۳۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۴
کد خبر: ۷۸۹۱۳۴
حجت الاسلام محققیان:

تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است

تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است
معاون سابق تهذیب و تربیت سطح عالی حوزه علمیه قم با تأکید بر اهمیت مسجد به‌عنوان «نبض تفکر دینی»، بر ضرورت تربیت امام جماعت توانمند، شبکه‌سازی مساجد و تعامل واقعی با نهادهای حاکمیتی برای تحقق جامعه اسلامی و تمدن‌سازی نوین تأکید کرد.
اشاره: مسجد، همواره به‌عنوان قلب تپنده‌ی جامعه اسلامی شناخته شده و نقشی فراتر از صرف برگزاری نماز دارد. این نهاد دینی و اجتماعی، نه تنها محلی برای عبادت، بلکه مرکزی برای تربیت فردی، جامعه‌پردازی، انتقال فرهنگ دینی، و ایجاد پیوند میان مردم و نهادهای حاکمیتی است. تجربه تاریخی انقلاب اسلامی و دوران پیش از آن نشان می‌دهد که مساجد توانستند با ایجاد فضای روشنگری، امیدبخشی و حرکت‌آفرینی، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری جهان‌بینی توحیدی و سازمان‌دهی مبارزه با ظلم و فساد ایفا کنند.
با گذشت زمان و تغییر شرایط اجتماعی، اهمیت مساجد نه تنها کاهش نیافته، بلکه ضرورت بازشناسی و تقویت جایگاه آن‌ها بیش از پیش احساس می‌شود. برای آنکه مساجد بتوانند به‌عنوان کانون امید و توسعه جامعه اسلامی عمل کنند، تربیت امام جماعت توانمند، شبکه‌سازی میان مساجد، و تعامل دوطرفه و واقعی با نهادهای حاکمیتی، از الزامات حیاتی به شمار می‌رود.
 
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام محمود محققیان، معاون سابق تهذیب و تربیت سطح عالی حوزه علمیه قم به گفت‌وگو نشسته که مشروح آن در ادامه می‌آید:
 
رسا: با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب، به نظر شما مهمترین کارکردی که مسجد باید در راستای تمدن‌سازی نوین اسلامی ایفا کند، چیست؟
 
همان‌طور که مستحضرید، مساجد در طول تاریخ معاصر و به‌ویژه در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نقشی بنیادین در روشنگری، حرکت‌آفرینی، امیدبخشی به مردم، ایجاد جهان‌بینی توحیدی و سازمان‌دهی مبارزه با طاغوت ایفا کردند. حضرت امام خمینی (ره) با همراهی شاگردان برجسته‌ای همچون شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی، شهید باهنر، شهید مطهری و مقام معظم رهبری ـ و دیگر بزرگان ـ توانستند به‌واسطه‌ محوریت مساجد، تفکری مبتنی بر ایمان، امید، حرکت و تلاش را در جامعه نهادینه کنند.
 
در حقیقت، نقطه‌ آغاز و حدوث انقلاب از دل مساجد بود و بی‌تردید بقای انقلاب، تعالی آن و حرکت به سمت تمدن‌سازی نوین اسلامی نیز وابسته به احیای همین جایگاه محوری مساجد است. چراکه مسجد، به‌مثابه «نبض تفکر دینی» در کشور عمل می‌کند. اگر کسی بخواهد دریابد که روح دیانت و فهم دینی در جامعه چگونه جریان دارد، باید سراغ مساجد برود؛ جایی که می‌توان ضربان قلب دین را در حیات اجتماعی یک ملت شنید.
 
تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است
 
در بیانیه گام دوم انقلاب، یکی از ارکان مهم و حیاتی «امید» معرفی شده است؛ امری که متأسفانه گاهی کم‌تر مورد توجه قرار گرفته. حقیقت آن است که اگر ملتی امید و توان حرکت را در خود نبیند، درجا خواهد زد و متوقف خواهد شد. همان‌گونه که در جنگ دوازده روزه مشاهده کردیم، رهبر معظم انقلاب با پیام‌ها و هدایت‌های مستمر خود، جامعه، کشور و نیروهای نظامی را در اوج فشار و ضربه‌ اولیه دشمن، امیدوار نگه داشتند و آن حالت انفعال را به یک روحیه تهاجمی و ابتکار عمل تبدیل کردند. این همان هنرِ برگرفته از قرآن و معارف اسلام است؛ و مساجد نیز دقیقاً چنین نقشی را در بُعد اجتماعی ایفا می‌کنند و باید به‌صورت طولانی‌مدت به این جایگاه بازگردند.
 
رسا: مفهوم “مسجد جامعه‌پرداز” را چگونه تعریف می‌کنید و برای تحقق آن در عمل، چه اقداماتی ضروری است؟
 
اما درباره «مسجد جامعه‌پرداز» باید گفت که مقصود، مسجدی است که بتواند مسیر تحقق جامعه اسلامی را در عمل هموار سازد؛ مسجدی که نه‌تنها در بُعد فردی، بلکه در بُعد اجتماعی، سلول‌های کوچک اجتماع را تربیت کند تا در مقیاس بزرگ، جامعه‌ای با تمام خصوصیات اسلامی شکل گیرد. چنین جامعه‌ای پشتوانه و پشتیبان دولت اسلامی خواهد بود و با اتکای به آن، حرکت به سمت تمدن‌سازی اسلامی امکان‌پذیر می‌شود.
 
برای تحقق این ایده، توجه ویژه به مسجد ضرورت دارد. متأسفانه امروز میزان توجه ما به مساجد بسیار کمتر از آن چیزی است که باید باشد. این غفلت موجب شده است که مساجد نتوانند آن‌گونه که شایسته است ایفای نقش کنند. در حالی‌که اگر به ظرفیت‌های مساجد اهتمام ورزیده شود، می‌توانند همچنان‌که در پیروزی انقلاب و بقای آن مؤثر بودند، در گام دوم نیز به کانون امید، تربیت، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی تبدیل شوند.
 
البته این نکته را هم باید به خاطر سپرد که مساجد فی‌الحال غیر فعال نیستند یا فعالیتشان کم نیست؛ بحمدالله مساجد امروز هم فعالیت خوبی دارند و در صحنه حاضرند. اما نکته اینجاست که در بسیاری از مصادیق، بی‌توجهی و کم‌توجهی مشهود است؛ به‌ویژه در مورد امام جماعت. یکی از مهم‌ترین مسائلی که باید مورد توجه جدی حوزه‌های علمیه قرار گیرد، مسئله‌ تربیت امام جماعت است. بارها تأکید کرده‌ام که نمی‌خواهم بگویم اصلاً توجهی وجود ندارد، اما واقعیت این است که آن مقدار توجهی که باید باشد، هنوز صورت نگرفته است.
 
امامت مسجد کار ساده‌ای نیست و پس از انقلاب، سطح آگاهی و علم مردم رشد قابل توجهی داشته و طبیعی است که امام جماعت باید از نظر علمی، اجتماعی، فرهنگی و انقلابی توانایی بالایی داشته باشد تا بتواند با مردم تعامل صحیح و مؤثر برقرار کند. امام جماعت باید هم روحیه انقلابی داشته باشد، هم از نظر روش تبلیغی و شیوه‌های تعامل با مردم مسلط باشد و هم بتواند به تعبیر مقام معظم رهبری، «مدیر طبیعی» جامعه‌ی کوچک پیرامون مسجد باشد.
 
تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است
 
این موضوع نیازمند آن است که حوزه‌های علمیه یک خیز بلند و جدی در زمینه‌ تربیت امامان جماعت بردارند. زیبنده نیست که در بسیاری از شهرها و محلات، مساجدی وجود داشته باشند که ظرفیت فعال‌سازی دارند، اما به دلیل نبود امام جماعت فعال یا نبود برنامه‌ریزی پایدار، عملاً یا غیرفعال‌اند و یا فقط در زمان‌های خاصی فعالیت می‌کنند. این مسئله، همت جدی حوزه‌ها، سازمان تبلیغات اسلامی، و شوراهای مرتبط با امامت جمعه و جماعت را می‌طلبد.
 
البته انصاف باید داشت؛ اقدامات خوبی هم در سال‌های اخیر انجام شده است. شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه گام‌های ارزشمندی در این مسیر برداشته و تلاش‌های شایسته‌ای صورت گرفته است. اما با همه‌ اینها، همچنان نیاز به تلاش بیشتر و عمیق‌تر احساس می‌شود. ائمه جمعه باید بتوانند پشتیبانی مؤثرتری از ائمه جماعات داشته باشند، آن‌ها را راهبری کنند و در شهرها شبکه‌ای فعال و منسجم بسازند.
 
یکی از مشکلات جدی در این مسیر، ضعف در کار تشکیلاتی است. اگرچه در برخی عرصه‌ها مانند جهاد موازی که رهبر معظم انقلاب مطرح کردند، نمونه‌های درخشانی از کار تشکیلاتی منظم و هماهنگ را شاهد بوده‌ایم، اما در زمینه‌ فعالیت‌های فرهنگی این سطح از هماهنگی و سازمان‌دهی کمتر دیده می‌شود. برای مثال، در حوزه‌های نیکوکاری، حمایت از مردم غزه و لبنان، یا فعالیت‌های خیرخواهانه‌ اجتماعی، کارهای ارزشمند و موفقی انجام می‌شود؛ اما در حوزه‌هایی چون برنامه‌ریزی فرهنگی، تشخیص نیازهای فرهنگی محلات و شهرها، و سازمان‌دهی فعالیت‌های فرهنگیِ پایدار، هنوز جای یک عقلانیت منسجم و تشکیلاتی خالی است.
 
اگر فعالیت فرهنگی از پشتوانه‌ی کار تشکیلاتی برخوردار نباشد، عملاً تأثیر آن محدود و کم‌اثر خواهد بود. بنابراین، برای ارتقای نقش مساجد در جامعه، باید این خلأ به‌صورت جدی جبران شود.
 
با همه‌ این تفاسیر، برآیند کلی نشان می‌دهد که حرکت مساجد نسبت به سایر مراکز فرهنگی کشور موفق‌تر بوده است. در مقایسه با دانشگاه‌ها یا حتی برخی مراکز حاکمیتی، مسجد همچنان کارآمدتر عمل کرده است. اگر امروز با وجود همه‌ هجمه‌های دشمن، دین و ایمان مردم زنده و پایدار است، بخش مهمی از آن به برکت مساجد و هیئات مذهبی است. شاهد این حقیقت را می‌توان در مناسبت‌هایی مانند راهپیمایی عظیم اربعین مشاهده کرد که علی‌رغم هجمه‌های فرهنگی و رسانه‌ای گسترده، پیوند مردم با دین و ایمانشان از مسیر مسجد و هیئت حفظ و تقویت شده است.
 
بنابراین، مسجد همچنان موفق‌ترین و پایدارترین نهاد فرهنگی جامعه‌ ماست؛ نهادی که اگرچه نیازمند بازسازی و تقویت در عرصه‌های مختلف به‌ویژه کار تشکیلاتی است، اما در مقایسه با دیگر مراکز فرهنگی، همچنان توانسته رسالت اصلی خود را در پاسداری از ایمان و فرهنگ دینی مردم به‌خوبی ایفا کند.
 
من کاملاً واقفم که بحمدالله ائمه جماعات و نیروهای فرهنگی مساجد کارهای ارزشمندی انجام می‌دهند و فعالیت‌های خوبی دارند؛ اما این فعالیت‌ها هنوز آن‌گونه که باید باشد، نیست و ما به هیچ وجه نباید به همین اندازه قانع باشیم. این برداشت کلی من از وضعیت کنونی مساجد است.
 
تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است
 
رسا: همکاری و تعامل میان مساجد، نهادهای دولتی و مردم در راستای تحقق اهداف گام دوم انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
اما درباره‌ این سؤال، یعنی ارزیابی همکاری و تعامل میان مساجد، نهادهای دولتی و مردم در راستای تحقق اهداف گام دوم انقلاب باید عرض کنم که ما در این زمینه با یک مشکل بزرگ مواجهیم. متأسفانه بسیاری از نهادهای دولتی و حاکمیتی، مسجد را صرفاً به‌عنوان یک ابزار ارتباط با مردم تلقی می‌کنند؛ آن هم نه به معنای تعامل واقعی، بلکه به این صورت که هرگاه کاری دارند یا مسئله‌ای پیش می‌آید، به سراغ مسجد می‌آیند تا مشکل خودشان را از طریق ظرفیت مسجد حل کنند.
 
این نگاه یک‌سویه است. به‌عبارت دیگر، مساجد برای آنان وسیله‌ای هستند تا پروژه‌های خود را پیش ببرند؛ نه اینکه واقعاً با مسجد به‌عنوان یک «رکن اجتماعی» و شریک راهبردی تعامل داشته باشند. این نهادها به‌خوبی متوجه این موضوع هستند، چراکه مسئولان آن‌ها افراد باهوش و باتجربه‌ای هستند. بنابراین، وقتی چنین نگاهی دارند، به این معناست که آگاهانه مسجد را تنها ابزاری برای پیشبرد کارهای خود می‌بینند، نه نهادی مستقل و تأثیرگذار که باید با او هم‌افزایی کرد.
 
در حالی‌که تعامل صحیح باید دوطرفه باشد. اینکه فقط هر وقت نیاز پیدا کردند به سراغ مسجد بیایند و نسخه صادر کنند که «مساجد بیایید کار ما را راه بیندازید» و هیچ‌گاه خودشان در جهت تقویت مسجد یا شنیدن نظر و خواسته‌های ائمه جماعات اقدامی نکنند، این تعامل نیست. متأسفانه در بسیاری از موارد، هیچ‌وقت از مساجد و ائمه جماعات خواسته نمی‌شود که شما چه نظری دارید یا چه نیازی در محله و شهر احساس می‌کنید.
این نگاه باید در میان مسئولان حاکمیتی نهادینه شود که مسجد یک مرکز اجتماعی مردمی است و باید به‌عنوان یک قامت‌ساز و جامعه‌ساز دیده شود، نه فقط یک ابزار اجرایی برای مقاطع خاص.
 
بنابراین، اگر نهادهای حاکمیتی بخواهند فقط از مسجد بهره‌برداری یک‌طرفه داشته باشند و هیچ تعاملی از سوی آن‌ها به سمت مسجد شکل نگیرد، قطعاً کار ناقص خواهد ماند. توصیه‌ من این است که مسئولان و نهادهای حاکمیتی، به‌ویژه آن‌هایی که ارتباط نزدیک‌تری با مردم دارند، سعی کنند رابطه‌ای دوطرفه، واقعی و صادقانه با مساجد برقرار کنند.
 
نکته‌ مهم این است که مساجد برخلاف بسیاری از نهادها، با مردم یک رابطه‌ دلی، عاطفی و همیشگی دارند. این ارتباط، صرفاً اداری یا مقطعی نیست، بلکه یک پیوند عمیق اجتماعی و ایمانی است. به همین دلیل، نمایندگی که مسجد از مردم دارد، به‌مراتب قوی‌تر و واقعی‌تر از هر رسانه یا خبرگزاری است. اگر این ظرفیت مردمی جدی گرفته شود، می‌تواند به‌صورت مستقیم در تحقق اهداف گام دوم انقلاب نقش‌آفرین باشد.
 
مراکز حاکمیتی غالباً ارتباط مستقیم و واقعی با مردم ندارند. تقاضا من از این مراکز این نیست که کمک مالی یا امکاناتی در اختیار ما بگذارند تا به خرج مردم بکنیم، بلکه خواسته‌ اصلی این است که تعامل واقعی و دوطرفه داشته باشند. همان‌طور که این مراکز از مساجد توقعاتی دارند، باید متقابلاً مطالبات مردم را هم بشنوند، از میان مردم بفهمند و بپذیرند و نگاه از بالا به پایین نداشته باشند.
 
تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است
 
رسا: در سند توسعه پیشرفت کشور، نقش مساجد به طور مستقیم یا غیرمستقیم چگونه دیده شده است؟ آیا نیاز به تصریح بیشتری در این زمینه وجود دارد؟
 
اما در مورد این پرسش باید عرض کنم که بنده این اسناد را مطالعه کرده‌ام؛ سندهای خوبی نوشته شده و زحمات ارزشمندی کشیده‌اند. با این حال، بزرگ‌ترین اشکال آنها این است که معمولاً نویسندگان این اسناد، هیچ‌کدام امام جماعت یا فعال مسجدی نبوده‌اند اگرچه افراد خوش‌فکر و بزرگی هستند، روحانی‌اند، اهل اندیشه‌اند. طبیعی است که در چنین شرایطی، نگاه آنها به مسجد، نگاه بیرونی است: مسجد را جایی می‌بینند که فرد می‌آید، نماز می‌خواند و می‌رود؛ یا نهایتاً یک سخنران دعوت می‌شود و در محیطی مهیا برای او، سخنرانی می‌کند.
 
چنین تجربه‌ای کافی نیست تا سندی واقعی و کارآمد برای مساجد نوشته شود. اسناد را باید کسانی بنویسند که سال‌ها در میدان مسجد زیسته باشند، سختی‌ها و اقتضائات آن را لمس کرده باشند، حداقل یک دهه تجربه امامت جماعت داشته باشند و بدانند مسجد چگونه باید در جامعه عمل کند. وگرنه حاصل کار، سندهایی است که در ظاهر خوب و پرزحمت نوشته شده‌اند ـ همان‌طور که در اسناد بالادستی شورای عالی انقلاب فرهنگی یا سندهای کلان پیشرفت کشور می‌بینیم ـ اما به دلیل فاصله با واقعیت مسجد، اقتضائات و ظرفیت‌های مساجد در آن‌ها درست دیده نشده است.
 
وقتی طرحی نوشته می‌شود، باید مسجد احساس کند این طرح برای او فایده دارد: هم برای مردم سودمند است، هم به رشد و تعالی دین مردم کمک می‌کند، هم اقتضائات مسجد را در نظر دارد. اگر چنین نگاهی وجود نداشته باشد، آن طرح صرفاً روی کاغذ باقی می‌ماند و نمی‌تواند واقعاً در خدمت مسجد و مردم باشد.
 
افزایش دین‌داری مردم، خدمت به جامعه و رشد معنوی، تنها زمانی ممکن است که مسجد احساس کند طرح‌ها و برنامه‌ها واقعاً برای خدمت به مردم و تعالی دین طراحی شده‌اند. اما اگر مساجد حس کنند یک گروه صرفاً می‌خواهد از ظرفیت آن‌ها برای راه‌اندازی کار شخصی یا سازمانی خود استفاده کند، طبیعتاً این طرح‌ها در عمل به جایی نمی‌رسند.
 
برای نوشتن طرح درباره‌ مسجد یا هیئت، باید کسانی حضور داشته باشند که واقعاً در میدان بوده‌اند؛ سال‌ها هیئت‌داری کرده‌اند، با بدنه‌ مسجد درگیر بوده‌اند، امام جماعت بوده‌اند. نه اینکه صرفاً نظریه‌پردازانی باشند که پشت میز بنشینند و متنی فاخر و زیبا بنویسند؛ متنی که وقتی می‌خوانی از واژه‌ها و جملاتش لذت می‌بری، اما در عمل هیچ فایده‌ای ندارد.
 
حتی اگر این طرح‌ها به حوزه‌های علمیه هم سپرده شود، باز تضمینی برای نتیجه‌بخش بودن نیست. مگر آن‌که کسانی درگیر تدوین باشند که امام جماعت بوده‌اند و تجربه واقعی مسجد و هیئت را دارند. من خودم هم تدریس می‌کنم، اما اگر صرفاً یک مدرس باشم و تجربه‌ عملی مسجد نداشته باشم، نمی‌توانم طرح کارآمدی برای مسجد بنویسم. مهم نیست چقدر باسواد باشم؛ بدون تجربه‌ میدانی، طرح‌ها عملیاتی نخواهد شد.
 
تمام حرف من همین است: کار باید واقعی و عملیاتی باشد. ما نباید فقط در جلسات، یکدیگر را تعریف کنیم و از متون زیبا لذت ببریم. این هنر نیست. هنر واقعی آن است که طرحی نوشته شود که در میدان اجرا شود و به نفع مردم و دین باشد.
 
تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است
 
رسا: نقش امام جماعت به عنوان “مدیر مسجد” در تحقق اهداف “مسجد جامعه‌پرداز” را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
تحقق اهداف مسجد جامعه‌پرداز به‌طور مستقیم وابسته به جایگاه و عملکرد امام جماعت است. امام جماعت رکن اصلی مسجد به‌شمار می‌رود؛ اگر امام جماعت فردی ناتوان، کم‌تحرک یا بی‌برنامه باشد، آن مسجد دیر یا زود دچار ضعف و رکود خواهد شد. برعکس، هرچه امام جماعت توانمندتر، آشنا به مبانی انقلاب اسلامی، سیاست و مسائل اجتماعی باشد و مهارت ارتباط‌گیری بالاتری داشته باشد، مسجد نیز به سمت تراز مطلوب و جامعه‌پردازی حرکت می‌کند.
 
گاهی مشکل اصلی مساجد، همین است که امام جماعت نتوانسته با جوانان، به‌ویژه نیروهای بسیجی، ارتباط برقرار کند. یادم هست در جلسه‌ای یکی از ائمه جماعت گلایه می‌کرد که فلان جوان بسیجی با من نمی‌سازد. به او گفتم: «این حرف زیبنده‌ امام جماعت نیست. اگر شما نتوانید یک جوان بسیجی را جذب کنید و با او کار کنید، پس با چه کسی می‌خواهید تعامل کنید؟» این‌گونه نگاه، در واقع ضعف جدی امام جماعت را نشان می‌دهد.
 
نقش امام جماعت یک نقش کلیدی است. رهبر انقلاب صریحاً فرمودند: امام جماعت، مدیر مسجد است. علت اینکه در برخی جاها این جایگاه محقق نمی‌شود، نه این است که مردم یا بدنه‌ مسجد تمایلی به مدیریت امام جماعت ندارند؛ بلکه به دلیل ضعف برخی از ائمه جماعت در ایفای این مسئولیت است.
 
رهبر معظم انقلاب تعبیر بسیار مهمی را درباره امام جماعت به کار بردند و فرمودند: امام جماعت باید "مدیر طبیعی" مسجد باشد. این واژه‌ی "مدیر طبیعی" دو معنا دارد:
 
1. مدیر به‌صورت طبیعی: یعنی شخص امام جماعت به‌گونه‌ای باشد که مردم و بدنه‌ مسجد، او را ذاتاً مدیر بدانند و مدیریت او را بپذیرند.
2. مدیریت به‌صورت طبیعی: یعنی بدون تشریفات اداری، بدون روحیه‌ رئیس و مرئوسی، بتواند با روحیه‌ رهبری جمعی، مسجد را هدایت کند.
 
این همان روشی است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در اداره‌ جامعه به کار می‌بردند و اکنون نیز مقام معظم رهبری در سطح کشور دنبال می‌کنند. رهبری معظم در سخنانشان کمتر دستور مستقیم می‌دهند، بلکه با تبیین عمیق و روشنگری، مسیر را برای جامعه روشن می‌کنند تا حرکت عمومی به آن سمت شکل گیرد. این همان مدیریت طبیعی است.
 
اگر امام جماعت بتواند این جایگاه را در مسجد ایفا کند، آنگاه مسجد به یک کانون واقعی جامعه‌پردازی تبدیل می‌شود. اما اگر نتواند، مسجد کارکرد اصلی خود را از دست می‌دهد.
 
تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است
 
اینجا نقش حوزه‌های علمیه بسیار جدی است. تربیت امام جماعت توانمند، یکی از حلقه‌های مفقوده در حوزه‌های امروز است. در گذشته، علما و بزرگان شهرها همزمان هم مرجع علمی بودند و هم مدیران اجتماعی؛ آنان هم تدریس می‌کردند، هم مسجد را اداره می‌کردند و هم در متن جامعه حضور داشتند. اما به مرور، با گسترش جمعیت به‌ویژه در حوزه‌ علمیه قم، ساختارهای اداری شکل گرفت و آن ارتباط مستقیم کم‌رنگ‌تر شد.
 
به همین دلیل، امروز لازم است حوزه‌های علمیه به‌طور جدی طلبه‌ها را برای مدیریت مسجد و امام جماعتی واقعی آماده کنند. یعنی به طلاب بیاموزند چگونه امام جماعتی فعال باشند؛ چگونه با جوانان، هیئت‌ها و مردم تعامل کنند؛ و چگونه به‌صورت طبیعی مدیریت اجتماعی مسجد را به دست گیرند.
 
در گذشته، روند تربیت طلاب به گونه‌ای بود که وقتی طلبه وارد حوزه می‌شد، پس از درس و مدرسه، در کنار امام جماعتِ همان مسجد یا محله قرار می‌گرفت و از نزدیک رفتار، تعامل و مدیریت او را با مردم مشاهده می‌کرد. همین مشاهده‌ عینی و حضور در کنار امام جماعت، بخش بزرگی از آموزش‌های غیررسمی طلاب را شکل می‌داد. اما امروز، به‌ویژه در شهر مقدس قم، این الگو تا حد زیادی کم‌رنگ شده و مدیران مدارس یا حوزه‌ها دیگر چنین نقشی را ایفا نمی‌کنند. این مسئله نیازمند بازاندیشی و برنامه‌ریزی جدی است.
 
رسا: چه الگوهای موفق از مساجد جامعه‌پرداز در کشور وجود دارد که بتوان از آنها الهام گرفت؟
 
من شخصاً مصادیق متعددی از مساجد موفق را در شهرهای مختلف دیده‌ام: در قم، تهران، مشهد، یزد و شهرهای دیگر. واقعاً نمونه‌های فعال و توانمند کم نیستند. در همین قم شاید بتوان حداقل سی تا چهل مسجد را نام برد که سطح توانمندی امام جماعت، هیئت امنا، کانون فرهنگی و سایر مجموعه‌هایشان بسیار بالاست. بنابراین، سرمایه‌های ارزشمندی در این حوزه وجود دارد.
 
اما نکته‌ مهم این است که این موفقیت‌ها باید تکثیر شود و در یک شبکه به هم متصل شوند. این همان کاری است که خودِ مساجد به‌تنهایی قادر به انجامش نیستند. شبکه‌سازی وظیفه‌ سازمان‌های انقلابی و نهادهای حاکمیتی است، به‌ویژه سازمان تبلیغات اسلامی. البته این نهادها نباید در امور داخلی مسجد دخالت کنند، اما در پیوند زدن و متصل کردن مساجد به یکدیگر نقش کلیدی دارند.
 
همچنین نهاد مقدس امامت جمعه و شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه نیز در این حوزه می‌توانند بسیار اثرگذار باشند. هرجا امام جمعه‌ای توانسته است مساجد شهر را با هم مرتبط کند، تحول فرهنگی چشمگیری در آن شهر رخ داده است. برعکس، در شهرهایی که امام جمعه یا سازمان‌های مسئول نتوانسته‌اند این کار را انجام دهند، مساجد دچار پراکندگی و گسست فرهنگی شده‌اند.
 
تعامل دوطرفه با نهادهای حاکمیتی، شرط اثرگذاری مساجد است
 
به باور من، امام جمعه و امام جماعت باید هم‌افزایی واقعی داشته باشند. امام جمعه امام شهر است و امام جماعت امام محله؛ این دو نقش مکمل یکدیگرند. مسجد بدون ارتباط با امام جمعه ناقص خواهد بود. ارتباط میان مساجد و امام جمعه نباید صرفاً به حضور امام جماعت در نماز جمعه خلاصه شود. بلکه لازم است ارتباط مستمر و منظم میان امامان جماعت و امام جمعه برقرار باشد؛ این ارتباط می‌تواند منشأ تحولات فرهنگی عمیقی در شهرها باشد.
 
در پایان، لازم است بر یک نکته‌ مهم تأکید کنم با وجود تمام کاستی‌ها و نقدهایی که به مساجد وارد می‌شود، سطح فعالیت‌های آنان بسیار فراتر از میزان توجه و حمایتی است که دریافت می‌کنند. بسیاری از نقدهایی که مطرح می‌شود، بی‌انصافی است. واقعیت این است که مساجد کشور با وجود بی‌توجهی‌ها و کمبودها، عملکرد بسیار ارزشمندی داشته‌اند. باید قدردان این تلاش‌ها بود و به جای بی‌انصافی، حمایت جدی‌تری از این کانون‌های فرهنگی و دینی صورت گیرد.
ارسال نظرات