۲۰ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۹
کد خبر: ۹۷۷۳۱
در مسیر پیروزی‌(14)؛

امام خمینی پس از ورود به نجف: این‌جانب در تبعیدگاه ثانوی دعاگوی اسلام و مسلمین هستم / 23 مهر 1344

مجید قنبری
امام
خبرگزاری رسا، امام خمینی(ره) پس از هجرت به نجف اشرف گفتند:«.... اینجانب در این تبعیدگاه ثانوی در تحت قباب مطهره دعاگوی اسلام و مسلمین و حوزه‌های علمیه و طبقه جوان زحمت ‌کش رنج دیده می ‌باشم‌.»

امام در روز 23 مهر ماه 1344 از کربلا عازم نجف شدند و از طرف علمای تراز اول هیئت هایی به استقبال ایشان آمدند. ایشان بلافاصله به زیارت آستان مقدس امیر المومنین علیه السلام رفتند. بعد از زیارت و استقبال از ایشان در منزلی که حجت الاسلام شیخ نصر الله خلخالی برای استقرار امام در نظر گرفته بود اقامت گزیدند.

اوضاع ایران

با انتشار خبر ورود امام به نجف، شور و شعف ایران را فرا گرفت و حتی در نظر برخی این اقدام به منزله پایان یافتن تبعید، تلقی می شد. مهمترین عامل تبعید امام به نجف را باید اوضاع فکری حاکم بر حوزه نجف در آن سال ها دانست. امام خمینی زمانی به حوزه نجف تبعید شدند که این حوزه دیگر نقش مهم خود را در تحولات سیاسی و اجتماعی جهان تشیع از دست داده بود. بردن امام به عراق فرصتی بود تا وانمود کنند که قضایا تمام شده و امام در حوزه نجف مشغول درس و بحث هستند. اما علما و مردم هوشیار به این توطئه رژیم پی برده و در اطلاعیه های خود اعلام کردند که در نظر ایشان امام خمینی هنوز در تبعید به سر می برند و خواستار پایان بخشیدن به تبعید ایشان شدند.

علما و آیات عظام هم پس از ورود امام به نجف و استقرار ایشان تلگرام هایی را به امام و علمای نجف مخابره کردند. امام خمینی هم ضمن ارسال نامه هایی به طلاب قم و حوزه های علمیه ایران از زحمات و حمایت های آنها تشکر کردند و ضمن بیان دلایل تبعید، آنها را دعوت به استقامت و پایداری و دفاع از کیان دین نمودند. “.... تبعید اینجانب به ترکیه و از آنجا به عراق موجب نگرانی نیست، چون در راه ایفای وظیفه و برای دفاع از احکام اسلام و مصالح مسلمین و جلوگیری از نفوذ اجانب به ممالک اسلام و دفع ظلم و ستمکاری صورت گرفت...”

از کربلا به نجف

عده زیادی از کربلا به همرا امام به سوی نجف حرکت کردند. از نجف نیز حدود 80 دستگاه ماشین که سرنشینان آن را روحانیان و شماری از مردم نجف تشکیل می‌دادند، برای استقبال از او حرکت کرده بود. علمای تراز اول نیز هر کدام چند دستگاه ماشین کرایه کرده در اختیار روحانیانی که می‌خواستند از امام استقبال کنند قرار داده بودند.

کارشکنی مهره‌های مرموز استعمار به منظور جلوگیری از انجام گرفتن یک استقبال با شکوه از امام و بازداشتن بسیاری از روحانیان و مردم با تهدید و تطمیع از رفتن به استقبال امام، به عنوان اولین گام برای کوبیدن او آغاز شد. لیکن نتیجه مطلوب را در بر نداشت. با این کارشکنی فقط توانستند شمار افرادی را که اشتیاق رفتن به استقبال امام را داشتند کاهش دهند و خود را دل خوش کنند که با این کار به اصطلاح «خمینی را کوبیدند و کنار گذاشتند»!.

اتومبیل‌های استقبال کنندگان در قصبه «خان نص» که در هشتاد کیلومتری کربلا است به ماشین‌های حامل امام و همراهان رسید. ماشین‌ها توقف کردند، امام و دیگر سرنشینان از ماشین‌ها پیاده شدند و برای چند دقیقه‌ای در آنجا با چای و نوشابه از حاضرین پذیرایی به عمل آمد و سپس راهی نجف شدند.

شهر نجف به مناسبت ورود امام جلوه دیگری داشت. در میدانی که تقریبا در دروازه شهر قرار داشت پلاکاردی با شعار زیر جلب نظر می‌کرد:
«مدینه النجف الاشرف ترحب بمقدم البطل الاسلامی المجاهد الامام الخمینی»
ترجمه: شهر نجف به قهرمان مجاهد اسلامی امام خمینی خیر مقدم می‌گوید.
در ابتدای بازار بزرگ نجف نیز پلاکارد دیگری به جشم می‌خورد که شعار زیر روی آن نوشته شده بود:
«جماهیر النجف المسلمه ‌تبدی سرورها بمقدم الامام الخمینی رمز التضحیة و الجهاد»
ترجمه: مردم مسلمان نجف مسرت خود را از ورود امام خمینی سمبل فداکاری و جهاد ابراز می‌دارند.

بر روی برخی از ماشین‌هایی که برای استقبال از امام آمده بودند نیز آیه‌هایی از قرآن و گفته‌های ائمه علیهم السلام به چشم می‌خورد. همانند این سخن امام حسین علیه السلام:
«انی لا اری الموت الا سعاده و الحیوه مع الظالمین الا برما»
ترجمه: من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز هلاکت نمی‌بینم
و مانند این فرموده خداوند در قرآن کریم:
«فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما»
ترجمه: خداوند مجاهدان را بر نشستگان برتری بخشیده است

مقارن ساعت 4 بعدازظهر امام و همراهان در برابر صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از ماشین پیاده و درحالی که روحانیان و مردم امام را احاطه کرده بودند با سلام و صلوات وارد حرم مطهر شدند.

پس از زیارت به خانه‌ای که در خیابان رسول ـ کوچه «شربه‌ای‌ها» ـ برای امام اجاره کرده بودند وارد شد و حاضران در منزل را مورد تفقد قرار داد. نماز مغرب و عشا را در منزل با جماعت ادا کرد. تا مدت زمانی خانه غرق شور و نشاط روحانیان و مردمی بود که برای دیدار امام به آنجا آمده بودند.

دیدار علما

در نخستین شب ورود، آقایان مرحوم شاهرودی و خویی و شماری از علما و مقامات حوزه علمیه نجف از امام دیدن کردند. مرحوم آقای حکیم شب دوم به دیدن او رفت. آقای حکیم ضمن گفتگو از امام پرسید شنیده‌ام بر خلاف متعارف نماز را در منزل برگزار کرده‌اید؟ و امام پاسخ داد خیلی از کارهایم خلاف متعارف است. و گفتگو در همین جا خاتمه یافت.

چقدر مناسب بود اگر آقای حکیم به جای پرسش از محل اقامه نماز امام از انگیزه و سبب نهضت و قیام او دردسرها و رنج‌هایی که در این راه تحمل کرده بود سخن به میان می‌آورد و علت زندان رفتن و تبعید او را سئوال می‌کرد تا از این راه به اوضاع سیاسی ایران و عملکرد رژیم شاه آگاهی یابد و در برخورد با جریانات و رویدادهای ایران دچار اشتباه نگردد و ناآگاهانه عمل نکند. لیکن چه توان کرد که بعضی از مقامات روحانی با وجود مسئولیت‌های سنگینی که در قبال اسلام و امت اسلامی دارند از برابر بسیاری از مسائل پیچیده اسلامی ، اجتماعی و سیاسی بی‌تفاوت می‌گذرند. و آن را ناچیز می‌شمارند. در نتیجه زیان‌های جبران ناپذیری به اسلام و جامعه اسلامی وارد می‌اید و راه نفوذ و سلطه اجانب و دشمنان دیرینه اسلام در کشورهای اسلامی باز می‌شود.

بسیاری از مقامات روحانی نجف اشرف نه تنها به خود اجازه ندادند که از اطلاعات ژرف و گسترده، تجربه‌های همه جانبه و آگاهی‌های سیاسی امام درباره اوضاع ایران و منطقه و خطراتی که در جهان اسلام به وجود آمده بود و اساس اسلام را تهدید می‌کرد آگاهی یابند و اطلاعی کسب کنند بلکه کوشیدند مردم را نیز از اشعه فروزان فکری و روحی امام دور نگهدارند و از انعکاس اندیشه‌های والا و حماسه‌ ساز امام در سطح عراق پیشگیری کنند. از طرف دیگر مهره‌های استعمار و ارتجاع در حوزه نجف نیز تمام نیروی خود را به کار گرفتند تا پیش از آنکه امام بتواند سرود بهاران را بر سرما‌زدگان زمستان سیاه ساخته و پرداخته استعمار بخواند و سردستان خاموشی و سکوت را بشکند او را در زیر بهمن سنگین تهمت افترا و انواع برچسب‌ها مدفون سازند و با جوسازی و شایعه‌پراکنی، طوفانی علیه او پدید آورند.

شادی در نجف

به مناسبت ورود امام به نجف جشن باشکوهی از طرف روحانیان مبارز و متعهد در مدرسه بروجردی نجف برگزار شد که بسیاری از مقامات روحانی و نیز برخی از مردم نجف در آن جشن شرکت کردند و قصیده‌های زیبایی که از طرف بعضی از شعرای عرب سروده شده بود خوانده شد.

باز دید امام از علما و مراجع نجف

بعد از ملاقات بزرگان و مراجع نجف با امام و تمام شدن مدت جلوس، ایشان طبق رسم دیرینه بنای بازدید از علما و مراجع را گذاشت و در مرحله اول به دیدار مرحوم خویی رفت و ایشان هم انصافا پذیرایی خوبی از حضرت امام نمود و سپس به ترتیب به ملاقات آقای شاهرودی و مرحوم آقای حکیم رفت و ظاهراً فقط با مرحوم آقای حکیم در زمینه مسائل سیاسی ایران با توجه به قدرت معنوی و گستردگی مرجعیت ایران گفت و گو کرده بود. حضرت امام در این ملاقات خطاب به آقای حکیم گفته بود حضرت عالی بهتر است برای اطلاع از اوضاع ایران سفری به ایران بنمایید و از نزدیک وضعیت را ملاحظه کنید. حضرت امام در ادامه ضمن تشریح بعضی از وقایع و مسائل ایران از مرحوم آقای حکیم خواسته بود که وارد عمل شود و اقدامی بکند ولی آقای حکیم که همانند امام کم حرف بود به کنایه می گوید: آدم وقتی قدرت و توان ندارد چاره ای جز مصالحه برایش باقی نمی ماند، همان گونه که امام حسن علیه السلام عمل نمود. اما حضرت امام در جواب فرمود: امام حسن علیه السلام به دلیل اینکه یار و یاور واقعی و مطیع نداشت تن به صلح تحمیلی داد ولی شما حرکت کنید من به همراه قاطبه امت اسلامی پشت سرتان حرکت خواهیم کرد. به هر حال ملاقات امام و آقای حکیم به این ترتیب پایان یافت و ایشان در روزهای بعد به بازدید سایر علما و بزرگانی که به دیدارش آمده بودند رفت.

در میان علمای نجف سه تن از ملاقات با ایشان سر باز زدند یکی از آنها آقای ممقانی و سید ابراهیم طباطبایی (نوه مرحوم صاحب عروه، فرزند پسر بزرگ ایشان سید علی و داماد مرحوم آقای حکیم) و شیخ محمد رشتی از اطرافیان نزدیک و صاحب نفوذ مرحوم آقای حکیم بودند. درباره آقای ممقانی و سید ابراهیم گفته می شد که با رژیم در ارتباطند ولی مرحوم رشتی انسان آزاده ای بود که به طلاب و فضلای نجف رسیدگی می کرد.

دیگری سید محمد روحانی بود که به بهانه وقت نداشتن از ملاقات با امام خودداری کرد. وی از ابتدای ورود امام به عراق به عنوان یکی از سران مخالفین به مخالفت با امام برخواست. او ضمن وارد کردن تهمت های ناروا به مرحوم حاج آقا مصطفی و تلاش در جهت خدشه دار کردن شخصیت ایشان کوشید تا روز به روز از تعداد شاگردان حضرت امام بکاهد. وی و جمعی دیگر با تبلیغات نادرست و تلاش های پیدا و پنهان کوشیدند جلسه درس امام را به تعطیلی بکشانند و اگر چه به حول و قوه الهی نتوانستند به هدفشان برسند ولی بر اثر همین اقدامات مرموزانه و مغرضانه جلسه درس امام در مسجد شیخ انصاری که در ابتدا مملو از جمعیت می شد تا حدودی کم شد.

برخورد دولت وقت عراق

به محض ورود امام به نجف اشرف بار دیگر آقای عبدالرزاق وزیر مشاور در امور وحدت به ملاقات او آمد و ضمن ابلاغ سلام رییس جمهور اظهار داشت: «از طرف حضرت رییس جمهور مأمورم به شما ابلاغ کنم که احساس غربت نکنید اینجا وطن شما است و در حقیقت در کشور خودتان هستید و رییس جمهور و دولت عراق آمادگی دارند که به نحو مطلوب زندگی شما را تأمین کنند و در صورتی که موافق باشید مصاحبه‌ای در رادیو تلویزیون با شما به عمل آورند ....\ (چیزی به این مضمون)
امام در پاسخ گفت: «سرزمین اسلام متعلق به عموم مسلمانان است و من احساس غربت نمی‌کنم و از اظهار محبت رییس جمهور متشکرم. هموطنام در حدود امکان جور ما را می‌کشند. تاکنون احتیاجی نبوده است و امیدوارم بعدا هم ایجاد مزاحمتی نکنم». (نزدیک به این مضمون)

نکته‌ای که لازم است یادآوری شود آنکه اگر امام برای مصاحبه رادیو تلویزیونی اعلام آمادگی می‌کرد آیا مقامات عراقی آمادگی انجام این مصاحبه و پخش آن را داشتند؟ یا آنکه پیشنهاد آقای وزیر صرفا جنبه تشریفات و تعارف داشت؟ با در نظر گرفتن سیاست آن روز عراق و ارتباط گرمی که در آن روزها با رژیم ایران برقرار کرده بود به نظر می‌رسد که این پیشنهاد جز تعارف خشک و خالی چیزی نبوده است، دیگر آنکه اگر عراق به راستی می‌خواست چنین مصاحبه‌ای انجام دهد آیا با جو نجف برای امام امکان این بود که به چنین کاری دست بزند؟

کسی که از جو آلوده و مسموم آن روز نجف آگاهی داشته باشد می‌داند که اگر امام به چنین مصاحبه‌ای دست می‌یازید دیگر نمی‌توانست در حوزه نجف سربلند کند تا چه رسد به اینکه در مقام ساختن واحدها و تغییر دادن جو آلوده‌ آنجا بر آید و موفقیتی در راه پیشبرد نهضت اسلامی خویش به دست آورد.

حوزه نجف

یکی از استراتژی های مبارزاتی امام خمینی در دوران مبارزه، اصلاح حوزه های علمیه، ایجاد تحولات بنیادی در آنها و خارج کردن آنها از رکود و سستی و پویا کردن آنها بوده است. حوزه نجف در آن زمان در رکود و سستی به سر می برد وعوامل متحجر و مهره های استعمار به شدت شعار جدایی دین از سیاست را تبلیغ می کردند. امام برای مبارزه با این جو اولین جلسه تدریس خود را در حوزه به سخنرانی اختصاص داد. مهمترین فرازهای این سخنرانی عبارت بودند از: تاکید بر قیام و مبارزه حتی به صورت تنها و قبول سختی ها و مشکلات در این راه مانند سیره پیامبر اسلام؛ ایشان برای اعتلای اسلام بیشترین مسئولیت را متوجه دو طبقه دانستند: روسای جمهور و سلاطین و همچنین علمای اسلام.

امام خمینی با سخنرانی در حوزه نجف تمام معادلات رژیم را بر هم زد و نشان داد ایشان در هر شرایطی به مبارزه خویش ادامه خواهند داد و برای هر زمان و مکان تاکتیک مبارزه ویژه ای دارند. سخنرانی امام توسط بعضی مسافرین از نجف به ایران رسید و رئیس وقت ساواک “نصیری” دستور داد از نقاط ضعف این سخنرانی استفاده شود و با گذاردن این نوار به وسیله روحانیون مخالف خمینی، این بیانات از طرف پیشوای دینی تقبیح شود. ولی ساواک در اجرای این ترفند خود راه به جایی نبرد و نتوانست نقطه ضعفی از این سخنرانی به دست آورد.

دوران اقامت 13 ساله امام خمـینى در نجف در شرایطى آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و کارشکـنـیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویاروی بـلکه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود که امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد کرده است. ولى هـیچـیـک از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى که آگـاهانه انتخاب کرده بود باز دارد.

امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و کارشکنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى در نجف آغاز کرد که تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت. حوزه درسى ایشان به عنـوان یکى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ کیفیت و کمیت شـاگـردان شنـاخته شـد.

امام خمینی که فقیهی ژرف اندیش وعارفی بزرگ بود با توجه به تجربه تاریخی خویش در صدد برآمد تا به احیای تفکر اسلامی که مشکل اساس جامعه ایران بود به صورت اساسی و ریشه ای پاسخ دهد و در راستای تحقق این هدف به سه اقدام اساسی دست زد. 1- بیان دلایل و ریشه انحرافات و معرفی اسلام راستین 2- توجه به آگاهی توده ها 3- تشکیل حکومت اسلامی- بحث دیگر امام خمینی در مورد ولایت فقیه بود، امام بحث ولایت فقیه را در سیزده جلسه در درس بیع و مکاسب طرح و مورد نقد و بررسی قرار دادند و با دیدی فراگیر و همه جانبه، ضمن نقد و بررسی، دلایل مختلف عقلی و نقلی مبحث ولایت فقیه را مطرح و گسترش داده و تشکیل حکومت را در دوران غیبت از وظیفه فقها دانست. امام خمینی پس از معرفی نظام اسلامی همگان را به سرنگونی رژیم دعوت کردند. دعوت همگان به انقلاب از طرف امام خمینی، تحولی بسیار مهم در تاریخ ایران شیعی به شمار می آید.

امام با بهره گیری از آیات و روایات، تجربه تاریخی و نگرش عرفانی، وجود حکومت شاهنشاهی را منافی با اصل توحید- که اساس و زیر بنای اسلام است- دانست و همگان را به مبارزه برای سرنگونی این سیستم فراخواند و آن را بر همگان واجب شمرد.

منابع

1 ـ نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج2،
2 ـ خاطرات آیت الله خاتم یزدی چاپ 1381 مرکز اسناد انقلاب اسلامی.




ارسال نظرات