نقش تعیینکننده مبلغان در جنگ روایتها/مبلغان روح عقلانیت، حماسه، عاطفه و امید را در دل مردم بدمند

اشاره: در روزگاری که جبهه کفر و استکبار با محوریت رژیم صهیونیستی و حمایت همهجانبه غرب صفآرایی کمسابقهای علیه امت اسلامی به راه انداخته جایگاه روحانیت بهعنوان پیشتازان جبهه ایمان و بصیرت بیش از هر زمان دیگر اهمیت و جلوه یافته است.
در چنین شرایطی که علاوه بر میدان تقابل نظامی، جنگ روایتها، نبرد ارادهها و نزاع تمدنی نیز بهشدت جریان دارد تبیین آموزههای مقاومت و دفاع از حقانیت امت اسلامی تنها با زبان دین، منطق قرآن و بلاغت منبر امکانپذیر است. دهه محرم در این میان ظرفیتی بیبدیل برای بازخوانی سهگانه عقلانیت، حماسه و عاطفه در منظومه جهاد حسینی است؛ مؤلفههایی که میتوانند در فضای تبلیغ دینی، امید، ایستادگی و معرفت را در برابر امواج تحریف و یأس دشمنساخته در دل مردم بنشانند.
در همین زمینه خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، با حجتالاسلام صفدر الهیراد، استاد حوزه و دانشگاه به گفتوگو نشسته است تا ابعاد مختلف این مسؤولیت تاریخی و راهکارهای نقشآفرینی مؤثر روحانیت در مقابله با تهاجم ترکیبی دشمن بهویژه در عرصه تبلیغ دینی مورد بررسی قرار گیرد.
رسا ـ روحانیت به عنوان الگوی معنوی جامعه چگونه میتواند در تقویت روحیه مقاومت و ایستادگی مردم در برابر تهاجم دژخیمان صهیونیستی تأثیرگذار باشد؟
در شرایط حساس کنونی مبلغان و اهل منبر بهویژه با توجه به در پیش بودن ایام محرم وظیفهای مهم و مضاعف بر دوش دارند. دهه محرم خود نمادی از مقاومت، ایستادگی و جهاد در راه خداست. عاشورا فرصتی بینظیر برای تبیین سه بُعد مهم مقوله جهاد است: عقلانی، حماسی و عاطفی. هر یک از این ابعاد ظرفیتهایی منحصربهفرد برای تبلیغ معارف مقاومت دارند.
از جنبه عقلانی نخستین نکته ارائه نگاه مکتبی به مسئله مبارزه و مقاومت است. مردم زمانی در برابر دشمن ایستادگی میکنند که باور داشته باشند این مقاومت ریشه در توحید دارد و در امتداد ولایت الهی است. در مکتب اهلبیت(ع) مبارزه با طاغوت - که مصادیق امروزی آن آمریکا و رژیم صهیونیستیاند - نهفقط یک امر سیاسی بلکه یک ضرورت توحیدی است. نمیشود ربوبیت خدای متعال را پذیرفت و در عین حال سلطه طاغوت را هم قبول کرد؛ این دو در تعارضند.
از این رو مبلغان باید تلاش کنند تا عقلانیت حاکم بر نهضت حسینی را برای مردم تبیین کنند؛ نشان دهند که قیام عاشورا فقط از سر احساس نبود بلکه مبتنی بر منطق قرآنی و الهی بود. امام حسین(ع) با نگاهی دقیق و عقلانی به شرایط زمانه خود مسیر مبارزه را انتخاب کرد.
در بُعد دوم باید به جنبه حماسی و عزتمندانه عاشورا پرداخت. یکی از ابزارهای تأثیرگذار تبلیغ دمیدن روح حماسه در جامعه است. عاشورا نمایشگاهی از عزت مؤمنانه در برابر استکبار بود؛ روحیهای که امروز نیز باید در نسل مقاومت زنده بماند.
و در بُعد سوم احساس و عاطفه که قلب مخاطبان را تحتتأثیر قرار میدهد. هیچ حادثهای در تاریخ به اندازه عاشورا ظرفیت تولید عاطفه مؤمنانه ندارد. اشکهایی که در عزای سیدالشهدا(ع) ریخته میشود مقدمهای برای تربیت دلهایی است که آماده مجاهدت در راه خدا میشوند.
اما نکتهای که در این ایام باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد امیدآفرینی است. در عرصه مقاومت نباید احساس تنهایی داشت؛ ما تکیهگاهی داریم به نام نصرت الهی. این وعده قطعی خداوند است که در قرآن کریم، روایات اهلبیت(ع) و نیز در تجربیات تاریخی ما از جمله دوران دفاع مقدس و مقاومت حزبالله لبنان تحقق یافته است.
مبلغان باید از این گنجینه عظیم قرآنی و حدیثی بهره بگیرند؛ آیات فراوانی وجود دارد که وعده نصرت الهی در نبرد با دشمنان را تبیین کردهاند بهویژه آیاتی که مربوط به جنگهای عصر پیامبر اسلام(ص) در مدینه و مواجهه با مشرکان و اهل کتاباند. این آیات باید در منابر و مجالس زنده شوند تا دلها به آینده روشن و پیروزی نهایی جبهه حق امیدوار گردد.
بنابراین رسالت اصلی مبلغان در این دهه دمیدن روح عقلانیت، حماسه، عاطفه و امید در دل مردم است؛ پیوندی عمیق میان پیام عاشورا و جهاد امروز امت اسلامی.
یکی از توصیههای مهم ما به مبلغان دینی این است که در منابر خود جنگهای پیامبر اسلام(ص) را بهویژه آنهایی که در قرآن کریم بهتفصیل بیان شدهاند برای مردم روایت کنند؛ مانند جنگ بدر، احد و احزاب(خندق). در این نبردها نصرت الهی به شکلی آشکار و الهامبخش شامل حال مؤمنان شد و خداوند خود وعده یاریاش را عملی کرد.
نمونه بارز دیگر داستان حضرت موسی(ع) است که در قرآن نقل شده: وقتی یاران حضرت موسی با لشکر عظیم فرعون روبهرو شدند - که بنا بر برخی نقلها شمار آنان به یک میلیون نفر میرسید - دچار ترس شدند و به موسی(ع) گفتند: «ما حتماً گرفتار خواهیم شد». اما حضرت موسی(ع) در پاسخ فرمود: «هرگز! خداوند با ماست و ما را هدایت خواهد کرد».
این وعده الهی که ایمان، استقامت و پایداری مؤمنان را با نصرت همراه میکند در آیات متعددی از قرآن کریم تکرار شده است. خداوند در جنگ بدر فرشتگان را برای یاری مسلمانان فرستاد. در جنگ احزاب نیز بادهای شدید و نیروهایی که دیده نمیشدند به کمک جبهه ایمان آمدند. این « جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا » همان سپاهیان الهیاند که با چشم ظاهری دیده نمیشوند اما وجودشان حقیقت دارد و در بزنگاههای سرنوشتساز به یاری مؤمنان میشتابند.
مبلغان باید این مفاهیم را به زبان روشن و باورپذیر به مردم منتقل کنند. باید بگویند: امروز هم همان سنتهای الهی پابرجاست. در دوران دفاع مقدس هم بارها تجربه کردیم که عنایت اهلبیت(ع) شامل حال رزمندگان اسلام شد. برخی رزمندگان در لحظات دشوار جنگ به توسل به حضرت زهرا(س) و ائمه اطهار(ع) دست زدند و یاری دیدند. مگر ما در سالهای آغازین انقلاب تجهیزات یا تجربه نظامی چندانی داشتیم؟ نه موشکهای پیشرفتهای داشتیم،نه فرماندهانی با سابقه طولانی، اما پیروز شدیم؛ چون خدا با ما بود.
امروز اما شرایط متفاوت است. اکنون ما در موقعیتی به مراتب قویتر از دوران بدر و خیبریم. تجربه، دانش، تجهیزات نظامی، فرماندهی منسجم، بسیجی پرشمار و ملتی آماده در اختیار داریم. همه اینها به برکت خون شهدا، مجالس امام حسین(ع) و روحیه تربیتیافته حسینی در جامعه است.
در این میان نباید دچار ضعف و تردید شویم یا اسیر روایتهای تحقیرآمیز دشمن گردیم. قرآن به ما میگوید: «وَلا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا»؛ غم مخور خدا با ماست. رهبر معظم انقلاب نیز در سخنان خود بر همین نکته تأکید دارند. اگر ایمان و استقامت خود را حفظ کنیم نصرت الهی حتمی است.
در کنار همه این مسائل عقلانی و معرفتی نباید از بُعد عاطفی و احساسی مجالس محرم غافل شویم. مجالس روضه اشک بر امام حسین(ع) و گریه بر شهیدان کربلا موجب نزول سکینه و آرامش در دل مؤمنان است. این اشکها تنها ابراز احساسات نیست بلکه بارورکننده روحیه مقاومت و اطمینان به راه حقاند. اشکی که بر سیدالشهدا(ع) ریخته میشود اشک روحیهبخش و امیدآفرین است، اشکی که دل را برای جهاد در راه خدا آماده میسازد.
پس باید تلاش کرد تا در دهه محرم این پیوند میان عقلانیت قرآنی، حماسه عاشورایی و عاطفه حسینی بهخوبی برای مردم تبیین شود. این سه، ستونهای تبلیغ دینی در شرایط حساس امروز هستند.
رسا ـ بیانیهها و مواضع مراجع تقلید و علما در محکومیت این تجاوز چگونه میتواند به بسیج عمومی مردم کمک کند؟
مراجع تقلید و علمای بزرگ ما ستونهای اصلی معرفت دینی و شناخت اسلام هستند. این بزرگان نهتنها بهطور عمیق با معارف قرآن، سیره اهلبیت(ع) و تاریخ اسلام آشنا هستند بلکه سنن الهی را بهخوبی درک کردهاند. از همین رو سخنان آنان برای مردم پشتوانهای معرفتی و معنوی محسوب میشود.
وقتی یک عالم برجسته یا مرجع تقلید با اتکا به قرآن، سیره پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) از جبهه حق و مقاومت دفاع میکند این موضعگیری برای مردم بسیار مؤثر و الهامبخش است. چرا؟ چون اعتماد مردم به این بزرگان ریشه در شناخت آنان از دین دارد. آنها میدانند که علما از روی درک عمیق دینی سخن میگویند نه از سر احساس یا مصلحتسنجیهای زودگذر.
بنابراین نقش علما در چنین بزنگاههایی، نقشی بیبدیل و تأثیرگذار است. وقتی اسلامشناسان طراز اول، موضع قاطع در برابر دشمن میگیرند و از مقاومت دفاع میکنند مردم هم با دلگرمی بیشتری وارد میدان میشوند. چون باور دارند که این مسیر هم بر پایه معرفت دینی استوار است و هم از حمایت معنوی بزرگان دین برخوردار است.
از سوی دیگر این علما فقط چهرههای علمی نیستند بلکه اولیای الهی و بندگان مقرب خدای متعال نیز هستند. مردم میدانند که اینها اهل سلوک و تقوا هستند و وقتی چنین شخصیتهایی از نظام اسلامی و جبهه مقاومت حمایت میکنند یعنی یک پشتوانه معنوی بزرگ پشت این حرکت وجود دارد. این حمایتها به مقاومت مردم معنا میبخشد به ایستادگی آنان عمق و قوت میدهد.
به همین دلیل بیانیهها، مواضع و سخنرانیهای مراجع تقلید و علمای طراز اول تأثیری بهمراتب عمیقتر و ماندگارتر از مواضع سایر اقشار دارد. این بیانیهها مایه دلگرمیاند باید آنها را قدر دانست و از علما تشکر کرد. آنها وظیفهای مهم بر عهده دارند: دفاع از اسلام دفاع از نظام اسلامی، حمایت از رزمندگان اسلام و پاسداری از جریان مقاومت.
در طول سالها این بزرگان هیچگاه از حمایت جبهه حق عقب ننشستهاند و همواره در میدان بودهاند. به همین دلیل جبهه مقاومت امروز با اتکای به حمایت علمی، اعتقادی و معنوی مراجع و علمای اسلام از استحکام و اقتدار بیشتری برخوردار است. این پشتیبانی یکی از ارکان قدرت و پایداری جریان مقاومت به شمار میرود.
رسا ـ چگونه خطبا و وعاظ میتوانند در منابر و مجالس مذهبی ابعاد حقانیت مواضع ایران و جنایات رژیم صهیونیستی را برای مردم تبیین کنند؟
به نظر میرسد در شرایط کنونی لازم است برخی اصول و واقعیات روشن که همگان در برابر آن قرار دارند دوباره برای مردم یادآوری شود. جمهوری اسلامی از همان ابتدای شکلگیری صریح و شفاف اعلام کرد که به دنبال استقلال، آزادی و نظامی مبتنی بر اسلام است. این شعارها تنها الفاظ نبودند بلکه نشاندهنده عزم نظام برای حرکت در مسیر تفکر و اراده مستقل و دور از سلطه بیگانگان بود.
در طول این پنج دهه که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد جمهوری اسلامی با استواری بر همان اصول اولیه ایستاده و آنها را حفظ کرده است. اما در نقطه مقابل شاهد بودهایم که مدعیان تمدن و دموکراسی نه تنها به استقلال ملتها احترام نگذاشتند بلکه آزادی و عدالت را هم در عمل نادیده گرفتند.
امروز مسئله مذاکره بار دیگر مطرح است اما مبلغان و خطبای دینی باید این نکته را به مردم یادآوری کنند که جمهوری اسلامی همواره در بزنگاههای مختلف آماده گفتوگو بوده و تجربه مذاکره را بارها آزموده است. اما در جریان همین مذاکرات طرف مقابل بارها خیانت کرده و زیر توافقات زده است.
نمونه بارز آن ماجرای برجام بود. در همان زمانی که مذاکرات در جریان بود، ترامپ بدون هیچ مقدمهای از توافق خارج شد و نه تنها آن را پاره کرد بلکه جنایاتی را نیز در همان دوره مرتکب شد. این در حالی بود که ایران تمام تعهدات خود را انجام داده بود و بارها توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأیید شده بود که برنامه هستهای ایران صلحآمیز است، نه نظامی. با این حال دشمن بهانهتراشی کرد و اقدامات خصمانه خود را ادامه داد.
در نتیجه، مبلغان باید دو محور را برای مردم بهخوبی تبیین کنند: نخست، ماهِیّت تمدن غرب و مبانی فکری و فرهنگی آن. باید به مردم توضیح داد که تمدن غرب بر پایهی مادیگرایی افراطی و نگاه ابزاری به انسان استوار است. آنچه امروز در آمریکا و اروپا شاهد آن هستیم نوعی توحش مدرن است که در قالب سیاست، اقتصاد و رسانه اعمال میشود. این تمدن با وجود ظاهر فریبندهاش در باطن رفتاری درندهخویانه دارد که هم در فلسطین هم در کشورهای منطقه و هم در روابط جهانی بهخوبی دیده میشود.
دوم باید واقعیات رفتاری دشمنان را برای مردم روشن کرد. اینکه جنایات اخیر هیچ بهانهای نداشت. جمهوری اسلامی شفافترین همکاریها را با آژانس داشته، بازرسیها بهصورت دائم، دوربینهای نظارتی بهصورت آنلاین فعال و هیچ مدرکی دال بر فعالیت غیرقانونی در دست دشمن نبوده است. با این حال دشمن باز هم به رفتارهای جنایتکارانه خود ادامه داده است.
بخشهای آزادیخواه جامعه بینالملل نیز بارها این رفتارهای غیرمنطقی را محکوم کردهاند. در واقع امروز دیگر هیچ بهانهای برای دشمن باقی نمانده است. بنابراین نقش خطبا و مبلغان دینی در این شرایط بسیار حیاتی است. باید از تریبونها استفاده کنند تا واقعیتهای رفتار دشمن، چهره دروغین تمدن غرب و حقانیت مواضع جمهوری اسلامی را برای مردم تبیین کنند. این آگاهیبخشی زمینهساز انسجام، امید و استقامت بیشتر در جامعه خواهد شد.
رسا ـ آیا شبکههای اجتماعی و رسانههای حوزوی(مانند سایتها و کانالهای مرتبط با روحانیت) میتوانند در جنگ روایی علیه صهیونیستها نقش مؤثری ایفا کنند؟
اساساً ما بر این باوریم که اگر اصحاب رسانه، فعالان شبکههای اجتماعی و صاحبان قلم وارد میدان نشوند خلأیی جدی در مواجهه با جنگ موجود ایجاد میشود. چرا که دشمن هم پیش از آغاز جنگ سخت و هم در جریان آن میدان را با قدرت رسانهای مدیریت میکند.
پیش از شروع درگیریهای میدانی دشمن با راهاندازی یک جنگ روایتها و عملیات روانی افکار عمومی را هدف قرار داد. دروغپردازیهای رسانهای علیه جمهوری اسلامی بهگونهای ساماندهی شد که فضای ذهنی مردم را از پیش تحت تأثیر قرار دهد. اکنون نیز در بحبوحهی نبرد همان ابزار رسانهای به کار گرفته شده تا تصویر وارونهای از واقعیت ارائه دهد؛ بهطوریکه جنایتکار واقعی را مظلوم جلوه دهد، خیانتکار را منجی معرفی کند و خود را علمدار عدالت و آزادی معرفی کند.
قدرت رسانه در اینجاست که با ظاهری زیبا و محتوایی فریبنده میتواند حقایق را وارونه کند. بنابراین نقش رسانههای ما و شبکههای اجتماعی همسو با انقلاب نقشی بیبدیل و تعیینکننده است. با قاطعیت میتوان گفت که جنگ رسانهای به همان اندازه که جنگ نظامی اهمیت دارد در مواردی حتی مهمتر است. چرا؟ چون با یک دروغ یا تحریف ساده میتوان افکار عمومی را به شدت ملتهب کرد، جامعه را دچار ترس یا اغتشاش نمود و مسیر تشخیص حق و باطل را برای مردم دشوار ساخت. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین علی(ع) در نهجالبلاغه به آن اشاره میفرماید: جایی که حق و باطل در هم آمیخته میشوند، فتنه شکل میگیرد و شیطان بر دوستانش مسلط میشود.
امروز جریان رسانهای غرب دقیقاً چنین کاری میکند؛ با ترفندهای تبلیغاتی، روایتسازی هدفمند و مهندسی افکار عمومی، واقعیتها را تحریف کرده و ذهن مخاطب جهانی را به نفع خود شکل میدهد. اگر رسانههای انقلابی و شبکههای اجتماعی ما در این میدان حضور فعال نداشته باشند عملاً اجازه دادهاند که دشمن بدون مزاحمت به اهدافش برسد. حداقل کاری که باید انجام دهیم این است که همانقدر که آنها دروغ میگویند ما حقیقت را منتشر کنیم.
تأکید رهبر معظم انقلاب همواره بر این بوده که در جنگ رسانهای باید رویکردی تهاجمی اتخاذ کنیم. صرف پاسخگویی کافی نیست. ما باید ابتکار عمل را در دست بگیریم، روایتسازی کنیم، دشمن را در افکار عمومی جهان ـ حتی در میان مردم آمریکا و اروپا ـ به چالش بکشیم. تنها در این صورت است که میتوانیم علاوه بر دفاع از خود جبهه باطل را هم متزلزل کنیم.
فعالان رسانهای که در این مسیر مجاهدت میکنند بیتردید در جایگاه سربازان خط مقدم این نبرد قرار دارند و تلاشهای آنان در زمره مجاهدتهای بزرگ و ارزشمند است. چهبسا مقام و منزلت آنها نزد خدا همسنگ رزمندگانی باشد که در میدان نبرد سخت جانفشانی میکنند.
در نهایت مأموریت ما فقط نجات افکار عمومی داخلی از فتنه رسانهای دشمن نیست بلکه باید بتوانیم حتی افکار عمومی غرب را نیز بیدار کنیم. ممکن است بتوانیم دلهایی را که زیر غبار دروغ و تبلیغات مسموم خاموش شدهاند احیا کنیم و با ارائه تصویری درست از اسلام جمهوری اسلامی و عدالت مسیر هدایت را برای آنها هموار سازیم.
امروز همان رسانهای که دشمن برای اشاعه خشونت و دروغ استفاده میکند میتواند در دست جبهه حق ابزاری برای گسترش حقیقت، امید، عدالت و بیداری باشد.