نگاهی به دیپلماسی ایران در مواجهه با آمریکا/ مذاکره؛ تحمیل یا تدبیر؟

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در سالهای اخیر، بهویژه پس از برجام و دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، جمهوری اسلامی ایران با فشارهای سیاسی، اقتصادی و رسانهای بیسابقهای از سوی ایالات متحده و متحدان آن روبهرو بوده است. در این وضعیت، برخی تحلیلگران و افراد سیاسی تلاش کردهاند تصویری تحریفشده از سیاستهای جمهوری اسلامی ارائه دهند که در آن، مذاکره با آمریکا بهعنوان یک اجبار و نه تدبیر مورد نظر نظام مطرح میشود. این دیدگاه نهتنها واقعیتهای دیپلماسی ایران را نادیده میگیرد، بلکه بهطور کامل اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی و رویکرد کلان آن در عرصه بینالمللی را از میان میبرد.
در حقیقت، دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران همواره بر پایه سه اصل حکمت، عزت و مصلحت استوار بوده است. این اصول نهتنها در کلام رهبر انقلاب اسلامی، بلکه در عملکرد واقعی دستگاه دیپلماسی کشور نیز بارها مورد تأکید قرار گرفته است. این سه اصل بهطور دقیق تعیینکننده جهتگیریهای خارجی جمهوری اسلامی هستند و در هر موقعیت خاص، با توجه به موازنهای میان آنها، رویکردهای مختلفی اتخاذ میشود. بهویژه در رابطه با ایالات متحده، سیاستهای ایران در طول زمان همواره متأثر از این اصول بوده است، از اینرو ادعای تحمیل مذاکره به جمهوری اسلامی نه تنها بیاساس است، بلکه کاملاً نادرست میباشد.
دیپلماسی بر اساس حکمت، عزت و مصلحت
نظام جمهوری اسلامی ایران از آغاز تأسیس خود بر سه اصل حکمت، عزت و مصلحت در سیاست خارجی تأکید داشته است. این اصول، بهویژه در تعاملات بینالمللی، بهعنوان معیارهای تصمیمگیری در نظر گرفته میشوند. حکمت به معنای اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و مبتنی بر عقلانیت است که در آن، منافع کشور با در نظر گرفتن ملاحظات درازمدت و چالشهای جهانی تأمین میشود. عزت به معنای حفظ کرامت و استقلال ملی است و نشان میدهد که ایران هیچگاه حاضر به پذیرش شرایط تحقیرآمیز و خلاف منافع ملی نخواهد بود. مصلحت نیز به معنای حفظ منافع ملی کشور در شرایط پیچیده و متغیر بینالمللی است.
در این چارچوب، مذاکرات هستهای ایران در سالهای گذشته و پس از آن، نمونهای از دیپلماسی حکیمانه و مبتنی بر این اصول است. ایران در زمانی که مصلحت ایجاب میکرد و در چارچوب خطوط قرمز خود، پای میز مذاکره نشست و در عین حال، عزت و استقلال خود را حفظ کرد. در مقابل، زمانی که فشارهای دوره ترامپ به تهدیدات و تحقیرهایی منتهی شد، جمهوری اسلامی ایران نشان داد که در چنین شرایطی مذاکره نمیتواند بهعنوان یک ابزار مؤثر در دست آمریکا برای تحمیل ارادهاش استفاده شود.
دیپلماسی ایران: تبدیل تهدیدها به فرصتها
یکی از ویژگیهای برجسته دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در تعامل با ایالات متحده، هنر تبدیل تهدیدها به فرصتهاست. ایران همواره از تهدیدات و فشارهای خارجی بهعنوان ابزاری برای تقویت موقعیت خود استفاده کرده است. این ویژگی، در کنار استفاده از ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی، به ایران این امکان را داده است که در برابر سیاستهای خصمانه آمریکا، نه تنها عقبنشینی نکند، بلکه توانسته در مواقع حساس معادلات را به نفع خود تغییر دهد.
برای مثال، زمانی که آمریکا تصور میکرد با تشدید فشارهای اقتصادی و سیاسی میتواند ایران را به مذاکره در شرایط تحقیرآمیز وادار کند، دیپلماسی هوشمندانه ایران، بهویژه از طریق رزمایشهای نظامی و پاسخهای حسابشده به تهدیدات، معادلات را به کلی تغییر داد. این تحولات نشاندهنده آن است که ایران نه تنها تحت فشار مذاکره نمیکند، بلکه با طراحی و برنامهریزی دقیق، توانسته از این فشارها برای تقویت مواضع خود در عرصه بینالمللی بهره ببرد.
مواضع نظامی روشن ایران
یکی دیگر از مؤلفههای دیپلماسی هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران، شفافیت و قاطعیت در مواضع نظامی است. ایران بارها اعلام کرده است که در صورت تهدید جدی به منافع خود، قادر است به منافع آمریکا در هر نقطه از جهان ضربه وارد کند. این موضع نه تنها یک ادعای توخالی نیست، بلکه واقعیتی است که طرف آمریکایی بهخوبی از جدیت آن آگاه است. این موضع قاطع، ایران را در موقعیتی قرار داده است که میتواند با استفاده از توانمندیهای نظامی خود، از موضع قدرت در مذاکرات بینالمللی حضور یابد.
در همین راستا، جمهوری اسلامی ایران همواره در برابر فشارهای آمریکا، اعم از تحریمها و تهدیدات نظامی، از ابزارهای مختلف دفاعی خود برای نشان دادن قدرت بازدارندگی استفاده کرده است. این رویکرد باعث شده است که ایالات متحده و سایر کشورها در مواجهه با ایران همواره احتیاط بیشتری به خرج دهند و در تعاملات خود با جمهوری اسلامی، بهویژه در مذاکرات، با احتیاط بیشتری رفتار کنند.
دیپلماسی فعال و مقابله با توطئهها
اما نکتهای که نباید از نظر دور داشت، این است که جمهوری اسلامی ایران با وجود تمامی موفقیتهای دیپلماتیک خود، همواره نسبت به توطئههای دشمن هوشیار است. یکی از ابعاد مهم دیپلماسی ایران، هماهنگی با سایر بخشهای نظام برای مقابله با تهدیدات خارجی است. بهویژه در دوران اخیر، ایران با هوشیاری تمام توانسته است سناریوهای پیچیدهای را که توسط ایالات متحده و متحدان آن طراحی میشود، خنثی کند.
سخنان رهبر معظم انقلاب در خطبههای عید فطر، که بهصراحت درباره سناریوی آشوبسازی دشمن و راهکارهای مقابله با آن صحبت کردند، نمونهای از هوشمندی دستگاه دیپلماسی ایران در شناسایی تهدیدات و خنثیسازی آنهاست. این رویکرد نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران تنها در پی مذاکرات برای کاهش فشارها نیست، بلکه همزمان با پیگیری دیپلماسی فعال، همواره آماده است تا تهدیدات را در راستای منافع ملی خود مدیریت کند.
مذاکرات عمان؛ مرحلهای مقدماتی
نکتهای که در مذاکرات اخیر ایران و آمریکا در عمان باید به آن توجه کرد این است که این گفتگوها تنها بهعنوان مرحلهای مقدماتی و آزمایشی در نظر گرفته شده است. ایران همواره اعلام کرده است که حاضر نیست هیچگونه کوتاهآمدن از اصول و منافع ملی خود داشته باشد و مذاکرات باید در شرایطی صورت گیرد که عزت و استقلال کشور حفظ شود. این مذاکرات نه از سر ضعف، بلکه از موضع قدرت و با برنامهریزی دقیق صورت میگیرد.
دیپلماسی ایران در مقابل آمریکا، برخلاف تصورات غلطی که در برخی محافل مطرح میشود، نه یک اجبار، بلکه ابزاری هوشمندانه برای مدیریت فشارها و تبدیل تهدیدها به فرصتهاست. جمهوری اسلامی ایران با حفظ اصول خود، همواره قادر بوده است که از موقعیتهای بحرانی به نفع خود استفاده کند و در این مسیر، توانسته است معادلات منطقهای و جهانی را بهنفع خود تغییر دهد. این به معنای عدم تفکیک میدان از دیپلماسی و هماهنگی اجزای نظام برای رسیدن به بهترین راه حل برای گذر از دوره گذار است.
راهبرد هستهای و نقش دیپلماسی رسانهای
رویکردهای جدید دولت بر سرکار آمده در ایالات متحده نشان می دهد که باید در حوزه دیپلماسی عمومی و سیاست گذاری و اقدامات رسانه ای تجدید نظر کرد. در این راستا باید دیپلماسی رسانهای به عنوان ابزاری کارآمد در جهت تبیین و توجیه سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی ایران نقش حیاتی ایفا کند و با استفاده از ظرفیتهای رسانهای، پیامهای کلیدی انقلاب اسلامی را به افکار عمومی ملتهای منطقه و حتی شهروندان آمریکایی انتقال داد ه و تصویری واقعبینانه از اهداف صلحآمیز و منطقی ایران در تعاملات بینالمللی ارائه کند. این رویکرد نه تنها موجب کاهش تحریفهای رسانهای دشمنان میشود، بلکه زمینهساز اعتمادسازی و همکاریهای دوجانبه در عرصه جهانی خواهد بود.
در خصوص راهبرد هستهای ایران، دیپلماسی رسانهای میتواند با در دست گرفتن جریان رسانه ای به صورت فعال و با تاکید بر حقوق مشروع جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قوانین بینالمللی، ذهنیتهای منفی را اصلاح کند. با بیان منطقیِ اهداف صلحآمیز برنامه هستهای و رد ادعاهای غیرمنطقی، میتوان افکار عمومی جهانی را به سمت درک واقعیتهای موجود سوق داد. این امر به ویژه در جلب حمایت ملتهای منطقه و کاهش فشارهای سیاسی ناعادلانه بسیار مؤثر خواهد بود. همچنین این نکته مهم باید اطلاع رسانی شود که ایران خود را حامی راستین وهمیشگی جریان مقاومت می داند و ادعاهای واهی در انشقاق در جبهه مقاومت صحیح نبوده و ایران همواره ذات استکباری آمریکا را شناخته و نسبت به انزجار از رژیم نامشروع صهیونیستی و اداهه راه شهید حاج قاسم سلیمانی در پر کردن دست گروه های مقاومت، ذره ای کوتاه نخواهد آمد.
دیپلماسی رسانه ای قوی که بتواند جنگ روایت های دشمن را شکست دهد، نیازمند نقش آفرینی رسانه ها و استفاده از نظرات اندیشمندان حوزه ارتباطات و کنشگران رسانه ای دارد که نیازمند ارتباط ساختارمند تر و البته گسترده تر مسئولان ذیربط با رسانه ها است.
عملیات روانی دشمن: بازی با ادراک عمومی
سخن آخر اینکه دشمن با تحریف واقعیتها، تلاش دارد تا حرکت دیپلماتیک ایران را به شکل متناقض روایت میکند و آن را "تسلیمطلبانه" جلوه دهد تا انسجام ملی را تضعیف کند که این بخشی از جنگ شناختی نظام سلطه برای ایجاد تردید در افکار عمومی است.
رسانههای غربی با بزرگنمایی اختلافات و القای "شکاف میان مردم و مسئولان"، سعی در تخریب اعتماد و وحدت ملی دارند. شبکههای اجتماعی نیز با انتشار تحلیلهای جهتدار، ذهن نخبگان و جوانان را نشانه گرفتهاند. حتی گاهی از زبان اصلاحطلبان افراطی یا برخی انقلابی نماها ، ادعای "تحمیل سیاستها به رهبری" را دامن میزنند. این عملیات روانی تنها به دنبال ایجاد یأس و انفعال نیست، بلکه میخواهد وحدت استراتژیک نظام را خدشهدار کند. اینجاست که رسانههای متعهد و منبری ها و صاحبان تریبون باید جهاد تبیین کرده و شبهات را پاسخ داده و عملیات روانی دشمن را خنثی سازند.
تحریریه سیاسی خبرگزاری رسا