معرفی تحقیق؛
نقدی بر تقدسنمایی شیطان؛ بررسی جایگاه ابلیس در عرفان حلقه

تحقیق «جایگاه ابلیس در عرفان حلقه» اثر عبدالمجید سراجیزاده و فاطمه مغیثی، با نگاهی انتقادی به تحلیل و واکاوی آموزههای این جریان معنوی نوپدید دربارهٔ ابلیس میپردازد و آن را در تقابلی آشکار با مبانی اسلامی و قرآنی تشخیص میدهد.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تحقیق «جایگاه ابلیس در عرفان حلقه» اثر عبدالمجید سراجیزاده و فاطمه مغیثی منتشر شده در «فصلنامه مطالعات معنوی» به نقد آموزه ابلیس در اندیشههای فرقه عرفان حلقه پرداخته است.
از آنجا که در بررسی و تحلیل آموزههای هر فرقه باید به مبانی و پیشفرضهای آن پرداخت، این پژوهش با واکاوی هستهسخت اندیشههای محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه، نشان میدهد که چگونه مفهوم «ابلیس» از یک موجود راندهشده در سنت اسلامی، به موجودی کلیدی و تقدسیافته در منظومه فکری این عرفان تبدیل شده است.
شعور کیهانی؛ دروازهای به سوی ابلیسستایی
در کانون جهانبینی عرفان حلقه، مفهوم «شعور کیهانی» یا هوشمندی حاکم بر جهان قرار دارد. این پژوهش نشان میدهد که محمدعلی طاهری در تبیین این مفهوم، از ساختاری سخن میگوید که در رأس آن «ملکی» قرار دارد که همزمان وضعکننده، مجری و ناظر قوانین حاکم بر هستی است. این ملک که خود شعور کیهانی خوانده میشود، در جهانی دو قطبی به دو شکل هوشمندی مثبت و منفی متجلی میگردد.
نویسندگان با دنبال کردن این زنجیره فکری به نتیجهای شگفت در بازخوانی آموزه های عرفان حلقه میرسند: در نهایت، این ابلیس است که در نقش آن ملک مسلط، سرمنشأ تدبیر امور و شعور حاکم بر هستی معرفی میشود.
از شیطان راندهشده تا ملک تدبیرگر
عرفان حلقه با ارائه خوانشی نوین از داستان آفرینش، به بازتعریف ماهیت ابلیس دست میزند. در این نگاه، ابلیس نه یک نافرمان، که کارگزار و ملکی است که مأموریت الهی خاص خود را به انجام رسانده است. سجده نکردن او بر آدم، سرپیچی از فرمان خدا دانسته نمی شود، بلکه اجرای طرحی از پیش تعیینشده برای ایجاد «جهان تضاد» توصیف میشود.
این پژوهش استدلال میکند که بر اساس این دیدگاه، ابلیس به موجودی تبدیل میشود که با آفرینش عالم خیر و شر، زمینهساز اختیار و در نهایت، رسیدن انسان به کمال میگردد. به بیان عرفان حلقه، اگر «آتش» ابلیس نبود، «گِل» انسان هرگز پخته نمیشد.
ابلیس خالق یا مخلوق نافرمان؟
در نگاه عرفان حلقه، ابلیس خالق عالم تضاد است؛ موجودی که چون خداوند میآفریند و جهان خیر و شر را میپردازد. بدینسان، قدرت بیپایان الهی فروکاسته و شیطان، همترازِ خالق تصویر میشود. اما وحی، این پندار را باطل میداند؛ زیرا انسان، از آغاز، مختار آفریده شد، نه محتاج شیطان برای انتخاب. در نهاد او گرایش به خیر و شر نهفته است تا خود راه سعادت یا شقاوت برگزیند. قرآن نیز ابلیس را نه خالق، که مخلوقی از آتش میخواند؛ آتشی نه مادی، بلکه لطیف و سوزان. چنانکه مفسران گفتهاند، شیطان از جنس جن است؛ تنی سبک، حرکتی سریع و حضوری پنهان در رگ و جان آدمی دارد؛ نه خالقی در برابر خدا، که مخلوقی سرکش در برابر فرمان او.
نقدهای نقلی و عقلی
این تحقیق سپس به واکاوی تقابل این آموزهها با مبانی اسلامی میپردازد. از منظر نقلی، قرآن کریم به صراحت ابلیس را از جن میداند: «وَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ». رانده شدن او از درگاه رحمت الهی با عنوان «رَجِیم» و وعده جهنم به او و پیروانش، نشان از طرد قطعی او دارد.
پرسش اینجاست که اگر سجده نکردن ابلیس، اطاعتی در راستای مأموریت الهی بود، چرا با مجازات ابدی و لعن روبرو شد؟ از سوی دیگر، دادن نقش خالقیت به ابلیس برای جهان تضاد، مستقیماً با توحید افعالی در تعارض است و قدرت مطلق خداوند در خلقت را زیر سؤال میبرد.
همسویی فرقه حلقه با جریانهای الحادی
این پژوهش در جمعبندی نهایی خود، نتیجه میگیرد که عرفان حلقه با ارائه تصویری تقدیسآمیز از ابلیس و نسبت دادن نقش کلیدی در خلقت و هدایت انسان به او، مبانی خود را نه بر اساس متون دینی، که بر شهودهای شخصی بنیانگذارش بنا نهاده است.
نویسندگان هشدار میدهند که این آموزهها، که قدرت بیحسابی را برای شیطان قائل میشوند، همسویی معناداری با جریانهای عرفاننمای الحادی مانند «کابالا» دارد.
این تحقیق پایان خود را با این هشدار به اتمام میرساند که گاه معنویتهای نوظهور، در پوشش مفاهیم عرفانی، در حال بازتعریف و ترویج بتهایی جدید با چهرههایی آشنا هستند.
ارسال نظرات