مکانیسم ماشه؛ بمب ساعتی برجام و درسهای امروز

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، با اقدام اخیر برخی کشورهای اروپایی برای فعالسازی «مکانیسم ماشه»، پرونده یکی از پرهزینهترین بندهای برجام در نهایت به مرحله اجرایی رسید. این رخداد، یادآور خطای راهبردی مذاکرهکنندگان دولت یازدهم و دوازدهم است که بیتوجه به پیامدهای آن و یا از روی حسن نیت به آمریکا و اروپا، بند یادشده را پذیرفتند؛ بندی که از همان ابتدا آشکار بود با کمترین بهانه، امکان بازگشت قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای پیشین علیه ایران را در اختیار طرف مقابل میگذارد.
در واقع، تیم مذاکرهکننده ایرانی برجام، سه خطای سیاسی، حقوقی و راهبردی را همزمان مرتکب شد:
1. خطای حقوقی: پذیرش مکانیزم ماشه بدون موازنه ضمانت اجرایی و توجه به پیامدهای آن، عملاً ابزار فشار حقوقی یکطرفه را به غرب هدیه داد.
2. خطای سیاسی: اعتماد به حسن نیت آمریکا و اروپا به جای ارزیابی واقعبینانه تاریخ روابط ایران و غرب و بدعهدیهای مکرر آنان بدون شک یک خطای بزرگ سیاسی از سوی امضا کنندگان طرف ایرانی برجام است.
3. خطای راهبردی: نداشتن سناریوی واکنش فوری در مقابل چنین تهدیدی و پناه بردن مجدد به میز مذاکره با همان طرفی که تعهداتش را زیر پا گذاشته بود، خطای راهبردی دیگری است که ظاهرا هنوز نیز عاملان برجام از آن درس عبرت نگرفتهاند.
بنابراین در این شرایط، پیش از هر چیز باید این اشتباه تاریخی مورد بازخوانی و عاملان آن پاسخگو باشند تا چنین خطای پرهزینهای تکرار نشود. اما فراتر از سرزنش و بازخوانی اشتباهات گذشته؛ عنایت به دو نکته نیز در وضعیت کنونی حائز اهمیت است:
یکم؛ تجربه مذاکره با غرب – بهویژه آمریکا – بارها ثابت کرده که آنان به قواعد و تعهدات خود پایبند نیستند. تجربهی تلخ برجام شاهدی روشن بر این ادعا است. در چنین شرایطی سخن گفتن از احیای مذاکره با آمریکا، بیاحترامی به حافظه تاریخی ملت و نادیده گرفتن تجربههای پرهزینهای است که عزت کشور اسلامی ایران را تهدید کرده است.
دوم؛ مدیریت تهدید و تبدیل آن به فرصت در شرایط کنونی است. مسئله تحریمها برای ایران پدیدهای تازه نیستند؛ حتی پس از برجام نیز هیچگاه تحریمها بهطور کامل برداشته نشدند تا اکنون نگران بازگشت مجدد آنها باشیم. امروز هدف اصلی غرب از فعالسازی مکانیزم ماشه، مشروعیتبخشی حقوقی به فشارها، تغییر محاسبات ایران در عرصه دیپلماتیک و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت از مسیر جنگ روانی است. اما حقیقت این است که مسئله تحریم، اگر با عقلانیت و کار جهادی مواجه شود – همانطور که رهبر انقلاب بارها تصریح کردهاند – نه تنها تهدیدی برای ایران نخواهد بود بلکه میتواند به سکوی رشد و پیشرفت کشور بدل شود.
مسیر عبور از بحران
برای تبدیل تهدید موجود به یک فرصت تاریخی، چهار اقدام کلیدی ضروری است:
1. تقویت اتحاد ملی و کاهش اثرگذاری عملیات روانی دشمن با همبستگی مردم و جریانهای سیاسی.
2. پرهیز از تکرار تجربه زیانبار مذاکره با آمریکا جهت رفع تحریمها. تجربه گذشته بر ما ثابت کرد که به جای تلاش بیهوده برای رفع تحریم باید در مسیر خنثی سازی تحریم گام نهاد. تمرکز بر اقتصاد مقاومتی و توان بازدارندگی سیاسی، نظامی و اقتصادی برای رسیدن به این هدف ضروری است.
3. گسترش همکاریهای راهبردی با چین، روسیه و دیگر مخالفان یکجانبهگرایی آمریکا در قالب ائتلافهایی چون بریکس و شانگهای.
4. بازخوانی شفاف پرونده برجام و بدعهدیهای غرب در این توافق در افکار عمومی برای افزایش هزینه تکرار چنین تصمیمات پرخطری ضروری است.
در مجموع میتوان نتیجه گرفت مکانیزم ماشه، همان «بمب ساعتی» بود که در متن برجام کار گذاشته شد و امروز زنگ آن به صدا درآمده است. این تهدید، در عین تلخی، میتواند فرصتی برای دولت ایران باشد تا در بوته آزمون، توان مدیریت بحران را نشان دهد و تحریم را از ابزار فشار دشمن به اهرم رشد داخلی تبدیل کند. اتحاد ملی، بازتعریف روابط بینالمللی، ساخت اقتصاد درونزا و ایستادگی در برابر تصمیمگیران خطاکار دیروز، چهار ستون اصلی عبور از این مقطع تاریخی خواهد بود.
محمد ملکزاده