جنگ سایهها در تلآویو
بازداشت اخیر یک کارگر روستبار به نام «ویتالی زویاگینتسف» در سرزمینهای اشغالی، که به اتهام جاسوسی برای ایران در بنادر و زیرساختهای حساس در سرزمینهای اشغالی عکاسی و فیلمبرداری میکرد، تازهترین حلقه از زنجیره طولانی بازداشتها با برچسب «جاسوس ایران» است. این فرد ۳۰ ساله، که با مجوز کار خارجی در اسرائیل زندگی میکرد، متهم است از اکتبر ۲۰۲۵ با یک گرداننده ایرانی به نام «رومان» (که خود را روسی مقیم روسیه معرفی میکرد) در تماس بوده و ماموریتهایی مانند عکاسی از بنادر حیاتی حیفا، اشدود و ایلات، کشتیهای جنگی اسرائیلی و آمریکایی، زیردریاییهای دلفینکلاس، پالایشگاههای نفت و حتی تلاش برای تصویربرداری از پایگاه هوایی رامات داوید انجام داده است.
او در ازای این اقدامات، پرداختهای دیجیتال دریافت میکرد و میدانست که این اطلاعات برای آسیب زدن به امنیت رژیم استفاده میشود. دستگیری او در اوایل دسامبر ۲۰۲۵ رخ داد، درست زمانی که قصد داشت تصاویر پایگاه هوایی را ارسال کند. این پرونده، که بخشی از موج گسترده دستگیریهای ادعایی رژیم است، نشاندهنده موفقیت ایران در بهرهبرداری از نقاط ضعف اجتماعی و اقتصادی جامعه اسرائیلی است. این دستگیری نه تنها یک شکست امنیتی دیگر برای رژیم صهیونیستی به شمار میرود، بلکه نمادی از تغییر استراتژی تهران در جنگ سایه است: از حملات مستقیم به سمت جذب هوشمندانه افراد عادی از طریق فضای مجازی و انگیزههای مالی.
صف طولانی همکاری با ایران: استراتژی جدید تهران در جذب از فضای مجازی
رژیم صهیونیستی ادعا میکند ایران برنامهای فراگیر و گسترده برای جذب جاسوس از طریق شبکههای اجتماعی مانند تلگرام، واتساپ، اینستاگرام و حتی پلتفرمهای بازی راهاندازی کرده است. گردانندگان ایرانی با ایجاد روابط شخصی بلندمدت، جعل هویتهای رسمی و شروع از ماموریتهای به ظاهر بیضرر (مانند عکاسی از مکانهای عمومی)، افراد را به تدریج به سمت جمعآوری اطلاعات حساس سوق میدهند. پرداختها اغلب با رمزارز انجام میشود تا ردیابی دشوار باشد. پس از جنگ ۱۲ روزه خرداد ۲۰۲۵ بین ایران و رژیم صهیونیستی، این فعالیتها شدت گرفته و رژیم ادعا میکند حداقل ۳۴ نفر از ابتدای سال جاری به اتهام همکاری با ایران دستگیر شدهاند.
این افراد شامل جوانان، سالمندان، عربهای اسرائیلی، یهودیان، مهاجران و حتی افرادی با سابقه امنیتی هستند. ماموریتها از تصویربرداری از پایگاههای نظامی، سیستمهای دفاع هوایی مانند گنبد آهنین، تا ردیابی مقامات ارشد و ایجاد تفرقه اجتماعی از طریق گروههای تلگرامی ضددولتی گسترش یافته است. رژیم حتی کمپینهایی مانند «پول آسان، بهای سنگین» راهاندازی کرده تا شهروندان را از همکاری برحذر دارد، اما این اقدامات بیشتر نشاندهنده هراس عمیق از نفوذ ایران است..
پروندههای متعدد، چهرههای متنوع
تنها در بازه پس از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، ۳۴ پرونده مشخص با برچسب «جاسوسی برای ایران» در رسانههای اسرائیلی و غربی برجسته شده است. بر اساس گزارشها، شاکله این پروندهها از چند دسته اصلی تشکیل شده است: شهروندان اسرائیلیِ عضو ارتش یا نیروهای ذخیره که متهماند اطلاعات عملیاتی، تصاویر تجهیزات و جابهجایی واحدها را در ازای دریافت پول به رابطهای ناشناس در فضای مجازی منتقل کردهاند.
کارمندان یا پیمانکاران پایگاههای نظامی و تأسیسات زیربنایی از پایگاههای هوایی تا بندرها که مأمور تصویربرداری، ثبت شماره پلاکها و رصد تردد کشتیها و هواپیماها شدهاند. شهروندان غیرنظامی، از جمله مهاجران و کارگران خارجی مانند ویتالی زویاگینتسف، که با مجوز کار به سرزمینهای اشغالی وارد شده و به تدریج در مدار مأموران اطلاعاتی قرار گرفتهاند.

جزئیاتی که در برخی گزارشها منتشر شده، نشان میدهد بخشی از این افراد در ابتدا حتی متوجه ماهیت طرف مقابل نبودهاند و تنها تصور میکردهاند برای یک «شرکت خارجی» یا «کارفرمای ناشناس» کارهای ساده تصویری انجام میدهند. اما با تداوم ارتباط، پرداختهای رمزارزی، و درخواستهای دقیقتر درباره نقاط حساس، کمکم ابعاد امنیتی ماجرا برای آنان روشن شده است.
نکته قابل توجه اینجاست که خود مقامات اسرائیلی اذعان کردهاند بخشی از این افراد، پیش از بازداشت، حتی یک بار توسط پلیس شناسایی و بازجویی شدهاند، اما سپس آزاد شده و به فعالیت خود ادامه دادهاند؛ نشانهای از سردرگمی و ضعف ساختاری در سامانههای نظارتی رژیم که اکنون تلاش میکند با عملیات تبلیغاتی، مسئولیت را به بیرون از مرزها منتقل کند.
در ادامه، برخی از موارد برجسته را بررسی میکنیم:
ویتالی زویاگنیتسف، شهروند روسی ۳۰ ساله: همانطور که اشاره شد، مهاجری که سالها در اسرائیل کار میکرد و به دلیل مشکلات مالی به دام جذب آنلاین افتاد.
نوجوان ۱۶ ساله اسرائیلی: پس از آغاز جنگ، ماهها از طریق تلگرام با گرداننده ایرانی در ارتباط بود و ماموریتهای مختلفی انجام داد.
جوان ۱۸ ساله ساکن یاونه: متهم به جمعآوری اطلاعات درباره نفتالی بنت، نخستوزیر سابق، و تدابیر حفاظتی اطراف او.
مردی از کریات یام و همسرش: در اکتبر ۲۰۲۵ دستگیر شدند؛ همسر عکسهایی از پایگاه هوایی گرفته بود و شوهر اطلاعات محل اصابت موشکهای ایرانی را داوطلبانه ارسال میکرد.
ساکن بئرشبع، ۲۲ ساله: در حین خدمت سربازی، اطلاعات (هرچند اغلب غلط) درباره پایگاه خود را فاش کرد و حتی اسلحهای را به درخواست گرداننده پنهان کرد.
مردی از اشکلون: یکی از موارد اخیر که نشاندهنده ادامهدار بودن این روند است.
یونی سگال (۱۸ ساله) و عمری میزراهی (۲۰ ساله) از طبریه: در ژوئن ۲۰۲۵ دستگیر شدند و متهم به برنامهریزی برای عملیاتهای پیچیدهتر بودند.
این افراد اغلب از اقشار متوسط رو به پایین، مهاجران یا کسانی با مشکلات اقتصادی هستند که رژیم نتوانسته نیازهای اولیهشان را برآورده کند.
ریشههای بحران
از منظر کارشناسان امنیتی و جامعهشناسان، افزایش چشمگیر این همکاریها ریشه در بحرانهای عمیق داخلی رژیم صهیونیستی دارد. بحران مشروعیت که سالهاست جامعه اسرائیلی را فراگرفته، با اعتراضات گسترده علیه دولت نتانیاهو، شکافهای قومی-مذهبی، و وخامت اقتصادی پس از جنگها تشدید شده است. بسیاری از شهروندان، به ویژه جوانان و مهاجران، احساس تعلق کمی به این رژیم دارند و آن را مسئول مشکلات خود میدانند. نهادهای امنیتی رژیم اعتراف میکنند که انگیزه اصلی اغلب مالی است: تورم بالا، هزینههای زندگی سرسامآور و بیکاری ناشی از تنشهای مداوم، افراد را به سمت پیشنهادهای مالی ایران سوق میدهد. اما فراتر از پول، نارضایتی ایدئولوژیک نقش کلیدی دارد.
عربهای اسرائیلی که از تبعیض سیستماتیک رنج میبرند، مهاجران روسی یا اتیوپیایی که احساس طردشدگی میکنند، و حتی یهودیان سکولار که از افراطیگری مذهبی دولت خسته شدهاند، زمینه مناسبی برای جذب فراهم میکنند. این بحران مشروعیت، که با شکستهای نظامی اخیر مانند جنگ ۱۲ روزه عمیقتر شده، رژیم را در موقعیت دفاعی قرار داده است.

شهروندان عادی دیگر به تبلیغات امنیتی رژیم اعتماد ندارند و برخی حتی همکاری را راهی برای انتقام از سیستمی میبینند که زندگیشان را تباه کرده. جامعهشناسان تأکید دارند که این پدیده نه تنها یک تهدید امنیتی، بلکه نشانهای از فروپاشی اجتماعی است: وقتی مردم یک کشور دشمن خارجی را کمتر تهدیدآمیز از دولت خود میدانند، پایههای رژیم لرزان میشود. از سوی دیگر شکستهای اطلاعاتی، جنگهای پیدرپی و دروغهای رسمی، باور به شکستناپذیری و کارآمدی حاکمان را در چشم بخشی از جامعه فرو ریخته است؛ در چنین فضایی، «خیانت» از تابو به یک گزینه قابل تصور تبدیل میشود.
رسانههای اسرائیلی و غربی، ناخواسته، در کنار برجسته کردن «تهدید ایران»، تصویری از رژیمی ارائه میدهند که با بحرانی چندلایه دستوپنجه نرم میکند: بحران مشروعیت سیاسی، بحران عدالت اجتماعی و بحران کارآمدی امنیتی. هرچه حاکمیت بیشتر تلاش میکند با تشدید دستگیریها و برجستهکردن خطر «نفوذ ایران» افکار عمومی را منسجم نشان دهد، شکافهای زیرین جامعه عمیقتر نمایان میشود و نشان میدهد منبع اصلی ناامنی، دیگر فقط بیرون از مرزها نیست، بلکه در دل خود ساختار و مناسبات ناعادلانهای است که سالها بر آن سایه افکنده است.
در نهایت، این موج دستگیریها بیش از آنکه موفقیت رژیم در مقابله با نفوذ ایران را نشان دهد، عمق شکافهای داخلی و ناکارآمدی آن در حفظ وحدت جامعه را آشکار میکند. ایران با استراتژی هوشمندانه خود، از همین بحرانها بهره میبرد و رژیم را در باتلاقی از ترس و سرکوب داخلی فرو برده است.