۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۲۰:۵۵
کد خبر: ۷۹۶۷۸۰
دکتر ایزدی:

مدیریت رهبر انقلاب مانع تصمیمات یک‌جانبه در سیاست خارجی است

مدیریت رهبر انقلاب مانع تصمیمات یک‌جانبه در سیاست خارجی است
استاد دانشگاه تهران، با تأکید بر نقش تعیین‌کننده رهبر انقلاب در هدایت سیاست خارجی کشور، گفت: سیاست خارجی جمهوری اسلامی حاصل تصمیم‌گیری جمعی در نهادهای مختلف است و مدیریت هوشمندانه رهبر انقلاب، مانع از بروز تصمیمات یک‌جانبه و شتاب‌زده در عرصه بین‌المللی می‌شود.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، دکتر فؤاد ایزدی، استاد دانشگاه تهران و تحلیل‌گر ارشد سیاسی، در حاشیه سلسله نشست های بصیرتی با موضوع تسخیر لانه جاسوسی؛ بازخوانی نقطه‌عطف انقلاب اسلامی در نبرد روایت‌ها در گفت‌وگو با حضار به تبیین ابعاد مختلف این رخداد تاریخی و پیامدهای آن در مناسبات ایران و آمریکا پرداخت.

_ آیا می‌توان سیاست خارجی جمهوری اسلامی را تصمیم یک فرد دانست یا نتیجه یک سازوکار جمعی و چندلایه است؟

وی در مقام پاسخ تأکید کرد: سیاست خارجی جمهوری اسلامی محصول سازوکار پیچیده‌ای است و نه تصمیم یک فرد یا جریان خاص. به‌عنوان مثال، در موضوع برجام، حمایت یا مخالفت افراد یا جریان‌ها نباید به‌عنوان قضاوت درباره کل نظام تعبیر شود، زیرا تصمیم نهایی در چارچوب اجماع نهادهای متعدد گرفته می‌شود.

دکتر ایزدی سپس به ساختار شورای عالی امنیت ملی اشاره کرد و توضیح داد: این شورا نهادی جمعی است با ده عضو دارای حق رأی، که تقریباً نیمی از آن‌ها از بدنه دولت هستند، از جمله رئیس‌جمهور که ریاست شورا را برعهده دارد، و دیگر اعضا نمایندگان قوا و نهادهای امنیتی و اجرایی‌اند. دبیر شورا نیز معمولاً با پیشنهاد رئیس‌جمهور و تأیید رهبر انقلاب تعیین می‌شود. به این ترتیب، آرایش اعضا و ترکیب آرای شورا می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در سیاست خارجی داشته باشد و اختلاف‌نظرهای داخلی در شورا، نه تضاد با رهبری، بلکه نمود پیچیدگی فرایند تصمیم‌سازی است.

استاد دانشگاه تهران تأکید کرد: رهبر انقلاب با نظارت و هدایت نهایی، وظیفه دارد میان نظر کارشناسی اعضای مختلف و مصالح کلان کشور توازن برقرار کند و مدیریت این تعارضات، همراه‌کردن بدنه سیاسی و امنیتی با تصمیمات، از عوامل حفظ ثبات کشور است.

وی به دو دیدگاه متفاوت در میان منتقدان اشاره کرد: گروهی که خواهان سخت‌گیری قاطع در برابر دشمن‌اند و گروهی که تأکید بر عقلانیت و استفاده از دیپلماسی دارند. تصمیم‌گیری جمعی و هماهنگی میان نهادها، مانع از اتخاذ تصمیمات یک‌جانبه و زیان‌بار می‌شود.

دکتر ایزدی گفت: به جای شک و دودلی نسبت به رهبری و سازوکارها، آسیب‌شناسی انتقادی و مستند با نگاه به منافع ملی و تقویت انسجام داخلی ضروری است و بررسی حوادث اخیر، از جمله رویدادهای دوازده روز گذشته، نیازمند تحلیل دقیق، مستندات و شفاف‌سازی درون‌نظام است تا از تولید شایعه و سوءبرداشت جلوگیری شود.

مدیریت رهبر انقلاب مانع تصمیمات یک‌جانبه در سیاست خارجی است

_ آیا «تجزیه ایران» تنها یک سناریو بود یا هدفی راهبردی؟

وی با تأکید بر وجود هدف‌گذاری‌های راهبردی فراتر از «تغییر رژیم» در میان برخی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، اظهار داشت که در میان طراحان خارجی، نگاه‌هایی وجود داشت که با تضعیف ایران امکان جدا کردن بخش‌هایی از حوزه‌های نفتی و استراتژیک کشور فراهم می‌شود و دسترسی به منابع تسهیل خواهد شد.

دکتر ایزدی افزود: برخی اسناد و تحلیل‌های دهه‌های اخیر نشان می‌دهد که در محافل نظامی و مطالعاتی غربی مباحثی درباره تقسیم‌بندی جغرافیایی ـ سیاسی ایران مطرح بوده است؛ هرچند این طرح‌ها به‌صورت رسمی به اجرا گذاشته نشدند، اما نشان‌دهنده تاملات راهبردی دشمن درباره آینده منطقه‌اند.

وی افزود: در محاسبات اولیه آمریکا و رژیم صهیونیستی تصور می‌شد که عراق به‌راحتی قابل مدیریت است، اما مقاومت مردم و نیروهای مقاومت، به‌ویژه پس از شهادت سردار سلیمانی، این طرح‌ها را زمین‌گیر کرد.

استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: امروز نیز همان ذهنیت تجزیه‌گرایانه در برخی اتاق‌های فکر غربی پابرجاست و آنان ایران را کشوری ضعیف تصور می‌کنند که می‌توان آن را به بخش‌های نفت‌خیز و مناطق کم‌اهمیت‌تر تقسیم کرد. هدف آنان ایجاد ساختار سیاسی جدیدی است که استقلال و نفوذ ایران را از میان ببرد.

وی تأکید کرد: تجربه نشان داده است که اگر دشمن به این جمع‌بندی برسد که هزینه حمله به ایران پایین است، اقدام می‌کند؛ اما اگر اطمینان یابد که هزینه انسانی و سیاسی حمله بالا خواهد بود، از درگیری مستقیم پرهیز خواهد کرد.

_ چرا تسخیر لانه جاسوسی، به‌جای اقدام حقوقی، به یک نقطه‌عطف در تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شد؟

دکتر ایزدی در تبیین چرایی تبدیل‌شدن تسخیر لانه جاسوسی به نقطه‌عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی، با اشاره به زمینه‌ها و الزامات تصمیم‌گیری در آن مقطع گفت: پاسخ به این پرسش را می‌توان در چند محور اساسی خلاصه کرد.

وی نخست به ماهیت پیچیده نظام بین‌الملل و محدودیت‌های دیپلماتیک اشاره کرد و افزود: اخراج دیپلمات‌ها یا قطع روابط رسمی با آمریکا اقدامی زمان‌بر و چندمرحله‌ای بود که در شرایط بحرانی آن روزها، نه تنها ممکن بود فرصت افشای اسناد را از بین ببرد، بلکه احتمال نابودی شواهد موجود را نیز افزایش می‌داد. از همین رو، اقدام فوری و نمادین دانشجویان در اشغال سفارت، از منظر بسیاری از ناظران، اقدامی بازدارنده و مؤثر در حفظ اسناد و اطلاعات حیاتی تلقی شد.

دکتر ایزدی در ادامه گفت: دانشجویان پیرو خط امام پس از بررسی شواهد و مستندات موجود، دریافتند که خطر طراحی کودتا، ترور رهبران انقلاب و نفوذ در ساختار سیاسی کشور کاملاً واقعی و قریب‌الوقوع است. بر این اساس، اقدام آن‌ها صرفاً حرکتی احساسی نبود، بلکه واکنشی آگاهانه برای خنثی‌سازی توطئه‌ای در حال شکل‌گیری محسوب می‌شد.

به گفته وی، بستر تاریخی و بی‌اعتمادی عمیق ملت ایران به آمریکا نیز در شکل‌گیری این تصمیم نقش محوری داشت. پیشینه دخالت‌های واشنگتن در کودتای ۱۳۳۲، حمایت از رژیم پهلوی و سپس پذیرش شاه مخلوع در آمریکا، زمینه اجتماعی و روانی لازم برای واکنش شدید مردم و دانشجویان را فراهم کرد. هشدارهای برخی دیپلمات‌های خارجی درباره پیامدهای این اقدام نیز مانع از خطاهای راهبردی آمریکا نشد.

دکتر ایزدی افزود: اقدام میدانی دانشجویان، دستاوردهای عملی و اطلاعاتی چشمگیری داشت؛ اسناد و مدارکی که از سفارت به‌دست آمد، ابعاد پنهان شبکه نفوذ و عملیات جاسوسی آمریکا را آشکار ساخت.

وی خاطرنشان کرد: تفاوت میان اقدام حقوقی و اقدام میدانی در آن زمان، تفاوت میان واکنشی پسینی و اقدامی پیشگیرانه بود. در شرایطی که تهدید امنیتی فوری و واقعی تلقی می‌شد، استفاده از مسیرهای حقوق بین‌الملل نمی‌توانست کارآمد باشد.

دکتر ایزدی در پاسخ به این پرسش که چرا از ابزارهای حقوقی بین‌المللی استفاده نشد، توضیح داده شد که مسیرهای دیپلماتیک زمان‌بر بودند و خطر از بین رفتن اسناد و شواهد وجود داشت؛ بنابراین اقدام فوری دانشجویان برای افشای واقعیت‌ها و خنثی‌سازی توطئه‌ها، تصمیمی عملیاتی و ضروری تلقی شد.

وی دو نکته را، نخست، نقش سفارت آمریکا به‌عنوان مرکز عملیات اطلاعاتی و هدایت بحران‌ها در ایران، و دوم، ضعف ساختاری دولت وقت در اتخاذ تصمیمات قاطع و فوری دیپلماتیک کلیدی داسنت و تأکید کرد: اگر این مرکز نفوذ همچنان فعال باقی می‌ماند، احتمالاً مسیر انقلاب و حتی بقای دولت موقت به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. اما در واقعیت، اقدام دانشجویان با همه تبعاتش، به یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی و نماد استقلال‌خواهی ملت ایران تبدیل شد.

مدیریت رهبر انقلاب مانع تصمیمات یک‌جانبه در سیاست خارجی است

_ آیا تسخیر لانه جاسوسی مانع از تکرار تجربه‌ای مشابه مصر در ایران شد؟

دکتر ایزدی در پاسخ به این پرسش تأکید کرد: بررسی زمینه‌های تاریخی و سیاسی آن دوران نشان می‌دهد اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا، در واقع تلاشی برای جلوگیری از بازتولید الگوی کشورهای شکست‌خورده در منطقه بود.

وی با اشاره به تجربه مصر و نقش جریان‌هایی چون اخوان‌المسلمین در انحراف مسیر انقلاب مردمی گفت: تداوم دولت موقت و رویکرد سازش‌محور با قدرت‌های خارجی می‌توانست ایران را به همان سمت سوق دهد؛ مسیری که در نهایت به حذف مطالبات واقعی مردم و تسلط جریان‌های محدود ایدئولوژیک منجر شد. از این منظر، تسخیر لانه را باید اقدامی پیش‌دستانه برای حفظ استقلال انقلاب و جلوگیری از نفوذ ساختاری آمریکا دانست.

دکتر ایزدی افزود: برخی منتقدان تصور می‌کنند تسخیر سفارت، هزینه‌زا بود؛ در حالی‌که اسناد تاریخی نشان می‌دهد بی‌عملی در برابر فعالیت‌های جاسوسی و نفوذی سفارت می‌توانست هزینه‌های سیاسی و امنیتی بسیار سنگین‌تری برای کشور ایجاد کند.

در پایان، دکتر ایزدی از پژوهشگران خواست تحلیل‌های مبتنی بر اسناد و سناریونویسی راهبردی را پی بگیرند و از انتشار گمانه‌زنی‌های بی‌پشتوانه که احساس ناامنی در جامعه ایجاد می‌کند، پرهیز کنند. 

ارسال نظرات