علامه حلی در تدریس و نگارش آثار علمی سرآمد عالمان زمان خود بود
حجت الاسلام علی عبدالهی، استاد حوزه علمیه در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا با اشاره به سالروز رحلت علامه حلی گفت: این عالم شیعی در شب جمعه ۲۷ رمضان ۶۴۸ قمری در شهر حله به دنیا آمد.
وی ادامه داد: مقدمات و ادبیات عرب و علوم فقه، اصول فقه، حدیث و کلام را نزد پدرش شیخ یوسف سدید الدین و داییاش محقق حلی آموخت و در ادامه علوم منطق، فلسفه و هیئت را نزد اساتید دیگر بویژه شیخ طوسی فراگرفت و پیش از رسیدن به سن بلوغ به درجه اجتهاد رسید.
پژوهشگر علوم دینی گفت: درباره علامه حلی نوشتهاند «وی در حالی که کودک بود به درجه اجتهاد رسید و مردم منتظر بودند به تکلیف برسد تا از او تقلید کنند»
حجت الاسلام عبدالهی افزود: اولجایتو، حاکم عصر علامه حلی و از پادشان مغول پس از شرکت در جلسات بحث و مناظره علامه و اثبات حقانیت اهل بیت (ع) مذهب شیعه را انتخاب کرد و به لقب «سلطان محمد خدابنده» معروف شد. پس از اعلان تشیع وی، در سراسر ایران مذهب اهل بیت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه معصوم (ع) سکه زنند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه مزین گردد.
وی ادامه داد: علامه حلی در سال 716 ق بعد از مرگ سلطان محمد خدا بنده به حله بازگشت و در آنجا به تدریس و تألیف مشغول شد و تا آخر عمر منصب مرجعیت و فتوا و زعامت شیعیان را به عهده داشت.
استاد حوزه علمیه ادامه داد: علامه در دو جنبه تدریس و نگارش از دیگر محققان و دانشوران عصر خود پیشی گرفت چنانکه گفته اند وی زمانی از نوشتن کتابهای حکمت و کلام فارغ شد و به تألیف کتابهای فقهی پرداخت که از عمر مبارکش بیش از 26 سال نگذشته بود.
این پژوهشگر حوزوی در ادامه خاطر نشان کرد: علامه حلی هر هفته از حله با پای پیاده به کربلا میرفت تا فضیلت زیارت امام حسین (ع) را در شب جمعه درک کند. آن بزرگوار در سفری از حله به کربلا، به محضر نورانی امام عصر (عج) می رسد، اما حضرت را نمی شناسد. در طول مسیر عصا از دست علامه به زمین می افتد. امام زمان (عج) خم می شوند، عصای علامه را برمی دارند و به دست ایشان می دهند. در همین هنگام سوالی در ذهن علامه القا می شود و از محضر امام علیه السلام می پرسد؛ «آیا در این عصر و زمان که غیبت کبراست، می توان حضرت صاحب الامر (عج) را دید. حضرت پاسخ میدهند «چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید و حال آن که دست او هم اکنون در دست توست» تا علامه این پاسخ را شنید، بی اختیار خود را به زمین انداخت تا پای مبارک حضرت را ببوسد که در این هنگام بخاطر شوق فراوان از هوش میرود./916/ت302/ع