اصول فقه راهی معتبر برای فهم دین است
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در همایش ملی فلسفه «منطق فهم دین» که شب گذشته در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه برگزار شد، فعالیت گروه «منطق فهم دین» در این پژوهشگاه را گامی ضروری دانست و با ابراز امیدواری از گسترش بحث های ذیل این موضوع، گفت: از همه محققانی که در این مجموعه هستند و از آیت الله رشاد تشکر ویژه دارم.
وی با بیان اینکه موضوع «منطق فهم دین» دامنه گسترده ای دارد، تصریح کرد: روشن است که دین نیاز به فهم دارد و بشر نمی تواند با تجربه و معلومات خود آن را بفهمد و همچنین اگر به درستی فهم نشود خطرناک خواهد بود زیرا ممکن است موجبات سعادت انسان در اثر فهم نادرست به شرک و گمراهی منتهی شود. اگر مرز میان حق و ناحق تشخیص داده نشود پای باطل و ظلم باز می شود.
استاد درس خارج حوزه علمیه با اشاره به ادعای فراگیر فهم قرآن توسط همگان گفت: در رسانه ها مطرح شد که هر کس هر جای قرآن را باز کند می تواند آن را بفهمد و بدتر اینکه گفته شد خداوند بر فهم آن نیز صحه می گذارد؛ نظر من این است که فهم همین الفاظ ظاهری قرآن برای همگان ممکن نیست و فهم آن راه های واقعی دارد که باید آن راهها طی شود. مثلا در آیه «أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ» که در بسیاری از ترجمه ها به فرمان الهی ترجمه شده نشان از یک اشتباه در فهم دارد زیرا در اصطلاح قرآن «امر الله» به فعل قطعی اشاره دارد که در آن بدا و تغییر حاصل نمی شود مانند قیامت؛ نمی توان با ترجمه تحت اللفظی فهم کاملی حاصل کرد.
وی در ادامه افزود: در روایات زیادی داریم که اصحاب معنای آیات قرآن را از معصوم سؤال می کنند و این نشان می دهد با اینکه با قرآن همزبان بودند اما توانایی فهم آیاتی از قرآن را نداشتند. فهم قرآن، فهم اخلاق، فهم متون دین منطق دارد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه برخی علم اصول را منطق فهم فقه می دانند، گفت: از نظر من با همین ضوابط اصولی می توانیم دین را فهم کرده و علم اصول به نوعی منطق فهم دین است. اعتقادیاتی داریم که یقین در موضوع آن اخذ نشده است مانند اعتقاد به برزخ که باید توسط نقل بیان شود و با ضوابطی اصولی می توان «نقل» در این خصوص را فهم کنیم. در اصول دین باید یقین داشته باشیم و به هیچ وجه قابل تقلید نیست اما در مباحثی که یقین مطرح نیست می توان با ابزارهایی از روایات و متون بهره گرفت.
وی تصریح کرد: کسی که اصول بلد نباشد نمی تواند تفسیر خوبی بنویسد؛ مرحوم علامه در تفسیر المیزان با اینکه فقیه و اصولی بوده و کار بزرگی صورت داده است اما بنا نداشته از ضوابط اجتهادی در تفسیر قرآن استفاده کند. اگر از ضوابط اصولی استفاده شود فهم آیات قرآن نیز متفاوت می شود.
آیت الله فاضل لنکرانی اصول فقه را تنها راه فهم دین دانست و اظهار داشت: فرق بین حدیث اخلاقی از حدیث فقهی را یک اصولی می تواند بفهمد و فرق بین احکام فردی و احکام اجتماعی نیز توسط علم اصول فهمیده می شود. به برکت نظام اسلامی برای ما روشن شد که احکام اجتماعی اسلام هزاران برابر بیشتر از احکام فردی است. آیات زیادی در قرآن داریم که مدلول مطابقی آن حکومت است و این یک امر کاملا اجتماعی است.
وی استخراج احکام اجتماعی قرآن را از آرزوهای خود عنوان کرد و گفت: کسی که می خواهد این احکام را استخراج کند باید «مصالح و مفاسد» را به خوبی بفهمد و اصولی می تواند به خوبی آن را تشخیص دهد. هیچ علمی به اندازه اصول در خصوص ملاکات احکام بحث نکرده است. امام خمینی تحولی در ملاکات اصولی ایجاد کرده است که متأسفانه حوزه و نظام اسلامی از نظرات نو ایشان غافل هستند. امام می فرماید ما احکام و خطابات را شخصی در نظر گرفتیم اما اگر اجتماعی بحث کنیم متفاوت است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ادامه داد: امام (ره) بر اساس ملاک خطابات قانونیه می فرماید که قاعده «لاضرر» ملاک قانونی دارد و حتی اگر در موردی خاص ضرر وارد شود اما قانون باید دیده شود. در همان مورد سمره ابن جندب با کندن درخت به وی ضرر وارد شد و ما نباید در همان شخص ضرر را احتساب کنیم. مسئله خطابات شرعیه باید از حیث ملاک مورد تحلیل قرار بگیرد و در غیر این صورت فهم دین ناقص است. نظریه خطابات قانونیه امام قبل از امام نبوده است و از ابداعات خاص ایشان است. امام خمینی چون در اصول تبحر پیدا کرد این نظریه را ابداع کرد.
وی با تأکید بر اینکه در خصوص نظرات امام خمینی مطالعه دقیق کرده است، گفت: ادعای من این است «اصول فقه» رایج ما می تواند همه زوایای دین را پوشش دهد. دین دو محور کتاب و سنت را دارد و در هر دو حجیت عقل هم مطرح شده است و علاوه بر مباحثی که تاکنون گفتم باید گفت منطق فهم علم دینی هم لازم است. ادعا این است که اصول فقه موجود قواعد و ضوابط ارتباط بین علوم انسانی و دین را بیان نکرده است از این رو می خواهم اگر قواعدی به دست آمده است به من ارائه شود.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار تصریح کرد: غیر از آنچه که در اصول فقه مطرح شده روش اجتهادی دیگری نداریم. آنچه که مربوط به تربیت و هدایت بشر می شود حتما مبنایی در قرآن و سنت دارد و ما باید ببینیم آنچه که در روانشناسی جدید آمده است با مبنا قابلیت تطبیق و تطابق دارد یا خیر؟