌ام دارم، باید این باورها را اصلاح کنم. گاهی اوقات، علت مشکلات زن و مرد در طلاق عاطفی، “ناامیدی” است. بنابراین، مهم است که از زاویه‌های جدید به مسئله نگاه کنیم تا بتوانیم به راحتی مشکلات را حل کنیم.

۳. مرور خاطرات خوش

به شما توصیه می‌کنم که گاهی اوقات فیلم‌های دوران اول زندگی خود را تماشا کنید و خاطرات شیرین آن زمان را مرور کنید. این کار می‌تواند به یادآوری احساسات مثبت و دلگرم‌کننده کمک کند.

۴. تأکید بر نقاط قوت

یکی دیگر از راهکارهای شناختی این است که نقاط مثبت یکدیگر را بیان کنید و به آنها توجه کنید. هر فرد دارای ویژگی‌های مثبتی است که باید به آنها فکر کرده و همچنان به یاد داشته باشید. این توجه به نقاط قوت می‌تواند تأثیر بسزایی در تقویت روابط داشته باشد.

۵. مرور خاطرات مثبت

یکی از روش‌هایی که گلدشتاین، روان‌شناس، بر آن تأکید می‌کند، مرور خاطرات گذشته است. این خاطرات را می‌توان در برگه کاغذ یادداشت کرده و به آنها نمره‌ای از یک تا ده بدهید. با این کار، متوجه می‌شوید که جنبه‌های مثبت در زندگی چقدر زیاد هستند. این تمرین می‌تواند به افزایش احساس رضایت و خوشحالی کمک کند.

۶. مقابله با کمال‌گرایی

باید به یاد داشته باشیم که کمال‌گرایی افراطی می‌تواند به آسیب به روابط منجر شود. همسر ما قرار نیست کامل باشد و همان‌طور که ما بی‌نقص نیستیم، باید تلاش کنیم که خوب باشیم. با پرهیز از کمال‌گرایی افراطی، می‌توانیم دنیای بهتری برای خود و همسرمان بسازیم.

۷. درک دنیای همسر

دنیای زن و مرد با هم متفاوت است و شناخت این تفاوت‌ها بسیار مهم است. گاهی اوقات همسر نیاز دارد که احساساتش را بیان کند و فضای گفتگو را با شما در میان بگذارد. تحقیقات نشان می‌دهد که برای بسیاری از مردان، غر زدن همسر ممکن است آزاردهنده باشد، اما این بیان احساسات نشانه‌ای از نیازهای نهفته زن است. بنابراین، داشتن یک گوش شنوای خوب و ایجاد فضایی برای گفتگو اهمیت زیادی دارد.

۶. تفکر منطقی و نیاز به همدلی

مردان معمولاً به تفکر منطقی و ارائه راهکار تمایل دارند، در حالی که زنان به همدلی و درک نیاز دارند. شناخت شخصیت و نیازهای هر یک از طرفین می‌تواند به ساختن روابطی پایدارتر و بهبود ارتباط‌ها کمک کند. درک این تفاوت‌ها به ما یادآوری می‌کند که چگونه می‌توانیم بهتر به یکدیگر پاسخ دهیم و برای همدیگر حمایت‌کننده باشیم.

راهکارهای دیگر برای جلوگیری از طلاق عاطفی راهکارهای رفتاری هستند.

ابراز محبت کلامی

یکی از راهکارهای رفتاری این است که هر روز به همسرمان ابراز محبت کلامی داشته باشیم و از این امر خسته نشویم. حتی اگر همسرمان به طور صد در صد مورد رضایت ما باشد یا نباشد، باید به او بگوییم «دوستت دارم» تا بتوانیم عشق خود را به او نشان دهیم. پیامبر (ص) فرمود: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَة إِنِّی أُحِبُّکِ، لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً»؛ یعنی اگر مردی به زنش بگوید من تو را دوست دارم، این جمله هرگز از ذهن زن خارج نمی‌شود.

ما باید به این محبت کردن دقت کنیم. در مقام عمل، سعی کنیم برخی از رفتارهای همسرم را نادیده بگیریم و او را ببخشیم و «مدام انتقاد نکنیم». پرهیز از انتقادات زیاد کمک می‌کند و احترام گذاشتن به همسر با «صدا کردن او به صورت درست و زیبا» از اهمیت بالایی برخوردار است.

همچنین باید «کنترل خشم» داشته باشیم و مراقب زبان خود باشیم تا هر حرفی را ننویسیم.

نوشتن نامه به همسر برای بیان احساسات

از راهکارهای رفتاری مهم دیگر، نوشتن نامه به همسر است، می‌توانیم در نامه‌هایمان احساسات مثبت را بیان کنیم و گاهی انتقادات را به شکل ملایم و نرم مطرح کنیم.

ما توصیه می‌کنیم که زن و مرد «جلسات بیان احساس» با یکدیگر داشته باشند و در این گفتگوها، به حرف یکدیگر گوش دهند و اجازه دهند احساساتشان را با هم در میان بگذارند.

راهکارهای معنوی:

راهکارهای معنوی به ما کمک می‌کند تا در زندگی زناشویی خود سازگاری بیشتری داشته باشیم. تحقیقات نشان داده‌اند که همسران متدین‌تر اغلب در ارتباطات و سازگاری با یکدیگر موفق‌تر هستند. انجام عبادات مانند نماز خواندن و روزه گرفتن به افزایش سازگاری بین زن و مرد کمک می‌کند و هرچه هر دو طرف متدین‌تر باشند، در برابر مشکلات بیشتر صبر و تحمل نشان می‌دهند و روابط بهتری خواهند داشت. بنابراین، باید به معنویت خانواده توجه ویژه‌ای داشته باشیم.

گاهی مشاهده می‌شود که در خانواده‌ها بحث معنویت کمرنگ شده و این موضوع باعث سرد شدن روابط بین اعضای خانواده می‌شود. گفته شده که اگر زوجی دچار اختلاف باشند، می‌توانند در خانه خود اذان را با صدای بلند بگویند؛ این عمل به دور کردن شیاطین کمک می‌کند. همچنین، خواندن قرآن در منزل برکت و صفا را به خانه می‌آورد و زشتی‌ها و بدی‌ها را از آن دور می‌سازد.

این‌ها همگی از راهکارهای معنوی هستند که می‌توانند به بهبود روابط عاطفی و جلوگیری از طلاق عاطفی کمک کنند.

ارسال نظرات