استعمار انگلیس مسیر مشروطه را منحرف کرد / تاریخ را باید خودمان بنویسیم نه کمبریج

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، قاسم تبریزی کارشناس تاریخ در نشست مجازی «نهضت مشروطه؛ درسها و عبرتها» که به مناسبت سالگرد شهادت شیخ فضلالله نوری(ره) روز یکشنبه ۱۲ مرداد به صورت مجازی برگزار شد، با اشاره به نقش و نفوذ استعمار انگلیس در انحراف نهضت مشروطه، تأکید کرد: اگر امروز رهبر معظم انقلاب بر ضرورت تاریخنگاری مستقل، تحلیلی و مستند تأکید دارند به این دلیل است که تاریخ مشروطه تاکنون با روایت تحریفشده غربیها بهویژه مورخان انگلیسی نوشته شده و حافظه تاریخی ملت ایران مسموم شده است.
وی با اشاره به وضعیت سیاسی دوران قاجار، خاطرنشان کرد: شاهان قاجار غرق در خوشگذرانی بودند و کوچکترین توجهی به مصالح و منافع کشور نداشتند. نه تلاشی برای رشد اقتصادی و علمی صورت گرفت و نه عزمی برای استقلال سیاسی دیده میشد. در چنین فضایی استعمار خارجی بهویژه انگلیس از اواخر صفویه با پوشش جهانگردی و تبشیری وارد شد و در دوره قاجار توانست در عمق ساختار سیاسی و فرهنگی کشور نفوذ کند. برخی از عناصر تحصیلکرده در خارج از کشور عملاً نقش مأموران بیگانه و ستون پنجم استعمار را در ساختار دولت ایفا کردند.
ابزار نفوذ بلندمدت استعمار در ساختار سیاسی ایران
تبریزی ورود جریانهایی مانند فراماسونری را بخشی از پروژه بلندمدت استعمار برای سلطه بر ایران دانست و گفت: این جریانها با برنامهریزی دقیق و هدفگذاری درازمدت به شکل سازمانیافته وارد شدند تا از درون ساختار فرهنگی و سیاسی کشور را تسخیر کنند. در این میان تنها نیرویی که در برابر این هجمه ایستاد جریان بیدارگر علما و روحانیت بود که قیامی آگاهانه و مستقل را رقم زد.
کارشناس تاریخ با اشاره به پژوهشهای مستند محمدحسن رجبی درباره مشروطه اظهار داشت: ایشان با گردآوری اسناد و بیانیههای علمای شیعه در مجموعهای ۹ جلدی نشان دادند که نهضت مشروطه دو مسیر روشن داشت؛ مشروطه اسلامی به رهبری علما و مشروطه غربگرا به هدایت روشنفکران وابسته. ادعای برخی درباره وجود مشروطه سوم، افسانهای برای تحریف واقعیت و بیاثر کردن نقش اسلام در این نهضت است.
وی افزود: از همان آغاز تقابل میان جریان استبداد داخلی و اسلام ناب وجود داشت. علما مانند شیخ فضلالله نوری تا پیش از روشن شدن دستهای پنهان استعمار حامی نهضت بودند، اما وقتی جریان انحرافی و نفوذ انگلیس از دل نهضت سربرآورد ایستادگی کردند.
تبریزی با تأکید بر نقش رسانههای وابسته در آن دوران، گفت: شش جریان اصلی در تحریف واقعیت و تغییر مسیر مشروطه نقش داشتند. پس از آغاز مجلس وابستگان به غرب و فراماسونها قانون اساسی را از سفارت انگلیس دریافت کردند و نخستین گام در جهت حذف دین از سیاست را برداشتند. این تئوری یعنی جدایی دین از سیاست آنچنان تبلیغ شد که حتی برخی متدینان و علما نیز باور کردند باید از سیاست کناره گرفت و صرفاً در انتظار ظهور حضرت ولی عصر(عج) نشست.
قربانی ایستادگی در برابر استبداد و استعمار
وی ادامه داد: در این شرایط شیخ فضلالله نوری با صراحت اعلام کرد که استبداد داخلی تنها با قطع دست استعمار خارجی ممکن است. نگاه او عمیقتر از تحلیلهای سیاسی رایج بود. اما نتیجه ایستادگی او چیزی جز اعدام در میدان توپخانه نبود؛ جنایتی که پس از دویست سال برنامهریزی استعمار نقطه عطفی برای سیطره غرب بر ایران شد.
تبریزی در ادامه به زمینههای شکلگیری روشنفکری غربزده در ایران اشاره کرد و تصریح کرد: روشنفکری ایرانی در بستر انحرافی و بیمارگونه متولد شد؛ نه خودبنیاد بود و نه مستقل. اندیشههای اجتماعی و فرهنگی غرب بهعنوان معیار پذیرفته شد و بسیاری از روشنفکران یا غربزده بودند یا رسماً به بیگانگان خدمت میکردند. جلال آلاحمد این جریان را نوعی بیماری معرفی میکند که همانند سن، ریشه گندم را میزند و حقیقت آن است که غربزدگی آفتی است که بنیانهای فکری و دینی جامعه را از درون میپوساند.
وی با اشاره به سلطه مجدد غربزدگان بر دولت و مجلس در اواخر مشروطه افزود: با غلبه جریان غربگرا، کشور از مسیر استقلال و آزادگی خارج شد و به بیگانگان وابسته شد. شخصیتهایی مانند عینالدوله و وثوقالدوله عملاً مجری اوامر استعمار بودند. حتی برخی افراد مانند فروغیها که در زمان پیروزی مشروطه هنوز در سن کودکی بودند بعدها در مناصب اصلی قرار گرفتند و نقش مهمی در استقرار نظام وابسته ایفا کردند.
تبریزی با تفکیک دو گرایش فکری رایج در دوره مشروطه گفت: یکی جریان باستانگرایی بود که در جستوجوی بازگشت به شکوه ایران باستان بود و دیگری تجددگرایی غربگرا که همه چیز را از زاویه نگاه غرب میسنجید. در این میان شخصیتهای بیهویتی نیز بهعنوان رجال مشروطه مطرح شدند که اسناد زیادی درباره وابستگی آنها وجود دارد و باید برای آیندگان مستند و تحلیل شود.
وی خاطرنشان کرد: کتابهایی مانند «رساله انصافیه» بهروشنی نشان میدهند چگونه انگلیسها بر موج مشروطهخواهی سوار شدند و با کنار زدن مردم و رهبری دینی مشروطه را به ابزاری در دست استعمار تبدیل کردند. رهبر معظم انقلاب نیز بارها تأکید کردهاند که همین نفوذ زمینهساز روی کار آمدن رضاخان شد.
بازگشت ملت به مسیر استقلال و بیداری تاریخی
کارشناس تاریخ با مقایسه نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی، اظهار داشت: در انقلاب اسلامی ملت بیدار شده بود. روحانیت، نخبگان، و مردم درسهای نهضتهای گذشته را بهدرستی دریافتند و با هدایت امام خمینی(ره) و رهبری حضرت آیتالله خامنهای مسیر استقلال را دنبال کردند. اگرچه استعمار هنوز عقبنشینی نکرده اما دیگر همچون گذشته قادر به مسلط شدن بر اراده ملت نیست.
تبریزی با اشاره به نادیده گرفتن آرمان عدالتخواهی علما در مشروطه، گفت: عدالتخواهی اصیل اسلامی که در کلام علمای دینی نمود داشت عملاً به حاشیه رانده شد. امروز نیاز داریم تا با تأسیس مراکز غربشناسی و بازخوانی دقیق دوره مشروطه، این تجربیات را به نسل جدید منتقل کنیم.
وی تأکید کرد: یکی از مهمترین کارهای روشنگرانه معرفی جریانهای استعماری مانند شیخیه، بابیه، بهائیت و وهابیت است که امروز در اشکال جدید مانند داعش و القاعده بازتولید شدهاند. رهبر معظم انقلاب و امام خمینی(ره) بارها بر شناخت این جریانها و تبیین اهداف انقلاب اسلامی و جایگاه ایران در جهان اسلام تأکید کردهاند.
قاسم تبریزی در پایان سخنان خود با اشاره به بیانات امام راحل گفت: امام خمینی(ره) فرمودند ما باید مبارزه کنیم تا حتی مستضعفین غیرموحد را هم نجات دهیم؛ این همان روح عدالتطلبی جهانی انقلاب اسلامی است. تجربه اخیر جنگ ۱۲ روزه نیز بار دیگر اقتدار نظامی جمهوری اسلامی و وحدت ملی را نشان داد. ایستادگی رهبری و ایمان مردم، مهمترین عامل استمرار انقلاب اسلامی در برابر تمام توطئههای دشمنان است.