۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۲۲:۵۹
کد خبر: ۱۰۳۳۱۴

گزارشی از نشست علمی چیستی فلسفه تطبیقی

خبرگزاری رسا ـ نشست علمی چیستی فلسفه تطبیقی به همت مجمع عالی حکمت اسلامی در قم برگزار شد.
همايش علمي چيستي فلسفه تطبيقي


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیا از فلسفه تطبیقی یا تطبیق فلسفه‌ها و یا تطبیق فلسفه با دانشی دیگر می‌توان سخن گفت؟ آیا از مفاهیم و اصول فلسفی مشترک میان فلاسفه قدیم و جدید، یا فلاسفه شرق و غرب، یا فلاسفه یونانی و مسیحی، چیزی می‌توان گفت؟ اصلاً بحث تطبیق و فلسفه تطبیقی از کجا آغاز شده است؟ آیا اندیشه‌های آگوستین را در اعترافات می‌توان با اندیشه‌های دکارت در تأملات مقایسه کرد؟

فلاسفه در پاسخ به این پرسش‌ها اتفاق نظر ندارند؛ بعضی از فلاسفه که طرفدار روش پدیدار شناسی‌اند، پاسخشان مثبت و برخی دیگر که طرفدار اصالت تاریخ یا جامعه یا روان‌شناسی‌اند، پاسخشان منفی است. برخی معتقدند تطبیق میان فلسفه‌ها امکان‌پذیر است، چراکه فلاسفه براساس وحدت عقل، می‌توانند دریافت‌های عقلی و فلسفی واحد و مشترکی داشته باشند؛ اما کسانی که طرفدار اصالت تاریخ‌اند از آن‌جا که هر فلسفه‌ای را مطلقاً محصول اوضاع و شرایط تاریخی خاص خود می‌دانند و ظرف تاریخی هر فلسفه‌ای را کاملاً منحصر به فرد تلقی می‌کنند، طبیعتاً هر فلسفه‌ای را کاملاً متباین با فلسفه‌های دیگر به شمار می‌آورند و عمل تطبیق فلسفه‌ها را امری غیرممکن می‌دانند.

براساس این گزارش، مجمع عالی حکمت اسلامی قم بر آن شد تا نشست علمی چیستی فلسفه تطبیقی را هشتم اردیبهشت با سخنرانی حجت‌الاسلام حمید پارسانیا، مسؤول کمیته روحانیون شورای عالی انقلاب فرهنگی و غلامعلی حداد عادل، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در سالن همایش‌‌های مدرسه عالی دارالشفای قم برگزار کند و چیستی فلسفه تطبیقی، اهمیت و ضرورت مباحث تاریخ‌نگاری و ریزموضوعات آن را با حضور دانش‌پژوهان حوزه و دانشگاه مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.

حجت‌الاسلام پارسانیا در ابتدای این مراسم با اشاره به دیدگاه‌های ارائه شده درباره فلسفه تطبیقی، دیدگاهی که معتقد است تطبیق و مقایسه بین فلسفه‌ها کار عالمانه‌ای نیست را صحیح ندانست و گفت: البته این دیدگاه می‌تواند به عنوان موضوعی برای عالمانی که به فلسفه با روش علمی و از بیرون نگاه می‌کنند، مطرح شود.

وی با اشاره به فرو ریختن پوزیتویسم، افزود: گام‌های بعدی به سوی دیدگاه‌هایی سوق یافت که معلوم شد شناخت علمی به حلقه‌های دیگر معرفتی ارتباط دارد؛ هرچند سرنوشت این مسأله در تاریخ فلسفه غرب تغییر نکرد و نتیجه علم وابسته به فلسفه، اصول و پارادایم‌های فلسفی و غیرفلسفی بود.

مسؤول کمیته روحانیون شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان این‌که دیدگاهی فلسفه را علم نمی‌داند و معتقد است بین فلسفه‌ها نمی‌توان گفت‌وگو ایجاد کرد، همان‌طور که بین علم تجربی هم امکان گفت‌وگو وجود ندارد، گفت: براساس این دیدگاه نه علم جنبه تطبیقی دارد و نه فلسفه.

وی خاطرنشان کرد: فلسفه تطبیقی نه تنها در تطبیق علوم جزئی اثرگذار است، بلکه مبانی جدی نظریه در تطبیق تاریخ و تمدن نیز شکل می‌گیرد و تنها کسانی که درباره علم و فلسفه می‌اندیشند می‌توانند در این زمینه کار تحقیقی انجام دهند.

حجت‌الاسلام پارسانیا در تصریح سخنان خود اظهار داشت: این‌گونه می‌توان نتیجه گرفت که اگر فلسفه را امری ایدئولوژیک بدانیم و ضلعی از اضلاع اجتماع و فرهنگ بشماریم و برای آن حقیقتی فراتاریخی قائل نباشیم، فلسفه تطبیقی بحثی تاریخی و مقایسه فلسفه‌ها امری ممتنع می‌شود.

وی افزود: اگر فلسفه را معرفتی خالص و ناب دانستیم که وابسته به حوزه فرهنگی و تاریخی ویژه‌ای نیست، راه برای مقایسه پاسخ‌های داده شده بین فلسفه باز می‌شود که البته این مقایسه کاری فیلسوفانه است تا از خلال بحث‌های فلسفه به پرسش‌های دیگری که از شواهد تاریخی به دست می‌آید، پاسخ دهد.

این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر قائل شویم که فلسفه خود علم و علم هم دارای مراتبی است، همه علوم را می‌توان به لحاظ علمی با هم مقایسه کرد، اما این تطبیق‌ها به انجام نمی‌رسد مگر این‌که اختلاف آنها حل شود.

وی با بیان این‌که در حوزه فلسفه جدی‌ترین تطبیق‌ها رخ می‌دهد، اضافه کرد: چون اختلاف‌های بسیاری از این علوم بر روی مبادی است و تطبیق‌های جدی هم زمانی صورت می‌گیرد که در حوزه مبادی انجام شود، مسائل دسته پایین علوم هم آنجا قابل حل است.

حجت‌الاسلام پارسانیا اذعان داشت: هر علم مبادی خاصی دارد و برترین مبادی، مبادی وجودشناختی است؛ بنابراین اصل این‌که واقعیتی هست یا واقعیتی نیست دو حوزه را ایجاد و دو مسیر را در پیش روی فلسفه قرار می‌دهد.

وی با اشاره به دیدگاه دوم درباره فلسفه تطبیقی، اظهار داشت: پرداختن به فلسفه تطبیقی از دیدگاه دوم، کار فیلسوفان است و سرنوشت سایر علوم و برترین نزاع‌های تاریخ علم در درون فلسفه و از کنار این حوزه معرفتی تأمین می‌شود و نه تنها در حوزه معرفت، بلکه در حوزه فرهنگ و تاریخ و تمدن، مبانی جدی نظریه آنها شکل می‌گیرد.

فلسفه تثبیت‌کننده جایگاه انسان در جهان است

مسؤول کمیته روحانیون شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان این‌که فلسفه پرسش‌های بنیادین حیات و زندگی بشر را پاسخ می‌دهد، جایگاه انسان در جهان را تثبیت می‌کند، درباره کل هستی سخن می‌گوید و نسبت انسان با هستی را مشخص می‌کند، نحوه پاسخ به پرسش‌ها داده شده در نحوه زندگی، زیست، ارزش‌ها، آرمان‌ها و تاریخ و تمدنی که به وجود می‌آید را اثرگذار دانست.

وی در بخش دیگری از سخنان خود اختلافات کانونی حوزه فلسفه را سبب به وجود آمدن اختلافات کانونی فرهنگی، هنری و تمدنی دانست و با بیان این‌که فیلسوفانه اندیشیدن یعنی گوش سپردن به حقیقت و مداخله ندادن عنصر اراده در آن، خاطرنشان کرد: تاریخی شدن اندیشه ناشی از آن است که اراده در ساحتی که نباید، دخالت می‌کند.

حجت‌الاسلام پارسانیا با اشاره به نظریه چیستی فلسفه تطبیقی افزود: هر نظریه‌ای یک سری مبادی وجودی و مبادی معرفت‌شناختی متناسب با خود را دارد که اگر در آن فرهنگ تحقق پیدا کرده باشد، تنها بودن مبادی لازم نیست، اما بحث بر سر این است که با صرف نظر از این‌که آن مبادی درون این جامعه شکل گرفته آیا در ساحت منطقی دیگری به داوری می‌توان درباره آن پرداخت یا خیر، جای تأمل است.

فلسفه اسلامی بارور شدن توجه به مسأله وجود است

وی به تلقی دوم که امکان مقایسه فلسفه‌ها را فراهم می‌کند، اشاره کرد و گفت: به لحاظ تاریخی می‌توان نمونه‌هایی را که جهان اسلام در پاسخ به این مسائل داشته، دنبال و با هم مقایسه کرد؛ یک نگاه بحث وجود است و می‌توان گفت که فلسفه غرب به لحاظ تاریخی غفلت از وجود است، حال آن‌که فلسفه اسلامی بارور شدن توجه به مسأله وجود است که دائماً هم برافروخته می‌شود.

این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: در تاریخ فلسفه غرب پیش از اسلام که با افلاطون آغاز می‌شود، وجود و موجود در هم آمیخته است و فلسفه به موجود می‌پردازد از آن جهت که موجود است یعنی تفکیک بین وجود و ماهیت نخستین بار در حوزه فلسفه اسلامی مطرح می‌شود و با امکان وجوب است که این تفکیک رخ می‌دهد.

در ادامه این مراسم و پس از سخنان حجت‌الاسلام پارسانیا، محمد فتحعلی‌خانی، دبیر علمی نشست چیستی فلسفه تطبیقی به ارائه خلاصه‌ای از سخنان مسؤول کمیته روحانیون شورای عالی انقلاب فرهنگی پرداخت و گفت: اگر فلسفه را امری ایدئولوژیک بدانیم و ضلعی از اضلاع اجتماع و فرهنگ بشماریم و برای آن حقیقتی فراتاریخی قائل نباشیم، فلسفه تطبیقی بحثی تاریخی و مقایسه فلسفه‌ها امری ممتنع می‌شود.

وی افزود: براساس سخنان حجت‌الاسلام پارسانیا، اگر فلسفه را معرفتی خالص و ناب دانستیم که وابسته به حوزه فرهنگی و تاریخی ویژه‌ای نیست، راه برای این‌که پاسخ‌های داده شده بین فلسفه را با هم مقایسه کنیم باز می‌شود که البته این مقایسه کاری فیلسوفانه است تا از خلال بحث‌های فلسفه به پرسش‌های دیگری پاسخ دهد.

درآمدی بر تأمل درباره فلسفه تطبیقی

در بخش دیگری از این مراسم، غلامعلی حداد عادی، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با بیان این‌که برگزاری چنین مراسمی را درباره فلسفه تطبیقی پیشنهاد داده است، علت این پیشنهاد را نگرانی‌های خود درباره فعالیت پیرامون فلسفه تطبیقی در ایران دانست.

وی بر سخنان خود عنوان «درآمدی بر تأمل درباره فلسفه تطبیقی» را نهاد و با بیان این‌که در این ارائه، دو کار بایسته مراجعه به منابع غربی و مراجعه به برنامه درسی دوره‌های آموزشی کشور به سبب کمی وقت از نظرم دور مانده است، به اصطلاح فلسفه تطبیقی اشاره کرد.

این استاد دانشگاه با بیان این‌که ترجمه صحیح اصطلاح فلسفه تطبیقی به زبان انگلیسی و فرانسوی مقایسه فلسفه‌ها است، اما در زبان فارسی به آن فلسفه تطبیقی اتلاق شده است، تطبیق را عرضه کردن نمونه‌ای با اصل خودش تعریف کرد و گفت: این‌گونه نیست که فلسفه‌ای را اصل بگیریم و فلسفه دیگری را روی آن قرار دهیم تا ببینیم مطابقت دارد یا خیر و به این کار تطبیق بگوییم که این اصطلاح خالی از مسامحه نیست.

وی یادآور شد: پیش از این‌که اصطلاح فلسفه تطبیقی در کشور ایران باب شود، هفتاد سال پیش در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درسی به نام ادبیات تطبیقی تدریس می‌شد و اکنون رشته‌ای است و البته گروهی هم با عنوان ادبیات تطبیقی در فرهنگستان ادب و هنر فارسی تشکیل شده است.

ضرورت تأمل در کیفیت فلسفه تطبیقی

حداد عادل فلسفه تطبیقی را غلطی مشهور دانست و با بیان این‌که فلسفه تطبیقی فلسفه‌ای در ردیف بقیه فلسفه‌ها نیست، اظهار داشت: فلسفه تطبیقی مانند فلسفه غربی، اسلامی، جدید و اگزیستانس، به عنوان فلسفه‌ای ممتاز و متمایز از بقیه فلسفه‌ها و در ردیف آنها مطرح است و حتی فلسفه تطبیقی را نباید با اصطلاحاتی مانند فلسلفه علم، هنر و یا تاریخ مقایسه کرد؛ بلکه فلسفه تطبیقی مقایسه فلسفه‌ها است.

وی با بیان این‌که فلسفه تطبیقی در دانشگاه‌های غرب در حاشیه است و به عنوان فلسفه مشخصی مطرح نمی‌شود، تأمل در کیفیت این فلسفه را با اشاره به موقعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران، ضروری دانست و گفت: توجه به معارف اسلامی در این 32 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی قوت گرفته و از جمله به حکمت و فلسفه هم توجه شده است.

رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، افزود: فلسفه غربی در ایران پیش از انقلاب مطرح بوده و تدریس می‌شده است و پس از انقلاب هم ورود روز افزون دارد، طبعاً کسانی که به فلسفه اسلامی در حوزه‌های علمیه یا دانشگاه‌ها توجه جدی دارند، نگاهی هم به فلسفه غربی خواهند داشت.

وی با بیان این‌که امروز در ایران تحقیق و تدریس فلسفه اسلامی عملاً فارغ از فلسفه غربی صورت نمی‌گیرد و هرکسی که فلسفه اسلامی را تدریس می‌کند خواه یا ناخواه مطالبی از فلسفه‌های غربی در گوشه ذهنش وجود دارد، توجه به فلسفه تطبیقی در دوران اخیر را امر طبیعی دانست و با اشاره به وجود چالش جدی میان فلسفه غربی و فلسفه اسلامی و مشهود بودن آن، خواستار استقبال از فلسفه تطبیقی شد، اما گفت: باید مراقب بود که این نوزاد به درستی متولد شده و رشد کند.

ضرورت تعریف اصطلاح فلسفه تطبیقی در نظام آموزش عالی کشور

حداد عادل در بخش دیگری از سخنان خود با طرح این سؤال که مراد از فلسفه تطبیقی چیست، خواستار ارائه تعریف درستی از اصطلاح فلسفه تطبیقی در نظام آموزش عالی کشور و مجامع علمی و فلسفی شد و با بیان این‌که هرکسی نباید به زعم خود تعریفی را از فلسفه تطبیقی ارائه دهد، ابراز داشت: کسانی که به تدریس فلسفه تطبیقی مشغولند به اجماعی رسیده‌اند و این جای نگرانی است.

وی به فعالیت‌هایی که با عنوان فلسفه تطبیقی در حال حاضر صورت می‌گیرد، اشاره و خاطرنشان کرد: نخستین فعالیت آن است که استادان به دانشجویان در تألیف پایان‌نامه موضوعی را پیشنهاد می‌کنند و می‌گویند این مسأله را از نظر این فیلسوف اسلامی با نظر فلان فیلسوف غربی مقایسه کن که این رایج‌ترین نوع فعالیت در فلسفه تطبیقی است و در این کار باید قدری تأمل کرد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: این نوع مقایسه‌ها با چند هدف صورت می‌گیرد؛ هدفی که غلبه دارد آن است که ثابت شود فیلسوف مورد قبول که معمولاً فیلسوف اسلامی است برتری دارد بر فیلسوف دیگری که در غرب درباره این موضوع صحبت کرده است؛ انگیزه دیگر آن است که اثبات کنند هر دو در عین حال که یک حرف زده‌اند، اما فضل تقدم با فیلسوف اسلامی بوده است.

وی اضافه کرد: گاهی هیچ‌کدام از این دو مورد مطرح نیست و یک مقایسه صرف صورت می‌گیرد، جدولی از آرای یک فیلسوف تهیه می‌شود و بعد آرای فیلسوف غربی هم در کنار آن بیان و صرفاً اطلاعات منتقل می‌شود؛ هرچند این مقایسه‌ها به کلی بی‌فایده نیست، اما عمیق هم نیست و فلسفه تطبیقی به معنای درست کلمه از این کارهای پراکنده پدید نمی‌آید و از مشابهت آرای یک فیلسوف با فیلسوفی دیگر در یک مسأله خاص نتیجه کلی نمی‌توان گرفت.

حداد عادل خاطرنشان کرد: این‌که بگوییم آرای فیلسوفان تجربی مذهب انگلستان نزد اشاعره ما هم سابقه داشته، مسلم است که دیدگاه اشاعره با مبنای فیلسوفان تجربی مذهب انگلیس زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ اما اگر قطعه‌ای از این آرا مشابهت دارد، هرگز نباید ما را از تفاوت‌های اصلی غافل کند.

ضرورت بحث علمی پیرامون روش‌شناسی فلسفه تطبیقی

رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، بحث علمی درباره روش‌شناسی فلسفه تطبیقی را پیش از پرداختن به فلسفه تطبیقی ضروری دانست و گفت: باید بحث متودولوژی فلسفه تطبیقی را مقدم بر فلسفه تطبیقی قرار دهیم و با تعریف یک متودولوژی و توافق بر سر آن، براساس آن روش پسندیده و مختار پیش رویم.

وی تصریح کرد: اگر مراد از فلسفه تطبیقی مقایسه فلسفه دو فیلسوف است، باید معین کنیم که آیا در این مقایسه می‌خواهیم مبانی فلسفی این دو فیلسوف را با هم مقایسه کنیم یا روش‌های استدلال آنها و یا نتایج به دست آمده را که ممکن است مراد مقایسه همه این‌ها و چیزهایی افزون بر آن باشد، اما اگر بخواهیم مقایسه منطقی بین فلسفه دو فیلسوف انجام دهیم، قطعاً باید مبانی فلسفی آنها را با هم مقایسه کنیم و این مقایسه را مقدم بر سایر مقایسه‌ها قرار دهیم.

حداد عادل البته این نوع نگرش را حاکم ندانست، بلکه آن را مفقود دانست و گفت: روش‌های استدلال در فلسفه‌ها متفاوت است و باید انضباطی در عرصه فلسفه‌های تطبیقی ایجاد کرد؛ چراکه رشد خود روی فلسفه تطبیقی نگران‌کننده است.

وی با بیان این‌که ورود در فلسفه تطبیقی مستلزم احاطه فرد بر هر دو حوزه فلسفه اسلامی و فلسفه غربی است، اظهار داشت: کسی صلاحیت ورود به حوزه فلسفه تطبیقی را دارد که در دو حوزه فلسفه اسلامی و فلسفه غربی به مقام استادی و صاحب‌نظری برسد تا بتواند این دو را با هم مقایسه کرده و با داوری مناسب، فلسفه را به پیش برد؛ باید حداقل با دانستن یک زبان «انگلیسی» به آسانی از کتاب‌های فلسفه غربی استفاده بی‌واسطه کرده و با تاریخ فلسفه غرب هم آشنایی کامل داشته باشد.

ماهیت فلسفه تطبیقی پژوهشی است

این استاد دانشگاه با طرح این سؤال که دوره آموزش فلسفه تطبیقی در کشور ایران از چه سطح و مرحله‌ای باید آغاز شود و آیا می‌شود از دوره فوق لیسانس، فلسفه تطبیقی را شروع کرد و دانشجوی کارشناسی ارشد که چند درس در فلسفه اسلامی و فلسفه غربی خوانده و به عمق فلسفه اسلامی وقوف پیدا نکرده و عمق فلسفه غربی را هم نفهمیده است، دانشجوی فلسفه تطبیقی بدانیم، گفت: جایگاه فلسفه تطبیقی در سلسله مراتب آموزشی نه دوره کارشناسی ارشد و نه دوره دکتری است بلکه فوق دکتری است؛ ماهیت فلسفه تطبیقی بیش از آموزشی، پژوهشی است، برخی دچار توهم شده‌اند و بی‌محابا به سراغ فلسفه تطبیقی می‌روند که این صحیح نیست.

وی در بخش پایانی سخنان خود از چند فیلسوف به عنوان نمونه قابل توجه در فلسفه تطبیقی نام برد و گفت: «اتی ژیلسون، کشیش مسیحی» معتقد راسخ «سن توماس» است و در احیای فلسفه سن توماس در دوره معاصر نقش مهمی داشته و او را جزو چهره‌های برجسته فلسفه نوتوماسی در دوره معاصر باید دانست؛ از این‌رو به تمام کسانی که خواهان نقد فلسفه جدید غربی از دیدگاه حکمت قدیم هستند و در پرتو افکار ابن سینا و ملاصدرا فلسفه جدید غربی را نقد کنند، به مطالعه آثار ژیلسون توصیه می‌کنم.

حداد عادل همچنین از «هانری کُربن» که شاگرد ژیلسون بود و علاقه‌اش به فلسفه اسلامی حاصل حضورش در کلاس‌های ژیلسون بوده است، به عنوان فیلسوفی دیگر در عرصه فلسفه تطبیقی نام برد و اظهار داشت: هانری کربن تابستان‌ها به ایران می‌آمد و با علامه طباطبایی‌‌(ره) به گفت‌وگو می‌نشست؛ او یکی از کسانی است که آثار زیادی درباره فلسفه اسلامی تألیف کرده است.

وی افزود: فیلسوف دیگری که باید از او نام برد و به آثارش مراجعه کرد، شادروان پروفسور «ایزودسو» است که در سال 1348 به مناسبت یکصدمین سالگرد وفات مرحوم حاج ملاهادی سبزورای، کتاب منظومه حکمت او با چاپ جدید و تصحیح انتقادی و مقدمه مفصل پروفسور ایزودسو و تصحیح دکتر «محقق» رونمایی شد؛ این مقدمه که حدود 150 صفحه بود بعدها از سوی مرحوم دکتر «سیدجلال‌الدین مجتبوی»، استاد فلسفه دانشگاه تهران و مترجم قرآن با عنوان «بنیاد حکمت سبزواری یا تحلیلی تازه از فلسفه حاج ملاهادی سبزواری» به قلم پروفسور «توشی هیگو ایزودسو» ترجمه شد که ترجمه قابل اعتمادی است.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: ایزودسو معتقد است که زمان آن فرا رسیده که پاسداران حکمت فلسفه شرق کوششی آگاهانه و منظمی را آغاز کنند تا به طور مثبت به رشد و توسعه فلسفه جهانی کمک نمایند؛ اما برای نیل به این مقصود شرقیان باید خود میراث فلسفه خویش را به طور تحلیلی منعکس کنند و از تاریکی گذشته آنچه را به عصر حاضر ارتباط دارد بیرون آورند و یافته های خود را به طریقی که برای وضعیت عقلی امروز مناسب است، معرفی نمایند.

رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با بیان این‌که در عرصه فلسفه تطبیقی باید سراغ فیلسوفانی برویم که اثر تعیین‌کننده در فلسفه غربی داشته‌اند، یکی از این فیلسوفان را «ایمانوئل کانت» نام برد و گفت:‌ اگر فیلسوفی مانند کانت برای مقایسه انتخاب شود، به فلسفه تطبیقی میدان وسیعی می‌دهد.

وی با اشاره به دوران جدید فلسفی یعنی از دکارت تا امروز، ابراز داشت:‌ فلسفه غربی روز به روز از اتکای بر وجود و هستی‌شناسی دورتر شده و خواسته است مسائل فلسفی را بدون بازگرداندن امور به وجود تبیین کند؛ این نوع بحث‌ها در فلسفه تطبیقی ضرورت تام دارد و اگر بتوان یک روند کلی تحول فلسفه جدید غربی را درک کرد، بسیار مناسب است.

گفتنی است، کارشناسان مباحث فلسفی در پایان این مراسم به سؤالات مطرح شده پیرامون فلسفه تطبیقی پاسخ گفتند. /920/ز502/ع

ارسال نظرات