معنویت در اندیشه رهبری/ بخش دوم؛
هر جا که دستمان برسد نسبت به استکبار افشاگرى خواهیم کرد
خبرگزاری رسا ـ مقام معظم رهبری معتقدند آن جامعه و نظامى که در مقابل هیچ قلدرى سر خم نمىکند و براى نجات انسانیت تلاش مىنماید، چنین جامعه و نظامى، در درون و در دل افراد خود باید درهایى به سوى دعا و تضرع باز کرده باشد.
در بخش گذشته به موضوع اعتقادات و باورها در دعا اشاره شده و درسها و معارف دینی که در دعا وجود دارد در اندیشۀ رهبر معظم انقلاب بازگو گردید. در این قسمت، شاخصهای دعا در اندیشه ایشان بازخوانی میشود.
در دعا مبارزه و جهاد موج میزند
در نگاه مقام معظم رهبری، دعا نباید و نمیتواند بستری برای ظلم کردن و ظلم پذیری واقع شود. دعای حقیقی نه تنها انسان را از لاک فرد گرایی بیرون کشیده و حس همدردی را در او تقویت مینماید، بلکه او را نسبت به رفع کژیها و اصلاح اجتماع حساس نموده و انگیزۀ سازندگی، مبارزه و جهاد را دو چندان میکند.
انسان خداخواه انحصارطلب نیست و خوبیها و فضایل را تنها برای خود نمیخواهد، بلکه تلاش میکند زمینۀ تکامل دیگران و ارتقای روحی و رشد معنوی دیگران نیز فراهم گردد. اجتماع فاسد، قوانین ناعادلانه، مفاسد اخلاقی، روابط ناسالم اجتماعی، ظلم و تجاوزها از جمله موانع رشد و تکامل انسانهاست.
برخلاف تصور رهبران معنویتهای وارداتی که به بهانۀ ذهنگرایی، از دیگران رفع مسئولیت نموده و انسانهای آزاده را به کنارهگیری از رسالتهای اجتماعی و بیتفاوتی در مقابل مفاسد و بیدادگریها دعوت میکنند و حتی توصیه میکنند به اخبار هم گوش ندهید(لوئیز هی، شفای زندگی، ص66) رهبر انقلاب از جوانان خواسته به شعار مبارزه با استکبار فکر کنند و دربارۀ راههای تحقق آن بیندیشند. (9/8/75) در نگاه ایشان انسانهای خداجو با مجاهدت خود، موانعِ تعالی را از سر راه دیگران برداشته و بستر رشد انسانها و تکامل اجتماع بشری را فراهم مینمایند.
انسان معنوی اگر دعا را برای رشد خویش لازم میداند رفعِ موانعِ تعالی روحی دیگران را هم بر خود فرض میشمارد. در نتیجه انحرافات و آلودگیها را برنتابیده و اصلاح جامعه و مبارزه با انحرافات را جزو آرمانها و مأموریتهای خود قلمداد میکند. پیشوایان معصوم(ع) که ادعیه عمیقی از آنها نقل شده و خود از ابزار دعا بیشترین استفاده را بردهاند، مبارزه با ظلم و ظالمان در کارنامهشان بسیار برجسته بوده است.
بیشترین و معروفترین دعاها از سه امام است، که هر سه گرفتار مبارزات بزرگِ مدّتِ عمر خودشان بودند: یکى امیرالمؤمنین علیهالسّلام است که دعاهایى مثل دعاى کمیل و دعاهاى دیگر از آن بزرگوار رسیده است، که یک عالَم و غوغایى است. بعد ادعیه مربوط به امام حسین علیهالسّلام است که همین دعاى عرفه مظهر آنهاست. این دعا، واقعاً دعاى عجیبى است. بعد هم امام سجّاد علیهالسّلام است که فرزند و پیامآور عاشورا و مبارز در مقابل کاخ ستم یزید است. این سه امامى که حضورشان در صحنههاى مبارزات از همه بارزتر است، دعایشان هم از همه بیشتر است.(13/9/76)
از این روست که مقام معظم رهبری در کنار دعا و خلوت با خدا، از جهاد و مبارزه سخن گفته و بر ارزشهایی هم چون عدالت اجتماعی، استکبار ستیزی، رفع فساد و نهی از منکر پای می فشارند. ایشان چنین آرمانهایی را از ادعیه مأثوره استفاده کرده و آن را با رشد فردی و تهذیب نفس پیوند میزنند.
در دعاى روزهاى ماه رمضان، یکى از فقرات اصلى دعا این است که: "اللّهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک". اینگونه است که عدالت اجتماعى تأمین مىشود. عدالت اجتماعى، یک اصل است. یک هدف اصلى و والاست. اما عدالت اجتماعى، در صورتى در جامعه تامین مىشود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند.»(23/4/72)
ایشان نه تنها دعا را مانعی برای اصلاح اجتماع نمیدانند، بلکه قدمی فراتر گذاشته و پیش شرطِ دست یابی به آرمانهای نظام اسلامی را در عرصه جهانی، استفاده از ظرفیت معنوی دعا میشمارند.
جمهورى اسلامى، آن نظامى که باید با قلدرهاى جهان مقابله کند، آن ملتى که باید با کوههای فساد دربیفتد، آن جامعه و نظامى که در مقابل هیچ قلدرى سر خم نمىکند و براى نجات انسانیت تلاش مىنماید، چنین جامعه و نظامى، در درون و در دل افراد خود باید درهایى به سوى دعا و تضرع باز کرده باشد. بدون این، نمىشود.(7/12/71)
سه استراتژی طولی پیرامون مبارزه در کلام رهبر انقلاب
بنابراین در اندیشۀ مقام معظم رهبری در مواجهه با مقوله ظلم و مبارزه، سه استراتژی طولی ترسیم شده که به صورت پلکانی همدیگر را تکمیل میکنند. جالب اینکه در نگاه ایشان این سه، با اتکا به اصلِ طاغوت ستیزی و پذیرش توحید محوری ترسیم شده و به خوبی با موضوع دعا آشتی داده شدهاند. از سوی دیگر در تعلیمات معنویتهای جدید تنها مرحلۀ اول یافت میشود و صد البته پذیرش مرتبۀ اول، مزیتی به حساب نمیآید؛ چرا که تمامی ادیان الهی این مرتبه را در تعلیمات خود به صورت پررنگی بیان کردهاند.
استراتژیِ اول اجتناب از ظلم کردن است که شامل ظلم به خود هم میشود. دقت شود اگر در معنویتهای جدید، دوری از ظلم کردن مطرح است اولا این پرهیز صرفا دربارۀ مصادیقی از ظلم است که بر همگان روشن است، مانند کشتن دیگران، غصب اموال دیگران و مواردی از این قبیل. دوم این که مصداقِ متعالی در این باب که همان ظلم نکردن به خویش است و در نگرش دینی مهمترین مصداقش دربارۀ ارتکاب معاصی است در قانون جذب وجود ندارد.
راهبرد دوم در کلام مقام معظم رهبری، پرهیز از ستمپذیری است. به عبارت دیگر نه تنها انسان نباید به دیگران ستم روا دارد، بلکه خود هم نباید زیر باز ظلم برود.
افشاگری ظالمان
استراتژی سوم، قرار نگرفتن در جبهه ظالمان و متجاوزان است. این مرتبۀ از رفع ظلم که مربوط به صف بندی اولیۀ حق و باطل است، دربردارندۀ موضع جبهه حق است. بر مبنای این راهبرد، انسان معنوی نباید ستمگری و ستمپذیری را به رسمیت بشناسد و دستِ کم در بیان و گفتار، باید نسبت به ظلم و ظالم موضع انکار داشته باشد. رهبر انقلاب از این مرحله به افشاگری ظالمان نام بردهاند.
هر جا که در سطح جهان، دستمان برسد، نسبت به استکبار، افشاگرى خواهیم کرد.(9/8/75)
راهبرد چهارم؛ جهاد در این عرصه و مبارزۀ عملی با ظلم و بیدادگری در عالم است. این مرتبه که در کلام امام خمینی(ره) با تعبیر رفع فتنه در عالم آمده است، همان رسالت جهانی انقلاب اسلامی و مأموریت نهایی جبهه حق است که با پرچمداری امام عصر(عج) به بار مینشیند. امام راحل(ره) در این باره فرموده:
اگر امروز ما جنگ میکنیم و جوانهای ما میگویند: "جنگ تا پیروزی"، این طور نیست که اینها یک امری برخلاف قرآن میگویند. این یک ذرهای است، یک رشحهای است از آنچه قرآن میگوید. آنی که قرآن میگوید، بیشتر از این حرفهاست. این که ما میگوییم، به اندازه حدود خودمان میگوییم. ما چون امروز با -فرض کنید که - صدام یا با کسانی که موید صدام هستند جنگ داریم، در این محیط ناقص، میگوییم که "جنگ جنگ تا پیروزی". قرآن میفرماید: قاتلوهم حتی لا تکون فتنه، همه بشر را دعوت میکند به مقاتله برای رفع فتنه ؛ یعنی "جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم".(20/9/63)
مقام معظم رهبری بیان بالا را این گونه تکمیل کردهاند: هرجایى که مظلومى، از ظلم استکبار دچار آسیب است و به جان آمده، ما هر طور بتوانیم، طرفِ آن مظلوم را خواهیم گرفت. (9/8/75)
در کلام رهبر انقلاب، این راهبرد با تعبیرهای مختلفی آمده است؛ عبارتهایی از جمله استقرار عدالت جهانی،(8/4/68) گسترش توحید،(3/9/78) نجات مستضعفان (8/4/68) و تعبیرهایی مشابه.
همه پیغمبران و اولیا براى این آمدند که پرچمِ توحید را در عالم به اهتزاز درآورند و روح توحید را در زندگى انسانها زنده کنند. یکى از نشانهها یا ارکان توحید، نبودن ظلم و نبودن بىعدالتى است. لذا شما مىبینید که پیام استقرار عدالت، پیام پیغمبران است.(3/9/78)
این ظلم جهانى از سوى مستکبرین و قلدرهاى عالم، تکلیفى را روى دوش ما مىگذارد. آن تکلیف چیست؟ مبارزه با ظلم.(71/2/9)
هدفى که این انقلاب و این مبارزه براى خود در نظر گرفت، هدفى بود که انسانیت از آن متنفع و متمتع مىشود. آن هدف، مبارزه با ظلم و فساد و تبعیض در سطح جهانى و در محدودهى کوچکتر، در سطح کشور است و براى این است که هدفهای والا براى بشریت مطرح شود.(9/11/71)
جالب آن که در سخنان ایشان واژۀ دعا 700 بار تکرار شده؛ اما واژگانی هم چون جهاد و مبارزه بیش از چهار برابر دعا تکرار شده و جزو پرکاربردترین واژگان در بیانات مقام معظم رهبری هستند.
کجراهه
در معنویتهای شرقی هم چون یوگا، اشو، سای بابا، کریشنا مورتی و بودیسم، اساسا حتی نام و نشانی از حماسه و مبارزه با ظلم و استکبارستیزی به چشم نمیخورد. در این مکاتب که معمولا بر پایه احترام به ارزشهای آیین هندو و ساختار نظام طبقاتی استوار است تلاشی در جهت تحول اجتماعی صورت نمیگیرد و قدمی برای پیوند معنویت با رسالت جمعی برداشته نمیشود؛ بلکه حداکثر سخن از تحول فردی و سلوکِ شخصی است که مرتاضان و راهبان در معابد و غارها دنبال میکنند. عزلتنشینی و دوری از اجتماع که در عرفانهای شرقی برای رسیدن به قدرتهای روحی بر آن پای میفشارند با مأموریت همگانی و مبارزه با ظلم و ستم بیگانه است.
در معنویت غربی هم تنها موضوع مدارا و آشتی با ارزشهای نظام سرمایهداری مطرح است و بس. آنچه در این دسته از جنبشهای معنوی هم اکنون تبلیغ میشود، مبارزه با ترور و تروریسم است که صلاحیت ورود به این عرصه تنها در دست دولت مردان آمریکایی و انگلیسی است و طالبان عرفان و معنویت تنها وظیفه دارند به مدیتیشن و تیام بپردازند و یا حداکثر اگر قصد پیشبرد یک آرمان همگانی را دارند، آن آرمان همگانی صلح و آشتی همگانی و زیست مسالمتآمیز است که روی دیگر آن پذیرش استیلا و استثمار و به رسمیت شناختن ارزشهای تمدن جدید است. چنین صلحی اگر به صورت اجتماعات درآید تنها در صورتی مجاز شمرده میشود که حتی در قالب راهپیمایی ضد جنگ هم انجام نگیرد؛ بلکه در قالب پشتیبانی و حمایت از صلح صورت گیرد. چنین رویکردی به ویژه در میان سردمداران قانون جذب به خوبی مشهود است.
در قانون جذب مطالبه از کائنات که نامش دعاست، با تمرکز ذهنی و ذهنگرایی قرین شده و درخواست از کائنات در صورتی به مرحله اجابت میرسد که انسان دریچۀ ذهن خود را بروی امور منفی بسته، به هیچ چیز به عنوان متهم نگاه نکند و نسبت به امور منفی در اجتماع، بی تفاوت باشد. در قانون جذب ادعا میشود که راه برطرف شدن رویدادهای منفی در جهان، نیندیشیدن به آنها است.
اگر چه در متون اسلامی از انسانها خواسته شده نسبت به دیگران بدبین نبوده و کارهای مؤمنین را حملِ بر صحت نمایند(برداشت مثبت کنند)، اما آن چه در قانون جذب توصیه میشود، نه نگاه خوشبینانه به کارهای انسانهای مؤمن و حق طلب، بلکه نداشتنِ نگاه بدبینانه به پدیدهها و رویدادهایی است که در سایه حاکمیت نظام سرمایهداری در جهان ایجاد شده و معلول بیواسطۀ تمدن غربی است. در فیلم راز با صراحت از دیگران خواسته میشود که نسبت به تروریسم اعلام مخالفت نکنند و در راهپیماییهای ضد جنگ شرکت نکنند.
در قانون جذب تلاش میشود هیچ چیز منفی دیده نشود تا «ضرورت مقابله» شکل نگیرد؛ هر امری که تصویری منفی از خود به جا بگذارد، باید ترک شود و ذهنی مطلوب است که به رویارویی با هیچ پدیدهای نرود. بنا بر نگرش جذب، فقط یک نگرش و عمل منفی وجود دارد و آن هم نگرش و قضاوتِ بد در مورد رویدادهاست. غیر از این، هیچ بینش و عمل منفی وجود ندارد. هرچه در عالم خارج دیده میشود، خوب و مطلوب است و آنچه نیاز به تغییر دارد، زاویة دید انسانهاست، نه شالودۀ تمدن سرمایه داری. البته در قانون جذب این نگرش غلط با یک مغالطه همراه شده و آن این که "مبارزه با امور منفی" و "ترویج نیکیها" به عنوان دو امر غیر قابل جمع ذکر میشوند که مخاطبان راز تصور کنند جمع بین "گسترش صلح" و "مبارزه با جنگ طلبی" محال است.
به جای ابراز انزجار درباره مواد مخدر و مبارزه علیه آن، کودکان را در انتخاب راه صحیح زندگی یاری دهید. (عرفان، وین دایر، ص 228)
در فیلم راز گفته میشود هر چه در ذهن انسان بگذرد "مثبت یا منفی" دقیقاً اتفاق میافتد. نه مبارزه با ترور و نه مبارزه با بارداری زودهنگام، هیچکدام به ثمر نمینشیند؛ زیرا این مبارزه توام شده با عکس ترور و بارداری در ذهن. از آنجا که موارد پیش آمده در دنیای خارج، تصویر ذهنی شماست، نه خواسته قلبیتان، پس بهتر است تصوّر این امور را از ذهنتان بیرون کنید و به آنها بیتفاوت باشید، تا در عالم خارج اتفاق نیفتند.
طرفداران راز پا را فراتر گذاشته و مبارزه با جنگ طلبی و ترور را نفاق معرفی میکنند. به جای این که علیه تروریسم و جنگ اعلام انزجار کنید، طرفداران صلح باشید... اگر علیه چیزی باشید و با آن دشمنی کنید، نفاق و اختلاف در ضمیر شما نقش خواهد بست.( عرفان، وین دایر، ص 227)
باید پرسید چرا هیچ چیز از این توصیه به ظاهر معنوی، استثنا نشده و هر مبارزهای نفاق شمرده میشود؟ چرا اعلام انزجار علیه ترور هم ناشایست معرفی شده است؟
به راستی چه معنویّتی برای نظام سرمایهداری، بهتر از این که: تمام مشکلات، توهّم ذهن شماست... برای مشکلات دنبال مقصّر نگردید...(نیروی حال، اکهارت توله، ص103)
شعارهای یادشده، خواسته یا ناخواسته در خدمت آمال و نقشههای متجاوزان و جنگطلبان و نظام سلطه جهانی است و بیش از همه، آنها از آن سود خواهند برد. امروزه در قانون جذب، شعارِ «حمایت از صلح نه مخالفت با جنگ» به بهانه اتلاف انرژی، به راهبردی اساسی تبدیل شده است.
این ایده که «بر ضد هیچ چیز جبههگیری نکنید»، (عرفان، وین دایر،ص 233) دست تبهکاران را در چپاول و ظلم بازتر خواهد کرد. با این شعار نادرست، هیچکس خود را در مقابل جنگطلبی قدرتهای سلطهگر مسئول نمیبیند. در نتیجه معدود افراد خداگرا هم، میدان را برای جولان سرمایهداران و متجاوزان خالی خواهند کرد؛ آنگاه همه موانع از سر راه نظام سلطه کنار خواهد رفت و ظلم و ظلمپذیری به شدّت نهادینه و مستقر شده، زمینه نظام سلطه جهانی، موسوم به دهکده جهانی را فراهم خواهد ساخت.
در پی این نگرش، مخاطبان جذب هیچگاه به این برداشت نمیرسند که نجات دیگران و مبارزه با ستمگری و ستمپذیری هم کاری ارزشمند است. بدین سان این نگرش به ظاهر صلحطلبانه که در جذب مطرح است، نه کمک به گسترش عدالت، که بسترساز بیعدالتیِ بیشتر است و با نگرش دینی که در کلام مقام معظم رهبری انعکاس تام یافته، فاصلۀ زیادی دارد.
کارشناس و پژوهشگر حوزوی معنویتهای نوظهور،
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست/925/م12/ر
ارسال نظرات