۳۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۳
کد خبر: ۷۸۱۹۳۳
در گفتگو با سرکار خانم ادهم مطرح شد؛

گفتگوی فرهنگی با زبان انیمه؛ چرا آثار ژاپنی به بخشی از هویت نسل جدید بدل شدند؟

گفتگوی فرهنگی با زبان انیمه؛ چرا آثار ژاپنی به بخشی از هویت نسل جدید بدل شدند؟
سرکار خانم ادهم، در گفت‌وگو با خبرگزاری رسا، دلایل محبوبیت گسترده این آثار، نقش آن‌ها در گفت‌وگوی میان‌فرهنگی و تأثیرشان بر مخاطبان در سنین مختلف را بررسی کرده است.
اشاره: در چند دهه‌ی گذشته، مانگا و انیمه‌ی ژاپنی از مرزهای محلی خود فراتر رفته و به پدیده‌ای جهانی بدل شده‌اند؛ پدیده‌ای که نه‌تنها نوجوانان، بلکه مخاطبانی از سنین، فرهنگ‌ها و اقشار گوناگون را به خود جذب کرده است. دیگر نمی‌توان آن‌ها را صرفاً در دسته‌ی سرگرمی‌های کودکانه یا حاشیه‌ای جای داد. این دو قالب هنری، به رسانه‌هایی فرهنگی و تمدنی تبدیل شده‌اند که تأثیرشان را می‌توان در سطوح مختلف"from سبک پوشش و زبان روزمره تا شکل‌گیری هویت و نگرش نسل جوان"مشاهده کرد.
 
آنچه مانگا و انیمه را از سایر محصولات تصویری متمایز می‌کند، ترکیبی هوشمندانه از زیبایی‌شناسی خاص، روایت‌پردازی پیچیده، و پیوند عمیق با فرهنگ بومی ژاپن است. این آثار نه‌تنها توانسته‌اند مرزهای زبانی و جغرافیایی را درنوردند، بلکه نوعی گفت‌وگوی میان‌فرهنگی را نیز ممکن ساخته‌اند. از کلاس‌های درس در اروپا گرفته تا گردهمایی‌های هواداران در آمریکای لاتین یا حتی ایران، نشانه‌های این تأثیر جهانی به‌وضوح دیده می‌شود.
اما سوالی که مطرح است این است که این محبوبیت گسترده چگونه شکل گرفته است؟ چه عناصری در دل مانگا و انیمه وجود دارد که آن‌ها را به بخشی از حافظه‌ی جمعی و هویت فرهنگی نسل جدید در سراسر جهان تبدیل کرده است؟ 
 
از همین رو خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، با سرکار خانم مرضیه ادهم، کارشناس محصولات رسانه ای شرقی، به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه مشروح آن ذکر می‌شود.
 
رسا: چرا داستان‌های مانگا و انیمه برای مخاطبان در سنین و فرهنگ‌های مختلف جذاب هستند؟
 
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مانگا و انیمه، داستان‌های بسیار غنی و قدرتمندشان است. این داستان‌ها یا برگرفته از اسطوره‌ها و افسانه‌های بومی و دینی خود ژاپنی‌ها هستند، یا اقتباس‌هایی از ادبیات کلاسیک جهانی. مثلاً بارها دیده‌ایم که آثار کلاسیک غربی هم با زبان و فرم ژاپنی به انیمه تبدیل شده‌اند. این تلفیق بومی‌سازی‌شده، دنیایی منحصر به فرد و قابل درک برای مخاطب جهانی ساخته است.
 
ویژگی مهم دیگر، تنوع گسترده در ژانر و گروه سنی است. از کودکان زیر پنج سال گرفته تا نوجوانان، جوانان و بزرگسالان، برای هر گروه سنی و جنسی، ژانرها و داستان‌هایی ویژه تولید می‌شود. این دسته‌بندی دقیق سنی و محتوایی، باعث شده هر مخاطبی احساس کند در هر سن و شرایطی، می‌تواند انیمه یا مانگایی متناسب با خود پیدا کند و با آن ارتباط بگیرد. این ویژگی مخاطب را به صورت مداوم درگیر نگه می‌دارد.
 
گفتگوی فرهنگی با زبان انیمه؛ چرا آثار ژاپنی به بخشی از هویت نسل جدید بدل شدند؟
 
رسا: چرا انیمه‌های ژاپنی می‌توانند برای سال‌ها مخاطبان خود را حفظ کنند و به بخشی از خاطره‌ جمعی آن‌ها تبدیل شوند؟
 
یکی از دلایل اصلی ماندگاری انیمه‌های ژاپنی در ذهن و قلب مخاطبان، بلند بودن و استمرار داستان‌هاست. برخلاف بسیاری از محصولات تصویری دیگر که در قالب‌هایی کوتاه‌مدت و محدود ارائه می‌شوند، انیمه‌ها معمولاً ساختاری دارند که به آن‌ها اجازه می‌دهد سال‌ها ادامه یابند چرا که ماهیت گرافیکی و اقتصادی این قالب"که نسبت به فیلم‌های سینمایی یا سریال‌های لایو اکشن هزینه تولید کمتری دارد"امکان تولید طولانی‌مدت را فراهم کرده است از همین رو، انیمه‌هایی وجود دارند که بیش از یک دهه پخش شده‌اند و در این مدت، یک نسل با آن‌ها بزرگ شده است.
 
این تجربه‌ بلندمدت، حس وفاداری، صمیمیت و پیوند عاطفی عمیقی میان مخاطب و شخصیت‌ها یا روایت انیمه به‌وجود می‌آورد که گویا مخاطب با این آثار زندگی می‌کند، رشد می‌کند، و لحظاتی از عمر خود را با آن‌ها گره می‌زند؛ در نتیجه، انیمه تبدیل به بخشی از خاطره‌ جمعی نسل‌ها می‌شود.
 
اما ماندگاری انیمه صرفاً به استمرار زمانی آن محدود نمی‌شود. فرم بصری منحصربه‌فرد و فرهنگ‌محور انیمه‌ها نیز نقش مهمی در این تأثیرگذاری بلندمدت ایفا می‌کند. پس از جنگ جهانی دوم، انیمیشن ژاپن به‌سوی سبکی حرکت کرد که بعدها به‌عنوان «استایل ژاپنی» شناخته شد: چشمان بزرگ، احساسات اغراق‌شده، حالات صورت انعطاف‌پذیر و طراحی‌هایی که در آن تنها شخصیت اصلی متحرک بود، همه و همه بخشی از این سبک بودند.
این طراحی، ضمن پایین نگه‌داشتن هزینه‌های تولید، فضای بصری خاصی ایجاد کرد که با روح و ذائقه‌ فرهنگی ژاپن هماهنگ بود و به سرعت قابل شناسایی و ماندگار شد. رنگ‌آمیزی‌های غنی، موسیقی‌های تأثیرگذار و طراحی صحنه‌هایی برگرفته از طبیعت و فرهنگ بومی ژاپن، همه به خلق فضایی عاطفه‌برانگیز کمک کردند.
همه‌ این عوامل باعث می‌شود انیمه، نه صرفاً به‌عنوان یک سرگرمی لحظه‌ای، بلکه به‌مثابه‌ بخشی از زندگی عاطفی، فرهنگی و ذهنی مخاطب معنا پیدا کند"بخشی که با او می‌ماند، او را شکل می‌دهد و حتی نسل بعدی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.
 
گفتگوی فرهنگی با زبان انیمه؛ چرا آثار ژاپنی به بخشی از هویت نسل جدید بدل شدند؟
 
رسا: چگونه انیمه و مانگا توانسته‌اند با ترکیب روایت‌های فرهنگی ژاپنی و فرم هنری خاص، به زبان مشترکی میان فرهنگ‌های مختلف در جهان تبدیل شوند؟
 
در پاسخ به این پرسش باید به چند لایه‌ مکمل اشاره کرد که در کنار هم این پدیده را رقم زده‌اند:
 
نخست، جذابیت انیمه و مانگا فقط در فرم بصری‌شان خلاصه نمی‌شود، هرچند این فرم نیز بسیار خاص و تأثیرگذار است. آنچه جانِ اثر را شکل می‌دهد، روایت‌پردازی غنی و محتوامحور آن‌هاست. ژاپنی‌ها توانسته‌اند فرهنگ، تاریخ، دین و اسطوره‌های خود را با هنرمندی و ظرافت به قالب داستان‌هایی قابل فهم و در عین حال فلسفی و عمیق تبدیل کنند. این داستان‌ها نه‌تنها سرگرم‌کننده‌اند، بلکه لایه‌هایی از معنا، اخلاق، هویت و وجود انسان را نیز در خود جای داده‌اند.
 
برخلاف بسیاری از تولیدات رسانه‌ای غربی که غالباً به تقابل ساده‌ خیر و شر یا پیروزی قهرمان محدود می‌شوند، بسیاری از انیمه‌ها جهان را خاکستری‌تر می‌بینند: شخصیت‌های منفی در آن‌ها انسان‌هایی با انگیزه‌های قابل درک‌اند، قهرمانان نیز اشتباه می‌کنند، و تضادها درونی و چندوجهی‌اند. این پیچیدگی، امکان همذات‌پنداری جهانی را فراهم کرده و باعث می‌شود مخاطبان با فرهنگ‌ها و پیش‌زمینه‌های مختلف، ارتباطی شخصی با داستان برقرار کنند.
 
از سوی دیگر، فرم بصری منحصربه‌فرد انیمه و مانگا – از طراحی چهره‌ها و حرکات گرفته تا رنگ‌آمیزی‌ها و موسیقی متن – ریشه در فرهنگ بومی ژاپن دارد، اما در عین حال جهانی شده است. این سبک، به‌جای تقلید از فرم‌های غالب جهانی، مسیری مستقل و بومی را برگزیده و همین اصالت، آن را به الگویی تبدیل کرده است.
 
در کنار این عوامل، ساختار تولید انعطاف‌پذیر (که امکان سریال‌سازی‌های طولانی‌مدت را فراهم کرده) و تنوع ژانری گسترده – از فانتزی و علمی‌تخیلی تا درام‌های خانوادگی و آثار فلسفی – باعث شده انیمه و مانگا بتوانند نیازهای روانی، فرهنگی و سرگرمی طیف متنوعی از مخاطبان در سراسر جهان را پاسخ دهند.
 
مجموع این ویژگی‌ها انیمه و مانگا را از یک محصول فرهنگی بومی، به زبان مشترکی میان ملت‌ها و نسل‌ها تبدیل کرده است؛ زبانی که از مرزها عبور می‌کند، بی‌آن‌که ریشه‌های خود را فراموش کند.
 
گفتگوی فرهنگی با زبان انیمه؛ چرا آثار ژاپنی به بخشی از هویت نسل جدید بدل شدند؟
 
رسا: چگونه مانگا و انیمه توانستند با حفظ هویت فرهنگی ژاپنی، به ابزارهایی برای روایت‌گری، سرگرمی و صادرات فرهنگی تبدیل شوند؟
 
پس از جنگ جهانی دوم، ژاپن وارد مرحله‌ای تازه از بازسازی فرهنگی و اقتصادی شد. در این مسیر، یکی از تصمیمات راهبردی دولت و نخبگان فرهنگی این کشور، سرمایه‌گذاری بر تولیدات بومی در حوزه فرهنگ و هنر بود. انیمه و مانگا، به‌عنوان قالب‌هایی بومی‌شده و برگرفته از سنت تصویری ژاپنی، به‌تدریج به یک صنعت فرهنگی عظیم تبدیل شدند. صنعتی که نه‌تنها در داخل ژاپن میلیون‌ها مخاطب و مصرف‌کننده داشت، بلکه به‌مرور به یکی از مهم‌ترین ابزارهای صادرات فرهنگی این کشور در عرصه جهانی بدل شد.
 
ساختار این صنعت به شکل منظمی طراحی شده بود: از خلق مانگا در مجلات و کتاب‌ها آغاز می‌شد، سپس با اقتباس از آن‌ها، مجموعه‌های انیمه و فیلم‌های سینمایی تولید می‌گشت، و در نهایت با گسترش به حوزه‌هایی همچون بازی‌های رایانه‌ای، اسباب‌بازی‌ها، فیگورها، پوشاک، لوازم‌التحریر و دیگر محصولات جانبی، به نوعی از «اقتصاد فرهنگی چندلایه» بدل می‌شد. این زنجیره تولید، نه بر پایه تصادف یا موج‌های زودگذر، بلکه بر اساس برنامه‌ریزی دقیق و پیوسته شکل گرفت و به یک الگوی موفق در اقتصاد خلاق تبدیل شد.
 
اما رمز موفقیت انیمه و مانگا تنها در ساختار منسجم تولید و بازاریابی نبود. یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذاری آن‌ها، تازگی فرمی و محتوایی این آثار برای مخاطبان غیرژاپنی، به‌ویژه در غرب، بود. در فضایی که کمیک‌های غربی به کلیشه‌ها و الگوهای تکراری گرفتار شده بودند، انیمه و مانگا با فرم بصری متفاوت، زبان تصویری خاص، روایت‌های چندلایه، و شخصیت‌هایی با ابعاد خاکستری، ذهن مخاطب را به چالش می‌کشیدند. قهرمانان انیمه الزاماً منجی مطلق یا شیطان کامل نبودند، بلکه شخصیت‌هایی انسانی و پر از تردید، ضعف، آرزو و تحول بودند.
 
این مواجهه با یک سبک تازه و شرقی، برای ذهن غربی که از ساختارهای رایج خسته شده بود، جذاب و الهام‌بخش بود. از این رو، موج‌های متعددی از علاقه‌مندی و استقبال از انیمه و مانگا در کشورهای مختلف جهان شکل گرفت و حتی به الهام‌بخشی برای تولیدات بومی در دیگر کشورها انجامید.
 
با این حال، تأثیر مانگا و انیمه صرفاً یک‌طرفه نبود. همان‌طور که غرب با کنجکاوی و اشتیاق به سراغ روایت‌های شرقی رفت، تولیدکنندگان ژاپنی نیز با هوشمندی و انعطاف، پیام‌ها و داستان‌های خود را طوری بازآفرینی کردند که هم اصالت فرهنگی‌شان حفظ شود و هم برای مخاطب جهانی قابل درک و ارتباط باشد. این «جهانی‌سازی بومی‌شده»، رمز موفقیت مانگا و انیمه در عصر جهانی‌شدن بود.
 
در نهایت، انیمه و مانگا توانستند با اتکا به هویت فرهنگی ژاپنی، اما با زبان و فرم‌های جذاب جهانی، نه‌تنها مخاطبان را سرگرم کنند، بلکه نوعی از گفت‌وگوی فرهنگی میان شرق و غرب را رقم بزنند. آن‌ها به ابزارهایی مؤثر برای روایت‌گری فرهنگی، الهام‌بخشی هنری، و شکل‌دهی به اقتصاد خلاق جهانی بدل شده‌اند؛ ابزاری که هنوز هم در حال گسترش و تأثیرگذاری در عرصه‌های مختلف فرهنگ معاصر هستند.
 
گفتگوی فرهنگی با زبان انیمه؛ چرا آثار ژاپنی به بخشی از هویت نسل جدید بدل شدند؟
 
رسا: انیمه‌ها چگونه می‌توانند بر هویت فرهنگی و اخلاقی نسل جدید، به‌ویژه نوجوانان ایرانی، تأثیرگذار باشند؟
 
انیمه‌ها، با وجود ریشه‌های ژاپنی‌شان، حامل مفاهیمی هستند که بسیاری از آن‌ها جنبه‌ای جهان‌شمول و انسانی دارند؛ مفاهیمی مانند صداقت، تلاش، احترام به خانواده، نوع‌دوستی، پرهیز از طمع، وفاداری و راستی‌گویی. این ارزش‌ها نه‌تنها محدود به فرهنگ ژاپنی نیستند، بلکه با آموزه‌های اخلاقی و دینی فرهنگ‌های دیگر، از جمله فرهنگ ایرانی اسلامی نیز هم‌خوانی دارند. از همین‌رو، بسیاری از کودکان و نوجوانان ایرانی نیز به‌راحتی با این آثار ارتباط برقرار کرده‌اند.
 
شاهد این مسئله، نسلی است که در دهه‌ی ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ خورشیدی با انیمه‌هایی همچون فوتبالیست‌ها، جودی ابوت، خانواده‌ دکتر ارنست و بچه‌های کوه آلپ بزرگ شد. این آثار از میان انبوهی از محصولات جهانی، توسط نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای ایران گزینش می‌شدند و به‌نوعی پالایش فرهنگی می‌یافتند. نکته قابل توجه آن است که بسیاری از آن‌ها دارای پیام‌هایی بودند که با ارزش‌ها و هنجارهای جامعه‌ی ما هم‌راستا بود. در واقع، انیمه در آن دوران، نه‌تنها نقش سرگرم‌کننده داشت، بلکه بخشی از فرآیند آموزش غیررسمی اخلاق به نسل کودک و نوجوان به‌شمار می‌رفت.
 
امروزه اما مسئله، پیچیده‌تر شده است. نسل جدید با پدیده‌ای به‌نام «هویت پازلی» مواجه است؛ هویتی چندلایه و تلفیقی که عناصر بومی، دینی، و جهانی در آن درهم‌تنیده شده‌اند. یک نوجوان ایرانی ممکن است هم‌زمان علاقه‌مند به موسیقی کی‌پاپ باشد، در مراسم اربعین حضور فعال داشته باشد، سریال‌های ایرانی ببیند و از طرفی، شب‌ها به تماشای نتفلیکس یا انیمه‌های ژاپنی بپردازد. در چنین شرایطی، انیمه و مانگا تنها یک سرگرمی نیستند؛ بلکه یکی از قطعات این پازل هویتی‌اند که در شکل‌دهی به نگاه نوجوان به جهان، زندگی، اخلاق و آینده اثرگذار هستند.
 
از آنجا که بسیاری از انیمه‌ها مخاطب بزرگسال هم دارند و روایت‌هایی عمیق، فلسفی و انسانی را دنبال می‌کنند، می‌توانند در فرآیند جهان‌نگری و هویت‌یابی نسلی که در میانه‌ی سنت و مدرنیته قرار دارد، نقشی فعال ایفا کنند. این آثار، به‌ویژه اگر با هدایت فرهنگی همراه شوند، می‌توانند نه‌تنها آسیب‌زا نباشند، بلکه بستری برای تأمل اخلاقی، گفت‌وگوی فرهنگی و حتی الگوبرداری مثبت از ارزش‌های انسانی مشترک باشند.
 
بنابراین، انیمه و مانگا به‌عنوان بخشی از فرهنگ، اگر به‌درستی تحلیل، هدایت و بومی‌سازی شوند، می‌توانند به فرصتی برای تقویت هویت فرهنگی و اخلاقی نسل جدید بدل شوند، نه تهدیدی برای آن.
 
گفتگوی فرهنگی با زبان انیمه؛ چرا آثار ژاپنی به بخشی از هویت نسل جدید بدل شدند؟
 
رسا: چگونه مانگا و انیمه می‌توانند در رشد فکری و فرهنگی مخاطبان بزرگ‌سال نیز مؤثر باشند؟
 
یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی مانگا و انیمه، پوشش گسترده‌ی طیف سنی مخاطبان است. برخلاف تصور رایجی که آن‌ها را صرفاً برای کودکان می‌داند، بسیاری از آثار این قالب‌ها، دارای مضامین پیچیده، فلسفی، اجتماعی و روان‌شناختی‌اند که کاملاً با نیازهای فکری و عاطفی سنین بالاتر هماهنگ هستند. از این منظر، مانگا و انیمه نه‌تنها یک سرگرمی کودک‌محور نیستند، بلکه می‌توانند نقش مؤثری در فرآیند رشد فکری و بلوغ ذهنی مخاطب بزرگ‌سال نیز ایفا کنند.
 
در حقیقت، انیمه این امکان را فراهم می‌آورد که مخاطب در مسیر بزرگ‌شدن و تغییرات روحی و روانی‌اش، همواره همراهی فرهنگی داشته باشد؛ اثری که بازتابی از دغدغه‌ها، بحران‌ها، آرزوها یا ترس‌های اوست. به‌بیان دیگر، نوعی «ضمانت فرهنگی برای تداوم مصرف سالم» شکل می‌گیرد که در آن، مخاطب می‌تواند در هر مرحله‌ای از زندگی‌اش، داستانی پیدا کند که با ذهن و دل او گفت‌وگو کند.
 
اما همچون هر رسانه‌ دیگری، این تأثیر وابسته به نوع مواجهه‌ی مخاطب است. انیمه و مانگا به‌خودی‌خود نه مثبت‌اند و نه منفی. آن‌ها ابزاری‌اند، مانند چاقو، که می‌توانند هم در جراحی نجات‌بخش به‌کار روند و هم در آسیب‌رساندن. آنچه تعیین‌کننده است، میزان سواد رسانه‌ای، نگاه انتقادی و تنظیم‌گری فردی مخاطب است. مخاطبی که صرفاً مصرف‌کننده‌ منفعل باشد، ممکن است در معرض پیام‌هایی ناسازگار با فرهنگ یا هویت خود قرار گیرد. در مقابل، مخاطبی که با ذهنی فعال، اثر را تحلیل می‌کند، می‌تواند آن را به ابزاری برای رشد فکری و اخلاقی تبدیل کند.
 
در نهایت، وقتی به مانگا و انیمه نه‌فقط به‌عنوان قالب‌های سرگرم‌کننده، بلکه به‌عنوان یک صنعت فرهنگی هوشمندانه و پویا نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که تأثیرگذاری آن‌ها به داستان‌ها و فرم تصویری محدود نیست. این پدیده بخشی از پروژه‌ای تمدنی است که با بهره‌گیری از زیبایی‌شناسی شرقی و زبان هنر، توانسته در جهان امروز جایی برای خودش باز کند و پیام‌هایی جهانی را، از منظر فرهنگی بومی، منتقل کند. چنین ظرفیتی است که مانگا و انیمه را به پدیده‌ای فراتر از «تفریح» تبدیل کرده است.
رشیدیان
ارسال نظرات